آذریهای ایرانی
|
||||||||||||||||||||||||||||||||||
کل جمعیت | ||||||||||||||||||||||||||||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|
ایران: حدود ۱۶٪[۱] تا ۲۵٪[۲] از جمعیت ایران ۱۲ تا ۱۶ میلیون ایرانیان آذری مقیم خارج ترکیه: ۵۳۰٬۰۰۰ نفر[۳] جمهوری آذربایجان: ۲۴۸٬۰۰۰ نفر[۴] کانادا: ۵۰٬۰۰۰ الی ۶۰٬۰۰۰ نفر[۵] ایالات متحده آمریکا:۴۰٬۴۰۰[۶] جمعیت قابل توجه[۷][۸] |
||||||||||||||||||||||||||||||||||
مناطق با جمعیت قابل توجه | ||||||||||||||||||||||||||||||||||
مناطق سنتی: آذربایجان شرقی • آذربایجان غربی • اردبیل • زنجان • شرق و شمال همدان • جنوب و غرب قزوین اقلیت: مرکزی • گیلان • کردستان • کرمانشاه • گلستان مهاجرت داخلی: تهران • البرز • قم • خراسان رضوی |
||||||||||||||||||||||||||||||||||
زبانها | ||||||||||||||||||||||||||||||||||
ترکی آذربایجانی، فارسی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||
دین | ||||||||||||||||||||||||||||||||||
شیعه؛ اقلیت سنی، اهل حق، علوی و بهایی[۹] |
بخشی از مقالههای مرتبط با |
|
---|---|
فرهنگ | |
معماری • هنر • آشپزی |
|
بر حسب مناطق زندگی | |
ایران • جمهوری آذربایجان • گرجستان ترکمنستان • آمریکا • روسیه (داغستان) بلاروس • قزاقستان • قرقیزستان • ازبکستان کانادا • آلمان • اوکراین • خارج از کشور |
|
آزارها | |
درگاه آذربایجان |
آذریهای ایرانی (به ترکی آذربایجانی: ایران آذربایجانلیلاری، ایران آذریلَری)، جمعیت آذری بومی ایران، دومین گروه قومی ایران پس از فارسیزبانان، بزرگترین گروه قومی ترک زبان که در گوشه شمال غربی کشور در حدفاصل دریای خزر و دریاچه ارومیه جمعیت حداکثری را تشکیل میدهند.[۹] زبان اولشان ترکی آذربایجانی که ترکی، آذری و آذربایجانی نیز نامیده میشود و ساختاری شبیه به ترکی استانبولی ولی با لهجهای متفاوت دارد.[۹] نیمی از آذریها شهرنشین هستند که بزرگترین شهرهای این قوم به ترتیب تبریز، ارومیه، اردبیل، زنجان، خوی و مراغه است،[۹] علاوه بر این حدود ۱/۳ از جمعیت تهران را نیز شامل میشوند،[۹] آذریها به صورت اقلیتهای قابل توجهی در شهرهایی نظیر همدان، قزوین و کرج سکونت دارند.[۹] سبک زندگیشان با دیگر اقوام ایرانی فرقی ندارد. همچنین در میان قشرها طبقات بالایشان ازدواجهای مختلط قابل توجهی با دیگر اقوام وجود دارد. تفاوت قابل ملاحظهای در آداب و رسوم میان روستانشینان آذری با روستاهای فارسیزبان به نظر نمیرسد. اکثریت آذریها به مانند بیشتر اقوام ایران، مسلمان شیعه با فرهنگ ایرانی هستند.[۹]
محتویات
تاریخ
آذربایجان یکی از مهمترین مراکز تحولات سیاسی در تاریخ پس از اسلام و بویژه پس از تضعیف حکومت مغولها بر ایران بوده است. ترک زبانان آذربایجان عموماً بازماندگان مردم قدیمی تری هستند که به زبانهای ایرانی سخن میگفتند و به طور جزئی هنوز در منطقه حضور دارند. مهاجرت عظیم ترکان اغوز در قرون یازدهم و دوازدهم میلادی به تدریج آذربایجان را نیز چون آناتولی ترکیزه کرد. ترکان آذری شیعهاند و بنیانگذار سلسلهٔ صفوی. یکجا نشینند گرچه در استپ مغان چوپانانی از آنان حضور دارند به نام ائل سون (قبلاً: شاهسون) به شمار حدوداً ۱۰۰۰۰۰ تن؛ آنان نیز چون دیگر عشایر ایران در دورهٔ رضا شاه مجبور به زندگی یکجانشینی شدند. بیشتر آذربایجانیها خود را ترک میدانند و به آنها ترک گفته میشود ولی بر هویت ایرانی خود که نه تنها توسط پیوند دینی -شیعه بودن برخلاف ترکان سنی آناتولی- بلکه توسط عوامل فرهنگی، تاریخی، و اقتصادی تقویت میشود نیز اصرار دارند.[۱۰]
سرزمین آذربایجان در پی اشغال توسط ترکها دچار یک دگرگونی قومی-زبانی عمیق شد. دلیل اصلی این پدیده جایگاه جغرافیایی آذربایجان بود که قبایل ترک که تازه از آسیای مرکزی به دلیل جنگ مقدس در سرحدات غربی قلمروی اسلام رسیده بودند در آن جمع شدند. آنها از مسر استپها سفر کرده و به طور عشایری به صورت گسترده این سرزمین را در برگرفتند، و مسیحیان مناطق کم ارتفاع مرطوب و جنگلی گرجستان مسیحی در غرب قفقاز و امپراطوری ترابزون جنوبی در برابر آنان مقاومت کردند. آذربایجان که در انتهای مسیر اصلی مهاجرت عشایر -در کنار حوضهٔ آبریز خشک جنوب البرز تا جنوب جنگل کاسپین- بود منطقهای بود که تازه واردان میتوانستند آن را در اختیار گرفته در آن غالب شوند. این فرایند طولانی و پیچیده بود. گرچه شکی وجود ندارد که گزارش شده از آغاز قرن هفتم پس از میلاد گروههای منزوی ترک در جنوب قفقاز ظاهر شده بودهاند، تازه در آغاز قرن یازدهم و دوازدهم میلادی/ پنجم و ششم هجری بود که نخستین سکنی گزیدنهای گسترده به وقوع پیوست. این واقعه به طور خاص در استپهای شبه خشک شرق قفقاز جنوبی، شمال آذربایجان کنونی، در ایالات اران و مغان، ولی خارج از دولت کسرانیان شروان، که نسبتاً دست نخورده باقی ماند، به وقوع پیوست. ترکیزاسیون این مراکز شمالی سریع بود. حتی پیش از اشغال توسط مغول، در اران و مغان ترکمنها «مثل مور و ملخ ازدحام کرده بودند.» مغان که جغرافیدانان عرب هنوز نام یک شهر دانسته میشد، در آغاز قرن هفتم هجری / سیزدهم میلادی به گفتهٔ ابن یاقوت منطقهای بود که فقط روستاییان در آن دامهای خود را چرا میدادند و ساکنینش منحصراً ترکمن بودند. در نیمهٔ دوم قرن سیزدهم به گفتهٔ قزوینی دیگر چیزی جز یک مسیر زمستانی برای عشایر ترکمن نبود. در این دوره ترکمنها در غرب دریاچهٔ ارومیه یافت میشدند و برخی گروهها در کردستان در منطقهٔ شهرازور یافت میشدند ولی به طور کلی در سرتاسر جنوب آذربایجان که اثر انباشت در کنار سرحدات هیچ اثری نداشت، تعداد شان اندک بود. در دورهٔ حملهٔ مغول، بیشتر نورسیدهها به آناتولی رسیده بودند ولی حضور تعدادی از گروههای جدید ترکها یا معولان ترکیزه شده ئر جنوب آذربایجان در مناطق مراغه، خوی، پیرامون دریاچه ارومیه، و نیز جبال در مناطق قزوین و زنجان ذکر شدهاند. به علاوه، پس از مرگ ابو سعید، ترکهایی که به آناتولی نقل مکان کرده بودند (جلایری و چوپانلو)، شروع کردند به ایران برگردند. این حرکت در دورهٔ قرا قویونلو و آق قویونلو ادامه یافت، و ترکیزاسیون زبانی تا آن زمان مطمئناً به حد پیشرفتهای توسعه یافت؛ ولی بی شک مرحلهٔ تعیین کننده در دورهٔ صفوی با اعلام تشیع به عنوان مذهب دولتی ایران بود، در شرایطی که دولت عثمانی مؤمن به تسنن باقیمانده بود. پروپاگاندای شیعی در بین عشایر واقع در بیرون مراکز شهری پیروی مذهب دولتی عشایر آناتولی را برانگیخت که به ایران برگردند. این مهاجرت در ۱۵۰۰ که شاه اسماعیل عشایر قزلباش را در منطقه ارزنجان جمع کرد، شروع شد. این جاذبه تا منطقهٔ آناتولی و سکونتگاه تکلو که به همراه ۱۵۰۰۰ شتر به طور جمعی نقش مهمی در ایران بعدتر بازی کردند، احساس شد. عشایر بی شک اکثریت این حرکت را تشکیل میدادند، گرچه شبه نمادها و حتی دهقانان را نیز تحت تأثیر قرار داد. در پایان قرن یازدهم هجری/شانزدهم میلادی، سازماندهی کنفدراسیون بزرگ شاهسون توسط شاه عباس اول ورود عظیم ترکها به درون آذربایجان را تسریع کرد و این منطقه، به جز برخی جمعیتهای منزوی تات زبان، در این دوره بی تردید ترک شده بود. از زمان شاه عباس تا نادر شاه، بسیاری از آذریها به سوی شرق به خراسان منتقل شدند تا در برابر ازبکان از سرحدات نگهبانی کنند؛ ولی این اثر شایان توجهی بر یکجانشینی نهایی عشایر ترک ننهاد. در این دوره تا مناطق شرقی همچون ابهر نیز زبان آذری تکلم میشد. در زمان سفر اولیا چلبی در آذربایجان در ۱۶۴۵، ترکی که در تبریز مابین طبقات پایین رایج بود، در قزوین در کنار فارسی تکلم میشد.[۱۱]
دوره سلجوقیان
در دورهای که خلافت عباسی اقتدار خود را در آذربایجان تقریباً از دست داده بود حکومتهای محلی سالاریان، ساجیان، راوندی و آل بویه بر آذربایجان حکومت میکردند. با آغاز قرن یازدهم میلادی، آذربایجان میزبان قبایل ترک آسیای مرکزی شد. نخستین دودمان ترک که وارد منطقه شد غزنویان بودند که از شمال افغانستان آمده و در سال ۱۰۳۰ میلادی آذربایجان را ضمیمه خاک خود کردند. پس از مدتی سلجوقیان جای غزنویان را در منطقه گرفتند. در زمان سلجوقیان اتابکان سلجوقی که تابع حکومت مرکزی بودند کنترل حکومتهای محلی را در دست داشتند. در این زمانها آذربایجان به یکی از مراکز مهم فرهنگی کشور تبدیل شد و بسیاری از افراد سرشناس کشور که بیشتر آنها دانشمندان و صنعتگران مسلمان بودند به این منطقه آمدند.
