بحث:زبان فارسی

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
پرش به: ناوبری، جستجو


 
این مقاله عضو ویکی‌پروژه‌های زیر است
Iranian-languages-map.jpg زبان فارسی

این نوشتار در ردهٔ فعالیت‌های ویکی‌پروژهٔ زبان‌های ایرانی قرار دارد. پروژهٔ زبان‌های ایرانی تلاشی است برای گسترش، بهسازی و استاندارد کردن نوشتارهای مرتبط با زبان‌های ایرانی. اگر میل به همکاری دارید، لطفاً از برگهٔ پروژه دیدن کنید؛ مکانی که می‌توانید به پروژه بپیوندید و فهرست از انجام‌دادنی‌ها را ببینید.

فارسی یا پارسی؟[ویرایش]

پیشنهاد می‌شود این نوشتار به جای فارسی به پارسی انتقال یابد.

شوربختانه تنها به مناسبت اینکه اعراب از گفتن واژه گ چ پ ژ ناتوان هستند. این زبان به نام عربی فارسی خوانده می‌شود. وای بر ما که حتی نتوانستیم عنوان این زبان را از تاراج حملات اعراب بدور داریم. برای نمونه، برخی از این موارد را نام برده می‌شود:

  • پارسی را فارسی می‌نامیم چون اعراب نمی‌توانند پ را بر زبان بیاورند.
  • همچنان در تلاشیم تا نام خلیج فارس یا دریای پارس را از دست یازیدن اعراب بدور داریم. غافل از اینکه واژه‌های بکار رفته در آن هر دو معرب شده‌اند. آیا نباید بجای واژه معرب "خلیج پارس"، واژه ایرانی "دریای پارس" را بکار بریم؟ مگر این دریا را ایرانی نمی دانیم؟
  • در همین تارنما، بسیاری از واژه‌های بکار رفته عربی هستند. آیا ما واژه‌های مناسبی بجای واژه‌هایی همچون مقاله (نوشتار)، بحث (گفتمان، گفتگو)، صفحه (برگه، رویه) و . . . نداریم؟

چرا همچنان به این زبان ستم می‌کنیم و از واژه‌های درست و پسندیده آن استفاده نمی‌کنیم و دست به دامان زبانهای بیگانه شده‌ایم؟ --RiWOLTER (بحث) ‏۱۴ ژانویهٔ ۲۰۱۱، ساعت ۱۸:۱۶ (UTC)

در این نوشتار در برخی جاها واژه «فارسی» و در جاهای دیگر واژه «پارسی» بکار رفته‌است. پیشنهاد می‌شود در نوشتار تنها یکی از این دو واژه بکار رود و واژه دیگر فقط در آغاز نوشتار بعنوان نام دیگر زبان شناخته شود. این که کدام واژه درست تر است، باید به دست کارشناسان ادبیات بررسی شود ولی به نظر من بهتر است «پارسی» بعنوان نام اصلی درنظر گرفته شود.

شوربختانه تنها به مناسبت اینکه اعراب از گفتن واژه گ چ پ ژ ناتوان هستند. این زبان به نام عربی فارسی خوانده می‌شود. وای بر ما که حتی نتوانستیم عنوان این زبان را از تاراج حملات اعراب بدور داریم. ما ایرانیان همچنان در تلاشیم تا نام خلیج فارس یا دریای پارس را از دست یازیدن اعراب بدور داریم. غافل از اینکه واژه‌های بکار رفته در آن هر دو معرب شده‌اند. آیا نباید بجای واژه معرب "خلیج پارس"، واژه ایرانی "دریای پارس" را بکار بریم؟

برای یک بار هم که شده با خودتون فکر کنین که تو فارسی یک واژه رو چند جور میشه نوشت یا چند جور میشه خوند؟ حرف‌های اضافی مانند (ض-ص-ط-ظ-ذ-ث-غ) درون نوشتار فارسی هستند که هیچ تاثیری روی خوندن ندارن! یعنی باید دونه دونه شکل نوشتن کلمه‌ها رو از حفظ کرد! که خیلی در یادگیری این زبان اشکال ایجاد میکنه. پیشنهاد می‌شود کارشناسان پس از کاوش و بررسی الفبای نوینی را جایگزین الفبای کنونی کنند یا آنکه حرف‌های عربی و تکراری از الفبا پاک شوند.

