خودکشی در ادیان

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
پرش به: ناوبری، جستجو

در این مقاله تلاش می‌شود دیدگاه ادیان در مورد خودکشی مورد بررسی قرار گیرد.

ادیان ابراهیمی[ویرایش]

یهودیت[ویرایش]

در یهودیت خودکشی امری مضموم است و جسد فرد خودکش را بی آنکه برایش مراسم ویژه‌ای اجرا شود، در آرامگاهی جدا از دیگر افراد دفن می‌کنند. در این دین از هر وسیله بهره گرفته می‌شود تا خودکشی مورد بخشش واقع شود. بنابراین معتقدند که یا فرد خودکش اصلاً به سبب همین ارتکاب عمل خودکشی ثابت می‌کند که عقلش را از دست داده و در آن لحظه نمی‌توانسته درست بی‌اندیشد و از همین روی باید گناهش بخشیده شود، یا اینکه فرد خودکش خود پیش از انجام عمل خودکشی از کردارش به شدت پشیمان بوده اما دیگر شده بوده است.

گاهی خودکشی در هلاخا (قوانین یهودیت) مجوز دارد. به طور مثال گرفتن جان خود به سبب رسیدن به خیری برتر همچون حفظ جان دیگری که از آن با عنوان ایثار جان یاد می‌شود، مانعی ندارد.[۱] بیش‌تر خاخام‌ها معتقدند که مجاز نیست مرگ فردی از راه خودکشی کمکی یا هومرگ تسریع شود تا درد و رنج کم‌تری بکشد، اما تلمود در این رابطه به روشنی چیزی را بیان نکرده است.[۲] همچنین کسی حق کمک کردن به فردی برای انجام چنین عملی را ندارد؛ چراکه نغض قوانین سفر لاویان به حساب آمده و گناه بزرگی است.[۳]

با این حال خودکشی گروهی در این دین تاریخی طولانی دارد و به دیگر گونه‌های خودکشی ترجیه داده می‌شود. طبق گفته‌های یک تاریخ‌نگار یهودی به نام یوسف فلاوی به تاریخ نخستین قرن گاه‌شماری دوران مشترک، هیرود بزرگ بنای ماسادا را در ۶ سال (۳۱ تا ۳۷ گ.م) برای خود ساخت تا در هنگام شورش بدان پناهنده شود. در سال ۶۶ گ.م و در آغاز نخستین جنگ یهودیان با رومی‌ها، گروهی از یهودیان به نام "سیکاری" گاریسون رومی را از فرمانروایی ماسادا به زیر کشیدند. پس از نابودی معبد دوم اورشلیم در سال ۷۰ گ.م، دیگر اعضای سیکاری به همراه خانواده‌های بیشماری از یهودیان به اورشلیم گریخته و در دژ بالای تپه آن ساکن شدند و از آن دژ به عنوان پایگاهی برای اذیت و آزار رومیان بهره بردند.[۴] اما اینان که شمارشان به ۹۶۰ تن می‌رسید، چون نتوانستند رومیان را شکست دهند، برای آنکه به دست آن‌ها اسیر نشوند، اقدام به خودکشی گروهی کردند. در هر خانواده ،مرد، زن و فرزندان خود را کشت و سپس همه مردان گرد هم آمدند و با قرعه کشی یکدیگر را می‌کشتند تا آخرین مرد که خود اقدام به خودکشی نمود.[۵]

مسیحیت[ویرایش]

بر پایه خداشناسی کلیسای کاتولیک، خودکشی از نظر عقلی گناه محسوب می‌شود و نغض یکی از ده فرمان است که می‌گوید: "کسی را مکشید".[۶] با این حال بزرگی این گناه و شدت آن بسته به شرایط ممکن است کم و زیاد باشد. در رساله توضیح‌المسائل کلیسای کاتولیک، پاراگراف ۲۲۸۳ آمده است: "ما نمی‌بایست از نجات ابدی روح کسی که جان خود را گرفته نا امید شویم. پروردگار آن گونه که خود می‌داند، می‌تواند این فرصت شفابخش را به فردی که از کرده‌اش پشیمان است بدهد. کلیسا برای خودکش‌ها دعا می‌کند." همچنین پاراگراف ۲۲۸۲ اشاره می‌کند که: "رنج جان کندن جسم، زجر ناشی از تحمل سختی‌ها، و نیز فشارها و شکنجه‌هایی که فرد به سبب گرفتن جان خود تحمل کرده در کاهش عذاب گناهی که مرتکب شده تاثیر دارند." در گذشته کلیسای کاتولیک برای خودکش‌ها مراسم تدفین کاتولیکی و عزاداری دسته‌جمعی اجرا نمی‌کرد. اما اکنون این چنین نیست.[۷]

