یادگار زریران

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
پرش به: ناوبری، جستجو

یادگار زریران یا ایاتکار زریران، رساله حماسی و مذهبی کوتاهی است در اصل به زبان پارتی و ظاهراً نثر توام با شعر بوده است اما به صورت کنونیِ آن به خط و زبان پهلوی است[۱]. این متن که در سال ۵۰۰ میلادی یا کمی دیرتر نوشته شده است، قدیمی‌ترین داستان پهلوانی است که به زبان‌های ایرانی برای ما باقی‌مانده است[۲]. متن دارای ۱۱۴ بند متن اصلی و ۷ بند پایان‌نوشت است که صفحات ۱ تا ۱۷ مجموعه متون پهلوی را به خود اختصاص داده است[۳]. این متن در بعضی از دستنویس‌ها «شاهنامه گشتاسپ» نیز نامیده شده است[۴].

اگه چه یادگار زریران اثری از ادبیات دوره ساسانی است، اما اصل آن به زمان اشکانی می‌رسد. به دو دلیل: یکی اینکه بر خلاف سایر متون پهلوی که در آنها معمولاً به اوضاع زمان ساسانی و اوایل دوره اسلامی اشاره شده و از شخصیت‌های آن زمان نام رفته است، متن در این مورد سکوت کرده است. دلیل دیگر وجود تعداد زیادی از کلمات پارتی در آن است[۵][۶][۷].

نکته دیگر وجود نام رستم در این متن پارتی است. در واقع این قدیمی‌ترین متنی هست که نام پهلوان بزرگ روایت ملی ایران را در خود حفظ کرده است. این از یک طرف قدمت افسانه رستم را تا زمان اشکانی بالا می‌برد و از طرف دیگر مدرکی است در تایید این نظر که نه تنها روایات حماسی مربوط به رستم و خاندان او از روایات ملی زمان اشکانی است، بلکه شخصیت‌های تاریخی و افسانه‌ای زمان اشکانی در شاهنامه حفظ شده‌اند، اما به بخش کیانیان از این کتاب منتقل شده‌اند[۸].

به نظر می‌رسد که یادگار زریران در اصل اثری نمایشی بوده است که به وسیله گوسان‌ها به اجرا درمی‌آمده است[۹].

سبک نگارش[ویرایش]

نخستین بار نولدکه موضوع منظوم یا منثور بودن یادگار زریران را مطرح کرد. او پس از ذکر این نکته که بیان واقعی و زنده الفاظ پهلوی از پس خط نارسای آن بر ما شناخته نیست، می‌گوید که در این مورد نمی‌توان نظری قطعی داد. بعد با اشاره به ناهمسانی اجزای برخی جملات، از نظر کوتاهی و بلندی، احتمال می‌دهد که این متن منثور بوده و ایرانیان، در گذشته‌های دور، تنها روایات حماسی منثور داشتند[۱۰].

ملک‌الشعرا بهار جمله‌بندی قسمت‌هایی از یادگار زریران را مطابق قواعد معمول نثر پهلوی نمی‌بیند و از این‌رو بر این عقیده است که این قسمت‌ها، یعنی جملات خطابی، در اصل منظوم بوده و کل اثر را آمیخته‌ای می‌داند از نظم و نثر که بر اثر مرور زمان، عبارات آن دچار اغتشاش شده و شکل اصلی خود را از دست داده است[۱۱].

بارتولومه با برسی بند ۸۴ از یادگار زریران درباره سه سطر نخستین مویه بستور، پسر زریر بر پیکر بی‌جان پدر می‌نویسد: به سبب قدرت تکان‌دهنده و شورانگیزش که در سراسر ادبیات پهلوی کتابی نظیرش یافت نمی‌شود، از آوازی برگرفته شده یا از شعری حماسی[۱۲]

موضوع یادگار زریران[ویرایش]

