هووخشتره
هووخشتره | |
---|---|
ماد در دوران هووخشتره (۶۰۰ پیش از میلاد)
|
|
دوران | ۶۲۵ تا ۵۸۵/۴ پیش از میلاد (۴۰ سال) |
تاجگذاری | ۶۲۵ پیش از میلاد[۱] |
مرگ | ۵۸۵ یا ۵۸۴ پیش از میلاد |
آرامگاه | مقبرهٔ صخرەای قزقاپان |
پیش از | ایشتوویگو |
پس از | فرورتیش |
همسر | دختر (و یا نوهٔ) نبوپولاسار شاهدخت بابلی |
کاخ | هگمتانه |
دودمان | ماد |
پدر | فرورتیش |
فرزندان | ایشتوویگو آمیتیس (و یا احتمالاً نوه) |
هووخشتره (پارسی باستان: hUvaxšatara، اکدی: mÚ-ak-sa-tar و mUk-sa-tar، عیلامی: mÚ-ak-sa-tar, mUk-sa-tar و mÚ-ma-ku-iš-tar، فریگی باستان: Ksuwaksaros، یونانی: Kyaxárēs) سومین و تواناترین شاه ماد و نخستین پادشاه در دوران باستان است که یک سلطنت سراسری را در ایران تشکیل داد و ایران را به عنوان یک قدرت مهم جهان آن زمان مطرح کرد. او را میتوان بنیانگذار واقعی دولت ماد و معمار حقیقی امپراتوری ایرانیان باستان دانست.
مرگ فرورتیش پدر هووخشتره و شکست مادیها، منجر به استقرار فرمانروایی سکاها در ماد شد تا اینکه سرانجام هووخشتره توانست به ۲۸ سال فرمانروایی آنها پایان دهد. وی مادیا پادشاه سکاها را به همراه سرکردگانش به مهمانی خواند، همه را مست کرد و به قتل رسانید و بدین ترتیب غایلهٔ سکاها را پایان داد. چون از جهت سکاها، آسودگی خاطر وی فراهم شد، تصمیم به نابودی امپراتوری آشور گرفت.
هووخشتره، شکست پدرش فرورتیش را در برابر آشوریها دیده بود و از آن درس عبرتی آموخته بود. او فهمید که برای مقابله در برابر آشوریان، میبایست نیروی نظامی مجهزی تشکیل دهد؛ زیرا سربازان طوایفی که به همراه سرکردگان خود در هنگام جنگ به اردو میپیوستند، هرگز از عهدهٔ یک سپاه منظم بر نمیآیند. به همین خاطر ابتدا ارتش ماد را تجدید سازمان و نوسازی کرد و به جای تقسیمات سابق عشیرتی، آنها بر حسب نوع سلاح تقسیمبندی کرد و این خود استعداد جنگی آنها را بسیار بالا برد. وی در این راه باقیماندهٔ سکاها را هم به خدمت گرفت.
هووخشتره سپس با دولت بابل متحد شد و با نیروی نظامی خود به سوی سرزمین آشور حرکت کرد . در سال ۶۱۴ پیش از میلاد از کوههای زاگرس گذشت و ضمن تسخیر آبادیهای آشوری سر راه، شهر آشور پایتخت باستانی دولت آشور را در محاصره گرفت. پس از سقوط شهر آشور، پادشاه بابل نبوپولاسار در شهر آشور به دیدار هووخشتره آمد و در آنجا پیمان دوستی ماد و بابل تجدید شد. در سال ۶۱۲ پیش از میلاد هووخشتره و نبوپولاسار توانستند با حمله به نینوا پایتخت آشوریان و فتح آن، به عمر امپراتوری آشور خاتمه دهند.
پس از فتوحات و پیروزیهای فراوان، هووخشتره این بار متوجه غرب و لیدیه و شهرهای تجاری یونان شد. وی با آلیات شاه لیدیه جنگید و توانست سرزمینهای بالای رود هالیس را تصرف کند. جنگ بین مادها و لیدیها سرانجام در سال ۵۸۵ پیش از میلاد مسیح به دلیل خورشیدگرفتگی ناگهانی پایان یافت. هووخشتره هم در همان سال و یا سال بعد درگذشت. پس از هووخشتره پسرش ایشتوویگو به حکومت رسید و ۳۵ سال حکومت کرد.
محتویات
منابع زندگانی هووخشتره[ویرایش]
منابع مرتبط با زندگی هووخشتره شامل منابع آشوری و رویدادنامههای بابلی، تاریخ هرودوت و گزارشهایی پراکنده از منابع یهودی است.
