عثمان بن عفان
ویرایش مقاله توسط کاربران تازه یا ثبتنامنکرده هم اکنون غیر فعال است. سیاست حفاظت و سیاههٔ حفاظت را برای جزئیات بیشتر ببینید. اگر نمیتوانید این مقاله را ویرایش کنید و میخواهید تغییری ایجاد کنید، میتوانید درخواست ویرایش کنید، دربارهٔ تغییرها در صفحه بحث گفتگو کنید، درخواست عدم حفاظت کنید، وارد شوید، یا حساب کاربری بسازید. |
عثمان بن عفان | |
---|---|
عثمان بن عفان | |
عثمان ذوالنورین
|
|
لقب(ها) | ذوالنورین |
زادروز | ۵۷۶ میلادی |
زادگاه | مکه |
مرگ | ۶۵۶ میلادی (۸۰ سال) |
محل مرگ | مدینه |
آرامگاه | مدینه |
پیش از | علی بن ابی طالب |
پس از | عمر |
دودمان | خلفای راشدین |
پدر | عفان بن أبی العاص |
مادر | أروی بنت کریز |
فرزندان | اَبان |
دین | اسلام |
عثمان بن عفان (زاده ۵۷۶ و درگذشته ۶۵۶ میلادی) سومین خلیفه مسلمانان پس از درگذشت محمد، پیامبر اسلام بود. او از سال ۲۳ تا ۳۵ هجری قمری مصادف با ۶۴۴ تا ۶۵۶ میلادی بر سرزمینهای اسلامی و فتوحات جدید خود زمامداری نمود.او دعوت محمد را پذیرفت و مسلمان شد.[۱] عثمان در شمار مهاجران به حبشه بود، اما به زودی به مکه بازگشت و به مدینه مهاجرت کرد. وی در مدینه به ترتیب با دو دختر محمد ام کلثوم و رقیه ازدواج نمود و لذا به ذوالنورین مشهور گشت. در زمان ابوبکر وی از افراد نزدیک به او بوده و کاتب وی به شمار میآمد. در دوره عمر نیز از نفوذ قابل توجهی برخوردار بود. در زمان او بسیاری از سرزمینهای خاورمیانه امروزی مانند قفقاز، خراسان، کرمان، قبرس و قسمتهایی از شمال آفریقا فتح شد. عثمان ۴۹ روز آخر عمر خود را در محاصره مخالفین و معترضین خود بود که نهایتاً به قتل او انجامید.[۲] عثمان همچنین نسخهای رسمی از قرآن را جمعآوری و به ثبت رسانید. پس از قتل عثمان اختلافات گروههای مسلمانان و سرزمینهای متحده اسلامی (مثل شام، عراق، حجاز و مصر) بیشتر شد، این ناسازگاریهای سیاسی و دینی منجر به درگیریهایی موسوم به فتنه اول و دوم گردید.[۳]
عثمان خانواده توانگری داشت و خود بازرگانی دارا بود.عثمان پس از دوستی با محمد در میان مسلمانان از لحاظ اجتماعی و اقتصادی از افراد سطح بالا به شمار میرفت.عثمان به ندرت پیشنهادهای نوآورانه ارائه میداد ولی با این وجود همواره رضایت محمد و دیگر مسلمانان را در پیشنهاد هایش دارا بود. در نخستین سالهای تاریخ اسلام وی شخصی مطیع و منفعل و نظراتش با تصمیمات جمعی مسلمانان همسو بود. در دوران زمامداری نیز عثمان سیاستهای خلیفه پیش از خود (عمر) را ادامه داد هر چند از لحاظ شخصیتی اقدامات و خط مشی او به اقتدار و زورمندی عمر نمیرسید.[۴]
پس از قتل عمر در سال ۶۴۴ میلادی، عثمان به عنوان جانشین او انتخاب شد. این انتصاب به وسیله یک شورا که عمر پیش از مرگ تعیین کرده بود، انجام گردید. برخی رقبای قدرتمندتر عثمان همانند علی (با توجه به شرایط) از جانشینی صرفنظر کردند و نهایتاً با نوعی مصالحه و توافق، عثمان خلیفه مسلمان گردید.