پس از اینکه گشتاسپ و خاندان او به آیین مزداپرستی می‌گروند، ارجاسپ شاه خیون‌ها در نامه‌ای که به گشتاسپ می‌نویسد از او می‌خواهد که یا دست از دین نو بردارد یا آماده جنگ شود. چون گشتاسپ در دادن پاسخ به ارجاسپ دودلی نشان می‌دهد، زریر برادر او، پاسخ نامه را بی‌باکانه می‌دهد و با ارجاسب قرار جنگ می‌گذارد و سالاری سپاه ایران را بدست می‌گیرد. پیش از آغاز جنگ جاماسب در پیش‌بینی خود کشته شدن زریر و شاهزادگان ایران را در نبرد تن‌به‌تن با دشمن به گشتاسپ خبر می‌دهد. گشتاسپ با شنیدن آن می‌خواهد از شرکت آنان در جنگ جلوگیری کند. جاماسپ به گشتاسب می‌گوید که در این صورت چه کسی می‌تواند از هجوم دشمن جلوگیری کند و چون او را از پیروزی نهایی ایران در جنگ آگاه می‌کند، گشتاسپ خشنود می‌شود. با تاکید بر وفاداری خود به دین مزداپرستی به تماشای جنگ می‌نشیند. پس از کشته شدن زریر، کسی آمادگی برای نبرد تن‌به‌تن با ویدرفش جادو، کشنده زریر را در خود نمی‌بیند، مگر بستور پسر زریر. با آنکه او خردسال است، گشتاسپ به پیروی از اندرز جاماسب، بر او آفرینی می خواند و به او تیری می‌دهد. بستور، در نبرد تن‌به‌تن با ویدرفش جادو، با آن تیر وی را می‌کشد. پس از او گرامی‌کرد، پسر جاماسب و اسفندیار، پسر گشتاسپ ، ایرانیان را در جنگ با دشمن به پیروزی می‌رسانند[۱۳][۱۴].

مطالب این اثر از متنی اوستایی گرفته شده است که امروز اصل آن در دسترس نیست. اما بخش‌هایی از آن در ضمن سرگذشت زرتشت در کتاب هفتم دینکرد آمده است. شرح جنگ‌های گشتاسب و ارجاسب را دقیقی به نظم کشیده و فردوسی آن‌ها را عیناً نقل کرده است. در مواردی مطالب این منظومه با یادگار زریران قابل انطباق است[۱۵].

چاپ‌ها و ترجمه[ویرایش]

متن این رساله در مجموعه متون پهلوی به چاپ رسیده است. این رساله توسط محمدتقی بهار، مهرداد بهار، سعید عریان، بیژن غیبی و ماهیار نوایی به فارسی ترجمه شده است.

پانویس[ویرایش]

  1. تقضلی، ۱۳۷۶: ۲۶۷
  2. نولدکه، ۱۳۷۵: ۲۰
  3. عریان، ۱۳۹۱: ۱۶
  4. صفا، ۱۳۳۱: ۴۲
  5. غیبی، ۱۳۹۰: ۵۵
  6. بویس، ۱۳۸۹: ۷۴۳
  7. عریان، ۱۳۹۱: ۱۶
  8. غیبی، ۱۳۹۰: ۵۶
  9. عریان، ۱۳۹۱: ۱۶
  10. غیبی، ۱۳۹۰: ۵۷
  11. بهار، ۱۳۷۹: ۹۷
  12. غیبی، ۱۳۹۰: ۵۷
  13. غیبی، ۱۳۹۰: ۶۰ - ۶۱
  14. صفا، ۱۳۳۱: ۱۲۳ - ۱۲۴
  15. تقضلی، ۱۳۷۶: ۲۶۸

منابع[ویرایش]

  • بویس، مری، ۱۳۸۹: مقاله "نوشته‌ها و ادب پارتی" در "تاریخ ایران کمبریج، از سلوکیان تا فروپاشی دولت ساسانیان(جلد سوم، قسمت دوم)"، ترجمه حسن انوشه، تهران، انتشارات امیرکبیر
  • بهار، محمدتقی، ۱۳۷۹: ترجمه چند متن پهلوی، به کوشش محمد کلبن، تهران، انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
  • تفضلی، احمد، ۱۳۷۶: تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام، به کوشش ژاله آموزگار، تهران، انتشارات سخن
  • صفا، ذبیح‌الله، ۱۳۳۳: حماسه سرایی در ایران، تهران، انتشارات امیرکبیر
  • عریان، سعید، ۱۳۹۱: متن‌های پهلوی، تهران، انتشارات علمی
  • غیبی، بیژن، ۱۳۹۰: مقاله "یادگار زریران" در "فردوسی و شاهنامه‌سرایی"، تهران، انتشارات فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی
  • نولدکه، تئودور، ۱۳۵۷: حماسه ملی ایران، ترجمه بزرگ علوی، تهران، انتشارات سپهر

پیوند به بیرون[ویرایش]