اشو

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
پرش به: ناوبری، جستجو
اشو
اشو
زادروز ۱۱ دسامبر ۱۹۳۱
هند
درگذشت ۱۹ ژانویه ۱۹۹۰

راجنیش چاندرا موهان جین (به هندی: रजनीश चन्द्र मोहन जैन) از عرفای هندی و اساتید باطنی است که بین سالهای ۱۹۳۱ تا ۱۹۹۰ می‌زیست. وی در دهه ۶۰ میلادی به نام آچاریا راجنیش و در دهه ۷۰ و ۸۰ باگوان شری راجنیش نامیده می‌شد اما نهایتاً در سال ۱۹۸۹ میلادی نام اشو را برای خود برگزید. او یک عارف، گورو و فیلسوف هندی بود.

معنای اشو[ویرایش]

بنا به گفتهٔ راجنیش، او این نام را از واژهٔ اُشِنیک (Oceanic) به معنای «پیوسته به آب دریا و یکی شده با آن» برگرفته است. این نام برای نخستین بار در آثار ویلیام جیمز بکار رفته‌است.[نیازمند منبع]

از آنجا که واژهٔ اُشِنیک (دریاگون) تنها به توصیف و تجربه می‌پردازد و شامل شخص تجربه کننده نمی‌شود، راجنیش واژهٔ (اشو) را برای خود برگزید. او بعدها پی برد که این واژه از قدیم در میان ساکنان خاور دور رواج داشته و به معنای «شخص مقدسی که آسمان بر او گل می‌افشاند» بکار رفته‌است.

زندگی‌نامه[ویرایش]

چاندرا موهان جین (اشو) در ۱۱ دسامبر سال ۱۹۳۱ میلادی در شهر کوچ وادا هند زاده شد. او از همان کودکی، روحیه‌ای سرکش و مستقل داشت و بر این امر پافشاری می‌کرد که به جای دریافت دانش و باور از دیگران، خودش، حقیقت را بیازماید.

سپس با کسب درجهٔ فوق لیسانس در رشتهٔ فلسفه از دانشگاه «سوگار»، تحصیلات خود را به پایان رساند و چندین سال در دانشگاه «جبل پور» به تدریس فلسفه پرداخت. وی از سال ۱۹۶۳ میلادی با سفر به سراسر هندوستان به ایراد خطابه‌هایی در زمینه‌های معنوی و عوالم روحانی پرداخت. در طی برگزاری جلسه‌های سخنرانی و بحث و گفتگو در شهرهای گوناگون، رهبران مذهبی سنت گرا و باورهای سنتی را مورد پرسش قرار داد و با گروه‌های گوناگون مردم دیدار کرد.

اشو در سال ۱۹۷۴ کمون خود در شهر پونا، هندوستان، را بنیان نهاد که مورد استقبال شدیدی خصوصاً از جانب رهجویان معنویت گرای غربی قرار گرفت. در سال ۱۹۸۰ در یکی از سخنرانیهای صبحگاهی یک هندوی بنیادگرا او را با چاقو هدف حمله قرار داد اما فرد مهاجم بعداً از هر گونه اتهامی مبری شد. اشو در سال ۱۹۸۱ جهت معالجه به ایالات متحده رفت و در آنجا به مدت پنج سال اقامت گزید. پیروان اشو به عنوان سانیاسین شناخته می‌شوند. در مدت چهار ماه اراضی کوهپایه‌های ایالت اورگون را خریداری و شهری بنا نهادند که به راجنیش پورام مشهور شد.

پس از احداث این مرکز توجه زیادی در سراسر آمریکا نسبت به اشو و تعالیمش جلب شد اما در همین حال عده‌ای نیز او را فردی منحط، فاسد الاخلاق و زیر سؤال برندهٔ ارزشها می‌دانستند و همین امر مشکلاتی را برای وی بوجود آورد. از پیامدهای این مخالفت‌ها برخورد قانونی دولت آمریکا با اشو در سال در سال ۱۹۸۶ بود که با اتهام نقض قانون مهاجرت ایالات متحده آمریکا دستگیر و به دادگاه کشانده شد. در پی این رخدادها، اشو مجبور به ترک خاک آمریکا و بازگشت به هند شد و در ۱۹ ژانویه ۱۹۹۰ درگذشت.