قاعدتا «پارسی» عنوان صحیح است هر دو فارسی و پارسی عنوان متداول هستند اما فارسی معرب شدهٔ پارسی است و فرم اصلی واژه پارسی بوده دلیلی ندارد ما نام زبانمان را هم از حنجرهٔ یک ملت بیگانه تلفظ کنیم Paniranist (بحث) ‏۲۲ دسامبر ۲۰۱۰، ساعت ۰۴:۲۶ (UTC)

این موضوع جای بحث زیادی دارد. گفته‌های شما من را یاد این گفته دکتر شریعتی انداخت: «من در کشوری زندگی می‌کنم که زبانش پارسی است، اما به آن فارسی می‌گویند چون عربی، «پ» ندارد. --مصطفی/بحث ‏۲۳ دسامبر ۲۰۱۰، ساعت ۰۷:۳۳ (UTC)

به نظر من بهتره که به جای جابه جایی مسیر از زبان پارسی به زبان فارسی جابه جایی مسیر از زبان فارسی به زبان پارسی باشه! یعنی اینکه نام برگه از زبان فارسی به زبان پارسی تبدیل بشه خود من از لحاظ آشنایی با زبان پارسی ناتوان هستم ولی از زمانی که با ویکی‌واژه آشنا شدم خیلی بهم کمک کرده........ چه بهتر که این منبع علمی (ویکی‌پدیا) راهی برای ایجاد دگرگونی باشه که مثلا با استفاده از واژه‌های پارسی به جای واژه‌های عربی و فرانسوی و انگلیسی و .. که وارد زبان پارسی شده‌اند بتونیم مقالات پارسی تری ارایه بدیم که خودش باعث ترغیب افراد به آشنایی بیشتر با زبانشان شده و همینطور باعث رواج استفاده از واژه‌های پارسی میشه و به نظرم اولین گام در این مسیر قرار دادن زبان پارسی به جای زبان فارسی برای نام مقاله هست Mr.Geo22 ‏۲۸ ژوئن ۲۰۱۲، ساعت ۰۹:۴۷ (UTC)

بهتر است نخست به مطالعه درباره تاریخ و ماهیت زبان فارسی بپردازید و پس از آن در این باره نظر دهید . Farvartish (بحث) ‏۲۸ ژوئن ۲۰۱۲، ساعت ۱۱:۵۹ (UTC)

پارسی در ازبکستان[ویرایش]

در مقاله شما یک اشتباه جزیی صورت گرفته است و آن اینکه در جمهوری گرجستان هیچ‌کس بزبان پارسی حرف نمی‌زند. شاید منظور جناب عالی ازبکستان بوده باشد که در مرز با افغانستان و تاجیکستان قرار دارد و بر علاوه چند شهر قدیمی فرارود (سمر قند، بخارا و ترمذ) نیر در سالهای حاکمیت شوروی به این جمهوری تعلق گرفتند. طبق یک آمار تآیید نا شده {مدرک} در ازبکستان بیشتر از شش میلیون نفر به زبان فارسی حرف می‌زنند.