ظهور خوارزمشاهیان در سال ۱۲۲۵ میلادی سبب انقراض حکومت اتابکان سلجوقی گردید.
در دوران مغولها و ایلخانان
پس از اشغال آذربایجان ایران توسط مغولها آذربایجان مانند دیگر مناطق ایران ویران شد.[۱۲] پس از حمله مغولان، ایلخانان حکومت را بدست گرفتند. آنها آذربایجان را به دلیل آب و هوای مساعدش و همچنین برای دوری از مناطق گرمسیری و نیمهگرمسیری که منجر به شکست آنها میشد به پایتختی برگزیدند.[۱۳] پایتختهای ایلخانی بترتیب مراغه (۱۲۶۵–۱۲۵۶ میلادی)، تبریز (۱۳۰۶–۱۲۶۵ میلادی) و سلطانیه (۱۳۳۵–۱۳۰۶ میلادی) بودند. در زمان ایلخانان آذربایجان مرفه گردید و توسعه یافت.[۱۲] همچنین در این دوران مهاجران ترک اغوز بیشتری در منطقه آذربایجان اسکان یافتند.[۱۴]
آشنایی با تاریخ اثرگذاری آذربایجان، زنجان و آذریهای ایرانی بر تاریخ ایران زمین |
تاریخ ایران |
---|
سده های میانه
|
دوره آققویونلو و قراقویونلو
در سده پانزدهم میلادی نوادگان تیمور یعنی ترکهای آققویونلو و قراقویونلو بر منطقه آذربایجان حاکم شدند. از آنجا که آنها رقیبان اصلی تیموریان بودند آذربایجان بارها توسط ترکها فتح شده و خرابیهای گستردهای ببار آمد.[۱۵] اما در دورهای از زمان بویژه در دوره قراقویونلوها (۶۷–۱۴۳۸ میلادی) که تبریز پایتخت شد، برای مدتی صلح و رفاه بر آذربایجان حاکم گردید.[۱۶] همچنین گروههای ترکزبان بسیاری که قصد پشتیبانی از خاندان صفوی را داشتند از مناطق دیاربکر، شام، ناحیه آناتولی و کرانههای دریای خزر به منطقه اردبیل که از مدتها پیش از این به یکی از مهمترین کانونهای تحولات سیاسی منطقه تبدیل شده بود مهاجرت نمودند.[۱۷]
دوران صفویان
حکومت صفویان در سال ۸۸۰ به رهبری شاه اسماعیل صفوی تأسیس شد. نخستین پایتخت صفویان شهر تبریز بود که بعدها بر اثر حمله عثمانیها به شهر قزوین و پس از آن به اصفهان انتقال یافت. شاه اسماعیل صفوی یک ترکزبان محلی بود[۱۸] که در اردبیل متولد شده و دوران کودکی و نوجوانی خود را سپری کرده بود. او با تخلص «خطایی» همچنین یکی از مهمترین شاعران شعر آذربایجانی نیز بحساب میآمد. در حالی که بیشتر مردم ایران پس از صفویان دارای مذهب سنی بودند، صفویان بیشتر مردم ایران را شیعه کرده و ایران را تحت این ایدئولوژی متحد کردند.[۱۹][۲۰] صفویان نخستین حکومت ایرانی پس از اسلام بودند که توانستند تمام بخشهای ایران را زیر یک پرچم درآورند و حدود مرزهای ایران را به حدود مرزهای پیش از اسلام این کشور درآورند. آنها توانستند ایران را دوباره بعنوان یک قدرت منطقهای مطرح سازند.[۲۰] قزلباشها نیروهای اصلی ارتش صفویان را تشکیل میدادند؛ این نیروها بیشتر متشکل از افراد ایلات آذربایجان و آناتولی شرقی بودند که برای حمایت از شاه اسماعیل به منطقه آذربایجان کوچ کرده بودند؛ شاه عباس بزرگ برخی از این ایلات را ادغام کرده و ایلی بنام شاهسون (دوستداران شاه) ایجاد کرد که هماکنون در مناطق گوناگون آذربایجان مانند دشت مغان، اردبیل، نواحی خمسه و خرقان (واقع در میان زنجان و تهران) زندگی میکنند. در دوران صفویان آذربایجان دورههایی از رفاه و دورههایی از ویرانی را گذرانده است. در این دوران بویژه در زمان زمامداری شاه اسماعیل به شهرهایی مانند اردبیل، تبریز و خوی توجه زیادی شد.[۲۱] خوی در آن دوران شهری آباد و پرجمعیت بوده است؛ سوداگری ونیزی دولتخانه خوی را کاخ یک اشکوبهای و با تالارها و اتاقهای بهغایت باشکوه، مزین به پیکرهها و نقاشیهای بسیار نفیس توصیف میکند. شهر تبریز نیز اهمیت اقتصادی خود را بازیافت و ابریشم خام سرزمینهای شمال ایران از این راه به حلب و دمشق رفته و دیبای زربافت بصره و کفه یا کافا و تافتههای زربافت کاشان و پرند یزدی در بازار تبریز مشتریان فراوانی داشت.[۲۲] اردبیل نیز بعنوان خاستگاه صفویان و با دارا بودن زیارتگاه صوفیان، از مهمترین شهرهای معنوی صفویان بحساب میآمد و آنها اهمیت زیادی برای دفاع از این شهر قائل بودند. همچنین یکی دیگر از دلایل رفاه آذربایجان در زمان صفویان قرار داشتن در راه استراتژیک تجاری میان ترابزون و دیگر مناطق ایران است.[۲۳] به دلیل قرار گرفتن در خط مقدم دو امپراتوری صفویان و عثمانی بارها ویران شد و در این میان لشگرکشی سلطان مراد چهارم عثمانی در سال ۱۶۳۵ میلادی که پس از فتح تبریز از آن خرابهای بیش بجای نگذاشت یکی از مصیبتبارترین این حملات بود.[۱۵]
تاریخ معاصر
انقلاب مشروطه
تبریز به دلیل شرکت مستقیم در جنگهای ایران و روسیه و همچنین ارتباط تجاری با روسیه و عثمانی، پیشتر از بسیاری از نواحی ایران نسبت به عقبماندگی ایران به چارهجویی پرداخت. بدین سبب نخبگان آذربایجان با آمادگی نسبی و بصورت فعالی در وقایع انقلاب مشروطه ایران در سالهای ۱۲۸۴ تا ۱۲۸۸ خورشیدی شرکت جست. در شهریور سال ۱۲۸۵، شورایی بنام انجمن تبریز با هدف برگزیدن وکلا برای فرستادن به مجلس تأسیس شد اما بزودی وظایف دیگری نیز مثل رسیدگی به امور محلی و رسیدگی به شکایات مردم به آن محول شدند.[۲۴] این انجمن بطور مستقیم و غیر مستقیم بر امور مجلس در تهران دخالت میکرد و نقش ناظر برای جلوگیری از بازگشت به شرایط استبدادی گذشته را داشت.[۲۵] برای مثال پس از جلوس محمدعلی میرزا به تخت پادشاهی در تهران، این انجمن از شاه درخواست کرد که کتباً تأیید کند که حکومت ایران یک حکومت تماماً مشروطه است. پس از اینکه شاه مخالفت خود را با مجلس با چاپ اعلامیه راه نجات و امیدواری ملت اعلام کرد، انجمن تبریز بلافاصله به انجمنهای ایالتی خراسان، کرمان، فارس و اصفهان تلگراف زد و در آنها از شاه بعنوان خائن به کشور و ملت یاد کرد و ملتمسانه درخواست کرد که «همه برادران ایرانی قیام کنند و مجلس کبیر و قانون اساسی را حفاظت نمایند».[۲۵] سه روز پس از آن، شاه دستور بمباران مجلس را صادر کرد.[۲۵] وقتی اخبار بمباران مجلس کبیر به تبریز رسید، این انجمن بلافاصله نیروهای شبه نظامیای را که ماهها پیش برای چنین روزی آموزش دیده بودند، احضار کرد تا به استحکام موقعیت خود در بخشی از شهر برای مقاومت در برابر دولت بپردازند. شهر بلافاصله میان مشروطهطلبان و سلطنتطلبان تقسیم شد بطوری که محلههای امیرخیز، مارالان و خیابان بدست مشروطهطلبان و بقیه شهر یعنی محلههای سرخاب، دَوَهچی و ششکلان بدست سلطنتطلبان و محافظهکاران افتاد.[۲۶] شبهنظامیان مشروطهخواه آذری که در راس آنها ستارخان و باقرخان قرار داشتند، نقش حیاتی را در جنبش مشروطهخواهی ایران ایفا کرده و تبریز را به یکی از اصلیترین پایگاههای مقاومت علیه استبداد حکومت قاجار تبدیل کردند. در این دوران اوضاع تبریز بر اثر مقاومت در برابر نیروهای دولت مرکزی و نیروهای روس که به درخواست محمد علی شاه وارد صحنه شده بودند بسیار برآشفته بود. به نوشته کسروی در مدت یازده ماه یعنی از ۲۰ جمادیالاول ۱۳۲۶ ق تا هشتم ربیعالثانی ۱۳۲۷ ق مردم تبریز به سرکردگی ستارخان در مقابل بیش از سی هزار نیروی مهاجم به فرماندهی عین الدوله و صمد شجاع الدوله و شجاع نظام مرندی مقاومت کرد.[۲۷] گروهی از ایرانیان قفقاز نیز به مردم تبریز پیوستند و به مجاهدان قفقاز معروف شدند. علی مسیو از یاران حیدرخان عمواوغلی و یارانش هم دستهٔ مجاهدان تبریز را تشکیل دادند.[۱۶] همچنین مجاهدانی از دیگر شهرهای آذربایجان ایران نیز به ستارخان و دیگر مجاهدین تبریزی پیوستند؛ از جمله این مشروطهخواهان حاج باباخان اردبیلی بود که گروهی را در اردبیل با خود همراه کرده و به جمع آزادیخواهان و مشروطهطلبان تبریز پیوست.
