سیاست در ایران

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
پرش به: ناوبری، جستجو
جمهوری اسلامی ایران
Emblem of Iran.svg

سیاست و حکومت ایران


مختصری از تاریخ اخیر[ویرایش]

دودمان پهلوی بعد از کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ از ۱۳۰۴ خورشیدی و بعد از کودتای ۲۸ مرداد تا ۱۳۵۷ بر ایران حکومت کردند.

در ۶ بهمن ۱۳۴۱ خورشیدی در ایران رفراندومی صورت گرفت برای تصویب اصلاحاتی تحت عنوان انقلاب شاه و مردم. دولت ایران اعلام کرد که ملت ایران به اصول ششگانه انقلاب سفید، با اکثریتی قاطع رأی موافق داده‌اند.

انقلاب ۱۳۵۷ ایران، که در نزد دولت کنونی و بسیاری از منابع به انقلاب اسلامی معروف است، قیامی بود که با شرکت مردم و گروههای سیاسی گوناگون، نظام پادشاهی ایران را سرنگون، و پیشزمینهٔ روی کار آمدن نظام جمهوری اسلامی را در ایران فراهم کرد. ۲۲ بهمن سال ۱۳۵۷ روز پیروزی این انقلاب و سقوط رژیم پهلوی بود و در ۱۲ فروردین ۱۳۵۸ بیش از نود و هشت درصد مردم به جمهوری اسلامی ایران رای دادند و مدتی بعد قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز به رای گذاشته شد و با رای اکثریت نزدیک به اتفاق مردم تصویب شد.

در سال ۱۳۶۸ اصلاحاتی در قانون اساسی ایجاد شد و برای مثال به موجب آن پست نخست وزیری حذف شد و قدرت عملی بیشتری به ریاست جمهوری داده شد.

ساختار حکومت فعلی ایران[ویرایش]

حکومت فعلی ایران جمهوری اسلامی است که در سال ۱۳۵۸ شمسی به رفراندوم گذاشته و به تایید مردم رسید.

رهبر جمهوری اسلامی ایران و رییس جمهور اسلامی ایران باید از دین اسلام و مذهب شیعه دوازده امامی باشند و ضمنا رهبری باید دارای درجه اجتهاد باشد ولی نژاد و قومیت در انتخاب آنان تأثیری ندارد .

در زیر ابتدا ارکان جمهوری اسلامی و مسئولان کنونی پست‌های آن معرفی شده‌اند. در بخش بعدی به احزاب سیاسی، چگونگی فعالیت آن‌ها و گرایش های مختلف درون آن‌ها اشاره شده‌است.

نامزدهای تمام انتخاباتی که در جمهوری اسلامی برگزار می‌شود ابتدا باید به تایید شورای نگهبان قانون اساسی برسند. در قسمت احزاب سیاسی ایران در مورد این‌که چه احزابی اجازهٔ فعالیت علنی دارد توضیح داده شده‌است.

رهبر جمهوری اسلامی ایران بالاترین مقام این نظام است و کنترل کاملی بر تمام امور دارد. او توسط مجلس خبرگان رهبری و مادام‌العمر (به شرط حفظ شرایط رهبری) انتخاب می‌شود. (گرچه خود مجلس خبرگان حق عزل رهبری را نیز دارد ولی صلاحیت اعضای این مجلس توسط شورای نگهبان منصوب رهبر تایید می شود). رهبر کنونی جمهوری اسلامی ایران، پس از فوت روح‌الله خمینی (بنیانگذار جمهوری اسلامی) سید علی خامنه‌ای است.

مجلس خبرگان رهبری از ۸۸ روحانی متخصص در دین اسلام تشکیل می‌شود و کاندیداهای آن ابتدا باید به تایید شورای نگهبان برسند و سپس با رای مردم انتخاب شوند. رئیس مجلس خبرگان، احمد جنتی بوده و محمدعلی موحدی کرمانی نایب رئیس اول و سید محمود هاشمی شاهرودی نایب‌رئیس دوم می‌باشند.

