گورکانیان

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
(تغییرمسیر از گورکانیان هند)
پرش به: ناوبری، جستجو
گورکانیان

 

 

 

۱۵۲۶۱۸۵۸

پرچم

پهناوری پادشاهی گورکانیان
پایتخت آگرا
پایتخت تغییر یافته دهلی و فاتحپور سیکری
زبان‌(ها) فارسی (زبان رسمی و درباری)، ترکی جغتایی (در ابتدای سلسله)، اردو (در انتهای سلسله)
دین اسلام
دولت پادشاهی
تاریخچه
 - تأسیس ۱۵۲۶
 - انقراض ۱۸۵۸
پیش از آن
به دنبال آن
تیموریان
عادل شاه
سوری
دلهی
ماراتا
سیک
درانی
کمپانی هند شرقی
افشاریان

گورکانیان هند، بابریان یا تیموریان هند که به سبب انتسابشان به تیمور منابع اروپایی از ایشان با عنوان مغولان هند یاد کرده اند[۱]، امپراتوری بزرگی است که به‌دست نوادگان امیر تیمور در هندوستان ایجاد شد. این سلسله از ۱۵۲۶ تا ۱۸۵۷ میلادی در بخش بزرگی از شبه قاره هند شامل کشورهای امروزی هند، پاکستان، بنگلادش و بخش‌هایی از افغانستان امروزی فرمانروایی کرد.

نواده‌های تیمور همچون شاهرخ و همسرش گوهرشاد در ایران کارهای بسیار ارزشمندی را در راستای فرهنگ ایرانی از خود به جای گذاشتند و دیگر نوادگان او چون بابر و فرزندانش سهم مهمی در گسترش فرهنگ ایرانی در سراسر شبه قاره هند برعهده گرفتند. حکمرانان این سلسله به تدریج تمامی شبه قاره را تحت فرمان گرفتند اما پس از مدتی بخش‌هایی از جنوب هند از اختیار آنان خارج شد. این سلسله در نیمه سده ۱۷ میلادی و در زمان شاه جهان بزرگ‌ترین و ثروتمندترین امپراتوری جهان بود. این سلسله آخرین دوران طلایی امپراتوری‌های اسلامی به‌شمار می‌رود. در سال ۱۷۳۹ میلادی با حمله نادرشاه افشار به هندوستان مقدمات انقراض این امپراتوری فراهم شد و در سال ۱۸۵۷ پس از سال‌ها نبرد سرانجام کمپانی هند شرقی توانست این امپراتوری را منقرض کرده و سرزمین‌های آنرا تصرف کند.

زبان رسمی در دربار گورکانیان هند، فارسی بود و فرهنگ ایرانی نفوذ قابل توجهی در این دربار داشت و همین باعث گسترش زبان فارسی و فرهنگ ایرانی در شبه قاره هند شد[۲].

تاریخچه[ویرایش]

پس از مرگ تیمور ترکان عثمانی و آل جلایر و ترکمانان قراقویونلو، برخی سرزمین‌هایی را که تیمور گرفته بود تصرف کردند. بااین همه، فرزندان تیمور موفق شدند که شمال ایران را در مدت یک سده تحت فرمانروایی خود نگاهدارند. ولی آنان اغلب با یکدیگر در کشمکش بودند. سرانجام شاهرخ موفق شد که مناقشات اقوام خود را تا حدی رفع و قدرت و اعتبار کشور را نگهداری کند. ولی پس از مرگ او منطقه تحت فرمانش به قسمت‌های کوچک‌تر مجزا شد و صفویان توانستند آن‌ها را به حکومت خود پیوست کنند.

با این حال خاندان تیموری از میان نرفت و نوادگان تیمور به سرکردگی بابر چندی پستر فرمانروایی خود را به هندوستان بردند و دولت سلسلهٔ بابری را بنیاد گذاردند که اروپائیان آن را مغول کبیر می‌نامند.

دوران شکوه امپراتوری گورکانی یا مغول کبیر تا اواسط پادشاهی اورنگ‌زیب عالمگیر بود پس از وی یعنی در دوران مغول صغیر از قدرت این امپراتوری به شدت کاسته شد و کشور هند که در روزگار اکبرشاه و شاه‌جهان و اورنگ‌زیب سیر تمدن و ترقی را آغاز کرده بود رو به ضعف نهاد. بهادرشاه دوم آخرین فرمانروای گورکانی بود که در سال ۱۸۵۷ میلادی تاج و تخت را به انگلیسی‌ها واگذار کرد.

پس از حملهٔ نادرشاه گورکانیان ضعیف شدند در جنوب پادشاهی ماراتا که قدرتی تازه و دشمنی خطرناک از هر لحاظ حتی فرهنگی به شمار می‌آمد مناطق جنوبی را تصرف کرد. دین رسمی حکومت ماراتا هندو بود در حالی که گورکانیان یک دولت مسلمان بودند. به این ترتیب گورکانیان ضعیف شدند تا اینکه در سال ۱۸۵۷ میلادی بدست کمپانی هند شرقی بریتانیا نابود شدند.