پدر و مادر او بابولال و ساراسواتی جین به او اجازه دادند تا سن هفت سالگی با پدربزرگ و مادربزرگ مادری خود زندگی کند، با توضیح خود اوشو، این اثر عمده‌ای در رشد او داشت چون مادر بزرگش به او حداکثر آزادی را داد و او را آسوده‌خاطر بدون آموزش یا محدودیت‌های تحمیلی بحال خود گذاشت. وقتی که اوشو هفت ساله بود، پدربزرگش درگذشت و او به گاداروارا رفت تا با پدر و مادر خود زندگی کند. اوشو عمیقاً از مرگ پدربزرگش متأثر شد و مرگ دوست دختر دوران کودکی‌اش و دختر عمویش در اثر حصبه، زمانی که او ۱۵ ساله بود، منجرشد تا او با مرگ که در سراسر دوران کودکی و جوانی او بوده درگیری ذهنی داشته باشد. در سالهای مدرسه او دانش آموزی سرکش اما با استعداد بود و به عنوان مناظره گری شگفت‌انگیز شناخته می‌شد اوشو در این زمان رویکردی ضد خداپرست پیدا کرده، به هیپنوتیزم علاقه شد و برای مدت کوتاهی به سوسیالیسم و دو سازمان ملی گرای هندی: ارتش ملی هند و و راشتریا سوایامسواک سنگ ملحق شد، اگر چه، عضویت او در این سازمانها کوتاه مدت بود چرا که او نمی‌توانست با هیچ نظم خارجی، ایدئولوژی یا سیستمی کنار بیاید.

سال‌های دانشگاه و سخنرانی عمومی: ۱۹۷۰–۱۹۵۱[ویرایش]

در سال ۱۹۵۱، در سن ۱۹ سالگی، اوشو مطالعات خود را در کالج هیتکارینی در جبالپور آغاز کرد. بعد از درگیری با یکی از مربیان از او خواسته شد تا کالج را ترک کند، همچنین او به کالج «جین دی ان» در جبالپور منتقل شد. از آنجا که او بعنوان یک مباحثه گری اخلال گر شناخته شده بود از او خواسته شد که در کلاسهای درسی کالج حضور پیدا نکند و فقط برای امتحانات به آنجا برود؛ بنابراین از وقت آزاد خود برای چند ماه کار به عنوان دستیار سردبیر یک روزنامه محلی استفاده می‌کرد. او سخنرانی‌های عمومی خود را در سالگرد ساروا دارما ساملان (نشست همه ادیان) که در جبالپور برگزار شد آغاز کرد. این نسشت توسط انجمن تارانپانتی جین (در جایی که او در آن متولد شد و از ۱۹۵۱ تا ۱۹۶۸ در آن شرکت می‌کرد) برگزار شد. او در برابر فشار پدر و مادرش برای ازدواج کردن مقاومت کرد. اوشو بعدها گفت که در ۲۱ مارس ۱۹۵۳ (در سن ۲۱ سالگی) طی یک تجربه عرفانی -در حالی که در باغ بهانوارتال در جبالپور زیر یک درخت نشسته بود- به روشن بینی روحی رسیده است.u[g

بمبئی: ۱۹۷۴-۱۹۷۰[ویرایش]