همچنین بر اثر محاصره شهر تبریز توسط نیروهای دولتی و بسته شدن جاده تبریز-جلفا گرسنگی و قحطی شدیدی بر شهر حاکم شده بود و کار را بر آزادیخواهان سخت میکرد. در دوران محاصره همدلی شدیدی میان مشروطهخواهان سراسر ایران با مشروطهخواهان تبریزی وجود داشت چرا که شکست تبریز به معنای شکست آزادی بود. در تلگرافی که از طرف مشروطهخواهان تبریز به تهران ارسال شد نوشته شده بود:
« | آذربایجانی بدبخت، به رغم مفتریات، نه شرارتطلب است و نه یاغی و نه دعوی سلطنت دارد، نه خیال استقلال و انفکاک. نه شور خونریزی در سر دارد، نه هوای انتقام. در هر فرصتی به مدعیان خود و به تمام عالم اعلام کرده که مقصودِ مقدس و معشوقه گمشده وی، مشروطیت سلطنتِ ابد مدتِ ایران است و کعبه محبوب وی، دارالشورای ملی تهران، و قاضی عدل و حاکم رفیع همه اختلافات، همان کتاب مقدس قانون اساسی است. | » |
به نوشته ریچارد کاتم مقاومت تبریز ملیگرایان لیبرال ایرانی را در سراسر کشور نیرو بخشید و عامل کنارهگیری محمد علی شاه شد.[۳۰][۳۱]
نقش روشنفکران آذری در شکلگیری ملیگرایی امروزی ایران
در دوران جنگ جهانی اول، نظریه پانترکیسم بر روی مناطق ترکزبان ایران، قفقاز و آسیای میانه تمرکز کرد. هدف اصلی آنها تشویق این جمعیت به جدایی از نهادهای سیاسیای که جزو آن بودند و پیوستن به «میهن پانترکی» جدید بود. این فشارها باعث شد که در میان مردم آذربایجان، که مخالف نیت پانترکیستها بودند گروهی کوچک از روشنفکران آذری به قویترین طرفداران تمامیت ارضی ایران تبدیل شوند. پس از انقلاب مشروطه، بسیاری از دمکراتهای آذری در واکنش به سیاستهای توسعهطلبانه پانترکیسم و تهدید تمامیت ارضی ایران، ملیگرایی اتخاذ کردند. در این زمان بود که ایرانگرایی و همگنسازی زبانی بعنوان یک سیاست دفاعی در برابر دیگران آغاز گردید. برخلاف آنچه بنظر میآید آذریهای ایران اصلیترین ابداعکنندگان این ملیگرایی دفاعی بودند. آنها دریافته بودند که حفظ تمامیت ارضی ایران نخستین قدم بسوی جامعهای امن و بر مبنای قانون خواهد بود. در این چارچوب، آنها وفاداری سیاسی خود را از وابستگیهای قومی و منطقهای خود مهمتر شمردند. اتخاذ این سیاستهای ملی راه را برای ظهور ملیگرایی فرهنگی این گروه قومی هموار ساخت.[۳۲]
جنگ جهانی دوم و مداخله شوروی در آذربایجان
در سال ۱۳۲۴، در حالی که نیروهای شوروی، آذربایجان را اشغال کرده بودند، حکومت خودمختار آذربایجان به تصمیم رهبران اتحاد جماهیر شوروی تشکیل شد.[۳۳][۳۴] این حکومت به سرکردگی سید جعفر پیشهوری اداره میشد و حدود یک سال بر بیشتر مناطق آذربایجان ایران حکمرانی کرد و سرانجام حکومت شوروی که به علت عدم پشتیبانی مردم از تجزیهطلبان به آینده این فرقه امیدی نداشت در پی فشارهایی که از سوی دولت ترومن بدان وارد شد و همچنین امتیازاتی که از دولت ایران گرفت (که بعدها به تصویب مجلس ایران نرسید) مجبور به ترک منطقه آذربایجان شد.[۳۵] تخلیه آذربایجان از نیروهای اشغالگر شوروی، اعزام ارتش ایران به منطقه و مبارزه گسترده مردم آذربایجان با اعضای فرقه سبب درهم شکستن این حکومت و فرار اعضای اصلی آن به شوروی گردید.
مهاجرت آذریهای ایران به آذربایجان شوروی
در دهه ۱۲۳۰ ه.خ. تعداد زیادی از آذریهای ایران به امید یافتن شغل در منطقه تازه توسعه یافته آذربایجان قفقاز به امپراتوری روسیه مهاجرت کردند. در ۱۲۴۶ ه.خ. حدود ۱۴۰۰۰ نفر در شهر قوبا مشغول کار بودهاند.[۳۶] یک گزارش در سال ۱۲۶۵ ه.خ. از اوضاع این گروه مهاجر نشان میدهد که بیشتر این ایرانیان با اهالی محلی ازدواج کرده و در روستاها و دهکدههای اطراف این شهر مستقر شده بودند. فرزندان این گروه مهاجر قاعدتاً آسمیله شده و جذب جمعیت اطراف خود شده بودند.[۳۷]
در اواخر قرن نوزدهم به دلیل شکوفایی صنایع نفتی باکو، این شهر به مقصد جدیدی برای مهاجران ایرانی آذری تبدیل شد. در اوایل قرن بیستم این مهاجران حدود %۵۰ کل کارکنان صنایع نفتی باکو را تشکیل میدادند.[۳۸]
در دوران جمهوری اسلامی
پس از انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ ایدئولوژی ملیگرایی جای خود را به ایدئولوژی دینی، بعنوان عامل وحدت داد. تعداد زیادی از آذریها به مقامات ارشد جمهوری اسلامی تبدیل شدند و از جمله آنها میتوان به آیتالله سید علی خامنهای، آیتالله علی مشکینی، مهندس مهدی بازرگان و مهندس میرحسین موسوی اشاره کرد.