مراجع[ویرایش]

برای یک موضوع تخصصی، انکارتا مرجع مناسبی نیست. در میان دانشنامه‌های عمومی، معتبرترین دانشنامه فعلا دانشنامه بریتانیکا است. البته، برای موضوعاتی نظیر این بهتر است به دانشنامه‌های تخصصی و یاکتابهای معتبر ارجاع داده شود. در میان دانشنامه‌های تخصصی در مورد ایران و موضوعات مربوط به آن، دانشنامه ایرانیکا نسبتا مناسب است (البته هنوز کامل نیست و بسیاری از جستارهایش هنوز آماده نیست). متاسفانه جستار فارسی‌اش هنوز آماده نیست. به همین خاطر بهتر است مستقیما به کتاب‌های معتبر در این زمینه رجوع کرد. به کتاب فرهنگ تاریخی زبان فارسی (چاپ ۱۳۵۷ و زیر نظر خانلری) کسی دسترسی ندارد؟ اگر در دسترس نیست، نوشته یارشاطر در مقدمه لغتنامه دهخدا (در رده‌بندی زبان فارسی در بین زبانهای ایرانی) می‌تواند مفید باشد. همین‌طور، خلاصه مقدمه فرهنگ معین نیز برای توضیح مختصر بد نیست. محمود ۲۰:۵۰, ۱۹ مارس ۲۰۰۶ (UTC)

البته کتاب رودیگر اشمیت هم مرجع بسیار مناسبی است. ولی، بعید می‌دانم این جمله برداشت درست و دقیقی از آن باشد: محمود ۲۰:۵۴, ۱۹ مارس ۲۰۰۶ (UTC)

از ایرانی باستان بنا به مدارکی که در دست است چهار زبان مستقیما منشعب شده‌اند که عبارتند از: ۱-زبان آراخوسیایی (مرجع ۲) ۲-زبان مادی ۳-زبان سکایی ۴-پارسی باستان ۵-اوستایی

اشتباه اولیه از من نبود که نوشته شده است ۴ زبان اما من فراموش کردم که عدد ۴ را تصحیح کنم. پیش از این که من این مطلب را دستکاری کنم اینجور بود

از ایرانی باستان بنا به مدارکی که در دست است {مدرک} چهار زبان مستقیما منشعب شده‌اند که عبارتند از: ۱-زبان مادی ۲-زبان سکایی ۳-پارسی باستان ۴-اوستایی در جایی از همین کتاب اشمیت زبان‌های ایرانی باستان واضحا به ۴ زبان تقسیم شده‌اند: -زبان مادی ۲-زبان سکایی ۳-پارسی باستان ۴-آراخوسیایی، من ابتدا بر همین اساس اوستایی را حذف نمودم و آراخوسیایی را اضافه کردم اما بعد چون برایم مساله زبان اوستایی حل نشده بود به دنبال این زبان گشتم و جالب این که در همان کتاب توضیحی مفصل در مورد زبان اوستایی به عنوان یک زبان ایرانی باستان آورده شده است پس دوباره اوستایی را اضافه نمودم ولی فراموش کردم که عدد ۴ را به پنج تغییر دهم.

البته گمان می‌کنم که زبان‌ای پارسی باستان بیش از این ۵ شاخه می بوده است و رودریگر اشمیت هم به این امر واقف بوده است ولی منظور وی از این تقسیم بندی ۴ گانه یا ۵ گانه این بوده است که زبان‌هایی که مستنداتی بر آنها یافت شده است را تقسیم بندی نماید.

من اطلاعات زیادی در مورد زبان‌های ایرانی باستان ندارم. شاید اصلا دو تا از این زبان‌های ۵گانه که اینجا آورده شده‌اند یکی باشند.

به هر حال امیدارم یکی از دوستانی که در زمینه زبان‌های ایرانی باستان اطلاعات بیشتری دارند این قسمت را با دقت بیشتری مطالعه و تصحیح نمایند.

دوست عزیز محمود من با شما موافقم که انکارتا به خصوص در زمینه linguistic مرجعی ناقص است به خصوص که مقاله مربوط به زبان فارسی آن هم چندان وزین نیست اما نباید از حق گذشت که انکارتا دانشنامه‌ای بسیار معتبر اسست و فکر می‌کنم (مطمئن نیستم) که هم اینک دیکشنری انکارتا که دانشنامه رایانه‌ای انکارتا بر اساس آن تهیه شده است در رده دانشنامه‌های اول دنیا است.