منبع اصلی برای عملیات نظامی بابلیها و مادها علیه آشوریها، رویدادنامهٔ نبوپولاسار (یا رویدادنامهٔ گاد) است که دورهٔ بین سالهای ۶۱۶ تا ۶۰۹ پیش از میلاد را پوشش میدهد. در این متن که حاوی گزارش تسخیر آشور و اتحاد هووخشتره با نبوپولاسار است از مادها بهعنوان اولین متحد بابلیها نام برده میشود با این حال در جای دیگر از «سپاهیان ماد» نیز یاد میشود. به طور خاص، این رویدادنامه از هووخشتره به عنوان شاه سپاهیان ماد یاد میکند. به گفتهٔ این نوشته در سال ۶۱۴ پیش از میلاد، مادها به فرمانروایی هووخشتره، آشور، پایتخت شاهنشاهی آشوریان را محاصره و سپس به تصرف خود درآوردند. نبوپولاسار و هوخشتره همدیگر را در آشور ملاقات کردند و پیمان اتحاد بستند.[۲]
در سال ۶۱۲ پیش از میلاد ماد و بابل متحد شدند و هووخشتره به نینوا مرکز آشور حمله کرد و پادشاهی آشور را برانداخت.[۳]
کتابهای پیامبران ناحوم و حبقوق که تقریباً همزمان بودهاند و در سدهٔ هفتم پیش از میلاد میزیستند، سقوط فوری دولت آشور را شرح میدهند. ناحوم سقوط مصیببار نینوا را که در سال ۶۱۲ پیش از میلاد توسط مادها و بابلیها تسخیر شد را گزارش کرده و حبقوق دربارهٔ تسخیر آشور در سال ۶۱۴ پیش از میلاد توسط مادها سخن میگوید. احتمالاً پیشگوییهای هر دو کتاب به زمانی که دولت آشور هنوز پابرجا بوده تعلق دارند ولی در دورهای بودهاند که سرانجام مصیبتبار دولت آشور، آشکار به نظر میرسید.[۴]
نام[ویرایش]
نام هووخشتره در فارسی باستان به صورت هووَخْشَتَرَه ()[پ ۱] آمده است.[۵] در اکدی به شیوههای mÚ-ak-sa-tar, mUk-sa-tar و mÚ-ma-ku-iš-tar ثبت شده و در عیلامی به صورتهای Ma-ki-iš-tur-ri و Ma-ak-iš-tar-ra (که در آن -m- به صورت -w- خوانده میشود) آمده است. این نام در زبان فریگی باستان به شکل Ksuwaksaros خوانده میشدهاست.[۶]
هرودوت تاریخنگار یونانی نام وی را به صورت کیاکسارِس[پ ۲] ضبط کردهاست. از نام اوکساتار و اواکساتار دو بار در میان شاهزادگان ماد در سدهٔ هشتم پیش از میلاد یاد شدهاست. این واژه به هیچوجه آنگونه که به وسیلهٔ برخی همچون والتر هینتس ادعا میشود، لقب نبوده است، زیرا اوکساتار در میان گروهی از شاهزادگان و رئیسانی که به سارگون دوم، شاه آشور در سال ۷۱۴ پیش از میلاد خراج میپرداختند، فقط به یک نفر اطلاق میشدهاست؛ او یکی از چندین نفر در «سرزمین رودخانه»[پ ۳] بود که به سختی میتوان آن را با اکباتان که بعدها پایتخت پادشاهی ماد شد یکی دانست. از این شهر در جزئیات منابع آشوری شمال غربی ایران، یادی نشدهاست. بنابراین اوکساتار نه میتوانسته متعلق به سلسلهٔ ماد باشد و نه هیچ ارتباطی میان او و دایوکو که سارگون دوم در سال ۷۱۵ پیش از میلاد مدعی بود که او را به سوریه تبعیدکرده، دیده نمیشود؛ دایوکو، رئیس یکی از استانهای پادشاهی ماننا در نزدیکی دریاچهٔ ارومیه بود و با فردی که در تاریخ هرودوت دیاکو، بنیانگذار پادشاهی ماد و شهر اکباتان، نامیده میشود یکی نیست. بنابراین کیاکسار یکم که او را پادشاه ماد در اواخر سدهٔ هشتم و اوایل سدهٔ هفتم پیش از میلاد میدانند، یک شبح خیالی است.[۷]
ریشهٔ این واژه مبهم است.[۸] برخی آن را برگرفته از فعل ایرانی باستان *Haxš به معنی «نشانه گرفتن» میدانند و هووخشتره را «خوشنشانه» یعنی کسی که میتواند خوب نشانهگیری کند معنا کردهاند.[۹]
تبار و خانواده[ویرایش]
|
|
|
|
|
|
|
|
فرورتیش پدر
فرماندار قبیلهای
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|||||||||||||||||||||||||||||||||||
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
|
|
|
|
|
|
|
|
دیاکو
شاه ماد
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|||||||||||||||||||||||||||||||||||
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
||||||||||||||||||||||||||||||||||
|
|
|
|
|
|
|
|
فرورتیش
شاه ماد
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
||||||||||||||||||||||||||||||||||||
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
|
|
|
|
دختر نبوپولاسار
شاهدخت بابلی
|
|
هووخشتره
شاه ماد
|
|
هـمـسـر اول
(؟)
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
||||||||||||||||||||||||||||||||||||
|
|
|
|
||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
|
|
|
|
|
|
|
|
||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