پروتستان‌های محافظه‌کاری همچون مسیحیان انجیلی و باورمندان پنطیکاست این چنین نتیجه‌گیری کرده‌اند که خودکشی در واقع گونه‌ای قتل عمد که فرد علیه خود مرتکب می‌شود، بنابراین گناهش به همان میزان گناه فردی است که فرد دیگری را کشته است. دیدگاه دیگر این است که کسی که به دنبال رستگاری از سوی عیسی مسیح است، می‌بایست پیش از مرگش به رستگاری و نجات برسد. بیش‌تر پروتستان‌ها بدین باورند و از همین روی معتقدند که فرد خودکش از آنجا که نمی‌تواند در دنیا به رستگاری برسد، بنابراین با مرگش این فرصت را از خود سلب کرده است. بنابراین گناه خودکشی نه به سبب خود این عمل، که به سبب امتناع از پذیرش فرصت نجات صورت گرفته است.

کلیسای ارتدکس شرقی بر این باور است که خودکشی یعنی امتناع از پذیرش هدیه خداوند که همانا جسم و زندگی این دنیایی است. بنابراین این عمل ناشی از نا امیدی و نغض کننده فرمان ششم یعنی "کسی را مکشید" (ده فرمان) و در نتیجه گناه محسوب می‌شود. این کلیسا همچنین مراسم تدفین مسیحی را برای خودکش‌ها به انجام نمی‌رساند. با این حال گاهی در برخی موارد چنانچه کشیش از فرد خودکش شناخت داشته باشد و اطلاعاتش را با اسقف در میان گذارد، ممکن است اجازه برگزاری مراسم تدفین مسیحی برای فرد خودکش توسط اسقف صادر شود. در آموزه‌های کلمنت اسکندریه، لاکتانتیوس، آگوستین و دیگران، خودکشی تقبیح شده است. اما کسانی که به سبب مبتلا بودن به گونه‌ای بیماری روانی خودکشی کرده‌اند، یا به سبب درگیر شدن در برخی موقعیت‌های استرس‌زای شدید دست به این عمل زده‌اند، کلیسای ارتودکس در این موارد احساس همدردی خود را بیان می‌دارد.

دیگر مذاهب مسیحیت خودکشی را گناه در نظر نمی‌گیرند. حتی اگر خودکشی مضموم هم شمرده شود، کاراهایی همچون انگیزه فرد، شخصیت او و دیگر کاراها می‌بایست مد نظر قرار بگیرند. برخی پیروان کلیسای نو این گونه می‌اندیشند.[۸] در کلیسای عیسی مسیح قدیسان آخر الزمان خودکشی عموماً عملی اشتباه در نظر گرفته می‌شود. با این حال ممکن است بر پایه شرایط فرد خودکش به سبب ارتکاب این گناه مقصر یا گناه‌کار قلمداد نشود.[۹]

در سنت‌های کهن مسیحی انگیزه‌های خودکشی متفاوت بوده‌اند. در میان شهدای انطاکیه سه زن وجود داشتند که برای پیش‌گیری از مورد تجاوز واقع شدن دست به خودکشی زدند. با وجود آنکه ویلیام فیپس این نمونه را به عنوان نمونه از خودکشی پیروزمندانه قلمداد می‌کند، آگوستین معتقد بود که: "با وجود آنکه عمل آن سه زن در نظر خدا درست و شایسته بوده است، اما آن زنان نمی‌بایست تصور می‌کردند که پاک‌دامنی آن‌ها با تجاوز از بین می‌رود". (در نظر آگوستین پاک‌دامنی امری انتزاعی و ذهنی است).[۱۰] در دوره‌ای که یهودیان مسیحیان را تحت تعقیب و کشتار قرار می‌دادند، بسیاری از مسیحیان با خودکشی خود را به شهادت می‌رساندند. خودکشی مسیحیان بدین روش آن چنان زیاد شد که یهودیان برگزاری مراسم عزاداری عمومی را برای کسانی که خودکشی می‌کردند، ممنوع کردند و اجازه تدفین آن‌ها در گورستان‌های مقدس را نمی‌داند تا بتواند جلو این پدیده را که داشت به شدت همه‌گیر می‌شد بگیرند.[نیازمند منبع]

به علاوه این گفته که ("اگر به بهشت وارد شوم، خدا آنجا خواهد بود: اگر رخت خوابم را در عالم ارواح بگسترانم، باز خدا آنجا خواهد بود.") به این عقیده اشاره می‌کند که[توسط چه کسی؟] مردم لزوماً به دوزخ نمی‌روند اگر فقط مرتکب خودکشی شده باشند.