عثمان همانند زمامداران پیشین، سیاست فتح و تسخیر کشورها را ادامه داد و به شکلی باثبات و بامداومت گستردگی امپراتوری اسلام را بیشتر کرد. در نبردهای عصر عثمان هزینههای نظامی و جنگ، بیشتر از غنائم حاصله از آنها بود.[۵]
شیعیان معتقد هستند در رویداد غدیر خم محمد، علی را به عنوان جانشین خود تعیین نمود لذا ابوبکر، عمر و عثمان را سزاوار حکومت پس از محمد نمیدانند.[۶][۷][۸]
اما به اعتقاد مسلمانان اهل سنت محمد فرموده است حکومت حقیقی خلفا پس از او 30 سال است. بر طبق این سخن 2 سال و 3 ماه ابتدا با خلافت ابوبکر و 10 سال بعدی آن با خلافت عمر و 12 سال دیگر با خلافت عثمان و 5 سال و 7 ماه بعد با خلافت علی و 2 ماه پایانی با خلافت حسن بن علی مجموعا 30 سال میباشد و آنهارا خلفای راشدین مینامند.
محتویات
دوران محمد
عثمان از اولین اسلامآورندگان السابقون بود.[۹] وی از طایفهٔ بنیامیه و یکی از تجار و ثروتمندان مکه بود. او در میان خاندانی که قریب به اتفاقشان مخالف اسلام بودند، به اسلام گروید و در شمار مهاجران به حبشه بود، اما بهزودی به مکه بازگشت و دوباره به مدینه مهاجرت کرد.[۱۰]
عثمان در لغت به معنی مار یا بچه مار است.[۱۰]
پس از مرگ رقیه در سال دوم هجری، عثمان با دیگر دختر محمد به نام امکلثوم در سال سوم هجری ازدواج کرد و با این ازدواج روابطش با محمد را دوباره مستحکم کرد. برخی به سندیت این ازدواج مشکوک هستند، اما دانشنامه اسلام بر طبق نسخهٔ خطی از ابن لهیه، نظر آنان را رد میکند. علاوه بر آن، ازدواج با فردی سرمایهدار اهل مکه مانند عثمان مزایای فراوانی برای امکلثوم داشته است.[۱]
به دلیل ازدواج عثمان با دو دختر محمد اهل تسنن به عثمان ذوالنورین یعنی صاحب دو نور میگویند.[۱۱]
شیعیان معتقد هستند در رویداد غدیر خم محمد، علی را به عنوان جانشین خود تعیین نمود لذا ابوبکر، عمر و عثمان را سزاوار حکومت پس از محمد نمیدانند.
به خلافت رسیدن عثمان
عمر در آخرین روزهای عُمر خود، شش تن از صحابیان را مأمور نمود در مدت سه روز خلیفه مسلمانان را تعیین کنند. این شش نفر عبارت بودن از:
بنوشته تاریخ یعقوبی عمر ابو طلحة بن زید بن سهل انصاری را بر این کار گماشت و گفت: اگر چهار نفر نظری دادند و دو نفر مخالف شدند، آن دو نفر را گردن بزن و اگر سه نفر توافق کردند و سه نفر مخالفت نمودند، سه نفری که عبد الرحمان در میان ایشان نیست، گردن بزن، و اگر سه روز گذشت و بر کسی توافق حاصل نکردند، همه ایشان را گردن بزن».[۱۲]
بنوشته یعقوبی در این سه روز مذاکرات زیادی انجام شد و نتیجه بین علی و عثمان مردّد شد. عبدالرحمن از علی پرسید: اگر با تو بیعت کنیم آیا حاضر میشوی به کتاب خدا و سنت رسول الله و به شیوة دو خلیفة پیشین رفتار کنی؟ جواب علی به عبدالرحمن این جمله بود که :به کتاب خدا و سنت رسول الله عمل خواهم کرد. عبدالرحمن همین سؤال را از عثمان کرد و عثمان جواب مثبت داد و همه شرایط را پذیرفت و لذا او به خلافت رسید[۱۳]