|
|
|
|
|
|
آمیتیس
شاهدخت مادی
|
|
ایشتوویگو
شاه ماد
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|||||||||||||||||||||||||||||||||||
به گفتهٔ هرودوت، هووخشتره نوهٔ دیاکو (بنیانگذار امپراتوری ماد) و فرزند فرورتیش بود که بعد از مرگ وی به حکومت رسید.[۱۰] این گفتهٔ هرودوت احتمالاً بر مبنای اشتباه شدن پدر هوخشتره با مدعی تاج و تخت ماد در سدهٔ ششم، فرورتیش باشد که ادعا میکرد خشثریه و از نوادگان هوخشتره است. در نوشتههای سدهٔ هفتم پیش از میلاد، هیچ گواهی از فرورتیش و یا هوخشتره در دست نیست. از این روی، شواهد اندکی از یک کاشتاریتی (شکل آشوری از واژهٔ ایرانی باستان خشثریه) است که یکی از سه سرکردهٔ مادای، ساپاردا و بیت کاری بودهاست که قیام موفقیتآمیزی را علیهٔ آشور در حدود سال ۶۷۳ پیش از میلاد رهبری کرد. این خشثریهٔ اهل کار-کاشی (شهر اصلی بیت کاری؟) همانطور که جورج کامرون و دیگران عقیده دارند، ممکن است پدر هوخشتره باشد.[۱۱]
همسر وی دختر (و یا نوهٔ) نبوپولاسار پادشاه بابل بود[۱۲] اما معلوم نیست که تنها همسر وی بوده باشد. پسر وی ایشتوویگو نام داشت که آخرین پادشاه ماد بود.[۱۳][۱۴] امیتیس دختر و یا نوهٔ هووخشتره (دختر ایشتوویگو) بود که بعد از سقوط آشور در سال ۶۱۴ پیش از میلاد ازدواجی سیاسی بین وی و بختنصر دوم پسر نبوپولاسار جهت مستحکمتر کردن اتحاد بابل و ماد منعقد شد.[۱۵][۱۶] بعدها و در سال ۵۸۵ پیش از میلاد هم ازدواجی سیاسی دیگری بین ایشتوویگو پسر هووخشتره و آریانیا دختر پادشاه لیدیه صورت گرفت.[۱۷][۱۸]
وضعیت ماد پیش از هووخشتره[ویرایش]
در دورهٔ نخستین پادشاهی ماد، مرزهای غربی شاهکنشینهای ماد که از یکدیگر مستقل بودند، از مرزهای غربی دشت همدان فراتر نمیرفتند. اطلاعات ما دربارهٔ حدود شمالی و شرقی ماد بسیار اندک است. با این حال، سرزمین اصلی ماد، آنگونه که آشوریها از اواخر سدهٔ نهم پیش از میلاد تا آغاز سدهٔ هفتم پیش از میلاد آن را میشناختند، از سوی شمال به گیزیل بوندا محدود میشد که گیزیل بوندا در کوههای قافلانکوه در شمال دشت همدان قرار داشت؛ از سوی غرب و شمال غرب نیز محدودهٔ آن از دشت همدان فراتر نمیرفت و به کوههای زاگرس محدود میشد، به جز در جنوب غربی که مادها تا درههای زاگرس را در اختیار داشتند که این مرز در دامنهٔ کوههای گرین واقع شده بود و ماد را از الیپی، پادشاهیای در نواحی پیشهکوه به سمت جنوب کرمانشاه، جدا میکرد. از سوی جنوب نیز مرز ماد به منطقهٔ ایلامی سیماشکی محدود میشد که امروزه با درهٔ خرمآباد تطبیق داده میشود.[۱۹]
به نظر میرسد که قلمروی ماد از سوی شرق و جنوب شرقی به دشت کویر و سرزمین پَتوشَرا (Patušarra) محدود بود؛ سرزمین پتوشرا چنانکه توسط شاهان آشوری توصیف شده است، در حاشیهٔ کویر نمک (احتمالاً دشت کویر) واقع شده بود. رشته کوه نزدیک پتوشرا را آشوریان «بیکنی» مینامیدند و از آن با عنوان «رشته کوه لاجورد» یاد میکردند. پژوهشگران معمولاً آن را با کوه دماوند که در شمال شرق تهران قرار دارد، برابر میدانند. پتوشرا ظاهراً همان منطقهایست که در فارسی میانه بهصورت پَدشخوار ذکر شده است، جایی که در سدههای میانی استخراج لاجورد از آن گواهی شده است. لاجورد که به عنوان خراج به آشوریان پرداخت میشد، «به واسطهٔ تجارت با مادیهای مناطق شرقی به دست میآمد.» پتوشرا و کوه بیکنی، احتمالاً دوردستترین قلمرو حکومت مادها بود که آشوریها در طول بزرگترین توسعهٔ خویش در نیمهٔ دوم سدهٔ هشتم پیش از میلاد و دههٔ نخست سدهٔ هفتم پیش از میلاد، به آن نفوذ کرده بودند. با این حال، لوییس لوین استدلال میکند که کوه بیکنی به احتمال زیاد میبایست با رشتهکوه الوند تطبیق داده شود که در غرب همدان قرار دارد؛ این تطبیق توسط استوارت کلیفورد براون و تعدادی دیگر از پژوهشگران مورد قبول واقع شده است. اگر تطبیق بیکنی با رشتهکوه الوند درست باشد، به این معناست که آشوریها هرگز از این کوهها عبور نکردند و همهٔ سرزمینهای مادی که تسخیر کردند یا برایشان شناختهشده بود، در غرب همدان قرار داشت.[۲۰]