اشو روش مراقبه دینامیکی خود را برای اولین بار در یک مراقبه عمومی در بهار ۱۹۷۰ ارائه کرد. او جبالپور را به مقصد بمبئی در پایان ماه ژوئن ترک کرد. در ۲۶ سپتامبر سال ۱۹۷۰، اولین گروه مریدان یا سانیاسین‌های جدید خود را تشکیل داد. تبدیل شدن به یک مرید به معنای در نظر گرفتن یک نام جدید و پوشیدن لباس‌های سنتی نارنجی مردان مقدس هندو زاهد می‌باشد، از جمله یک مالا (گردنبند مهره دار) حمل کردن گردنبند (معمولاً مشتمل بر محفظهٔ درداری که عکس یا طرهٔ گیسو و غیره را به عنوان یاد بود در آن قرار می‌دهند) با عکس او. اگرچه، سانیاسین‌های او به دنبال کردن یک برنامه از پیش ترتیب داده شده برای مراسمی خاص بجای زندگی زاهدانه تشویق شده بودند، او خودش بعنوان یک عامل کاتالیزوری یا «خورشیدی که گل را به بازشدن تشویق می‌کند» در نظر گرفته می‌شد. در دسامبر ۱۹۷۰، او به آپارتمان‌های سرزمین جنگلی در بمبئی رفت، جایی که او سخنرانی و بازدید کنندگانی را ملاقات کرده بود و در میان آنها اولین بازدید کنندگان غربی او بود. او دیگر به ندرت مسافرت می‌کرد و دیگر در جلسات عمومی سخنرانی نکرد.

آشرام پونا: ۱۹۷۴-۱۹۸۱[ویرایش]

اجازه دادن به ضبط صوتی به طور منظم و بعداً ضبط ویدئویی و چاپ گفته‌هایش برای توزیع در سراسر جهان، او را قادر می‌ساخت تا مخاطبان بیشتری داشته باشد. در همین حال تعداد بازدیدکنندگان غربی اوشو رو به فزونی گذاشت. آشرام به زودی تبدیل شد به یک مرکز هنر و صنایع دستی تولید لباس، جواهرات، سرامیک و لوازم آرایشی گیاهی و میزبانی اجرای تئاتر، موسیقی و نمایش طنزآمیز. از سال ۱۹۷۵، پس از ورود چندین درمانگر از «جنبش‌های بالقوه بشر»، آشرام شروع کرد به تکمیل مدیتیشن‌ها با تعداد فزاینده‌ای از گروه‌های درمانی، که به منبع اصلی درآمد برای آشرام تبدیل شد. به همین دلایل آشرام پونا یک مکان هیجان انگیز و پرشور با بار عاطفی، و فضای جشنواره‌ای محسوب می‌شد.

آموزه‌های اشو[ویرایش]

نام پدری اشو، «راجنیش» است و پیروانش کنیهٔ «باگوان» به معنای «آقا» و «سرور» را به ابتدای نام وی افزوده بودند و در کتابها و نوشته‌ها از او با نام «باگوان شری راجنیش» یاد می‌کردند[۱] اما او در ژانویهٔ سال ۱۹۸۹ به دلیل سوء برداشت‌های به وجود آمده، کنیهٔ «باگوان» را از ابتدای نام خویش برداشت و گفت: «دیگر مسخره بازی بس است.» و از آن پس بود که او را «اشو راجنیش» نامیدند.

البته وی در سپتامبر همان سال، «راجنیش» را نیز از نام خود برداشت، زیرا راجنیش نامی برگرفته از مذهب هندو است و اشو نمی‌خواست که نمایانگر فرقه یا آیین ویژه‌ای باشد.

او با مطالعه در مورد هر چیزی که می‌توانست درک او را از نظام باورها و روانشناسی انسان معاصر گسترش دهد کنکاش کرد و در اواخر دههٔ ۱۹۶۰ روش خود را برای مراقبهٔ پویای به وجود آورد. اشو می‌گوید:

«بار سنتهای تاریخ گذشته و تشویش‌های زندگی نوین به قدری بر دوش انسان امروزی سنگینی می‌کند که او پیش از اینکه به حالت آرامش و بی ذهنی مراقبه دست یابد مجبور است به یک پاکسازی گسترده تن دهد.»

او تصویر ذهنی خویش را از انسان ایده‌آل امروزی، "زوربای بودایی" می‌نامید؛ ترکیبی سراسر جدید؛ "دیدار بین زمین و آسمان، دیدار بین مرئی و نامرئی، دیدار قطبهای متضاد." "زورباً شخصیتی زمینی و اهل خوشگذرانی‌های دنیوی است، در حالی که "بودا" نمایانگر روش معنوی است.