هماکنون آذریها از مهمترین تولیدکنندگان صنعتی و کشاورزی ایران بحساب میآیند.[۳۰] آذربایجان از نظر میزان تولید محصولات کشاورزی به استثنای برنج مقام نخست را در ایران دارد.[۳۰] تبریز مرکز مهم صنعت اتومبیلسازی، ماشینسازی و تراکتورسازی ایران است و با دارا بودن پالایشگاه نفت، بخش عمده سوخت استانهای غربی کشور را فراهم میآورد.[۳۰][۳۹] بازرگانان آذری در تبدیل کردن بازار تهران به یک مرکز مهم تجاری نقش مهمی ایفا کرده و هماکنون نیز دارای نفوذ بسیاری در بازار تهران هستند.[۳۰][۴۰]
از دید حقوق اقلیتها
گروه بینالمللی حقوق اقلیتها به عنوان سازمانی مردم نهاد که با حفظ حقوق اقلیتها فعالیت میکند؛ وضعیت مردم آذری در ایران معاصر را چنین بازگو میکند:[۴۱]
« | با وجود داشتن سابقه بیانات سیاسی در اواسط دهه ۱۹۰۰ میلادی، اما آذریها تمایل دارند توسط دولت مرکزی ایران شناسایی شوند. تعدادی از آذریها در حوادث منجر به انقلاب مشروطه، جبههٔ ملی و انقلاب ۱۳۵۷ نقش چشمگیری داشتهاند. دارای هویت شیعه مشترک، مشارکت وسیع در اقتصاد ایران، حضور بسیاری از آذریها در تهران در درجه اول به دنبال نفوذ در سیاست ایران هستند تا فراخوانی استقلال. نارضایتی مداوم خود را در برابر دولت در درجه اول برای برخی از حقوق زبانی و فرهنگی خود در شهرهایی نظیر تبریز و ارومیه ابراز داشتهاند. در طول سالهای گذشته، درگیری با نیروهای امنیتی یا تلاش برای خودمختاری نداشتهاند. نمایندگی رهبر ایران در استان آذربایجان شرقی؛ آیت الله مجتهد شبستری اعلام کرد: تنها جمهوری آذربایجان میتواند به ایران ملحق شود. | » |
حضوری فعال در جامعه
در عرصه سیاست
در دوره بعد از انقلاب ۱۳۵۷ ایران؛ آذریها نقشی فعال در زمینه سیاست داخلی و خارجی ایران ایفا کردهاند و پستهای کلیدی و مهمی از این کشور را در دست داشتهاند. پس از انقلاب، مهندس بازرگان نخستین کابینه را تحت عنوان دولت موقت تشکیل داد.[۴۲] در پست ریاست جمهوری، علی خامنهای دو دوره پیاپی در طول جنگ ایران و عراق توانست به عنوان نخستین آذربایجانی باشد که اداره دومین پست کلیدی کشور را بر عهده میگیرد و بعد از وی تنها آذری که توانست به ریاست جمهوری ایران نزدیک شود، میرحسین موسوی آخرین نخست وزیر ایران که هشت سال این پست را در طول جنگ بر عهده داشت،[۴۳][۴۴][۴۵] رهبری ایران نیز بعد از درگذشت امام خمینی بلافاصله بر عهده علی خامنهای، رئیس جمهور سابق کشور گذاشته شد تا وی تاکنون شخص اول ایران باشد.[۴۶] همچنین علی مشکینی از بدو بنیانگذاری مجلس خبرگان رهبری از سال ۱۳۶۱ تا پایان عمرش سال ۱۳۸۶ ریاست این مجلس را بر عهده داشت.[۴۷]
هزاران نفر از آذریها در طول جنگ ایران و عراق به صورت داوطلبانه همچون دیگر ایرانیان به جنگ رفتند که مردم اردبیل پس از اصفهان بیشترین تعداد تلفات و کشته را در جنگ دادند.[۴۸] ۳۱ دسامبر ۱۹۸۹ اهالی قلمرو جمهوری خودمختار نخجوان کنونی در مرز ایران و شوروی مرزها را شکسته و هزاران نفرشان با عبور از رودخانه ارس پس از دههها دوری برای اولین بار خواهان اتحاد با هموطنان خود در ایران شدند.[۴۹][۵۰] که بعدها الهام علییف رئیس جمهوری آذربایجان، این روز را تعطیل رسمی اعلام کرده و روز همبستگی آذربایجانیهای جهان نامید.[۵۱]
از جمله آذریهایی که در حال حاضر سمت استانداری را در کابینه روحانی برعهده دارند، جمشید انصاری (استاندار زنجان)، قربانعلی سعادت (استاندار آذربایجان غربی)، مجید خدابخش (استاندار اردبیل)، اسماعیل جبارزاده (استاندار آذربایجان شرقی) و سید حسین هاشمی (استاندار تهران)[۵۲] و آذریهای دولت روحانی در بین وزراء حمید چیت چیان (وزیر نیرو) و محمدرضا نعمتزاده (وزیر صنعت، معدن و تجارت) میباشند. شهیندخت مولاوردی نیز معاون رئیسجمهور ایران در امور زنان و خانواده است. از جمله نمایندگان کنونی مجلس شورای اسلامی که پُستهای مهم و کلیدی را در مجلس بر عهده دارند میتوان از ارسلان فتحی پور از حوزه انتخابیه کلیبر، آذربایجان شرقی رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس شورای اسلامی، رضا رحمانی از حوزه انتخابیه تبریز، آذربایجان شرقی رئیس کمیسیون صنایع و معادن مجلس شورای اسلامی، علی اکبر آقایی مغانجویی از حوزه انتخابیه سلماس، آذربایجان غربی رئیس کمیسیون عمران مجلس شورای اسلامی و محمدعلی پورمختار از حوزه انتخابیه بهار و کبودرآهنگ، استان همدان رئیس کمیسیون اصل نود قانون اساسی مجلس شورای اسلامی میباشند.
مردمشناسی
جمعیت
ردیف |
دانشنامه، سازمان و گروه |
جمعیت (به میلیون) |
% |
منبع |
۱ | دانشنامه ایرانیکا | ۱۶ | — | [۵۳] |
۲ | دانشنامه بریتانیکا | ۱۵ | — | [۵۴] |
۳ | اتنولوگ | ۱۵٫۵ | — | [۳] |
۴ | دانشنامه جهانی اقلیتها و مردم بومی | ۱۶ | ۲۴ | [۴۱] |
۵ | بنیاد آمریکای نوین | — | ۲۱٫۶ | [۵۵] |
۶ | اطلاعاتنامه جهان | — | ۲۴ | [۵۶] |
۷ | اطلاعاتنامه جهان | — | ۱۶ | [۱] |
۸ | دانشنامه لوکلکس | ۱۲ | ۱۷ | [۵۷] |
۹ | کتابخانه ملی کنگره ایالات متحده آمریکا (بخش تحقیقات فدرال) | — | ۲۵٫۲ | [۵۸] |
۱۰ | کتابخانه ملی کنگره ایالات متحده آمریکا (مطالعه یک کشور: ایران) | — | ۱۶ | [۵۹] |
توزیع جغرافیایی
آذریهای ایران بیشتر در شمالغرب کشور و استانهای آذربایجان شرقی، اردبیل، زنجان و آذربایجان غربی ساکناند.[۶۰][۶۱][۶۲][۶۳][۶۴]
شماری از آذریها نیز در استانهای کردستان (شهرستانهای قروه[۶۵] و بیجار[۶۶])، قزوین، همدان (که به طور عمده در شمال استان[۶۷] و در شهرستانهای رزن،[۶۸] بهار، کبودرآهنگ،[۶۹] فامنین،[۷۰] همچنین در شمال، شرق، شمال غربی و جنوب شهرستان همدان،[۷۱] نواحی از تویسرکان،[۷۲] روستاهای اسدآباد،[۷۳] اقلیت قابل توجه در شهر همدان[۷۴][۷۵])، گیلان (شهرستانهای آستارا،[۷۶] تالش،[۷۷][۷۸] رضوانشهر،[۷۹] شهرهای تابعه رودبار از قبیل منجیل[۸۰] و لوشان[۸۱])، مازندران (شهرستان گلوگاه[۸۲])، کرمانشاه (شهرستان سنقر[۸۲])، گلستان (شهرستان گنبد کاووس[۸۳]) و مرکزی (کمیجان،[۸۴][۸۵] خنداب،[۸۶] روستاهای شهرستانهای ساوه،[۸۷] شازند،[۸۸] اراک،[۸۹] زرندیه[۹۰] و فراهان[۹۱]) زندگی میکنند. آذریهای ایران همچنین تعداد قابل توجهی ترکزبان را در شهرهای تهران، کرج، خراسان[۹۲](مشهد)[۹۳] و قم[۹۲] تشکیل میدهند.[۹۴][۹۵]
آذریها پس از فارسیزبانان، بزرگترین گروه قومی در شهر و استان تهران هستند.[۹۶] آنان بیش از %۲۵[۹۷] جمعیت شهر تهران و %۳۰/۳[۹۸] تا %۳۳[۹۴][۹۹][۱۰۰] جمعیت استان تهران را تشکیل میدهند.[۱۰۱]
- نگارخانهای از مهمترین و بزرگترین شهرهای آذرینشین ایران
خارج از وطن
جمعیت قابل ملاحظهای از ایرانیان آذری به صورت مهاجر، کوچیده و پناهنده در دیگر کشورهای خارجی سکونت میکنند؛ که مهمترین کشورهای هدف آذریها؛ ترکیه، جمهوری آذربایجان، آمریکا، کانادا میباشد. امروزه حدود ۵۳۰٬۰۰۰ نفر[۳] در ترکیه،[پ ۱] ۲۴۸٬۰۰۰ نفر در جمهوری آذربایجان،[۴] و جوامعی قابل توجه در آمریکا[۷][۸] ۴۰٬۴۰۰[۶] و حدود ۵۰٬۰۰۰ الی ۶۰٬۰۰۰ نفر[۵] کانادا[پ ۲] زندگی میکنند. علاوه بر این؛ آذریها به همراه دیگر ایرانیان به اروپا نیز مهاجرت کردهاند، که امروزی جوامعی کوچک از آنان در فرانسه، آلمان و بریتانیا زندگی میکنند. آذریهای ایرانی در دوران بلشویک توسط شوروی به قزاقستان تبعید شدند که امروزه شهر مرکه مهمترین شهر آذریهای ایرانی در این کشور میباشد.[۱۰۲][۱۰۳][۱۰۴]
زبان و قومیت
زبان آذریهای ایران، ترکی آذربایجانی و زبان باستانی آنان، آذری بوده که از خانوادهٔ زبانهای ایرانی است.[۱۰۵] زبان ترکی آذربایجانی از شاخه زبانهای اغوز که در بین ایرانیان آذری به کار گرفته میشود، علاوه بر خود زبان، شامل چندین گویش نظیر ترکی افشاری، شاهسونی، سنقری، آینالو میباشد.[۸۲][۱۰۶] زبان و قومیت ایرانیان آذری، علاوه بر آذریها شامل ایلات و عشایر زیرگروهش مانند ایل افشار،[۳] ایل بیات،[۳] ایل بهارلو،[۳] شاهسونی،[۳] شاهسونها،[۳] ایل قرهپاپاق،[۳] ایل قراگوزلو،[۳] ایل قاجار،[۳] قرهداغیها[۱۰۷] میباشند.