دوران خلافت
دورهٔ خلافت عثمان از لحاظ تاریخی به دو دورهٔ شش سالهٔ خوب ۲۹–۲۳ هجری و دورهٔ هرج و مرج و بیقانونی ۳۰–۳۵ هجری تقسیم میشود. علت این تغییرات به صورت افسانهوار بهعلت افتادن خاتم (انگشتر) محمد از دست عثمان در چاه اریس در سال ۳۰ هجری دانسته میشود. در همین دوران، اولین آشوبها در امت اسلامی در منطقهٔ عراق که از بحران اقتصادی رنج میبرد شروع گردید. ابوذر غفاری که از اولین سادهزیستان در اسلام بود، در این دوران به همراه اهل خانوادهاش به شام تبعید شد و بعد از آن به ربذه فرستاده شد و در آنجا بهعلت فقر و تنگدستی درگذشت. گرچه در مورد شخصیت وی اغراق شده است، اما وی بهعنوان شخصیتی سادهزیست و با تقوا در برابر رویکرد تجملی دوران عثمان مطرح است.[۱]
از کارهای عثمان جمعآوری قرآن و بوجود آوردن نسخهٔ واحد برای قرآن بود که در زمان خلیفهٔ اول با نظارت و اجماع صحابه صورت گرفت. در دوران خلافت او، قلمرو تصرفشده توسط مسلمانان به اوج خود در دوران خلافت رسید، این بزرگ شدن قلمرو اسلامی باعث بوجود آمدن مسایل تازهای در نحوهٔ تعامل جامعهٔ اولیهٔ اسلامی و قلمروهای تازه بدست آمدهٔ اسلامی شد که عثمان که در آن زمان به پیری رسیده بود، نتوانست بهخوبی از عهدهٔ این امر بربیاید.[۹] در زمان او دامنهٔ قلمرو اسلامی به بلخ و قبرس رسید. او برای کنترل بیشتر اعضای خاندان خود را به امیری فرستاد.[۱۴] مردم بر اثر غنیمتهای گستردهٔ جنگی که کشورگشاییها در پی داشت، زندگیشان از فقر و گوشهگیری زمان محمد به اشرافیگری تغییر کرده بود.[۱۵]
غنایم بدستآمده از مناطق فتحشده در زمان عثمان چندان زیاد نبود. لشکریانی که در این فتوحات شرکت داشتند، به عثمان اعتراض کردند که چرا غنایم را که از نظر آنان تماماً باید به کسانی که در جنگ تعلق میگرفت را تماماً بین آنها تقسیم نکرده و بخشی از آن را به والیان شهرها و قوم و خویش خود داده است و از غنایم در ساخت موارد عامالمنفعه استفاده برده است. البته این روش، پیشتر توسط عمر نیز اجرا میشده است. دانشنامهٔ اسلام بر این باور است که این اقدام عثمان تنها راهی برای سرمایهدار کردن قوم و خویشش نبوده، بلکه اقدامی هوشمندانه برای اختصاص دادن بخشی از غنایم برای امورات مناطق بوده است. البته این اقدام با رویهٔ اختصاص دادن تمامی غنایم به جنگجویان مشارکتکننده در فتوحات، تناقض دارد.[۱]
ضرورت کمکم ایجاب میکرد که امپراطوری اسلامی به فکر یک سازمان اداری منسجم همانند مدلهای مشابه در کشورهای بیزانس و ایران بیفتد. البته این مهم در زمان عمر تا حدودی طرحریزی شده بود و بعدها توسط سلسلهٔ امویان گسترش یافت و در دوران عباسیان شکوفا گردید. این سیستم جایگزین ساختار سنتی و نامناسب و آشوبزای ملوکالطوایفی اعراب بود. دانشنامه اسلام مینویسد گرچه سرزنشهایی به وی میشد که نمیتواند روش مناسب برای اجرای این طرح را پیدا کند و یا از پس این کار بر نمیآید، اما طرح وی طرحی مناسب بود و همان اهداف طرح عمر را دنبال میکرد. علاوه بر آن، بحرانهای اقتصادی ای که به خاطر سرمایهداری ناگهانی اعراب به وجود آمده بود باعث شد که عثمان به این فکر بیفتد که مبلغی از مستمری جنگجویان را کم کند و به موارد دولتی تخصیص دهد. این مهم باعث بروز نارضایتیها از وی شد.[۱]