اشو در آموزه‌های خود از تمام جنبه‌های توسعهٔ آگاهی انسان سخن می گویدو[نیازمند منبع] بر این باور است که زندگی انسان امروزی بایستی بر پایهٔ مراقبه بنا شده باشد، منتها مراقبه‌ای که با نیازها و حقایق زندگی انسان امروزی هماهنگ است. او شیوه‌های گوناگون نوینی برای مراقبه پدیدآورد تا هرکس بسته به نیاز و روحیهٔ خویش، آن را برگزیده و با آن کار کند. او همچنین طی همکاری با درمانگران، روشهای جدید درمانی را بر پایهٔ مراقبه به وجود آورد.

اشو فردی روشن ضمیر (به زبان ساده) پیامبری بود که زندگی میلیون‌ها نفر را از خواب به بیداری تغییر داد و تمام کار وی این بود که تمامیه خرافات و باورهای دروغ را در ذهن شکل گرفته از بین ببرد و حقیقت و نور را جایگزین آن کنند و هرکسی به سرشت وجودی خود برسد -.[۲]

نفس و ذهن[ویرایش]

اوشو ذهن را در درجه اول قبل از هر چیز دیگر به عنوان مکانیزمی برای بقا می‌بیند؛ تکرار استراتژی رفتاری که موفق بودن آن در گذشته ثابت شده است اما به گفته او متوسل شدن به ذهن در گذشته توانایی انسان را برای زندگی درست در حال محدود می‌کند و باعث می‌شود که آنها احساسات واقعی را سرکوب کنند و خودشان را از تجارب لذت بخش که به طور طبیعی در لحظه حال بوجود می‌آیند محروم کنند: «ذهن دارای ظرفیت ذاتی برای شادی نیست... ذهن فقط در مورد شادی فکر می‌کند» نتیجه این است که مردم خود را با تمامی شیوه‌های اختلال اعصاب، حسادت و ناامنی مسموم می‌کنند. او چنین استدلال کرد که سرکوب روانی- که اغلب توسط رهبران مذهبی حمایت می‌شود- با عث ایجاد احساسات سرکوب شده می‌گردد که در قالب دیگری ظاهر می‌شوند. همچنین اشو معتقد است که سرکوب جنسی در جوامع منجر به حریص شدن جامعه نسبت به روابط جنسی می‌شود. به جای سرکوب، مردم باید به خودشان اعتماد و پذیرش بدون قید و شرط داشته باشند. برای درک این مفهوم، از نظر اوشو صرفاً نباید این موضوع بصورت عقلانی فهم می‌شد، چون ذهن تنها می‌توانست آن را به عنوان یک قطعه از اطلاعات درک کند. در عوض مراقبه مورد ضروری بود.

مدیتیشن[ویرایش]

اوشو مدیتیشن را نه فقط به عنوان یک تمرین بلکه به عنوان یک وضعیت آگاهی - که بتواند در هر لحظه حفظ شود -ارائه کرد. منظورش نوعی از آگاهی کلی است که فرد را از سطح پاسخهای صرفاً مکانیکی (و مشروط به باورها و انتظارات) در وضعیت دیگری مستقر می‌کند. در این راه او در یکی از مراکز روان درمانی غرب استخدام شد تا مراحل مقدماتی مراقبه برای ایجاد آگاهی از الگوهای ذهنی و احساسی را مهیا کند. او در مجموع بیش از صد تکنیک مدیتیشن پیشنهاد کرد. تکنیک‌های مراقبه فعال خود او بوسیله مراحل فعالیت‌های فیزیکی که منجر به سکوت می‌شوند مشخص شده‌اند. یکی از معروفترین این آثار «مدیتیشن پویا» است، که به عنوان یک بخش بسیار اندک از دیدگاه‌های او شرح داده شده است. اینکار با چشم بسته یا چشم بند انجام شده و شامل پنج مرحله است، که چهار تای آن با موسیقی همراه است. اوشو روشهای دیگری از مراقبه فعال را نیز توسعه داد، مانند مراقبه کندالینی و مراقبه «زمزمه کننده»، که کمتر متحرک هستند، هر چند آنها نیز شامل فعالیتهای بدنی از انواع دیگر هستند.