اسلام[ویرایش]

نوشتار(های) وابسته: استشهاد

در اسلام و دیگر دین‌های ابراهیمی خودکشی گناه کبیره محسوب می‌شود که با ارتکاب آن روح فرد در دنیای دیگر حق زندگی نخواهد داشت. طبق آیه‌ای در قرآن:

"و خود را مکشید؛ چراکه خداوند بخشنده‌ترین است بر شما."

—  سوره شماره ۴ قرآن نساء، آیه ۲۹ [۱۱]

بیش‌تر روحانیان مسلمان خودکشی و حمله انتحاری را حرام اعلام کرده‌اند.

ابو داوود چنین می‌گوید: "این حرام داستن خودکشی و حمله انتحاری به طور مساوی نشان از سنت‌های اسلامی در برخورد با این دو معقوله دارد و نشان می‌دهد خودکشی از هر نوعش که باشد در این دین تحریم شده است." عالمان این دین تاکید دارند که حلمه انتحاری غیر شرعی است و هیچ ربطی به اسلام ندارد.[۱۲]

همچنین احادیث (گفته‌های محمد را حدیث و جمع واژه‌ای آن را احادیث گویند) گوناگونی در تحریم خودکشی وجود دارد. به طور مثال:

ابوهریره نقل می‌کند: پیامبر گفت: "کسی که خود را از راه حلق آویز کردن می‌کشد، در آتش جهنم هم به همان صورت حلق آویز تا ابد باقی می‌ماند و همچنین است کسی که خود را با خنجر می‌کشد."

و باز از ابوهریره چنین نقل است که: پیامبر گفت: "هرآنکه خود را به عمد از کوهی پایین افکند تا بمیرد، در آن دنیا به آتش جهنم افتد و تا ابد در آنجا بسوزد و هرآنکه با خوردن سم خود را بکشد، در آن دنیا آن سم را با خود به جهنم برد و در آتش جهنم خورد و تا ابد در آن بسوزد و هرآنکه خود را با سلاحی فلزی از پای درآورد، در آتش جهنم نیز آن سلاح به همراهش باشد و به خود ضربه زند و تا ابد در آتش جهنم بسوزد."

به علاوه از جعفر صادق، شمشین امام شیعیان نقل است که:[نیازمند منبع]:

ابی ولید گفت من از ابا عبد الله شنیدم که می‌گفت: “هرکه خود را به عمد بکشد، تا ابد در آتش جهنم بسوزد.”

ادیان هندی[ویرایش]

هندوئیسم[ویرایش]

در هندوئیسم از نظر روحانی پذیرفته نیست. عموماً خودکشی، زیرپا گذاشتن قوانین آهیمسا به حساب می‌آید و بنابراین همچون کشتن دیگران گناه محسوب می‌شود. بر پایه برخی متون مرگ با خودکشی (و هر نوع مرگ خشن دیگر) سبب می‌شود فرد به شبح می‌شود و تا زمانی که قرار بوده زندگی کند، همین‌طور سرگردان در روی زمین باقی می‌ماند.[۱۳]

البته هندوئیسم حق مردن را از راه پرایوپاوسا (مرگ با گرسنگی کشیدن) که مرگی غیر خشن به حساب می‌آید را پذیرفته است.[۱۴] اما پرایوپاوسا ویژه یوگی‌هالی پیری است که هیچ آرزویی یا کار انجام نشده‌ای در این زندگی ندارند.[۱۴] همچنین اگر فردی برای نجات جان دیگران ایثار جان کند نیز مرگش مورد پذیرش است.

جینیسم[ویرایش]

در جینیسم, خودکشی بالاترین گونه هیمسا (خشونت) به حساب می‌آید و حرام است. عدم خشونت مهم‌ترین آموزه جینیسم است. گونه‌ای خودکشی با گرسنگی کشیدن در یکی از مذاهب جینیسم وجود دارد که از آن با عنوان سانثارا یاد می‌شود.[۱۵] طبق کتاب جِین پورشارتا سیدهویرتا، وقتی مرگ نزدیک است قول و قرار سالخانا با نزاک کردن بدن و آرزوها محقق می‌شود. همچنین در این کتاب آمده که سالخانا خودکشی نیست چراکه مرتکب آن از همه آرزوها همچون دلبستگی بری می‌شود.[۱۶]

بودیسم[ویرایش]

در آیین بودایی کردار گذشته فرد بر آنچه اکنون تجربه می‌کند بسیار مؤثر طلقی می‌شود. به همین ترتیب کردار کنونی فرد به شدت بر تجربیات آینده فرد اثرگذار در نظر گرفته می‌شوند. به این باور،دکترین کارما گفته می‌شود. کردار مختارانه ذهن، بدن یا زبان بازتاب در پی خواهند داشت. این بازتاب ناشی از تفاوت‌ها و شرایطی است که فرد در زندگی تجربه می‌کند.