|
|
---|---|
جنبشهای فکری اهل سنت |
|
ارکان دین اسلام |
|
سعید بن زید · زبیر · طلحه |
|
صحیح بخاری · صحیح مسلم · سنن نسائی |
|
مکانهای مقدس |
|
نارضایتی و شورش
نیمهٔ اول خلافت عثمان به خوبی پیش رفت. در این مدت دولت نیز پایدار بود، ولی با شروع سال ۳۱ هـ آشوبها و تحرکات گروهای مخالف شروع به نمایان شدن و شدت گرفتن کرد که تا پایان دورهاش و دورهٔ خلفای راشدین ادامه یافت.[۱۶][۱۷] دلیل آن این بود که عثمان برای بعضی نزدیکان و فامیلش با بخشش منصب فرماندار استان، خوببینی کرده بود که اعتراضها و شکایتهایی از ستم نزدیکانش در پی داشت و ستمدیدگان خواستار برکناری آنها شدند،[۱۸][۱۹] بعضی دیگر هم از اشرافیگری که در مدینه رایج شده بود شکایت داشتند؛[۲۰] به نوشته ویلفرد مادلونگ، عثمان به بنیامیه که قوم و خویشش بودند بیش از حد امتیاز میداد، به طوری که نفوذ آنان روی وی سبب شد که با صحابهٔ محمد مانند ابوذر غفاری، عبدالله بن مسعود و عمار یاسر بدرفتاری کند. این موضوع و مسائل دیگر خشم مردم در مناطق مختلف حکومت اسلامی را در سالهای ۶۵۰ و ۶۵۱ میلادی برانگیخت.[۲۱] بعد از اینکه مروان بن حکم، عموزادهٔ عثمان، به عنوان مشاور وی انتخاب شد، بر وی تسلط یافت. این امر باعث اعتراض بسیاری از صحابهٔ محمد بهخصوص اعضای شورای انتخاب عثمان گردید. بسیاری از آنان به عثمان اعتراض نموده و حمایت خود را از وی قطع کردند.[۲۲]
این روش حکومت مخالفتهای زیادی را برانگیخت. مخالفان او، عثمان را به خویشاوندسالاری و فساد متهم میکردند. به نوشته جان بوکر، سر دسته مخالفان او عایشه، همسر پیامبر و دختر ابوبکر، و علی داماد محمد بودند.[۹] بنا بر نظر سید حسین نصر در دانشنامهٔ بریتانیکا، علی عثمان را به عنوان خلیفه به رسمیت میشناخت. اما موضع بیطرفی را بین هواداران و مخالفان وی اتخاذ کرده بود.[۲۳] به نوشته رابرت گلیو، علی حداقل به لحاظ معنوی سردستهٔ مخالفان عثمان بود. در دوران خلافت عثمان، علی به همراه صحابهٔ دیگری از محمد از جمله طلحه و زبیر از منتقدان عثمان بودند. او عنوان میداشت که عثمان از سنت پیامبر دچار انحراف شدهاست. مهمترین موارد اختلاف با عثمان بر سر اجرای حدود اسلامی بود. علی اصرار داشت که حدود الهی باید اجرا شود. از جمله در قضیهٔ شرابنوشی ولید، حاکم کوفه، که گفته میشود حد به دست خود علی اجرا شد. او در امور سیاسی حداقل به لحاظ معنوی نیز از سرکردگان مخالف عثمان شناخته میشد. در قضیه تبعید ابوذر با وجود ممنوعیت تعیین شده توسط عثمان او با فرزندانش ابوذر را بدرقه کرد.[۲۴]