سانیاس[ویرایش]

عنصر کلیدی دیگر حضور خود او به عنوان استاد بود. اوشو در این باره می‌گوید: «یک استاد بودنش را با شما تقسیم می‌کند، نه فلسفه خود را... او هرگز برای شاگرد کاری انجام نمی‌دهد.» شروعی که او ارائه داد طرحی دیگر بود: "... اگر بودن شما با من ارتباط برقرار کند، که این صمیمیت و همدلی می‌شود... آن عالیترین شکل ممکن ارتباط است. انتقال بدون کلمات. بودن ما با هم ادغام می‌شود. این تنها در صورتی ممکن است است که شما به یک شاگرد تبدیل شوید ". در نهایت، او بعنوان یک گورو حتی به صراحت اقتدار خود را زیر سؤال برده و اعلام کرد که آموزش‌هایش چیزی بیشتر از یک" بازی "و یا یک شوخی نیستند. وی تأکید کرد که هر چیز و همه چیز می‌تواند تبدیل به فرصتی برای مدیتیشن شود.

میراث[ویرایش]

در حالی که تعالیم اوشو در طول عمرش قویا در کشور خودش رد می‌شد ولی پس از مرگ او تغییراتی در افکار عمومی هندی‌ها وجود داشته است. در سال ۱۹۹۱ یک روزنامه با نفوذ هندی نام اوشو را در کنار افرادی مانند گوتاما بودا و مهاتما گاندی، در میان ده نفری که بیشتر تغییر را در سرنوشت هند ایجاد کرده بودند، درج کرد. این روزنامه دربارهٔ اشو نوشت «او از طریق آزادسازی ذهن نسل‌های آینده از قیود مذهبی و همرنگ جماعت شدن» در سرنوشت هند تغییر ایجاد کرده. اوشو در کشور خود پس از مرگش تحسین بیشتری نسبت به آنچه که او در زمان زنده بودنش داشت پیدا کرده است. یکی دیگر از روزنامه‌های با نفوذ اظهار داشت: «اوشو در اواخر یک مفسر خوب - در مورد پوچی‌های اجتماعی که سعادت انسان را نابود کردند- بوده است.» در جشنی در سال ۲۰۰۶، هفتاد و پنجمین سالگرد تولد اوشو، خواننده هندی وصیفودین داگار گفت که تعالیم اوشو «بیشتر از قبل مربوط به محیط کنونی هستند».