شورای نگهبان قانون اساسی از دوازده نفر تشکیل شده‌است. ۶ فقیه که توسط رهبر جمهوری اسلامی ایران انتخاب می‌شوند و ۶ حقوقدان که توسط رییس قوه قضاییه ( منصوب رهبری) پیشنهاد و پس از تایید مجلس شورای اسلامی انتخاب می‌شوند. دبیر کنونی شورای نگهبان، احمد جنتی است و سایر اعضای کنونی آن عبارت‌اند از: محمد مومن، مهدی شب‌زنده‌دار جهرمی، سید محمود هاشمی شاهرودی، محمدرضا مدرسی یزدی، محمد یزدی، عباسعلی کدخدایی، سید فضل‌الله موسوی، نجات‌الله ابراهیمیان، سام سوادکوهی‌فر، محسن اسماعیلی و محمدرضا علیزاده.

قوه مقننه، مجلس شورای اسلامی است که نمایندگان آن برای یک دورهٔ چهارساله و با رای مردم انتخاب می‌شوند. نامزدهای این مجلس ابتدا باید به تایید شورای نگهبان قانون اساسی برسند. علاوه بر مناطق مختلف ادیان مسیحی ارمنی، مسیحی کلدانی و آشوری، زرتشتی و کلیمی نیز نمایندگانی در مجلس دارند.

مصوبات این مجلس باید با قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران سازگار باشند و از همین رو شورای نگهبان قانون اساسی باید مصوبات این مجلس را پیش از اجرا به تصویب برساند. رئیس کنونی مجلس شورای اسلامی علی لاریجانی است و مسعود پزشکیان نایب رئیس اول و علی مطهری نایب رئیس دوم می‌باشند.

در صورت اختلاف بین قوه مقننه و شورای نگهبان، مجمع تشخیص مصلحت نظام نقش حل این اختلاف را دارد. مجمع تشخیص مصلحت نظام، مجمعی است که وظیفه حل اختلافات بین مجلس شورای اسلامی و شورای نگهبان قانون اساسی و دولت پاره‌ای وظایف دیگر را به عهده دارد. اعضای این مجمع توسط رهبر جمهوری اسلامی ایران انتخاب می‌شوند و رئیس کنونی آن هاشمی رفسنجانی است.

قوه مجریه در دست رئیس جمهوری اسلامی ایران است که با رای مردم انتخاب می‌شود. نامزدهای ریاست جمهوری برای شرکت در انتخابات و پیش از آن باید به تایید شورای نگهبان قانون اساسی برسند. قانون یکی از شروط شرکت در انتخابات را «رجل سیاسی» بودن می‌داند. بعضی معتقدند که «رجل سیاسی» لزوماً به مذکر بودن اشاره ندارد اما در تاریخ جمهوری اسلامی تا بحال هیچ زنی برای کاندیدایی ریاست جمهوری تایید نشده‌است. رئیس جمهور کنونی ایران حسن روحانی است.

رئیس قوه قضاییه توسط رهبر جمهوری اسلامی ایران انتخاب می‌شود.

شوراهای شهر و روستا نیز در مناطق مختلف وجود دارند که شهردار شهرها را انتخاب می‌کنند. شورای شهر اکثر مناطق ایران و بخصوص پایتخت، تهران، و شهرهای بزرگ در حال حاضر در اختیار طیف محافظه‌کاران است.[نیازمند منبع]

احزاب و جریانات سیاسی[ویرایش]

(در صحنهٔ سیاست ایران، عملاً دو طیف تشکل و حزب موجود است. یکی احزابی که مجاز هستند و می‌توانند در مبارزات سیاسی اعم از پارلمانی و ریاست جمهوری شرکت کنند (به شرطی که کاندیداهای آن‌ها توسط شورای نگهبان قانون اساسی تایید شوند) و دیگری طیفی از احزابی که مخالف نظام جمهوری اسلامی هستند.

با وجود تصریح در قانون اساسی مبنی بر آزادی احزاب سیاسی امکان فعالیت احزاب اپوزیسیون نظام وجود ولو در چارچوب نظام وجود ندارد است و اعضای احزاب اپوزیسیون معمولاً نمی‌توانند در انتخابات رسمی نامزد شوند.این احزاب به دو گروه داخل ایران و خارج از ایران تقسیم می شوند.

هرگونه همکاری با این احزاب اپوزیسیون می‌تواند پیامدهای خطرناکی حتی تا مرحلهٔ اعدام را به همراه داشته باشد. «محاربه» یا «اقدام علیه امنیت ملی» جرم‌هایی است که معمولاً به کسانی که احتمال هرگونه همکاری آنان با اپوزیسیون برود، نسبت داده می‌شود.)