اوضاع در کوفه در سال ۳–۳۲ هجری /۴–۶۵۲ میلادی بدتر گردید. قاریان کوفه که تفکرات مذهبی و سیاسی مخالف عثمان داشتند، با وجود اینکه اقدامات سیاسی فراوانی در مقابله با آنان انجام شده بود، توانستند زمینهٔ عزل سعید بن عاص، والی کوفه را فراهم کرده و ابوموسی اشعری والی پیشین بصره را که زاهد بود و تفکرات مخالف عثمان داشت، امیر خود کنند. از آن به بعد، کوفه از کنترل حکومت مرکزی خارج شد.[۱] برخی مورخان اهل سنت می گویند اولین کسی که جرقهٔ انقلاب را ضد عثمان زد فردی یهودی در یمن با نام عبدالله بن سبا میداند.[۲۵] سیدمرتضی عسکری با بررسی روایات تمام مورخینی که پیش از قرن پنجم هجری قمری میزیستهاند، به این نتیجه می رسد که از نظر تمامی آنها روایت مربوط به عبدالله بن سبا غیر قابل اعتماد و ضعیف است.[۲۶]
در مصر، شورشهایی به سرکردگی محمد بن ابی حذیفه (پسر خواندهٔ عثمان) که در سنین جوانی بود صورت گرفت و عبدالله ابن ابی سرح که والی مصر بود، در مقابل این شورشها تسلیم گردید. به نظر میرسد که عمروعاص پس از اینکه از امارت مصر عزل شده بود و به فلسطین رفته بود، پنهانی این شورشها در مصر را تحریک میکرد. نقش این شورشها در مصر باید پررنگتر از آنچه که تصور میشود بوده باشد. ابن لیه نیز در کتاب خود شورش مصریان را مورد بررسی قرار داده و معتقد است که تعداد مصریان در میان افرادی که خانهٔ عثمان را محاصره کرده بودند، بیش از گروههای دیگر بوده است.
بدین ترتیب، شورش علیه عثمان در استانها و اقالیم مسلمانان ریشه زد، در نهایت سال ۳۴ هـ با آمدن کاروان حج به مدینه از سرزمینهای اسلامی جرقه خورد.[۲۷] شورشها بالا گرفت و معترضان از سه ناحیهٔ مختلف به مدینه آمدند. اولین گروهی که رسیده بود، مصریان بودند که سر کردهٔ آنان عبدالرحمن بن عدیس بود، این گروه روز جمعه به مسجدالنبی رفتند تا نماز جمعه را بخوانند. در این هنگام شورشیان با عثمان روبرو گردیدند و اعتراضات شدیداللحنی به وی کردند. عثمان با رویکردی صلحآمیز و آشتیجویانه، قول داد که تمامی اقدامات قبلی خود را لغو کند و والیان مناطق را عوض کند. معترضان راضی شدند و به سمت مصر بازگشتند. اما در تپههای شن اریس، قاصدی از سوی عثمان را یافتند و به وی مشکوک شدند و طی بازجویی از وی، نامهای را یافتند که در آن به عبدالله بن ابی سرح دستور کشتن یا مثلهکردن سران شورشگران مصر داده شده بود.[۱] به همین دلیل به مدینه باز گشتند و دست به انقلاب ضد وی زدند.[۲۷]
وی که در ابتدا حکم مجازات شورشیان را صادر کرده بود، وقتی که توسط پیک سریعی که توسط عبدالله بن سعد فرستاده شد، از قصد شورشیان آگاه شد، از آنجایی که بهدلیل احتمال بازشدن راه برای خشونت دیگر قشرها، تمایلی به پذیرش شورشیان نداشت، به دیدار علی رفته و از او خواست که با شورشیان دیدار کرده و آنها را وادار کند که به شهر و دیارشان بازگردند. عثمان ضمن اینکه خود را از این به بعد ملزم به پیروی از توصیههای علی میکرد، به وی اختیار تام داد تا هرگونه که میخواهد با شورشیان مذاکره کند. علی به وی یادآوری کرد که قبلاً هم با وی در این مورد صحبت کردهبود، ولی عثمان ترجیح دادهبود که از مروان بن حکم و بنیامیه حرفشنوی کند. عثمان قول داد که از این پس، از آنان روی گردانده و از علی حرفشنوی کرده و دستور داد که دیگر انصار و مهاجران به علی بپیوندند. او همچنین از عمار خواست که به این گروه بپیوندد ولی وی این پیشنهاد را رد کرد.