در بودیسم باور بر این است که رنج در درجه نخست یا ناشی از اعمال بد گذشته فرد (دوکخا) است، یا ناشی از یک روند طبیعی تولد ادواری است. از دیگر دلایل وجود رنج می‌توان به نپایندگی و وهم ( یا مایا (سانسکریت)) اشاره کرد. از آنجا که هر چیزی به گونه‌ای غیر ابدی است، افراد ممکن است از حوادث سازمان‌یافته زندگی احساس ناراحتی کنند. در بودیزم برای شکستن سامسارا، راه اصیل هشتگانه توصیه می‌شود و خودکشی تقبیح می‌شود.

از آنجا که نخستین پیامبر بودایی از نابودی زندگانی، افراد را انضار داده است، بودایی‌ها به خودکشی به عنوان عملی منفی نگاه می‌کنند. چنانچه کسی با خشم خود را بکشد، ممکن است در زندگی بعدی خود در یک زمانه پر اندوه به دنیا پاگذارد چراکه با افکاری منفی مرده است.[۱۷][۱۸] با این حال بر خلاف دیگر ادیان بودیزم به طور کلی خودکشی را تقبیح می‌کند چراکه ماعتقاد بر این است که در اغلب موارد خودکشی دلایل فرد خودکش منفی هستند؛ بنابراین حتی خودکشی‌هایی که در ادیان دیگر استثاء هستند، در یان دین برایشان جایگاه ویژه در نظر گرفته نمی‌شود.[۱۹] بنابراین در طول تاریخ بوداییزم استثناءهای بسیار کمی می‌توان مشاهده کرد.

یکی از آن استثناءها داستان بیکخو است که به سبب بیماری درد فراوانی می‌کشید. گفته می‌شود که وی برای پایان دادن به دردهایش خودکشی کرده است.[۲۰] در واقع او از راه اتانازی از دنیا رفت.

پگانیسم مدرن[ویرایش]

ویکا[ویرایش]

در آیین ویکا همچون آیین‌های پگانیسم مدرن توضیح مشخصی در رابطه با خودکشی وجود ندارد. برخی باورمندان این آیین خودکشی را زیر پا گذاشتن حریم زندگی می‌دانند و آن را نغض اصلی‌تری باور ویکایی می‌دانند. با این حال چون باور به تناسخ به جای باور به پاداش یا جزای ابدی برای فرد در این آیین وجود دارد، بسیاریی معتقدند که خودکش‌ها نیز همچون دیگر افراد پس از مرگ دوباره متولد می‌شوند و از ظرفیت‌های زندگی‌های گوناگون که به آن‌ها داده می‌شود، بهره خواهند برد.[۲۱]

منابع[ویرایش]

  1. See Talmud Bavli Gittin, 57b.
  2. See Talmud Bavli Avoda Zara 18a
  3. See Talmud Bavli (B.) Pesachim 22b; B. Mo'ed Katan 5a, 17a; B. Bava Mezia 75b. and B. Nedarim 42b.
  4. Jewish Virtual Library - Masada
  5. Masada and the first Jewish revolt against Rome: Near East Tourist Industry, Steven Langfur 2003
  6. "Catechism of the Catholic Church, Paragraph 2280, 2281". 
  7. Byron, William. "Do People Who Commit Suicide Go to Hell?". Catholic Digest. Retrieved 10 April 2013. 
  8. Odhner, John. "Reflections on Suicide". Retrieved 6 July 2012. 
  9. "Suicide". The Church of Jesus Christ of Latter-day Saints. 
  10. Phipps, William. "Christian Perspectives on Suicide". religion-online. Retrieved 27 November 2013. 
  11. [قرآن نساء ۲۹]
  12. http://islamqa.info/en/217995. Retrieved 26 November 2015.  Missing or empty |title= (help)
  13. Hindu Website. Hinduism and suicide
  14. ۱۴٫۰ ۱۴٫۱ "Hinduism - Euthanasia and Suicide". BBC. 2009-08-25. 
  15. Suicide and Jainism
  16. Jain, Vijay K. (2012), Acharya Amritchandra's Purushartha Siddhyupaya, Vikalp Printers, p. 115, ISBN 81-903639-4-8, archived from the original on 2012, Non-Copyright 
  17. 千萬不要自殺﹗--悔恨千年剧烈痛苦!
  18. 珍惜生命(墮胎與自殺的真相)
  19. 論佛教的自殺觀
  20. Suicide as a Response to Suffering
  21. "Pagans and Suicide".