پس از سقوط اورارتو در دههٔ ۶۴۰ پیش از میلاد، مادها تسخیر پارس را آغاز کردند. اما بنا به گفتهٔ هرودوت، که ظاهراً هیچ چیزی دربارهٔ اورارتو و ایلام نمیدانست، پارس در زمرهٔ نخستین جایی بود که مادها به آن حمله کردند. این اتفاق میتوانست تنها اندکی پس از حدود سال ۶۴۱ پیش از میلاد، یعنی هنگامی که کوروش یکم، شاهزادهٔ پارسی انشان، به خراجگذار آشوریان تبدیل شد و پس از پیروزی آشوریان بر ایلام، هدایایی را بههمراه پسرش به عنوان گروگان برای آشوربانیپال فرستاد. فرورتیش شاه ماد، همهٔ قبایل مادی را به یک دولت متحد به پایتختی هگمتانه متحد کرد. فرزند او هووخشتره ارتشی منظم ایجاد کرد، سربازان آن را که قبلاً درهم و برهم میجنگیدند، بر اساس نوع سلاحشان به نیزهداران، کمانداران و سوارهنظام تقسیم کرد. رویدادهای بعدی تاریخ ماد از منابع بابلی شناخته شدهاند و چندین قسمت از آنها توسط هرودوت تشریح شده است.[۲۱]
بیرون راندن سکاها[ویرایش]
مرگ فرورتیش پدر هووخشتره و شکست مادیها، منجر به استقرار فرمانروایی سکاها در ماد شد.[۲۲] سکاها علیرغم قتل و غارتی که در کشورهای مغلوب خود، از جمله ماد میکردند نتوانستند یک امپراتوری واقعی تشکیل بدهند و پایههای حکومت خود را در آن کشورها مستحکم کنند. پادشاهی ماد هم در این دوران به حیات خود ادامه داد و سکاها نتوانستند اساس دولت ماد را تخریب کنند و قدرت مادها بعد از پایان فرمانروایی سکاها کمتر از گذشته نبود. قدرت گرفتن سریع دولت ماد در زمان هووخشتره هم این ادعا را ثابت میکند و ظاهراً مادها در این دوران تنها خراج سنگینی به سکاها میپرداختند.[۲۳][۲۴]
هووخشتره نیز احتمالاً در همان زمان به قدرت رسید. سرانجام وی در حدود سال ۶۲۵ پیش از میلاد نبرد خود را علیه سکاها شروع کرد و توانست به ۲۸ سال فرمانروایی آنها بر مادها خاتمه دهد.[۲۵] در این زمینه هرودوت مینویسد «هووخشتره و مادها آنها را (منظور سکاها و سران آنهاست) به جشنی دعوت کردند و مست کردند و همه را از دم تیغ گذراندند و بدین طریق سلطنت خود را نجات دادند و آنچه را پیشتر داشتند به تصرف درآوردند».[۲۶][۲۷]
البته هرودوت در شرح شرایط سکاها و مادیها و برخورد آنها مطالبی بیان کرده که اشتباه است. وی مینویسد: «… هووخشتره نینوا را محاصره کرد، لشکر بزرگی از سکاها به فرماندهی مادیا فرزند پارتاتوآ سررسیدند… سکاها (ماد را) متصرف شدند.» این گزارش با شواهد بهدستآمده از منابع شرقی در تضاد است و احتمالاً برپایهٔ خطایی دیگر پیشآمدهاست: ممکن است سکاها به رهبری مادیس در جریان جنگی با پدر سیاخارس و آشوریها به پیروزی دستیافتهباشند. برای اینکه بپذیریم پروتتیس (پارتاتوای آشوری) پدر مادیس، در جنگ ماد و آشور در دههٔ ۶۷۰ پیش از میلاد شرکت داشتهاست و بعدها سکاها با آشور متحد شدهاند، چند دلیل وجود دارد. برای نمونه، در جریان جنگ با بابل در دههٔ ۶۵۰ پیش از میلاد، در منابع آشوری در این جنگ از مادها با عنوان گوتیوم یاد شدهاست، نامی کهن برای اشاره به بومیان سرزمینهای شرق بینالنهرین. استفاده از چنین نام کهنی برای پادشاهیهای همعصر آشور، مانند مگان برای مصر و ملوها برای اتیوپی، گواهی بهتری است. به چیرگی آشوریها بر گوتیوم اشاره نشدهاست، اما، ممکن است این دستاورد توسط متحدان سکاییشان بهدست آمدهباشد.[۲۸]
آنچه که هرودوت بیان کرده نه در دورهٔ هووخشتره بلکه در دورهٔ فرورتیش و یا بلافاصله بعد از کشته شدن وی رخ داده است. اگر این گفتهٔ هرودوت را بپذیریم و فرض کنیم هووخشتره پس از مرگ پدرش فرورتیش (در سال ۶۲۳ پیش از میلاد) به حکومت رسیده باشد باید ولادتش در حدود سال ۶۷۵ پیش از میلاد بوده باشد (در غیر این صورت امکان سرکردگی وی برای جنگ با آشور وجود نداشت)، در این صورت در اواخر سلطنت خود در سال ۵۸۵ پیش از میلاد نزدیک به ۹۰ ساله بوده که پذیرش آن دشوار است. علاوه بر این باید فرض کنیم مادیها بزرگترین اقدام تاریخ خود یعنی نابودی دولت آشور را زمانی که خود تحت انقیاد سکاها بودهاند، انجام دادهاند که این علاوه بر آنکه از نظر منطقی غیرمحتمل است با منابع و اطلاعاتی که تاریخ گد، بروس، کتسیاس و حتی خود خود هرودت در اختیار گذاشتهاند متناقض است.[۲۹][۳۰][۳۱]
به هوخشتره مطمئناً در سنگنوشتهٔ بابلی گد در هنگام سقوط آشور تحت نام مو-ما-کیشتار شار اومان-مان-دا اشاره شده است. احتمالاً در این سنگنوشته هر جا از «شاه اومان-مان-دا» (لفظ قدیمی اکدی برای نامیدن بربرهای شمالی) یا «شاه ماد» نام بردهشده، مقصود هوخشتره است. مترادف بودن این دو لقب توسط فرانسوا تورو-دانگن در مورد نامهای در مورد شرکت ماد در بابل در هنگام محاصرهٔ کران (حرّان امروزه) کمی بعد از سقوط نینوا در سال ۶۱۲ پیش از میلاد نشان دادهشدهاست.[۳۲]