[۲۸] به نوشته پوناوالا، علی در این زمان بدون آنکه مستقیماً با عثمان مخالفت کند، تأثیری بازدارنده بر وی داشت. او انتقادات دیگر صحابه را به گوش عثمان میرساند و از جانب عثمان با مخالفانی که از دیگر استانها به مدینه آمده بودند، مذاکره کرد که به نظر میرسد این امر سبب بروز بدگمانی بین علی و اقوام عثمان گشت. بعداً که شورشیان منزل عثمان را محاصره کردند، علی با اصرار بر اینکه عثمان نباید از آب منع شود، تلاش کرد تا از شدت حصر بکاهد.[۲۹]
بر طبق روایت محمود بن لبید بن عقبه اوسی، تاریخنگار معاصر، اعضای این گروه از مهاجرین (بهجز علی) شامل سعید بن زید، ابوجهم عدوی، جبیر بن مطعم و حکیم بن حزام و از بنیامیه شامل مروان بن حکم، سعید بن عاص و عبدالرحمن بن عتاب بن اسید، از انصار به سرکردگی محمد بن مسلمه و شامل ابواشید و ابوحمید ساعدی، زید بن ثابت و کعب بن مالک و همچنین شامل نیار بن مکرز اسلمی و در کل نزدیک به ۳۰ نفر بودند.[۲۸]
قتل عثمان و عواقب آن
شورشیان خانهٔ عثمان را محاصره کردند،[۲۷] این گونه گذشت تا روز جمعه رسید، عثمان برای سخنرانی به بالای منبر رفت و در مورد شورشیان صحبت کرد؛ یکی از صحابه حرف وی را تأیید کرد و دیگر به حرفش اعتراض کرد که باعث نبرد در مسجد شد، عثمان در این بین زخمی شد و به خانهاش برده شد.[۳۰] عثمان چند روز در خانهاش محاصره بود و تعدادی از صحابه مشغول حفاظت از عثمان بوند مهمترین آنها حسن بن علی، عبدالله بن زبیر، مروان بن حکم و سعید بن عاص بود انقلاب گران به خانهٔ او حمله کردند و در خانه را آتش زند یکی از آنها با غلاف شمشیر به سر عثمان ضربه زد،[۳۱] سپس با شمشیر عثمان را در تاریخ ۱۸ ذیالحجة سال ۳۵ هـ (۲۰ ژوئن سال ۶۵۶م) در حالی که ۸۲ سال داشت و از خلافتش ۱۲ سال میگذشت کشت.[۳۲]
عثمان به دلیل اینکه نمیخواست شأن خود را به عنوان خلیفه کم کند، با درخواستهای مبنی بر کناره گیری از خلافت مخالفت مینمود. مدت محاصره عثمان (در سال ۳۵ هجری/ژوئن ۶۵۶ میلادی) در منابع، زمانهای متعددی گزارش شده و تعدادی از محاصره کنندگان به سرکردگی محمد بن ابی بکر به خانه اش توانستند وارد شوند. البته دقیقاً معلوم نیست که وی به عثمان ضربت وارد کرده باشد یا نه و منابع افراد متعددی را به عنوان کشندگان عثمان نام میبرند. عثمان که در حال خواندن قرآن بود، مورد ضربت قرار گرفت و خونش بر صفحه قرآن ریخت. نائله بنت فرافصه از قبیله کلبیه که همسر عثمان بود نیز زخمی گردیده و خانه را نیز مورد غارت قرار دادند. جسد عثمان به صورت بسیار مخفیانه و شبانه با تشییع همسر و دوستان نزدیکش دفن گردید. همچنین برخی منابع حاکی از آن است که