در ایران ضمن ارتداد به معنای تعویض دین از اسلام و الحاد به معنای عدم اعتقاد به وجود خدا، توهین به پیامبر اسلام نیز جرم جنایی شناخته می‌شود.

در زیر به معرفی این احزاب و جریانات می‌پردازیم.

احزاب رسمی و قانونی[ویرایش]

(در صحنهٔ رسمی سیاست و مبارزات پارلمانی و ریاست جمهوری، چندین نوع طیف‌بندیِ کلی از احزاب و تشکل‌ها حضور دارند. این طیف‌ها را معمولاً می‌توان با نام‌های «جناح راست»، «جناح چپ»، «محافظه‌کاران» و «اصلاح‌طلبان» تقسیم‌بندی نمود. البته تمامی این طیف‌ها به اسلام، نظام جمهوری اسلامی ایران و ولایت فقیه معتقد هستند.

در ضمن بعضی شخصیت‌های کلیدی همچون آیت الله هاشمی رفسنجانی را می‌توان فراجناحی خواند.)

در زیر به معرفی احزاب و تشکل‌ها و شخصیت‌های هر دو جناح پرداخته شده‌است.

احزاب اصول‌گرا[ویرایش]

(شامل احزاب و تشکل‌هایی محافظه‌کار و احزاب و تشکل‌هایی اصولگرا می‌باشد.

این جناح بیشتر با اعتقاد بسیار به اسلام و آموزه‌های خمینی و وفاداری به سید علی خامنه‌ای شناخته می‌شوند.)

تاریخ این جناح شامل تندروهای اسلامی[مشکوک ] بوده‌است و اختلاف کمی در آن وجود داشته‌است که در برخی از موارد در انتخاب مصادیق برای نامزدی در انتخابات ها جناح‌های مختلفی درون این جناح ظهور کرده‌اند.الگو:منیع

آیت‌الله سید علی خامنه‌ای به طور غیررسمی از این جناح شناخته می‌شود.

تشکلهای معروف این جناح در حال حاضر عبارت‌اند از جامعه روحانیت مبارز، حزب مؤتلفه اسلامی و آبادگران. تندروترین[نیازمند منبع] و راست‌ترین[نیازمند منبع] طیف این جناح را می‌توان شخصیت‌هایی چون محمد تقی مصباح یزدی دانست.

  • مصباح یزدی وشاگردانش در حال قدر گرفتن در ایران هستند.[۱] این افراد برای رسیدن به این مقصود علاوه بر اتحاد وهمکاری با سپاه پاسداران سعی در تضعیف قدرت آیت الله هاشمی رفسنجانی و طرفدارانش دارند.[۲] مهمترین این جدال ها در انتخابات مجلس خبرگان رهبری بروز کرد [۳] به طوری که شاگردان مصباح با ارائه فهرست انتخاباتی به نام (منهایون) که اسامی همه افراد فهرست مشترک جامعه روحانیت مبارز تهران وجامعه مدرسین حوزه علمیه قم وجود داشت به جز چند نفر، در تهران هاشمی رفسنجانی و حسن روحانی، در مشهد واعظ طبسی و هاشمی شاهرودی، که در نهایت این انتخابات منجر به پیروزی هاشمی رفسنجانی و طرفدارانش شد.[۴]

احزاب اصلاح‌طلب (دوم خردادی)[ویرایش]

(تاریخ این جناح با با تفاوت اندکی از جناح راست تشکیل شد. انشعاب در جامعه روحانیت مبارز و تشکیل مجمع روحانیون مبارز (که با تایید روح الله خمینی انجام شد) را می‌توان سر آغاز این جریان دانست.

اما مطرح شدن اصلی این جناح وقتی آغاز شد که در انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۷۶ بر خلاف پیش بینی‌های رایج، سید محمد خاتمی به نمایندگی از این جناح و با رای بیش از بیست میلیون نفر از ایرانیان به عنوان نماد «اصلاح طلبی» انتخاب شد. از آن پس جنبشی که عموماً آن را جنبش اصلاح‌طلبی خوانده‌اند در ایران به وجود آمد که به علت این‌که خاتمی در روز ۲ خرداد ۱۳۷۶ به ریاست جمهوری رسیده بود به «جنبش ۲ خرداد» معروف شد. از همین رو این جناح را جناح ۲ خرداد نیز می‌نامند.)