تشکیل ارتش منظم[ویرایش]
هووخشتره هنگامی به قدرت رسید که کشور در وضعیت نامناسبی قرار داشت و از هر سو در محاصرهٔ قبایل بربر کوچنشین قرار داشت، به همین خاطر ابتدا به ساماندهی مجدد ارتش ماد پرداخت.[۳۳] هرودوت در این زمینه مینویسد «او برای اولین بار مردمان آسیایی تابع خود را به قسمتهای نظامی تقسیم کرد و نخستین بار مقررات جنگی برقرار کرد که هر نیزهدار و کماندار و سوار جدا باشد. پیش از آن بدون تفاوت و با هم درآمیخته بودند.» پیش از هووخشتره سپاهیان ماد به صورت افواج نامنظم قبیلهای بودند که در آن افراد با استفاده از استعداد نظامی خود و سلاحهای گوناگونی که در دست داشتند در جنگها شرکت میکردند. هووخشتره ارتش ماد را به یگانهای راهبردی و تاکتیکی تقسیم کرد و لشکریان را از روی نوع سلاح سازمان داد. تقسیمات جدید نه بر مبنای روابط قبیلهای افراد بلکه بر اساس نیاز نظامی دولت بود. بدین ترتیب هووخشتره توانست اولین ارتش منظم را در تاریخ ماد ایجاد کند.[۳۴][۳۵]
پیش از این مادها در زمان فرورتیش وسایل و فن محاصره کردن قلعهها را در اختیار داشتند و دارای منصب مهندسی نظامی شدند. آنها همچنین در زمان فرمانروایی سکاها با فنون و تاکتیک و استراتژی نظامی آنها آشنا شده بودند و هنر تیراندازی با کمان را هم از آنها یاد گرفتند. بدین ترتیب ساختار ارتش ماد به هیچ وجه از ارتش آشور عقب نبود و به علاوه روحیهٔ جنگی آنها به مراتب از آشوریان بهتر بود.[۳۶][۳۷]
هووخشتره با تکیه بر این ارتش توانست بر سکاها غلبه کند و به نظر میرسد توانست بخش بزرگی از سرزمینهایی را که پیشتر متعلق به سکاها بود، به دست بگیرد. با این پیروزی مادها از وابستگی به سکاها رهایی یافتند و تبدیل به یکی از مهمترین قطبهای سیاسی شرق باستان شدند. پس از آن بخشی از سکاها نیز به ارتش ماد پیوستند.[۳۸] همچنین بیشتر فتوحاتی را که هرودوت به فرورتیش نسب دادهاست باید به نخستین سالهای حکومت هووخشتره و پس از بیرون راندن سکاها (۶۲۵ تا ۶۱۵ پ. م.) مربوط دانست از آن جمله امر انقیاد قبایل مجاور همچون پارسها و فتح ایالتهای مختلف مرکز و مشرق ایران.[۳۹]
جنگ با آشوریان[ویرایش]
اتحاد با بابل و فتح ماننا[ویرایش]
در دهههای دوم و سوم قرن هفتم پیش از میلاد شرایط آشوریان رو به وخامت گرایید. در سال ۶۲۶ پیش از میلاد کلدانیان قیام کردند و بابل را تصرف کردند و در آن دولت جدیدی تشکیل دادند که از آن با نام امپراتوری بابل نو یاد میشود. نبوپولاسار پادشاه کلدانی بابل از شرایط دشوار آشور استفاده کرد و با هووخشتره علیه آشوریان متحد شد.[۴۰]
در بهار سال ۶۱۶ پیش از میلاد نبوپولاسار توانست لشکریان آشور را به همراه منائیان که متحد آشور بودند در نبردی در کابلین[پ ۴] (کمی پایینتر از محل برخورد رود فرات و خابور) شکست دهد و سران آشور و ماننا را به اسارت بگیرد و این میتوانست فرصت خوبی برای هووخشتره باشد تا به نبرد با مانناییها در ۶۱۵ پیش از میلاد بپردازد، چیزی که میتوانست او را به مرزهای آشور که همانگاه نیز از دیگر سو توسط بابلیها مورد حمله قرار گرفته بود، نزدیک کند. هووخشتره هم از فرصت به دست آمده استفاده کرد و خاک منا را که بدون دفاع مانده بود (احتمالاً در سالهای ۶۱۵-۶۱۶ پیش از میلاد) به امپراتوری ماد ملحق کرد. به این ترتیب هووخشتره به طرفداری از بابل وارد جنگ علیه آشور شد و بعدها حتی رهبری آن را هم بر عهده گرفت.[۴۱][۴۲]
فتح آشور[ویرایش]
در ماه اکتبر-نوامبر سال ۶۱۴ پیش از میلاد، مادیها ایالت آراپخا[پ ۵] (کرکوک کنونی) را که صحنهٔ نبرد میان آشوریان و کلدانیان بود و پادشاه آشور آن را از دست داده بود تصرف کردند.[۴۳][۴۴] سپس به شهر تربیش[پ ۶] (در شمال نینوا) رسیدند و آن را تسخیر کردند و سرانجام با عبور از دجله، به آشور پایتخت باستانی آشوریان یورش بردند و در اواخر تابستان سال ۶۱۴ پیش از میلاد آن را به تصرف خود درآوردند. اعیان آشور کشته شدند و ثروتها و غنایم بسیاری که آشوریان در طی چندین قرن غارت اقوام آسیای غربی گردآورده بودند به دست فاتحان افتاد.[۴۵][۴۶]
نبوپولاسار، پادشاه بابل، برای مشارکت در تسخیر آشور تأخیر زیادی کرد و بدین ترتیب مادها به تنهایی و بدون کمک بابلیان آشور را فتح کردند و توانستند انتقام سختی از دشمن قدیمی خود بگیرند. پس از آن هووخشتره و نبوپولاسار در ویرانههای آشور و در اردوگاه مادیها یکدیگر را ملاقات کردند و به طور رسمی با یکدیگر «پیمان دوستی و اتحاد» بستند، هووخشتره با دختر (و یا نوه) نبوپولاسار ازدواج کرد و بدین ترتیب پایههای این اتحاد را با ازدواج سیاسی مستحکمتر کردند.[۴۷][۴۸][۴۹]
فتح نینوا و سقوط پادشاهی آشور[ویرایش]
در سال ۶۱۲ پیش از میلاد، نیروهای ماد و بابل به هم ملحق شدند تا به نینوا حمله کنند. شهر به مدت سه ماه محاصره شد و در این فاصله، بین محاصرهکنندگان و محاصرهشوندگان سه نبرد عمده صورت گرفت. سرانجام در ماه اوت سال ۶۱۲ پیش از میلاد متحدان از طریق ایجاد سیل مصنوعی و خراب کردن حصار گلین شهر وارد نینوا شدند. در همان روز ورود متحدان به نینوا، سینشاریشکون پادشاه آشور خود را در میان شعلههای آتش کاخ خود انداخت و به زندگی خود پایان داد. متحدان شهر نینوا را تصرف و تا بیخ و بن ویران کردند.[۵۰][۵۱] سهم عمدهٔ این پیروزی و سقوط شهر را مادیها بر عهده داشتند.[۵۲]
بخشی از ارتش آشور به رهبری آشوراوبالیت توانستند هنگام حمله به نینوا، از شهر بیرون بروند و در حرّان پنهان شوند. در سال ۶۱۰ پیش از میلاد نیروهای مادی به لشکریان بابل پیوستند و به سمت حران حرکت کردند. آشوراوبالیت به دژ کارکمیش[پ ۷] پناه برد و حران تسخیر شد. بعدها آشوراوبالیت با یاری قوای کمکی در سال ۶۰۹ پیش از میلاد دوباره حملهای دیگر به حران ترتیب داد اما نیروهای اصلی نبوپولاسار به کمک بابلیان حران آمدند. آشوراوبالیت ظاهراً از اورارتو یاری طلبید ولی در همان زمان مادیها به اورارتو حمله کردند و به پایتخت آن توشپا رسیدند و آن دولت را مطیع خود کردند. آشوریان به ناچار به کارکمیش پناه بردند. سرانجام در سال ۶۰۵ پیش از میلاد لشکریان بابل کارکمیش را محاصره و تسخیر کردند و بدین ترتیب عمر بقایای پادشاهی آشور هم پایان یافت.[۵۳][۵۴][۵۵]
جنگ با لیدیه و مرگ[ویرایش]
هووخشتره پس از فتوحات و پیروزیهای فراوان و مطیع کردن کشورهای بسیار این بار متوجه غرب ثروتمند و لیدیه و شهرهای تجاری یونان شد. دلیل آن هم توسعهٔ بیشتر امپراتوری تحت فرمان خود و گسترش ارتباطات تجاری با غرب و شرق بود. در سال ۵۹۰ پیش از میلاد این دو قدرت بزرگ وارد جنگ با یکدیگر شدند. علت این جنگ ظاهراً فرار سکاها به لیدیه و امتناع پادشاه لیدیه از استرداد آنها به هووخشتره بود. لیدیها در این جنگ از چند نظر بر مادیها برتری داشتند؛ مادها از سرزمین خود دور بودند در حالی که لیدیها در سرزمین خود میجنگیدند و در سپاه خود شماری از یونانیان را اجیر کرده بودند که در فنون جنگی بسیار ماهر بودند و همچنین دارای سوارهنظام ورزیدهتری بودند. جنگ میان لیدیها و مادیها بیش از پنج سال طول کشید و در طی آن پیروزی گاهی نصیب مادها و گاهی نصیب دیگری میشد.[۵۶][۵۷][۵۸]
با این حال مادها توانستند سپاهیان آلیات را دفع کنند و آنان را به سمت مغرب عقب برانند اما به خاطر خستگی جنگاواران ماد ناشی از جنگهای طاقتقرسای اخیر موفقیتی قطعی به دست نیاوردند. تا اینکه در جریان نبرد هالیس، خورشیدگرفتگی کاملی شکل گرفت که موجب هراس طرفین جنگ و دست کشیدنشان از جنگ شد.[۵۹] نظرات متفاوتی در مورد تاریخ وقوع این خورشید گرفتگی وجود دارد. برخی آن را به سال ۶۱۰ پیش از میلاد، برخی دیگر به سال ۵۹۷ و گروهی نیز آن را به دوران حکومت ایشتوویگو نسبت میدهند اما موازین علمی و بررسیهای امروزی نشان میدهد چنین خورشیدگرفتگیای که در محدودهٔ بین جنگ ماد و لیدیه قابل رؤیت بوده است، در ۲۸ مه سال ۵۸۵ پیش از میلاد رخ داده است. تالس فیلسوف یونانی هم وقوع این خورشیدگرفتگی را پیشبینی کرده بود.[۶۰][۶۱][۶۲]
بعد از این حادثه پیمان صلحی با وساطت بابل و کیلیکیه میان لیدیه و ماد منعقد شد و مرز میان ماد و لیدیه امتداد رود هالیس (قزلایرماق کنونی) تعیین شد. این پیمان با ازدواج ایشتوویگو پسر هووخشتره و آریانیا دختر آلیات مستحکمتر شد. هووخشتره هم در همان سال و یا سال بعد درگذشت.[۶۳][۶۴][۶۵] وساطت پادشاهان بابل و کیلیکیه برای انعقاد صلح حاکی از ترس آنها از قدرتمندتر شدن و گسترش هرچه بیشتر ماد بود تا موازنهٔ قدرت در منطقه حفظ شود چرا که در صورت ادامه یافتن جنگ، مادیها بر لیدیها چیره میشدند.[۶۶]
هرودوت جریان جنگ ماد با لیدیه را به پیش از سقوط نینوا (در سال ۶۱۲ پیش از میلاد) برمیگرداند که مسلماً نادرست است زیرا علاوه بر زمان وقوع خورشیدگرفتگی که به بعد از سقوط نینوا برمیگردد، حضور پادشاه بابل هم در امر انعقاد صلح مابین طرفین جنگ تنها پس از سقوط نینوا امکانپذیر بوده چون قبل از آن بابل استقلالی نداشت تا پادشاه مستقل خود را داشته باشد.[۶۷]
آرامگاه[ویرایش]
قزقاپان مقبرهای صخرهای در استان سلیمانیه در کردستان عراق است که بر طبق گفتهٔ تاریخشناس روس ایگور دیاکونوف آرامگاه هووخشتره است. قزقاپان خانهای است با سقف بزرگ پیشآمده که پوشش آن از تنهٔ درختان است. در بین ستونها نقوش برجستهٔ نمادهای خدایان دیده میشود. یکی از آنها صفحهای دایرهای است با هیکلی دارای چهار بال و دیگری صفحهای دایرهای با هیکل آدم که هلالی زیر آن قرار دارد که به معنی خورشید و ماه و یا اهورامزدا و مهر (میترا) هستند. صفحهای دایرهای دیگری هم که ستارهای بر روی آن منقوش است دیده میشود که در شرق باستانی نماد ایشتار و سیارهٔ زهره است ولی شاید نماد آناهیتا باشد.[۶۹]
بالای ورودی آرامگاه نقش برجستهای از نیایش در برابر آتشکده قرار دارد. کاهن در سمت چپ قرار دارد و لباس مخصوص مغان را به تن دارد. شاه سمت راست قرار دارد. هر دو صورتشان را بستهاند و کمان که نماد پیروزی است در دست دارند.[۷۰]
حدود ماد[ویرایش]
ماد در دوران حکومت هووخشتره از مرزهای جغرافیایی قومی خود فراتر رفت و بسیار گسترش یافت و به بزرگترین امپراتوری شرق باستان تبدیل شد.[۷۱] مرز ماد از سمت مغرب توسط رود هالیس از لیدیه جدا میشد. از سمت جنوب غرب هممرز با بابل بود و از طرف شمال هم از رود ارس میگذشته است. سایر مرزها به درستی روشن نیست. پیش از سقوط نینوا ماد از طرف جنوب به ایلام — که جزو آشور بود — میرسید و از آنجا که پس از سقوط آشور دیده نشده که عیلام جزو بابل شده باشد، لذا عیلام هم احتمالاً جزو و یا دستنشاندهٔ ماد بوده باشد. تعیین حدود شرقی ماد دشوارتر است اما به احتمال قوی تا باختر و جیحون امتداد داشته و برخی هم آنرا به سیحون میرسانند. در مورد گیلان و مازندران هم اختلافنظر وجود دارد.[۷۲][۷۳] وسعت شاهنشاهی ماد در زمان هووخشتره به ۳٫۱ میلیون کیلومتر مربع میرسید.[۷۴]
جانشین[ویرایش]
پس از هووخشتره پسرش ایشتوویگو به حکومت رسید. وی از سال ۵۸۵ تا ۵۵۰ پیش از میلاد بهمدت ۳۵ سال حکومت کرد. ایشتوویگو به قفقاز لشکر کشید و با لیدیها وارد جنگ شد که در نهایت به صلح با کرزوس، پادشاه لیدی منجر شد و باعث ازدواج او با خواهر کرزوس گردید. وی در نبرد با کوروش هخامنشی شکست خورد؛ منابع بابلی میگویند که ایشتوویگو به کوروش دوم حمله کرد، ولی سپاهش بر او شورید و او را دستگیر کرده، به کوروش تحویل دادند. بدین ترتیب حکومت ۱۲۸ ساله ماد پایان یافت و امپراتوری هخامنشی بنیان گذاشته شد.[۷۵][۷۶]
جستارهای وابسته[ویرایش]
یادداشتها[ویرایش]
پانویس[ویرایش]
- ↑ , Cyaxares.
- ↑ Dandamayev, BABYLONIAN CHRONICLES.
- ↑ CHRONOLOGY OF IRANIAN HISTORY PART 1 iranicaonline.org
- ↑ Dandamayev, Bible for Median History.
- ↑ Skjærvø، An Introduction to Old Persian، 25.
- ↑ Diakonoff, CYAXARES.
- ↑ Diakonoff, CYAXARES.
- ↑ Diakonoff, CYAXARES.
- ↑ Cheung، Etymological Iranian Verb، 170.
- ↑ Lendering, CYAXARES.
- ↑ Diakonoff, CYAXARES.
- ↑ Diakonoff, CYAXARES.
- ↑ Lendering, CYAXARES.
- ↑ Diakonoff, CYAXARES.
- ↑ Lendering, CYAXARES.
- ↑ دیاکونوف، تاریخ ماد، ۵۶۴.
- ↑ دیاکونوف، تاریخ ماد، ۲۹۵.
- ↑ Lendering, CYAXARES.
- ↑ Dandamayev and Medvedskaya, MEDIA.
- ↑ Dandamayev and Medvedskaya, MEDIA.
- ↑ Dandamayev and Medvedskaya, MEDIA.
- ↑ دیاکونوف، تاریخ ماد، ۲۶۶.
- ↑ دیاکونوف، تاریخ ماد، ۲۶۶.
- ↑ علیف، پادشاهی ماد، ۳۷۲ و ۳۷۳.
- ↑ علیف، پادشاهی ماد، ۳۸۶.
- ↑ دیاکونوف، تاریخ ماد، ۲۶۷.
- ↑ علیف، پادشاهی ماد، ۴۰۰.
- ↑ Diakonoff, CYAXARES.
- ↑ دیاکونوف، تاریخ ماد، ۲۶۴، ۲۶۵ و ۲۷۷.
- ↑ علیف، پادشاهی ماد، ۳۷۲.
- ↑ زرینکوب، تاریخ مردم ایران، ۹۳.
- ↑ Diakonoff, CYAXARES.
- ↑ علیف، پادشاهی ماد، ۳۸۷.
- ↑ دیاکونوف، تاریخ ماد، ۲۷۲ و ۲۷۳.
- ↑ علیف، پادشاهی ماد، ۳۸۷.
- ↑ دیاکونوف، تاریخ ماد، ۲۶۶ و ۲۷۳.
- ↑ علیف، پادشاهی ماد، ۳۸۷.
- ↑ علیف، پادشاهی ماد، ۳۸۷ و ۳۸۸.
- ↑ دیاکونوف، تاریخ ماد، ۲۷۲ و ۲۷۳.
- ↑ علیف، پادشاهی ماد، ۳۸۸.
- ↑ دیاکونوف، تاریخ ماد، ۲۷۸ و ۲۷۹.
- ↑ Diakonoff, CYAXARES.
- ↑ Diakonoff, CYAXARES.
- ↑ علیف، پادشاهی ماد، ۳۸۸.
- ↑ دیاکونوف، تاریخ ماد، ۲۸۰.
- ↑ Diakonoff, CYAXARES.
- ↑ دیاکونوف، تاریخ ماد، ۲۸۰.
- ↑ علیف، پادشاهی ماد، ۳۸۸.
- ↑ Diakonoff, CYAXARES.
- ↑ دیاکونوف، تاریخ ماد، ۲۸۱ و ۲۸۲.
- ↑ علیف، پادشاهی ماد، ۳۹۰.
- ↑ Dandamayev and Medvedskaya, MEDIA.
- ↑ دیاکونوف، تاریخ ماد، ۲۸۸، ۲۸۹ و ۲۹۰.
- ↑ علیف، پادشاهی ماد، ۳۹۲.
- ↑ Diakonoff, CYAXARES.
- ↑ دیاکونوف، تاریخ ماد، ۲۹۱ و ۲۹۲ و ۲۹۵.
- ↑ علیف، پادشاهی ماد، ۳۹۵.
- ↑ پیرنیا، ایران باستان، ۱۹۷ و ۱۹۸.
- ↑ دیاکونوف، تاریخ ماد، ۲۹۵.
- ↑ علیف، پادشاهی ماد، ۳۹۵.
- ↑ پیرنیا، ایران باستان، ۱۹۹.
- ↑ زرینکوب، تاریخ مردم ایران، ۱۰۲.
- ↑ دیاکونوف، تاریخ ماد، ۲۹۵.
- ↑ علیف، پادشاهی ماد، ۳۹۵.
- ↑ Diakonoff, CYAXARES.
- ↑ پیرنیا، ایران باستان، ۱۹۹.
- ↑ زرینکوب، تاریخ مردم ایران، ۱۰۲.
- ↑ دیاکونوف، تاریخ ماد، ۲۹۴.
- ↑ دیاکونوف، تاریخ ماد، ۳۷۵.
- ↑ دیاکونوف، تاریخ ماد، ۳۷۵.
- ↑ علیف، پادشاهی ماد، ۴۰۵.
- ↑ پیرنیا، ایران باستان، ۱۹۹ و ۲۰۰.
- ↑ دیاکونوف، تاریخ ماد، ۳۱۱-۳۱۲ و ۳۲۰-۳۳۲.
- ↑ Adams, Hall and Turchin, East-West Orientation of Historical Empires, 223.
- ↑ Schmitt, ASTYAGES.
- ↑ هوار، ایران و تمدن ایرانی، ۳۲ و ۳۳.
منابع[ویرایش]
- پیرنیا، حسن. ایران باستان. ج. نخست. چاپ چهارم. تهران: دنیای کتاب، ۱۳۶۹.
- پیگولوسکایا، ن. و.، آ. یو. یاکوبوسکی، ای. ب. پطروشفسکی، آ. م. بلنیتسکی و ل. و. استرویوا. تاریخ ایران. تهران: انتشارات پیام، ۱۳۶۳.
- دیاکونوف، ایگور میخائیلوویچ. تاریخ ماد. ترجمهٔ کریم کشاورز. تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۸۶. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۴۴۵-۱۰۶-۵.
- زرینکوب، عبدالحسین. «افقهای دور». در تاریخ مردم ایران. ج. ۱، ایران قبل از اسلام. تهران: انتشارات امیرکبیر، ۱۳۹۰.
- علیف، اقرار. پادشاهی ماد. ترجمهٔ کامبیز میربها. تهران: انتشارات ققنوس، ۱۳۸۸. شابک ۳-۷۹۹-۳۱۱-۹۶۴-۹۷۸.
- هوار، کلمان. «امپراتوری مادها». در ایران و تمدن ایرانی. ترجمهٔ حسن انوشه. تهران: انتشارات امیرکبیر، ۱۳۶۳.
- “Cyaxares”. In Encyclopædia Britannica Online. 2013. Archived from the original on 22 August 2013. Retrieved 18 Jun 2013.
- Lendering, Jona. “Cyaxares”. Archived from the original on 22 August 2013. Retrieved 25 Jun 2013.
- Adams, Jonathan M., Thomas D. Hall and Peter Turchin. “East-West Orientation of Historical Empires” (PDF). Journal of World-Systems Research (University of Connecticut) 12, no. 2 (2006). Archived from the original on 22 August 2013.
- Cheung, Johnny. Alexander Lubotsky. ed. Etymological Dictionary of the Iranian Verb. vol. 2. Leiden Indo-European Etymological Dictionary Series. Leiden: Brill Academic Publishers, 2007. ISBN 978-90-04-15496-4.
- Dandamayev, M. “BABYLONIAN CHRONICLES”. In Encyclopædia Iranica. 2002. Retrieved ۱۱/۲/۲۰۱۳.
- Dandamayev, Muhammad A. “BIBLE i. As a Source for Median and Achaemenid History”. In Encyclopædia Iranica. 1989. Retrieved 11 December 2013.
- Dandamayev, M. and I. Medvedskaya. “MEDIA”. In Encyclopædia Iranica. 15 Aug 2006. Archived from the original on 22 August 2013. Retrieved 3 Jul 2013.
- Diakonoff, I. M.. “CYAXARES”. In Encyclopædia Iranica. 15 Dec 1993. Archived from the original on 22 August 2013. Retrieved 16 Jun 2013.
- Schmitt, R.. “ASTYAGES”. In Encyclopædia Iranica. 15 Dec 1987. Archived from the original on 22 August 2013. Retrieved 3 Jul 2013.
- Skjærvø, Prods Oktor. An Introduction to Old Persian. vol. 2. Harvard, 2005.
پیوند به بیرون[ویرایش]
Rezakhani، Khodadad. «Medes, the First (Western) Iranian Kingdom» (en). The Circle of Ancient Iranian Studies (CAIS).
هووخشتره
|
||
پیشین: فرورتیش |
شاه ماد | پسین: ایشتوویگو |
|