در نپال، ۶۰ مرکز اوشو با تقریباً ۴۵ هزار شاگردان تازه‌وارد (گزارش شده در سال ۲۰۰۸) وجود دارد. کل آثار اوشو در کتابخانه پارلمان ملی هند در دهلی نو قرار داده شده است. چهره‌های برجسته مانند نخست وزیر هند، مانموهان سینگ و نویسنده سیک هندی، خوشوانت سینگ، اوشو را تحسین کرده‌اند. هنرپیشه بالیوود و شاگرد اوشو، وینود خانا، که به عنوان باغبان اوشو در راجنیش پورام کار کرده است به عنوان وزیر امور خارجه هند از سال ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۴ خدمت کرده است. بیش از ۶۵۰ کتاب دربارهٔ نظرات اشو نسبت به همه جنبه‌های وجود انسان وجود دارد. در واقع همه آنها از سخنرانی‌های ضبط شده او پیاده‌سازی شده‌اند. آثار او در ۵۵ زبان مختلف در دسترس هستند و وارد بهترین لیست فروش در کشورهایی مانند ایتالیا و کره جنوبی شده‌اند. از نظر بین‌المللی، پس از گذشت تقریباً دو دهه از جرو بحث و یک دهه از سازش، جنبش اوشو جای خود را در بازار مذاهب جدید تثبیت کرده است. پیروان او کمک‌های او را باز تعریف، و عناصر مرکزی تدریس او را مجدداً تدوین کرده‌اند تا در نزد بیگانگان و غیر اعضا طوری کمتر بحث‌برانگیز بنظر برسد. جوامعی در شمال آمریکا و غرب اروپا که در میانه مسیر رشد معنوی شان به تعالیم اشو برخورد کرداند، انطباق بیشتری به موضوعات معنوی مانند یوگا و مدیتیشن از خود نشان می‌دهند. امروزه بنیاد بین‌المللی اوشو (OIF) سمینارهای کنترل استرس برای مشتریان شرکت‌های بزرگ مانند IBM و BMW راه‌اندازی می‌کند که گفته می‌شود درآمد سالیانه آن در ایالات متحده آمریکا بین ۱۵ دلار و ۴۵ میلیون دلار بوده است (۲۰۰۰). بر اساس گزارش‌های مطبوعاتی، آشرام پونا سالیانه ۲۰۰٫۰۰۰ نفر را از سراسر جهان جذب می‌کند. بازدید کنندگان برجسته شامل سیاستمداران، شخصیت‌های رسانه‌ها و دالایی لاما هستند. قبل از اینکه هر کس اجازه ورود و رفت‌وآمد داشته باشد، یک آزمایش ایدز لازم است، و کسانی که به این بیماری مبتلا هستند اجازه ورود ندارند. در سال ۲۰۱۱، سمیناری ملی (در گروه فلسفه دانشکده مانکونواربای برای زنان- در جبالپور) دربارهٔ تعالیم اوشو افتتاح شد. این سمینار متمرکز بر آموزه‌های زوربای بودای اوشو، و به دنبال آشتی دادن معنویت با رویکرد ماتریالیستی و عینی بود.

ارزیابی به عنوان رهبر کاریزماتیک[ویرایش]

تعدادی از مفسران در مورد جاذبه اوشو، اظهار نظر کرده‌اند. آنتونی استور در مقایسه اوشو با گورجیف می‌نویسد که اوشو "از نظر شخصیتی بسیار تاثیر گذار" بوده و "بسیاری از کسانی که او را برای اولین بار ملاقات کردند احساس می‌کردند که احساسات درونی آنها فوراً درک شده و به جای قضاوت شدن با صراحت مورد استقبال قرار گرفته بودند. به نظر می‌رسید اشو نوعی انرژی ساطع می‌کند و امکانات مخفی را در کسانی که با او در تماس بودند بیدارمی کند. سانیاسین‌ها بسیاری اعلام کرده‌اند که با شنیدن صحبت‌های اوشو عاشق او شده‌اند. سوزان جی پالمر، اشاره کرد که حتی منتقدان به قدرت حضور او اذعان کرده‌اند. سوزان جیمز گوردون (روانپزشک و پژوهشگر) به یاد می‌آورد که به طور غیرقابل توضیحی پس از برخورد نگاه اوشو با او و عبورش از درون او خود را مانند یک کودک در حال خندیدن، بغل کردن غریبه‌ها و اشک قدردانی در چشمانش یافت. فرانسیس فیتزجرالد پس از گوش دادن به اوشو به این نتیجه رسید که او یک سخنران فوق‌العاده بود، و شگفتی خود را نسبت به استعداد او به عنوان یک کمدین ابراز کرد؛ توانی که از خواندن آثارش بدان پی نبرده بود. او همچنین کیفیت هیپنوتیک سخنان اوشو را خاطر نشان می‌کند که اثر عمیقی بر مخاطبان داشت. هیو میلن (سوامی شیوامورتی)، هواخواه سابق که بین سال‌های ۱۹۷۳ و ۱۹۸۲ از نزدیک با اوشو به عنوان رهبر گارد آشرام پونا و به عنوان محافظ شخصی او کار می‌کرد، می‌گوید در اولین جلسه ملاقات با اوشو حسی ایجاد شد که در ورای کلمات بین آنها منتقل شده بود: " تهاجمی به حریم خصوصی در بین نبود، (اما حسی که داشتم مانند آن بود که) گویی روح او به آرامی در داخل روح من لغزش کرد و در کسری از ثانیه اطلاعات حیاتی به من منتقل شد".