پادشاهان گورکانی هندوستان[ویرایش]

بنای باشکوه تاج محل از آثار دوره گورکانیان
پادشاهان گورکانی هندوستان
پادشاه آغاز پادشاهی پایان پادشاهی
بابر (ببر) ۱۵۲۶ ۱۵۳۰
همایون ۱۵۳۰ ۱۵۴۰
دوران تصرف افغان‌ها ۱۵۴۰ ۱۵۵۵
همایون ۱۵۵۵ ۱۵۵۶
اکبرشاه ۱۵۵۶ ۱۶۰۵
جهانگیرشاه ۱۶۰۵ ۱۶۲۷
شاه جهان ۱۶۲۷ ۱۶۵۸
اورنگ‌زیب ۱۶۵۸ ۱۷۰۷
بهادرشاه اول ۱۷۰۷ ۱۷۱۲
جهاندار شاه ۱۷۱۲ ۱۷۱۳
فرخ‌سیر شاه ۱۷۱۹ ۱۷۱۹
رفیع الدرجات ۱۷۱۹ ۱۷۱۹
رفیع الدولت(شاه‌جهان دوم) ۱۷۱۹ ۱۷۱۹
نیکوسیر ۱۷۲۰ ۱۷۲۰
محمد ابراهیم ۱۷۲۰ ۱۷۲۰
محمد شاه (که از نادرشاه افشار شکست خورد.) ۱۷۱۹ ۱۷۴۸
احمدشاه بهادر ۱۷۴۸ ۱۷۵۴
عالمگیر دوم ۱۷۵۴ ۱۷۵۹
شاه‌جهان سوم ۱۷۵۹ ۱۷۵۹
شاه عالم دوم ۱۷۵۹ ۱۸۰۶
اکبرشاه دوم ۱۸۰۶ ۱۸۳۷
بهادرشاه دوم ۱۸۳۷ ۱۸۵۷

زبان فارسی[ویرایش]

در زمان گورکانیان هند زبان فارسی در این کشور گسترش پیدا کرد. اگر چه پیش از به قدرت رسیدن این خاندان در هند، دین اسلام توسط عرفای فارسی زبان در شبه قاره هند نفوذ کرده بود، اما تاثیر ظهور این خاندان در هندوستان، گسترش و رونق زبان فارسی را به حدی رسانید که ادبیات فارسی نه تنها مایه حیات روحی مردم عام شد بلکه این زبان، زبان رسمی درباریان نیز گردید. این رویکرد باعث هجرت بسیاری از هنرمندان، نویسندگان و شاعران از ایران به هند شد.[۳] دوران طلایی ادب فارسی در هند، دوره‌ی اکبر کبیر است. به امر وی وزیرش تودارمال فرمانی را صادر کرد که به موجب آن، زبان فارسی زبان تمام امپراتوری اعلام گردید. همچنین به فرمان اکبر شاه برخی از کتاب‌های مهم هندوان از سانسکریت به نظم و نثر فارسی ترجمه شد و بر غنای ادب فارسی افزوده گردید. اگر در دوره‌ی غزنویان مرکز زبان فارسی در هند تنها شهر لاهور بود، این مرکزیت در سده‌های بعدی به ترتیب به مولتان و دهلی و اگره منتقل گردید. علاوه بر شاعران و عالمان و نویسندگان ایرانی که در مدت چند سده به هند مهاجرت کردند، از هندیان اعم از مسلمان و هندو، شاعران و نویسندگان و عالمان بزرگی ظهور کردند که آثارشان به فارسی است. دوران فرمانروایی گورکانیان هند با دوره‌ی فرومانروایی دودمان صفوی در ایران همزمان است که این خود به گونه‌ای ناخواسته یکی از عوامل مؤثر در نیرو گرفتن زبان پارسی در هند به شمار می‌رود. نوع نگاه پادشاهان صفوی به ادبیات و فرهنگ به گونه‌ای بود که شاعران و نویسندگان ایران را از بخشش و نواخت پادشاهان صفوی ناامید می‌کرد و آنان گاه ناگزیر و گاه مشتاقانه رهسپار دربار ادب‌پرور گورکانی می‌شدند.[۴]

جستارهای وابسته[ویرایش]

منابع[ویرایش]

  1. دانشنامه جهان اسلام
  2. مقاله انگلیسی ویکی‌پدیا در مورد گورکانیان.
  3. ملا احمد تتوی، آصف خان قزوینی. تاریخ الفی. ج. اول. تهران: شرکت انتشارات علمی فرهنگی، 1382. 1. شابک ‎۹۶۴۴۴۵۲۷۳۹. 
  4. کورش جنتی. «پیوند زبانی و فرهنگی ایران و هند». ۷ آذر ۱۳۹۳. بازبینی‌شده در ۲۳ بهمن ۱۳۹۳. 

پیوند به بیرون[ویرایش]