این جناح طیف بسیار وسیعی را در بر می‌گرفت و البته تمام شخصیت‌های سیاسی آن مسلمان و معتقد به پیشوایی روح الله خمینی بودند اما طرفداران و حامیان آن حتی به نیروهای اپوزیسیون جمهوری اسلامی ایران، نیز می‌رسید و بسیاری این جناح را نمایندهٔ اصلاحات شدید در کلیت نظام می‌دانستند. (در آن زمان اختلاف بسیاری در مخالفان جمهوری اسلامی بر سر حمایت یا عدم حمایت از خاتمی و ۲ خرداد وجود داشت. برای اطلاعات بیشتر به بخش اپوزیسیون غیرقانونی توجه کنید).

پس از ریاست جمهوری، این جناح مجلس شورای اسلامی و شورای شهر اکثر مناطق (بخصوص پایتخت ایران، تهران) را نیز در دست گرفت اما عملاً با ممانعت‌های بسیاری در «اصلاح» مواجه شد. خاتمی در انتخابات سال ۱۳۸۰ نیز مجدداً به ریاست جمهوری برگزیده شد و عملاً هشت سال دوران ریاست جمهوری او را می‌توان دوران اوج «جنبش ۲ خرداد» دانست. اما پس از پایان این هشت سال ریاست جمهوری، مجلس شورای اسلامی، و شورای شهر تهران و شهرهای بزرگ عموماً به دست جناح مقابل افتاد. در طول دوران خاتمی بارها روزنامه‌ها و ارگان‌های جناح دو خرداد به تعطیلی کشیده شدند به طوری که در اواخر دوران او تقریباً هیچ روزنامهٔ به اصطلاح «اصلاح‌طلبی» بر جای نمانده بود.[نیازمند منبع]

بهرحال با پایان دورهٔ هشت ساله خاتمی، رد صلاحیت اکثریت کاندیداهای اصلاح‌طلبان در مجلس شورای اسلامی و شکست سنگین نماینده‌های اصلاح‌طلبان در انتخابات شورای شهر و روستا و ریاست جمهوری، (محمد معین، مهدی کروبی و مهرعلیزاده هر سه شکست خوردند) این جناح تا حدود زیادی از صحنه سیاست دور ماند، تا در انتخابات دور دهم ریاست جمهوری و پیامدهای پس از آن توانست با ورود مجدد میرحسین موسوی به عرصه سیاسی و جنبش اعتراضی بزرگ موسوم به جنبش سبز جای خود را دوباره باز کند.

در حال حاضر حزب جبهه مشارکت ایران اسلامی، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران، مجمع روحانیون مبارز، حزب اعتماد ملی و تا حدودی حزب کارگزاران ایران اسلامی از تشکل‌های این جناح به شمار می‌روند. شخصیت‌هایی چون سیدمحمد خاتمی، رئیس جمهور سابق، مهدی کروبی، رئیس سابق مجلس، و محمدرضا خاتمی، نایب رئیس سابق مجلس، از شخصیت‌های این طیف هستند.

احزاب اپوزیسیون غیر رسمی[ویرایش]

چپ‌ترین طیف این جناح طیفی از فعالان ملی مذهبی است که گاهی از این جناح جدا شده و به اپوزیسیون پیوسته‌اند. تشکل‌هایی مانند نهضت آزادی ایران و شخصیت‌هایی مانند ابراهیم یزدی از این طیف هستند. فعالیت «نهضت آزادی ایران» نیمه قانونی ( غیر رسمی) است و خانهٔ احزاب ایران این تشکل را به رسمیت نمی‌شناسد .

احزاب اپوزیسیون غیر قانونی[ویرایش]

(طیف دیگری از احزاب، احزاب اپوزیسیون و طرفدار براندازی جمهوری اسلامی (و یا گاهی طرفدار اصلاحات ساختاری) هستند. از نظر جمهوری اسلامی این احزاب غیرقانونی هستند و همکاری با آن‌ها حتی می‌تواند مجازاتهایی، مانند اعدام، به همراه داشته باشد. در دههٔ ۶۰ و بخصوص واقعه تابستان ۶۷، بیش از ۸ هزار نفر از زندانیان سیاسی در ایران به جرم همکاری و یا عضویت در احزاب اپوزیسیون مانند مجاهدین خلق ایران به عنوان منافق و سازمان فداییان خلق به عنوان مرتد(ارتداد) و ملحد بودن اعدام شدند)

احزاب اپوزیسیون بسیاری در ایران رسانه ی مخصوص خود را برای ارتباط با مردم و هواداران دارند که طیفی از نشریات غیرقانونی تا کانال‌های رادیویی، تلویزیونی و ماهواره ای را در بر می گیرد. هرگونه فعالیتی از سوی این احزاب به طور مطلق غیرقانونی است و فعالان و هواداران آنها بیشتر به صورت مخفی به کار خود ادامه می‌دهند. مرکزیت و رهبری این احزاب معمولاً در خارج کشور است. در میان این احزاب و جریانات طیف‌های مختلفی از مارکسیست تا ملی گرا یافت می‌شوند.