دین
آذریهای ایران از لحاظ دینی وابسته به اسلام و شیعه دوازده امامی میباشند.[۵۴][۱۰۸]دستهجات عزاداری حسینیه اعظم زنجان،[۱۰۹] تبریز،[۱۱۰] ارومیه[۱۱۱] و اردبیل[۱۱۲] از مشهورترین سوگواریهای اهل بیت در بین ایرانیان آذری در ماه محرم به شمار میرود. همچنین مراسمی چون طشتگذاری،[۱۱۳] شبیه خوانی، شاهحسینگویان، سینهزنی و زنجیرزنی از آداب و رسوم رایج در بینشان میباشد، مرثیه، نوحه و روضه به زبان ترکی گفته میشود. آیینهای عزاداری بازار تاریخی تبریز نیز ثبت ملی شدهاست.[۱۱۴] با این حال اقلیتی در حدود ۲۰۰٬۰۰۰ نفر[۱۱۵] از بین ترکان آذربایجان را مسلمانان سنی مذهب (حنفی و شافعی) تشکیل میدهند که در حوالی شهرستان ارومیه سکونت دارند.[۱۱۶] عدهای سنی حنفی نیز در شهرستان بیلهسوار[۱۱۷] و هشتجین[۱۱۸] زندگی میکنند. علاوه بر این، پیروانی از اهل حق در میاندوآب،[۱۱۹] ایلخچی[۱۲۰] و علوی مذهبهایی در ماکو[۱۲۱] پراکنده هستند.
فرهنگ
ادبیات
اولین شکل شناخته شده در ادبیات آذربایجانی مربوط به شیخ عزالدین پورحسن اسفراینی که یک دیوان شامل غزل فارسی و ترکی آذربایجانی سرودهبود.[۱۲۲][۱۲۳] غزلهای ترکی آذربایجانی خود را تحت نام حسناوغلو ثبت کردهاست.[۱۲۲][۱۲۴] در قرن چهاردهم میلادی آذربایجان، قفقاز و بخشهای غربی ایران تحت سلطه حکومتهای قره قویونلو و آق قویونلو بود.[۱۲۵] در دوران این حکومتها شاعری چون جهانشاه قراقویونلو با تخلص حقیقی نخستین آثار ترکی آذربایجانی را در آن دوران از خود به جا گذاشتهاند. پس از معرفی سبک دیوان ادبیات و غزل، عمادالدین نسیمی در قرن ۱۵اُم، شاعران مشهور آذری چون شاه اسماعیل خطایی ادبیات آذربایجانی را گسترش دادند.
سبک شاعران آذربایجانی در ادامه قره ۱۶اُم به سمت عاشیقها رفت و قرن شانزدهم پس از تثبیت سیطره سلسله صفوی بر ایران قویاً توسعه یافت؛ و شاه اسماعیل یکم با تخلص خطایی[۱۲۶] و بعد با پیدایش "سبک گوشماً فرزند شاه اسماعیل، شاه تهماسب و بعدتر شاه عباس دوم نیز در گسترش ادبیات آذربایجانی کوشید.[۱۲۷]قوسی تبریزی[۱۲۸] از شاعران مشهور آذربایجانیزبان[۱۲۹] دو نسخه از دیوان ترکی آذربایجانی از وی به جا ماندهاست[۱۳۰] و صائب تبریزی شاعر تبریزیتبار اهل اصفهان نیز از معروفترین شاعران عصر کلاسیک میباشند که هفده غزل به زبان ترکی آذربایجانی سرودهاست.[۱۳۱]
دوران عصر مدرن ادبیات آذربایجانی مصادف بود با اواخر حکمرانی سلسله صفویه بر ایران که آن زمان موجب پیشرفت ادبیات در دوران کلاسیک شدهبود؛ که پس از آن ملا پناه واقف و خسته قاسم از آخرین شاعران مشهور عهد صفویان به شمار میرفت. در دوران زندیه با حدود ۳۴ سال و افشاریان با بیش از ۶۰ سال حکمرانی، که حکومت هر دو دودمان به بیش از صد سال نینجامید، ادبیات آذربایجانی از رونق دوران صفویان برخوردار نبود و شاید بتوان از میان شاعران، نویسندگان، مترجمان، نمایشنامهنویسان تیلیم خان، حیران خانم، فاضلخان شیدا، عبدالرزاق دنبلی را از نامیترین هنرمندان آن عصر آذربایجانیهای ایران قلمداد کرد.
با آغاز قدرت و حکمرانی قاجارها بر ایران ادبیات آذربایجانی رونق گرفت در آن دوران علاوه بر آذربایجان و دیگر نقاط آذرینشین ایران که شاعران، هنرمندان، نویسندگان، نمایشنامهنویسان، طنزپردازان، مترجمان بسیاری از آن خطه بلند شدند که میتوان به میرزا فتحعلی آخوندزاده، ثمین باغچهبان، جبار باغچهبان، سید محمدحسین شهریار، میرزا ابراهیموف، محمدباقر خلخالی، ابراهیم ذکری اردبیلی، امیرخسرو دارایی، بهار شروانی، بهشتی تبریزی، بیضای اردبیلی، حبیب ساهر، سید باقر حری، عباسقلی یحیوی، علی فطرت، علیاکبر پاکزاد، غازی بوزقورت، معجز شبستری، میرجلال پاشایف، یوسف کلانتری، رضا بهاری، میرزا احمد پرغم تبریزی و... را میتوان اشاره کرد.
ادبیات آذربایجانی در عصر معاصر که مصادف با انحلال دودمان قاجار و آغاز حکمرانی رضاخان بود، به سستی گرایید، که دلایل مهمی چون یکسانسازی فرهنگی در ایران معاصر و ممنوعیت استفاده و نشر زبان ترکی آذربایجانی میتواند مزید بر علت باشد؛ ولی پس از انقلاب ایران همچنان استفاده و آموزش زبان ترکی آذربایجانی ممنوع میباشد ولی مجوز چاپ و نشر به زبان ترکی آذربایجانی داده میشود. با این حال میتوان به هنرمندانی در نیم قرن اخیر در زمینه شعر، نویسندگی، نمایشنامهنویسی و... نظیر صمد بهرنگی، دده کاتیب، دخیل مراغهای، رحیم منزوی اردبیلی، سعید سلماسی، عارف اردبیلی، علی تبریزلی، کریمی مراغهای، یحیی شیدا، یدالله مفتون امینی، ناصر منظوری، علی ناظم، و... را میتوان اشاره کرد.
دده قورقود، کوراوغلو، اصلی و کرم و حیدربابایه سلام جزء ادبیات فاخر آذربایجانی به شمار میروند.
ادبیات شفاهی
ادبیات شفاهی مردم آذربایجان به قسمتی از ادبیات مردم آذربایجانی، باورهای عامه، افسانهها، داستانها، موسیقی، ضربالمثلها و رسومهای دهان به دهان یا سینه به سینه یا نسل به نسل از نسلهای گذشته بجا مانده گفته میشود.[۱۳۲][۱۳۳] بایاتی از رایجترین فرم شعر فولکلوریک یا همان ادبیات شفاهی مردم آذری محسوب میشود.[۱۳۴][۱۳۵]
معماری
شیوه معماری آذری، سبکی در معماری ایرانی پس از اسلام، منسوب به آذربایجان مقارن با دورهٔ حکومت ایلخانان بر ایران است؛ که آثاری فاخر از این شیوه معماری در ایران و کشورهای همسایه برجای ماندهاست، از مهمترین شیوههای معماری آذری منسوب به شهرهای ایرانیان آذری میتوان از گنبد سلطانیه و ارگ تبریز نام برد.
هنر
هنر آذربایجانی جزء غنیترین هنرهای ایرانی که در میان مردم آذری رایج میباشد، گفته میشود. هنر آذربایجانی در طول تاریخ ایران توسعه یافته است. آذربایجانیها، دارای فرهنگ غنی و متمایز، که یک بخش عمدهای از هنر تزئینی و کاربردی را ایجاد کرده است. این شکل از هنر ریشه در دوران باستان دارد که طیف گستردهای از صنایع دستی، مانند طلا و جواهر، حکاکی فلز، قالیبافی، قلابدوزی، خوشنویسی و نگارگری نشان داده شدهاست.
لباس
لباس آذربایجانی یا لباس سنتی آذربایجانی که از فرایندهای طولانی فرهنگ، دین و... مردم آذری پدید آمدهاست؛ و از نشانههای خاص آذریها میباشد.[۱۳۶]
موسیقی
موسیقی آذربایجانی به موسیقی سنتی مردمان آذربایجانی اطلاق میشود. هنرمندان آذربایجانی با خلاقیت خود، موسیقی منحصربهفردی را میآفرینند. کسانی که این نوع موسیقی را بههمراه سرودههای خود بهزبان ترکی آذربایجانی میخوانند، عاشیق خوانده میشوند. عاشیقها در وصف آذربایجان و دلاوریهای بزرگان آن، در مراسم جشن و عزاداری، سرودههای زیبایی را بههمراه موسیقی آذربایجانی میخوانند و مورد توجه مردم قرار میگیرند.[۱۳۷] از مهمترین گونههای موسیقی آذربایجانی میتوان به موسیقی میخانهای، هنر اجرای آذربایجانی تار، بالابان، ناقارا، باغلاما و گارمان اشاره کرد.
