موبَد در کیش زرتشت یا آیین مزدیسنا به فرد روحانی اطلاق میشود. این واژه در شاهنامه کارکرد بسیار دارد ولی اصطلاح موبد در منابع دیگر نظیر اوستا و سایر متون کهن بصورت مغ یا مغان دیده میشود. ریشه این کلمه ممکن است معرب مغبد به معنی فرمانده و مهتر مغان (روحانیون) باشد و برزگترین موبد دوران ساسانیان کرتیر بوده است.[۱]
کیش و عقاید ایرانیان در شاهنامه از زمان کیومرث مطرح است، نزول سروش بر سیامک و آگاهی دادن از قصد دشمنان بداندیشان پادشاه نیکاندیش، مبیّن وجود عقیده و مرام در کشور عجم است. شاهنامه صراحتاً از آئین مزدیسنا در زمان کیومرث سخن نمیگوید ولی ادوار بعد از دو آئین متضاد و مخالف یکدیگر یعنی آئین مزدیسنا و آئین دیویسنا مکرر یاد میگردد [۲]. چون لازمه هر دین بعد از پیامبرش حفاظت اوست، لذا کیش مزدیسنا نیز محافظانی تحت عنوان موبد و رد داشته است.
در زمان کیومرث سر آغاز شاهنامه، از عناوین مزبور یادی نمیشود امّا در زمان نبیره او تهمورث سومین پادشاه پیشدادیان از عنوان موبدان ذکری به میان میآید. تهمورث وزیری نیکخواه و بسیار مدبّر بنام سحرسپ داشت که تهمورث با بکاربستن نصایح و فرامین او توانست همه بدکیشان و دیوان را به بند کشد و به نام تهمورث دیوبند مشهور گردد. از جمله احکام دینی سحرسپ که تا زمان معاصر برای فرهنگ بشری باقی مانده دو اصل دینی روزه و نماز شب است [۳].
طبق متون شاهنامه چون تهمورث پسر هوشنگ است و هوشنگ نوه کیومرث است ،پس ممکن است آئین تهمورث و سحرسپ مسبوق به سابق باشد و بانی آئین مزدیسنا همان کیومرث باشد [۴]. حالات کیومرث در ایام سوگواری سیامک و رابطه او با سروش مؤید شخصیت متافیزیکی اوست که در ماورای آسمانها نجات دهندهٔ دیگری برای خودش متصوّر است. به هر حال نخستین موبدان که باید آثروان نامیدشان در جلوس تهمورث بر تخت کیان حضور پر رنگ دارند: