ایرانیان در دوران گرشاسپزو و پدرش زوطهماسپ به سبب شکست سختی که در زمان نوذر از تورانیان خورده بودند و حتا نوذر به دست افراسیاب کشته گشته بود، هرگز نتوانستند قد راست نمایند. نوذر هنگام محاصره پایتخت کشور توسط افراسیاب، مستظهر به قارن شاه ری بود اما قارن نیز در آنزمان توان مقابله با افراسیاب را نداشت به همین سبب ایرانیان چشم یاری و کمک به زابلیان دوخته بودند.
زوطهماسپ که در گذشت و گرشاسپزو بر تخت ایران جلوس نمود خبرش به توران رسید، افراسیاب که در آن زمان سپهسالار توران بود نه شاه توران، درنگ را جایز ندانست علیرغم بیمیلی پشنگ نیایش، از طریق خوار ری[۱] به ایران هجوم آورد و ایرانیان نزد زال شتافتند [۲] زال از پیری و کهولت شکوه نمود امّا نوید رستم را در مشارکت و دفاع به ایرانیان داد، ولی رستم نوجوانی است که هنوز لباش بوی شیر میدهد[۳].