«عاشیق»، در آذربایجان (هم در ایران و هم در جمهوری آذربایجان)، شاعر و نوازندهای است که همراه با ساز آواز خود را اجرا میکند. عاشیقها از دوران قبل از اسلام در بین مردمان ترکتبار وجود داشتهاند. عنوان قدیمی عاشیقها «اوزان» است. علاوه بر قهوهخانهها، عاشیقها در عروسی و دیگر مراسم نیز اجرا میکنند. از داستانهای حماسی که عاشیقها نقل میکنند، میتوان به کوراوغلو، و از داستانهای عاشقانه میتوان به اصلی و کرم اشاره کرد.[۱۳۸]
تئاتر
تئاتر آذربایجانی عنصر خلاقیت و از هنرهای مردم آذری به شمار میرود.[۱۳۹] تئاتر ملی آذربایجانی در نیمه دوم قرن ۱۹اُم، بر اساس یک کمدی توسط میرزا فتحعلی آخوندزاده، اولین نمایشنامه نویس، متفکر برجسته و فیلسوف آذربایجانی سرچشمه گرفته بود. از دیرباز معروفترین گروههای تئاتر در تبریز اجرا میشدهاست.[۱۴۰] امروزه سرشناسترین گروههای هنری تئاتر آذربایجانی متعلق به گروه هنری بابک توسط بابک نهرین انجام میگیرد. آرشین مال آلان از مهمترین گونههای تئاتر آذربایجانی است که در ایران اجرا شدهاست.
رقص
رقصهای آذربایجانی، رقص فولکلور، قدیمی و ملودیک آذریها است؛ که در انواع گوناگون توسط رقاصهای مرد و زن در مجالس و جشنوارههای گوناگونی چون عروسی در میان آذربایجانیهای ایران رواج دارد.
آشپزی
در آشپزی آذربایجانی غذاهایی چون کوفته تبریزی، قورمه سبزی، بیچاق قیمه، دلمه، پیتی، انواع خورش، کلهپاچه، باسترما، کباب، کباب چنجه، تخممرغ سیبزمینی، قابلی، خورش آذربایجان، جئز بئز، کباب مخصوص بناب، خورش هویج، دیگر خوراکها و چاشنیهایی نظیر آشهای تبریزی، خشیل، دویمه نج، باسلوق، قرابیه، نوقا، راحتالحلقوم، ترخینه، باقلوا، رشتهختایی، باقلا پخته، قورقا، اریس، نخود پخته و آش دوغ رایج است.
سرشناسان
جستارهای وابسته
یادداشتها
منابع
- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ "Iran # People". Retrieved 10 October 2013.
- ↑ Turkic people in Iran
- ↑ ۳٫۰۰ ۳٫۰۱ ۳٫۰۲ ۳٫۰۳ ۳٫۰۴ ۳٫۰۵ ۳٫۰۶ ۳٫۰۷ ۳٫۰۸ ۳٫۰۹ ۳٫۱۰ Ethnologe-Azerbaijani South Dialect Language
- ↑ ۴٫۰ ۴٫۱ Ethnologue-Languages in Republic of Azerbaijan
- ↑ ۵٫۰ ۵٫۱ Azerbaijani diaspora in Canada - by Reza Moridi
- ↑ ۶٫۰ ۶٫۱ Iranian Studies Group at MIT, Iranian-American Community Survey Results, 2005 Web.mit.edu. Retrieved November 28, 2011
- ↑ ۷٫۰ ۷٫۱ Iran: A Vast Diaspora Abroad and Millions of Refugees at Home Migration Information
- ↑ ۸٫۰ ۸٫۱ Iranians in America Encyclopedia of Chicago
- ↑ ۹٫۰ ۹٫۱ ۹٫۲ ۹٫۳ ۹٫۴ ۹٫۵ ۹٫۶ “Iran Azarbaijanis”. In Countries of the World United States Library of Congress. Retrieved March 21, 2014.
- ↑ http://www.iranicaonline.org/articles/iran-v1-peoples-survey#1
- ↑ X. de Planhol. «AZERBAIJAN i. Geography». EIr. بازبینیشده در ۲۲ دسامبر ۲۰۱۴.
- ↑ ۱۲٫۰ ۱۲٫۱ rohan.sdsu.edu After the decline of the Arab Empire, Azerbaijan was ravaged during the Mongol invasions but regained prosperity in the 13th-15th centuries under the Mongol II-Khans, the native Shirvan Shahs, and under Persia's Safavid Dynasty.
- ↑ Ramirez-Faria, Carlos, Concise Encyclopeida Of World History, Atlantic Publishers & Dist, 325.
- ↑ Shaffer, Brenda, Borders and Brethren: Iran and the Challenge of Azerbaijani Identity, MIT Press, 2002.
- ↑ ۱۵٫۰ ۱۵٫۱ Atabaki, Touraj, Azerbaijan: Ethnicity and the Struggle for Power in Iran, I.B.Tauris, Aban 14, 1379 AP.
- ↑ ۱۶٫۰ ۱۶٫۱ همان
- ↑ طاهری، ابوالقاسم، تاریخ سیاسی و اجتماعی ایران از مرگ تیمور تا مرگ شاه عباس، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۸۰، ص. ۱۷۸.
- ↑ Shah Isma'il reportedly only learned Persian as a young adult. See E.Denison Ross, "The Early years of Shah Isma'il," Journal of Royal Asiatic Society (1896), p. 288.
- ↑ Roger Savory, Iran Under the Safavids, (London Cambridge Press,1980), p.29.
- ↑ ۲۰٫۰ ۲۰٫۱ Shaffer, Brenda, Borders and Brethren: Iran and the Challenge of Azerbaijani Identity, MIT Press, p. 2002. 19.
- ↑ طاهری، ابوالقاسم، تاریخ سیاسی و اجتماعی ایران از مرگ تیمور تا مرگ شاه عباس، تهران:شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۸۰، ص. ۲۰۱–۲۰۰.
- ↑ طاهری، ابوالقاسم، تاریخ سیاسی و اجتماعی ایران از مرگ تیمور تا مرگ شاه عباس، تهران:شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۸۰، ص. ۲۰۱–۲۰۲.
- ↑ Struggle for Power in Iran, I.B.Tauris, Aban 14, 1379 AP.
- ↑ اتابکی، تورج. آذربایجان در ایران معاصر. ترجمهٔ محمد کریم اشراق. تهران: نشر توس، ۱۳۷۶. صفحه ۴۱ تا ۴۳
- ↑ ۲۵٫۰ ۲۵٫۱ ۲۵٫۲ همان. صفحهٔ ۴۳
- ↑ اتابکی، تورج. آذربایجان در ایران معاصر. ترجمهٔ محمد کریم اشراق. تهران: نشر توس، ۱۳۷۶. صفحه ۴۳ تا ۴۵
- ↑ کسروی، احمد. تاریخ مشروطیت ایران چاپ چهاردهم جلد دوم ص ۷۲۶
- ↑ اتابکی، تورج. آذربایجان در ایران معاصر. ترجمهٔ محمد کریم اشراق. تهران: نشر توس، ۱۳۷۶. صفحهٔ ۴۵
- ↑ کسروی، احمد. تاریخ مشروطه ایران. جلد اول، چاپ چهاردهم. تهران: نشر امیرکبیر. ۱۳۵۷. صفحهٔ ۳۰۸.
- ↑ ۳۰٫۰ ۳۰٫۱ ۳۰٫۲ ۳۰٫۳ ۳۰٫۴ احمدی، حمید. قومیت و قومگرایی در ایران، افسانه و واقعیت. تهران: نشر نی، ۱۳۷۸.
- ↑ Richard Cottam, Nationalism in Iran, 121
- ↑ Touraj Atabaki, “Recasting Oneself, Rejecting the Other: Pan-Turkism and Iranian Nationalism” in Van Schendel, Willem(Editor). Identity Politics in Central Asia and the Muslim World: Nationalism, Ethnicity and Labour in the Twentieth Century. London, GBR: I. B. Tauris & Company, Limited, 2001. Actual Quote:
As far as Iran is concerned, it is widely argued that Iranian nationalism was born as a state ideology in the Reza Shah era, based on philological nationalism and as a result of his innovative success in creating a modern nation-state in Iran. However, what is often neglected is that Iranian nationalism has its roots in the political upheavals of the nineteenth century and the disintegration immediately following the Constitutional revolution of 1905– 9. It was during this period that Iranism gradually took shape as a defensive discourse for constructing a bounded territorial entity – the ‘pure Iran’ standing against all others. Consequently, over time there emerged among the country’s intelligentsia a political xenophobia which contributed to the formation of Iranian defensive nationalism. It is noteworthy that, contrary to what one might expect, many of the leading agents of the construction of an Iranian bounded territorial entity came from non Persian-speaking ethnic minorities, and the foremost were the Azerbaijanis, rather than the nation’s titular ethnic group, the Persians.
....
In the middle of April 1918, the Ottoman army invaded Azerbaijan for the second time.
...
Contrary to their expectations, however, the Ottomans did not achieve impressive success in Azerbaijan. Although the province remained under quasi-occupation by Ottoman troops for months, attempting to win endorsement for pan-Turkism ended in failure.
...
The most important political development affecting the Middle East at the beginning of the twentieth century was the collapse of the Ottoman and the Russian empires. The idea of a greater homeland for all Turks was propagated by pan-Turkism, which was adopted almost at once as a main ideological pillar by the Committee of Union and Progress and somewhat later by other political caucuses in what remained of the Ottoman Empire. On the eve of World War I, pan-Turkist propaganda focused chiefly on the Turkic-speaking peoples of the southern Caucasus, in Iranian Azerbaijan and Turkistan in Central Asia, with the ultimate purpose of persuading them all to secede from the larger political entities to which they belonged and to join the new pan-Turkic homeland. Interestingly, it was this latter appeal to Iranian Azerbaijanis which, contrary to pan-Turkist intentions, caused a small group of Azerbaijani intellectuals to become the most vociferous advocates of Iran’s territorial integrity and sovereignty. If in Europe ‘romantic nationalism responded to the damage likely to be caused by modernism by providing a new and larger sense of belonging, an all-encompassing totality, which brought about new social ties, identity and meaning, and a new sense of history from one’s origin on to an illustrious future’,(42) in Iran after the Constitutional movement romantic nationalism was adopted by the Azerbaijani Democrats as a reaction to the irredentist policies threatening the country’s territorial integrity. In their view, assuring territorial integrity was a necessary first step on the road to establishing the rule of law in society and a competent modern state which would safeguard collective as well as individual rights. It was within this context that their political loyalty outweighed their other ethnic or regional affinities. The failure of the Democrats in the arena of Iranian politics after the Constitutional movement and the start of modern state-building paved the way for the emergence of the titular ethnic group’s cultural nationalism. Whereas the adoption of integrationist policies preserved Iran’s geographic integrity and provided the majority of Iranians with a secure and firm national identity, the blatant ignoring of other demands of the Constitutional movement, such as the call for formation of society based on law and order, left the country still searching for a political identity.