فرمان قتل عثمان را عایشه صادر نمود است. سپاه معاویه که برای کمک به عثمان فرستاده بود، در نیمه راه خبر مرگ عثمان را شنیدند و سریعاً به شام بازگشتند. در منابع این عمل فرستادن سپاه از سوی معاویه، عملی ریاکارانه معرفی گردیده است. در منابع آمده که شورش گران مصر به سرکردگی ابن عدیس از سوی معاویه مورد تعقیب قرار گرفتند و زندانی شدند. اما ابن عدیس فرار کرد اما دوباره بازداشت شد و توسط لشکریان معاویه کشته شد.[۱]
سرانجام، عثمان توسط شورشیانی که از کوفه، مصر و بصره به مدینه آمدند، کشته شد. کشته شدن او نقطه عطفی در تاریخ مسلمانان بود و یکپارچگی سیاسی و مذهبی مسلمانان به پایان رسید و انشقاق ها و جنگهای داخلی بین آنان شروع شد. قتل عثمان منجر به طرح مسائل پیچیده ای شد از جمله اینکه آیا قتل عثمان عادلانه بود؟ آیا او از دستورهای اسلام منحرف شده بود؟ اگر چنین بود آیا شایسته قتل بود؟[۹] پس از عثمان، علی به خلافت رسید که دوران خلافت او مصادف با جنگهای داخلی زیادی بین مسلمانان شد.[۲۴]
از این زمان به بعد اتحاد سیاسی و مذهبی اسلام از بین رفت و جنگهای داخلی و تفرقه آغاز گردید. دوران خلافت عثمان و قتل وی نقطه عطفی در تاریخ اسلام شد و از این رو حائز اهمیت است که قتل وی به علت این بود که در شایستگی اش اختلاف ایجاد شده بود. دانشنامه اسلام بر این باور است که آنچه مخالفان عثمان به عنوان نالایق بودن وی مطرح میکنند، بیشتر شخصیت متوسط و معتدل اوست. این واقعه روایات زیادی از تاریخ و به خصوص ادبیات تاریخی را به خود اختصاص داد و این روایات این واقعه را در رده فتنه قرار میدهند.[۱]
در نگاه شیعیان
مسئله حکومت و قتل عثمان، یکی از اختلافات عمده شیعیان و سنیها است. در ادبیات شیعه برخی عثمان را به «اشرافیگری» و «تجملگرایی» متهم میکنند.[۳۳]
محل دفن عثمان
عثمان در شمال شرقی بقیع دفن شده است. به نوشته تاریخ طبری عثمان در آن زمان در گورستان حش کوکب (یهودیان) دفن شد، و قبر عثمان در این قبرستان محلی است که بعداً به بقیع الحاق شده است این قبر در فاصله ۱۳۵ متری قبر «شهداء الحرة» قرار گرفته است، با این وصف امروزه قبر عثمان در قبرستان بقیع است.
جستارهای وابسته
مجموعهای از گفتاوردهای مربوط به عثمان بن عفان در ویکیگفتاورد موجود است. |
پانویس
- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ ۱٫۳ ۱٫۴ ۱٫۵ ۱٫۶ ۱٫۷ ۱٫۸ ۲۰۰۰ and Khoury, “ʿUt̲h̲mān b. ʿAffān”, 10: 946–9.
- ↑ عثمان بن عفان daneshnameh.roshd.ir
- ↑ ʿUthmān ibn ʿAffān .britannica.com
- ↑ ʿUthmān ibn ʿAffān .britannica.com
- ↑ ʿUthmān ibn ʿAffān .britannica.com
- ↑ Nasr, “ʿAlī”, Britannica.
- ↑ Dakake, Charismatic Community, 34–40.
- ↑ Tabatabaei, Shi'ite Islam, 40.
- ↑ ۹٫۰ ۹٫۱ ۹٫۲ ۹٫۳ JOHN BOWKER. "ʿUthmān b. Affān." The Concise Oxford Dictionary of World Religions. ۱۹۹۷. Encyclopedia.com. 12 oct. 2016 <http://www.encyclopedia.com>.