در کردستان ایران بعضی از این نیروهای اپوزیسیون در مقاطعی مناطقی را زیر کنترل داشته‌اند و اکنون با وجود این‌که تقریباً هیچ منطقهٔ مهمی در اختیار آنان نیست هنوز از نیروی نظامی در آن منطقه برخوردارند.

جریانات بسیاری تا بحال برای وحدت نیروهای اپوزسیون علیه جمهوری اسلامی تلاش کرده‌اند اما این تلاش‌ها جملگی ناموفق بوده‌است و حداکثر به وحدت طیف کوچکی از نیروها بدل شده‌است.

در زیر به طیف‌های مختلف اپوزیسیون غیرقانونی پرداخته می‌شود. این فهرست کاملی نیست و می‌تواند تکمیل شود.)

جبهه ملی و ملی گرایان[ویرایش]

سلطنت طلب‌ها و مشروطه‌خواهان[ویرایش]

در اپوزیسیون ایران، شخصیت‌ها، تشکل‌ها و سازمان‌های متعددی که گهگاه با هم نیز مخالف می‌باشند وجود دارند که خواستار بازگشت ایران به نظام پادشاهی مشروطه و اغلب تحت فرمان رضا پهلوی، ولیعهد خاندان پهلوی و پسر محمد رضا پهلوی آخرین پادشاه ایران هستند.

این احزاب، گرچه اکثراً بر سر خواست به پادشاهی رسیدن رضا پهلوی توافق نظر دارند، اما هیچگونه اتحاد عملی ندارند و بیشتر به صورت شخصیت‌های مستقل عمل می‌کنند. خود رضا پهلوی نیز رسماً طرفداری از هیچ حزب یا شخصیتی را اعلام نکرده‌است و حتی ادعای تاج و تخت نکرده‌است و تلاش کرده خود را بیشتر به عنوان شخصیت سیاسی و مشروطه‌خواه مطرح کند.

احزاب و تشکل‌های این جناح که می‌توان آن را جناح راست مخالف جمهوری اسلامی دانست اکثراً در لس آنجلس ایالات متحده آمریکا مرکزیت دارند و شبکه‌های ماهواره‌ای، تلویزیونی، رادیویی و نشریات و سایت‌های اینترنتی مختلفی را به ایران می‌فرستند. از معروف‌ترین تشکل‌های این طیف می‌توان به حزب مشروطه ایران و انجمن پادشاهی اشاره کرد. غیر از خود رضا پهلوی، داریوش همایون، از رایزنان کنونی حزب مشروطه ایران، از مشهورترین شخصیت‌های این طیف است.

رضا پهلوی اپوزیسیون را به اتحاد دعوت کرده‌است و شعار «امروز فقط اتحاد، آینده از آن ماست» را مطرح کرده‌است.

مجاهدین خلق و شورای ملی مقاومت[ویرایش]

(سازمان مجاهدین خلق ایران، سازمان‌ها و احزاب ایرانی است که از پیش از انقلاب اسلامی ایران در ایران موجود بوده‌است.

این سازمان در طول تاریخ جمهوری اسلامی ایران، بسیاری از شخصیت‌های آن را ترور کرده‌است و با ارتش نظامی خود همراهی عراق در جنگ علیه ایران شرکت داشته وخود نیز تلاش کرده در حمله به ایران فعال باشد و از این رو، هرگونه همکاری با آن مجازات‌های بسیاری و معمولاً مجازات اعدام به همراه داشته اگرچه دولت ایران همواره اعلام کرده آن گروهی که دستشان به خون کسی آلوده نیست را عفو می‌کند و تحت حمایت قرار می‌دهد تا کنون دها تن از اعضای این حزب به ایران بازگشته اند.