- ↑ Thomas De Waal, "The Caucasus: an introduction", Oxford University Press US, 2010. pp 87: "Soviet troops moved into Iranian, and a shored lived "Azerbaijan People's Government in Iran," led by the Iranian Azerbaijani Communist Ja'far Pishevari، was set up in Tabriz in 1945-46. But the Soviet-backed puppet state collapsed in 1946 after Soviet forces withdrew, again under Western pressure.
- ↑ Cold War International History Project-Collection- 1945-46 Iranian Crisis. http://www.wilsoncenter.org/index.cfm?topic_id=1409&fuseaction=va2.browse&sort=Collection&item=1945-46%20Iranian%20Crisis
- ↑ “As it turned out, the Soviets had to recognize that their ideas on Iran were premature. The issue of Iranian Azerbaijan became one of the opening skirmishes of the Cold War, and, largely under the Western powers' pressure, Soviet forces withdrew in 1946. The autonomous republic collapsed soon afterward, and the members of the Democratic Party took refuge in the Soviet Union, fleeing Iranian revenge.. In Tabriz, the crowds that had just recently applauded the autonomous republic were now greeting the returning Iranian troops, and Azerbaijani students publicly burned their native-language textbooks. The mass of the population was obviously not ready even for a regional self-government so long as it smacked of separatism”. (Swietochowski, Tadeusz 1989. "Islam and the Growth of National Identity in Soviet Azerbaijan", Kappeler, Andreas, Gerhard Simon, Georg Brunner eds. Muslim Communities Reemerge: Historical Perspective on Nationality, Politics, and Opposition in the Former Soviet Union and Yugoslavia. Durham: Duke University Press, pp. 46-60.)
- ↑ Сумбатзаде А. С. Рост торгового земледелия в Азербайджане во второй половине XIX века (К вопросу о развитии российского капитализма вширь) // Вопросы истории. — М. : Изд-во «Правда» , Апрель 1958. — № 4. — С. 123.
- ↑ Экономический быт государственных крестьян в южной части Кубинского уезда Бакинской губернии (comp. by Yagodynsky).
- ↑ Реза Годс М. Иран в XX веке: политическая история. — М. : Наука, 1994. — С. 33.
- ↑ ربیع بدیعی، جغرافیای مفصل ایران (تهران:۱۳۶۲)، ص ۴۵۸
- ↑ Farhad Malekafzali, and Robert G. Moster, "Primordial and Instrumental Identities of Ethnic Collective Movements: The Case of Azeri Nationalism," Canadian Review of Studies in Nationalism, 19, nos. 1-2 (1992): 34-35
- ↑ ۴۱٫۰ ۴۱٫۱ "Azeris". Minority Rights Group International-MRG. 2009. Retrieved 5/10/2013. Check date values in:
|accessdate=
(help) - ↑ Britannica Encyclopedia. Mehdi Bazargan.
- ↑ Salman J. Borhani (August 4, 2003). "Are there any questions? The Azeris of modern Iran". The Iranian. Archived from the original on 2011-08-25.
- ↑ Teymoor Nabili (13.06.2009). "Mousavi sees election hopes dashed". Al Jazeera English. Archived from the original on 2012-02-04. Check date values in:
|date=
(help) - ↑ "The challenger who is poised to seize Iran's presidency". The Telegraph. 12.06.2009. Archived from the original on 2012-02-04. Check date values in:
|date=
(help) Born in north-western Iran in 1941, Mr Mousavi is from the country’s Azeri ethnic minority. - ↑ "Azeris unhappy at being butt of national jokes". IRIN. UN Office for the Coordination of Humanitarian Affairs. 25 May 2006. Retrieved 2009-06-19.الگو:Oq
- ↑ А. М. Вартанян (2008-08-13). ""Старая гвардия" иранских консерваторов в лицах: аятолла Али Мешкини". Институт Ближнего Востока. Unknown parameter
|lang=
ignored (|language=
suggested) (help) - ↑ Salman J. Borhani (August 4, 2003). "Are there any questions? The Azeris of modern Iran". The Iranian. Archived from the original on 2011-08-25.
- ↑ Том де Ваал (08 июля 2005 г.). "Глава 6. 1988-1990 гг. Азербайджанская трагедия". Русская служба Би-би-си. Unknown parameter
|lang=
ignored (|language=
suggested) (help); Check date values in:|date=
(help) - ↑ "Пространство и время в мировой политике и международных отношениях". МГИМО-Университет. 08 июля 2005 г. Unknown parameter
|lang=
ignored (|language=
suggested) (help); Check date values in:|date=
(help) - ↑ Тенгиз Гудава (29.12.2010). "Азербайджанцы и мир". Радио Свободы. Unknown parameter
|lang=
ignored (|language=
suggested) (help); Check date values in:|date=
(help) - ↑ "سید حسین هاشمی استاندار تهران شد". خبرگزاری مهر. Retrieved 2013-10-21.
- ↑ R. N. Frye. “IRAN v. PEOPLES OF IRAN (1) A General Survey”. In Encyclopædia Iranica. Bibliotheca Persica Press, March 29, 2012. Retrieved October 10, 2013.
- ↑ ۵۴٫۰ ۵۴٫۱ Britanica Encyclopedia-Azerbaijani (People)
- ↑ http://www.terrorfreetomorrow.org/upimagestft/TFT%20Iran%20Survey%20Report%200609.pdf
- ↑ Azerbaijani Nationalism in Post-Revolutionary Iran.» CENTRAL ASIAN SURVEY]. ۲۷. ۱ (۲۰۰۸): p46. با اشاره به: آمارگیری از وضعیت اجتماعی اقتصادی خانوار، تهران، مرکز آمار ایران، ۱۳۸۲. بنا بر این منبع: در آمارگیری سال ۱۳۸۱/۲۰۰۲ در ایران، ۲۳٫۳ درصد از ایرانیان زبان مادری خود را ترکی آذربایجانی عنوان کردند. جمعیت ایران در آن سال ۶۶٬۶۲۲٬۷۰۴ نفر برآورد شدهاست.دادهنامه سازمان سیا. که با این حساب شمار آذربایجانیزبانان ایران در آن سال ۱۵٬۵۲۳٬۰۹۰ نفر بودهاست.
- ↑ "Iran Peoples". Looklex Encyclopaedia. Retrieved 2013-07-27.
- ↑ http://lcweb2.loc.gov/frd/cs/iran/ir_appen.html#table3
- ↑ http://lcweb2.loc.gov/frd/cs/profiles/Iran.pdf
- ↑ http://countrystudies.us/iran/41.htm
- ↑ &hl=en&sa=X&ei=NOFNT-jKI8ibOsChwLYC&ved=۰CC8Q6AEwAA#v=onepage&q=majority%۲۰of%۲۰the%۲۰population%۲۰of%۲۰East%۲۰Azarbaijan%۲۰and%۲۰a%۲۰majority%۲۰of%۲۰West%۲۰Azarbaijan. &f=false Iran Country Study Guide Volume 78 of World Country Study Guide Series, Authors IBP USA, USA International Business Publications, Editor IBP USA, Publisher Int'l Business Publications, 2005, ISBN 0-7397-1476-7, ISBN 978-0-7397-1476-8, Length 348 pages
- ↑ &hl=en&sa=X&ei=NOFNT-jKI8ibOsChwLYC&ved=۰CDoQ6AEwAg#v=onepage&q=majority%۲۰of%۲۰the%۲۰population%۲۰of%۲۰East%۲۰Azarbaijan%۲۰and%۲۰a%۲۰majority%۲۰of%۲۰West%۲۰Azarbaijan. &f=false Iran A Country Study, Author Federal Research Division, Edition reprint, Publisher Kessinger Publishing, 2004, ISBN 1-4191-2670-9, ISBN 978-1-4191-2670-3, Length 340 pages
- ↑ &hl=en&sa=X&ei=NOFNT-jKI8ibOsChwLYC&ved=۰CFkQ6AEwCA#v=onepage&q=majority%۲۰of%۲۰the%۲۰population%۲۰of%۲۰East%۲۰Azarbaijan%۲۰and%۲۰a%۲۰majority%۲۰of%۲۰West%۲۰Azarbaijan. &f=false Encyclopedia of the Stateless Nations: S-Z Volume 4 of Encyclopedia of the Stateless Nations: Ethnic and National Groups Around the World, James Minahan, ISBN 0-313-31617-1, ISBN 978-0-313-31617-3, Author James Minahan, Publisher Greenwood Publishing Group, 2002, ISBN 0-313-32384-4, ISBN 978-0-313-32384-3, Length 2241 pages
- ↑ http://www.ciaonet.org/pbei/winep/policy_2006/2006_1146/index.html
- ↑ http://www.ghorveh.gov.ir/Default.aspx?TabID=62
- ↑ http://www.encyclopaediaislamica.com/madkhal2.php?sid=2396
- ↑ http://www.iranicaonline.org/articles/hamadan-i#
- ↑ http://www.hamshahrionline.ir/details/25492
- ↑ http://tch.ir/tch/pagecontent.php?rQV=== AfABDQ6UGc5RFduVGdu92Y8BEMApTZwlHVlJXd0NWdyR3c8BkNyEDQ6UGb0lGd
- ↑ http://tebeyanesfahan.tebyan.net/viewPost.aspx?PostID=226095
- ↑ http://hamedan-hm.ir/fa/showpages.aspx?mid=NDg=&spi=Mw ==
- ↑ http://www.jjtvn.ir/display_full.aspx?data_id=25628
- ↑ http://hamedan.isna.ir/Default.aspx?NSID=5&SSLID=46&NID=13417
- ↑ «Hamadan». Looklex Encyclopedia. بازبینیشده در ۳۱ ژوئیهٔ ۲۰۱۳.