آثار اشو[ویرایش]

اشو نیز مانند اکثر اساتید باطنی تاکنون هیچ کتابی ننوشته است. در واقع، کتابهای منتشر شده به نام او که شمار آنها به بیش از ۶۰۰ عنوان می‌رسد نسخه برداری از سخنرانی‌های وی هستند که توسط شاگردانش به انجام رسیده‌اند. حدود هفت هزار سخنرانی از اشو بر روی نوار کاست و هزار و هفتصد سخنرانی بر روی نوار ویدئو ضبط شده است و کتابهای او جزو پرفروش‌ترین کتب در هند به شمار می‌آیند. آثار اشو به اکثر زبان‌های زندهٔ دنیا ترجمه شده است و لیست کتابهایی که به فارسی برگردانده شده عبارتند از:

ردیف نام کتاب تاریخ انتشار ردیف نام کتاب تاریخ انتشار ردیف نام کتاب تاریخ انتشار
۱ راه کمال - ۲۲ آفتاب در سایه - ۴۴ تمثیل‌های عرفانی -
۲ نغمه زندگی - ۲۳ ضربان قلب حقیقت مطلق - ۴۵ الماس‌های آگاهی -
۳ فقط یک آسمان - ۲۴ گلهای جاودانگی - ۴۶ ریشه‌ها و بالها -
۴ مزه‌ای از ملکوت - ۲۵ سرگشتگی - ۴۷ شکوه آزادی -
۵ آه این... - ۲۶ این نیز بگذرد... - ۴۸ تانترا (جلد سوم) تفسیر آواهای شاهانه -
۶ بشنو از این خموش - ۲۷ تانترا (جلد اول) - ۴۹ تانترا (جلد چهارم) تفسیر آواهای شاهانه -
۷ عشق، رقص، زندگی - ۲۸ تانترا (جلد دوم) - ۵۰ شکوه آزادی -
۸ زندگی به روایت بودا - ۲۹ راز بزرگ - ۵۱ عاشقانه‌ها -
۹ راز (جلد اول) - ۳۰ شهامت عشق ورزیدن - ۵۲ صوفی مرد راه: آواز سکوت -
۱۰ راز (جلد دوم) - ۳۱ اشو ذن تاروت - ۵۳ خود را به هستی واگذار -
۱۱ اولین و آخرین رهایی - ۳۲ زوربای بودایی - ۵۴ بگو آری! -
۱۲ الماسهای اشو - ۳۳ یک فنجان چای - ۵۵ عشق پرنده‌ای آزاد است -
۱۳ مراقبه، هنر وجد و سرور - ۳۴ هفت بدن، هفت چاکرا - ۵۶ زندگی موهبتی الهی است -
۱۴ خلاقیت - ۳۵ شورشی - ۵۷ بیگانه در زمین -
۱۵ بلوغ - ۳۶ مراقبه: شور مستی - ۵۸ چراغ راه خود باش -
۱۶ کودک نوین - ۳۷ تائوئیزم (جلد اول) - ۵۹ پرواز در تنهایی -
۱۷ یک زندگی، یک ترانه، یک رقص - ۳۸ تائوئیزم (جلد دوم) - ۶۰ من درس شهامت می‌دهم -
۱۸ وآن گاه نبودم - ۳۹ با خورشید شامگاه - ۶۱ دل به دریا بزن -
۱۹ شهامت - ۴۰ عشق پرنده‌ای آزاد و رها - ۶۲ با خود یکی شو -
۲۰ اینک برکه‌ای کهن - ۴۱ زبان فرشتگان (جلد اول) - ۶۳ قطره‌ای در دریا -
۲۱ آینده طلائی - ۴۲ زبان فرشتگان (جلد دوم) - ۶۴ مراقبه، هنر شور و سرمستی -
۶۵ از سکس تا فراگاهی - ۶۶ نقدی بر چنین گفت زرتشت نیچه