این سازمان در زمان حکومت صدام حسین در عراق پایه‌ها و تجهیزات نظامی بسیاری در این کشور داشت و بنا به فیلم‌های مخفی که پس از اشغال عراق توسط آمریکا یافت شد، رهبران آن با صدام حسین مذاکرات مخفیانه‌ای نیز داشته‌اند.

این سازمان به همراه عده‌ای از تشکل‌های مسلح و مخالف نظام و سایر گروه های غیر مسلح منجمله سازمان چریک‌های فدایی خلق ایران(جریان پیرو برنامه هویت)، شورای ملی مقاومت را پایه گذاشته‌است و مریم رجوی را توسط این شورا به عنوان رئیس جمهور آلترناتیو آینده ایران انتخاب کرده‌است.

شاخه نظامی این سازمان، ارتش آزادیبخش ایران است.)

حزب کمونیست کارگری ایران[ویرایش]

حزب کمونیست کارگری ایران حزبی شدیداً چپ رو است که در اوایل دههٔ ۹۰ به صورت انشعابی از حزب کمونیست ایران، توسط منصور حکمت، رهبر سیاسی و تئوریسین کمونیست ایرانی، تشکیل شد. از شعارهای این حزب می‌توان به «مرگ بر جمهوری اسلامی»، «زنده باد جمهوری سوسیالیستی» و «آزادی، برابری، حکومت کارگری» اشاره کرد. این حزب شدیداً چپ رو است و با مذهب و ناسیونالیسم شدیداً مخالف است.

این حزب که با برهم زدن کنفرانس برلین و پخش این ماجرا از صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران به شهرت دو چندانی دست یافت همواره بر سرنگونی جمهوری اسلامی ایران تاکید داشته‌است و شدیداً با دو خرداد و سید محمد خاتمی مخالف بوده‌است. در دوره اخیر این حزب مدعی است که مقبول‌ترین و محتمل‌ترین سیر اوضاع ایران انقلاب مردم علیه جمهوری اسلامی است و تلاش در رهبری این انقلاب برای تأسیس جمهوری سوسیالیستی را دارد.

این حزب با توجه به پیشینه‌اش (در همکاری با کومه‌له سازمان کردستان حزب کمونیست ایران) از نیروی قابل توجهی در کردستان برخوردار بود و گاهی شخصیت‌های خود را برای گشت پارتیزانی به داخل ایران می‌فرستاد اما پس از انشعاب اوت ۲۰۰۴ در این حزب و جدایی اکثریت کمیته کردستان به نظر می‌آید این حزب تا حدود زیادی ظرفیت نظامی خود را از دست داده باشد، گرچه هنوز مدعی است که این حزب، حزبی نظامی نیز هست و در رهبری اعتصابات کارگران نساجی کردستان نقش قابل توجهی داشته‌است.

لیدر کنونی این حزب حمید تقوایی است و از دیگر شخصیت‌های مطرح آن می‌توان به علی جوادی و آذر ماجدی اشاره کرد.

حزب کمونیست کارگری ایران-حکمتیست[ویرایش]

حزب کمونیست کارگری ایران-حکمتیست انشعابی از حزب کمونیست کارگری ایران است که در سال اوت ۲۰۰۴ و در پی جدایی بیش از نیمی از کمیته مرکزی و اکثریت کمیته کردستان حککا تشکیل شد. این حزب در هنگام جدایی مدعی ادامهٔ واقعی خط منصور حکمت بود و از این رو خود را «حکمتیست» می‌خواند. (حزب کمونیست کارگری نیز خود را مدعی ادامهٔ خط حکمت می‌داند و گاه به کنایه حزب حکمتیست را «آنتی حکمتیست» می‌خواند).

این حزب پس از جدایی به سنت‌های اصلی چپ افراطی در حزب کمونیست کارگری ایران و تاکید بر مبارزه با مذهب و ناسیونالیسم و سرنگونی جمهوری اسلامی ایران ادامه داده‌است و تمام شعارهای اصلی آن را همچنان حفظ کرده‌است اما مهم‌ترین تفاوت این دو حزب را می‌توان در تاکید حزب حکمتیست بر کردستان ایران دانست تا جایی که یکی از شعارهای جدید این حزب «کردستان دروازهٔ قدرت است!» است.

این حزب بازویی نظامی به نام «گارد آزادی» دارد که عموماً در کردستان ایران فعالیت می‌کند.

جستارهای وابسته[ویرایش]

پیوند به بیرون[ویرایش]