- ↑ «Hamadan». Britanica Encyclopedia. بازبینیشده در ۳۱ ژوئیهٔ ۲۰۱۳.
- ↑ تبیان به نقل از دائرةالمعارف بزرگ اسلامی - آستارا
- ↑ «جغرافیای فرهنگی». تارنمای مرجع تالششناسی. بازبینیشده در ۲۱ ژوئیه ۲۰۱۳.
- ↑ «فرهنگ تطبیقی تالشی – تاتی – آذری». پایگاه تات پژوهی. بازبینیشده در ۲۱ ژوئیه ۲۰۱۳.
- ↑ صدا و سیمای مرکز گیلان-رضوانشهر
- ↑ Encyclopædia Iranica:Manjil
- ↑ زبان مردم لوشان و منجیل بازدید: اردیبهشت۱۳۸۸
- ↑ ۸۲٫۰ ۸۲٫۱ ۸۲٫۲ TURKIC LANGUAGES OF PERSIA: AN OVERVIEW
- ↑ http://gonbadcity.ir/HomePage.aspx?TabID=4670&Site=DouranPortal&Lang=fa-IR
- ↑ http://markazi.farhang.gov.ir/fa/introduction/offices/officekomejan
- ↑ http://markazi.irib.ir/about-us/about-ostan-markazi/audio-descripcostan/785--
- ↑ http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=20854
- ↑ http://markazi.farhang.gov.ir/fa/introduction/offices/officesaveh
- ↑ http://markazi.farhang.gov.ir/fa/introduction/offices/officeshazand
- ↑ http://portal.arakmu.ac.ir/portal/Home/Default.aspx?CategoryID=299c9b28-331b-4b48-a7d7-e7f11c43ca23
- ↑ http://markazi.farhang.gov.ir/fa/introduction/offices/officezarandiyeh
- ↑ http://markazi.farhang.gov.ir/fa/moarefi
- ↑ ۹۲٫۰ ۹۲٫۱ دانشنامه ایرانیکا AZERBAIJAN vi. Population and its Occupations and Culture
- ↑ «گزارش تصویری/ مراسم عزاداری ابا عبدالله الحسین (ع) آذربایجانیهای مقیم مشهد». خبرگزاری مهر، ۱۳۹۱/۹/۲. بازبینیشده در ۲۷ ژوئیهٔ ۲۰۱۳.
- ↑ ۹۴٫۰ ۹۴٫۱ Library of Congress, "Country Studies"- Iran: Azarbaijanis [۱] accessed March 2011. خطای یادکرد: برچسب
<ref>
نامعتبر؛ نام "Library_of_Congress_Iran" چندین بار با محتوی متفاوت تعریف شدهاست - ↑ THE TURKISH LANGUAGE IN IRAN By Ahmed KASRAVI,latimeria: Prof. Dr. Evan Siegal, Journal of Azerbaijani Studies, 1998, Vol. 1, No 2, [6] , Khazar University Press
- ↑ http://en.tehran.ir/Default.aspx?tabid=98
- ↑ "Tehran". Looklex Encyclopaedia. Retrieved 2013-07-04.
- ↑ National Bibliography Number: 2887141 / plan review and assess the country's culture indicators (indicators Ghyrsbty) {report}: Tehran Province / General Council of the Order of the Executive Director is responsible for planning and policy: Mansoor Vaezi; run company experienced researchers Us - ISBN 978-600-6627-42-7 * Publication Status: Tehran - Institute Press book, published in 1391 * appearance: 296 p: table (the color), diagrams (colored part)
- ↑ "Country Study Giude-Azerbaijanis". STRATEGIC INFORMATION AND DEVELOPMENTS-USA. Retrieved 13 August 2013.
- ↑ http://www.pen-kurd.org/englizi/varia/state-of-minorities-in-iran.html
- ↑ "Assessment for Azerbaijanis in Iran". UNHCR. 31 December 2003. Retrieved 2013-07-05.
- ↑ http://www.tabnak.ir/fa/news/304222
- ↑ http://www.hawzah.net/fa/magazine/magart/0/4194/26561
- ↑ http://www.ahl-ul-bayt.org/fa.php/page,3331A43442.html
- ↑ Lazard, Gilbert ۱۹۷۵, “The Rise of the New Persian Language” in Frye, R. N. , The Cambridge History of Iran, Vol. 4, pp. 595-632, Cambridge: Cambridge University Press. pp 599 Azarbaijan was the domain of Adhari, an important Iranian dialect which Masudi mentions together with Dari and Pahlavi.
- ↑ G. Doerfer. “AZERBAIJAN viii. Azeri Turkish”. In Encyclopædia Iranica. Bibliotheca Persica Press, August 18, 2011. Retrieved July 28, 2013.
- ↑ Web kaynağı| url = http://slovari.yandex.ru/dict/bse/article/00001/18400.htm?text=АЗЕРБАЙДЖАНЦЫ&encid=bse | başlık = Азербайджанцы | erişimtarihi = 6 Temmuz | erişimyılı = 2009 | yayımcı = Büyük Sovyet Ansiklopedisi | dil = Rusya
- ↑ Robertson, Lawrence R. (2002). Russia & Eurasia Facts & Figures Annual. Academic International Press. p. 210. ISBN 0-87569-199-4.
- ↑ «درباه این مکان» (فارسی). وبگاه رسمی، ۱ فروردین ۱۳۸۸. بازبینیشده در دی ۱۳۸۶.
- ↑ http://hamshahrionline.ir/details/98097
- ↑ http://farsnews.com/newstext.php?nn=13910905000220
- ↑ http://www.ardebilnews.ir/برگزاری-تجمع-بزرگ-اربعین-حسینی-در-اردب/
- ↑ http://www.farsnews.com/printable.php?nn=8909200255
- ↑ http://ilna.ir/news/news.cfm?id=20329
- ↑ http://urmu.freeoda.com/meqaleler/tokhaye_sonni_azerbaijan_gharbi.htm
- ↑ http://urumnews.ir/post/451
- ↑ http://www.encyclopaediaislamica.com/madkhal2.php?sid=2523
- ↑ http://iqna.ir/ardebil/news_detail.php?ProdID=545484
- ↑ «Miandoab». دانشنامه لوک لکس. بازبینیشده در 25 شهریور 1392.
- ↑ «فرقه "اهل حق" چه کسانی هستند؟». شیعه نیوز، ۲۵ مهر ۱۳۹۰. بازبینیشده در جمعه 22 شهریور 1392.
- ↑ کتاب تاریخ ماکو اثر:حسینقلی افتخاری
- ↑ ۱۲۲٫۰ ۱۲۲٫۱ Beale, Thomas William; Keene Henry George (1894). http://books.google.com/books?id=lxgaAAAAIAAJ&pg=PA311
|chapterurl=
missing title (help). An Oriental Biographical Dictionary. W.H.Allen. pp. 311. - ↑ A.Caferoglu, "Adhari(Azeri)",in Encyclopedia of Islam, (new edition), Vol. 1, (Leiden, 1986)
- ↑ http://www.encyclopaediaislamica.com/madkhal2.php?sid=2862
- ↑ Tyrrell, Maliheh S. (2001). http://books.google.com/books?id=h4N_dneMybQC&pg=PA12
|chapterurl=
missing title (help). Aesopian Literary Dimensions of Azerbaijani Literature of the Soviet Period, 1920–1990. Lexington Books. pp. 12. ISBN 0-7391-0169-2 (help). - ↑ Minorsky, Vladimir (1942). "The Poetry of Shah Ismail". Bulletin of the School of Oriental and African Studies, University of London 10 (4): 1053.
- ↑ http://www.iranicaonline.org/articles/azerbaijan-x
- ↑ http://azerbaijans.com/content_1204_es.html
- ↑ http://www.salaminfo.az/medeniyyet/109.html?print Qövsi Təbrizi
- ↑ «Tabrizi, Qovsi». eastview. بازبینیشده در ۲ ژوئن ۲۰۱۳.
- ↑ Azeri Literature in Iran
- ↑ A.M, Nəbiyev. Azərbaycan şifahi xalq ədəbiyyatı. I kitab. Bakı, 2006.
- ↑ DR.kafkasyali، ALİ. iran turkleri. oquzhan cengiz، ۲۰۱۰. ۱۶۵.
- ↑ http://anthropology.ir/node/18008
- ↑ http://anthropology.ir/node/17835
- ↑ "История азербайджанского национального костюма". azeri.ru. 19.02.2010. Check date values in:
|date=
(help) - ↑ پرتال راسخون. نبود شهر در آفاق، خوشتر از تبریز.
- ↑ «ʿĀŠEQ». Iranica.
- ↑ Театральная энциклопедия. Азербайджанский театр
- ↑ http://www.noormags.com/view/fa/articlepage/159987
|