پانویس[ویرایش]

  1. شری، کنیه‌ای احترام آمیز به معنای مقدس و بزرگ است
  2. رجوع کنید به مقاله «رقص، سماع، سرور و عرفانی اشو»

منابع[ویرایش]

  • Appleton, Sue (1987), Bhagwan Shree Rajneesh: The Most Dangerous Man Since Jesus Christ, Cologne: Rebel Publishing House, ISBN 3-89338-001-9 .
  • Bharti, Ma Satya (1981), Death Comes Dancing: Celebrating Life With Bhagwan Shree Rajneesh, London, Boston, MA and Henley: Routledge, ISBN 0-7100-0705-1 .
  • Bharti Franklin, Satya (1992), The Promise of Paradise: A Woman's Intimate Story of the Perils of Life With Rajneesh, Barrytown, NY: Station Hill Press, ISBN 0-88268-136-2 .
  • Braun, Kirk (1984), Rajneeshpuram: The Unwelcome Society, West Linn, OR: Scout Creek Press, ISBN 0-930219-00-7 .
  • Brecher, Max (1993), A Passage to America, Mumbai, India: Book Quest Publishers .
  • FitzGerald, Frances (1986), Cities on a Hill: A Journey Through Contemporary American Cultures, New York, NY: Simon & Schuster, ISBN 0-671-55209-0 . (Includes a ۱۳۵-page section on Rajneeshpuram previously published in two parts in نیویورکر magazine, 22 September, and 29 September 1986 editions.)
  • Forman, Juliet (1991), Bhagwan: One Man Against the Whole Ugly Past of Humanity, Cologne: Rebel Publishing House, ISBN 3-89338-103-1 .
  • Goldman, Marion S. (1999), Passionate Journeys – Why Successful Women Joined a Cult, The University of Michigan Press, ISBN 0-472-11101-9 
  • Guest, Tim (2005), My Life in Orange: Growing up with the Guru, London: Granta Books, ISBN 1-86207-720-7 .
  • Gunther, Bernard (Swami Deva Amit Prem) (1979), Dying for Enlightenment: Living with Bhagwan Shree Rajneesh, New York, NY: Harper (publisher), ISBN 0-06-063527-4 .
  • Hamilton, Rosemary (1998), Hellbent for Enlightenment: Unmasking Sex, Power, and Death With a Notorious Master, Ashland, OR: White Cloud Press, ISBN 1-883991-15-3 .
  • Latkin, Carl A.; Sundberg, Norman D. ; Littman, Richard A. ; Katsikis, Melissa G. ; Hagan, Richard A. (1994), "Feelings after the fall: former Rajneeshpuram Commune members' perceptions of and affiliation with the Rajneeshee movement", Sociology of Religion 55 (1): Pages 65–74, doi:10.2307/3712176, retrieved 4 مه 2008  Check date values in: |accessdate= (help).
  • McCormack, Win (1985), Oregon Magazine: The Rajneesh Files 1981–86, Portland, OR: New Oregon Publishers, Inc. 
  • Palmer, Susan Jean (1994), Moon Sisters, Krishna Mother, Rajneesh Lovers: Women's Roles in New Religions, Syracuse University Press, ISBN 978-0-8156-0297-2 
  • Quick, Donna (1995), A Place Called Antelope: The Rajneesh Story, Ryderwood, WA: August Press, ISBN 0-9643118-0-1 .
  • Shay, Theodore L. (1985), Rajneeshpuram and the Abuse of Power, West Linn, OR: Scout Creek Press .
  • Thompson, Judith; Heelas, Paul (1986), The Way of the Heart: The Rajneesh Movement, Wellingborough, UK: The Aquarian Press (New Religious Movements Series), ISBN 0-85030-434-2 .
  • زندگی موهبتی الهی است (life is a gift)، اشو؛ (ترجمه) مجید پزشکی. ص ۶، اصفهان-هودین ۱۳۸۳ شابک: ۹۶۴-۸۶۹۵-۰۰-۸