- ↑ ۱۰٫۰ ۱۰٫۱ لغتنامه دهخدا
- ↑ http://www.sunni-news.net/fa/articles.aspx?article_no=461
- ↑ ترجمه تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص ۵۰ و نیز بنگرید به: التنبیه و الاشراف، ص ۲۶۷
- ↑ ترجمه تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص ۵۳
- ↑ "Uthman." The Columbia Encyclopedia, Sixth Edition. 2008. Encyclopedia.com. 31 Dec. 2010 <http://www.encyclopedia.com>.
- ↑ صادق إبراهیم عرجون (1402 هـ/1982): عثمان بن عفان، ص79. الطبعة الثانیة، الدار السعودیة.
- ↑ محمد قبَّانی (1426 هـ/2006): الوجیز فی الخلافة الراشدة، ص66.
- ↑ خطای یادکرد: خطای یادکرد:برچسب
<ref>
غیرمجاز؛ متنی برای یادکردهای با نام.D8.AA.D8.A7.D8.B1.DB.8C.D8.AE_.D8.A7.D9.84.D8.AE.D9.84.D9.81.D8.A7.D8.A1_.D8.A7.D9.84.D8.B1.D8.A7.D8.B4.D8.AF.DB.8C.D9.862
وارد نشدهاست. - ↑ خطای یادکرد: خطای یادکرد:برچسب
<ref>
غیرمجاز؛ متنی برای یادکردهای با نام.D9.85.D9.82.D8.B1.D8.B1_.D8.AC.D8.A7.D9.85.D8.B9.D8.A9_.D8.A3.D9.85_.D8.A7.D9.84.D9.82.D8.B1.DB.8C
وارد نشدهاست. - ↑ محمود شاکر (1421 هـ/2000م): التاریخ الإسلامی - ج 3: الخلفاء الراشدون، مرجع سابق، ص233.
- ↑ محمد قبَّانی (1426 هـ/2006): الوجیز فی الخلافة الراشدة، ص67-68.
- ↑ Madelung, Succession to Muhammad, 87–88.
- ↑ Madelung, Succession to Muhammad, 92–107.
- ↑ خطای یادکرد: خطای یادکرد:برچسب
<ref>
غیرمجاز؛ متنی برای یادکردهای با نامNasr
وارد نشدهاست. - ↑ ۲۴٫۰ ۲۴٫۱ Robert Gleave, ʿALĪ B. ABĪ ṬĀLEB, Encyclopedia of Islam Three
- ↑ محمود شاکر (1421 هـ/2000م): التاریخ الإسلامی - ج 3: الخلفاء الراشدون، مرجع سابق، ص236-237.
- ↑ کتاب عبدالله بن سبا و دیگر افسانههای تاریخی
- ↑ ۲۷٫۰ ۲۷٫۱ ۲۷٫۲ محمد قبَّانی (1426 هـ/2006): الوجیز فی الخلافة الراشدة، ص72.
- ↑ ۲۸٫۰ ۲۸٫۱ Madelung ۲۰۰۱, pp. ۱۱۹
- ↑ Poonawala, “ʿAlī b. Abī Ṭāleb”, Iranica.
- ↑ محمود شاکر (1421 هـ/2000م): التاریخ الإسلامی - ج 3: الخلفاء الراشدون، مرجع سابق، ص240.
- ↑ محمود شاکر (1421 هـ/2000م): التاریخ الإسلامی - ج 3: الخلفاء الراشدون، مرجع سابق، ص241.
- ↑ محمود شاکر (1421 هـ/2000م): التاریخ الإسلامی - ج 3: الخلفاء الراشدون، مرجع سابق، ص242.
- ↑ سخنان مصباح یزدی درباره خلیفه سوم مسلمانان و «تکفیریها» در سوریه، بیبیسی فارسی
منابع
- Levi Della Vida, G and R.G Khoury. “ʿUt̲h̲mān b. ʿAffān”. In Encyclopaedia of Islam. vol. 10, T-U. second ed. Leiden: E. J. Brill, 2000. 946–9. ISBN 90-04-11211-1.
- Madelung, Wilferd. The Succession to Muhammad: A Study of the Early Caliphate. Cambridge: Cambridge University Press, 1997. ISBN 0-521-64696-0.
|
|
|
|