من به آن کتاب فعلا دسترسی ندارم. ولی اینکه زبان آراخوسیایی یکی از ۴ زبان اصلی منتج از ایرانی نخستین باشد برایم عجیب است. آراخوسیا نامی است که یونانیان به جنوب افغانستان (اطراف قندهار) می‌دادند. ولی در چند متن معتبر (ولی نسبتا مختصر) که نگاه کردم، اثری از زبانی به نام نیست (زبان ثبت‌شده‌ای نیستو تنها می‌تواند به عنوان نیای فرضی زبان پشتو مطرح باشد). در ضمن، جاهای دیگری هم که به آن کتاب استناد کرده‌اید، به نظر من برداشتتان خالی از اشتباه نیست. مثلا این جمله در شکل فعلیش درست نیست:

با این که فارسی باستان زبان مادری و زبان میهن اصلی خانواده سلطنتی هخامنشی بوده است اما زبان رسمی دربار محسوب نمی‌گردید و مانند دوره‌های پش از هخامنشیان زبان رسمی دربار آرامی از شاخه زبان‌های سامی بود (مرجع ۲ صفحه ۱۱۱)

در دوره‌های پیش از هخامنشی، زبان آرامی در فلات ایران نفوذی نداشته است. در دوره هخامنشی، یکی از زبانهای رسمی بوده است (ولی در کنار زبان پارسی باستان، نه به تنهایی).

خط پارسی باستان خط میخی بوده است و به نظر می‌رسد در زمان هخامنشی زبانی رایج در بین هیچ گروهی از مردم نبوده است و تنها یک زبان ادبی برای نوشتن سنگ نوشته‌ها بوده است که درکنار زبان‌های دیگری چون آرامی برای نگاشتن این سنگ نوشته‌ها استفاده می‌شده است (مرجع ۲صفحه ۱۱۰)

در مورد خط و زبان هم، خط میخی خط مردم رایج مردم نبوده، نه اینکه زبان پارسی باستان زبان هیچ گروهی از مردم نباشد (این قسمت را تصحیح کردم). محمود ۱۰:۴۹, ۲۰ مارس ۲۰۰۶ (UTC)

دوست عزیز محمود

از تصحیحات به عمل آمده توسط شما متشکرم. همانطور که قبلا گفتم من تسلط کافی به موضوع زبان چارسی باستان ندارم و بعید نیست که برداشت من از کتاب رودریگر اشمیت هم به علت فقدان تسلط کافی به مطلب سطحی و اشتباه بوده باشد. به همین دلیل که قبول بعضی از این مطالب برای خودم هم شوار بود دقیقا صفحاتی که این مطلب ازآن گفته شده بود را مشخص کردم تا برای اهل فن پیدا کردن موضوع و تصحیح این مطلب ساده‌تر باشد.

البته من در برداشت این قسمت‌های حذف شده سعی کردم که دقیقا مورد آورده شده در کتاب بیان شود تا احتمال اشتباه به حداقل برسد.

البته از مجموع مطالب کتاب درباره پارسی باستان چنین به نظر می‌رسد که در زمان هخامنشیان گویشوران پارسی بسیار اندک بوده‌اند و احتمالا زبانی فراموش شده بوده تا این که در زمان داریوش دوباره به سنگ نوشته‌ها راه می‌یابد و به احتمال زیاد داریوش به دنبال ایجاد هویت سلطنتی و چیزی که بتوان به آن افتخار کرد از زبان پارسی به عنوان زبان اجدادی خود استفاده نموده است (نمونه این امر در تاریخ زیاداست. احتمالا زبان پارسی برای داریوش همان نقشی را داشته که زبان و تاریخ عرب برای صدام، نژاد ژرمن برای هیتلر، تاریخ ایران برای محمد رضا شاه داشته است.)

فکر می‌کنم که این قسمت از صحبت شما در مود آرامی که گفته‌اید قبل از هخامنشی رایج نبوده است کاملا اشتباه است زیرا که در همان کتاب بارها این مطلب آورده شده است و این می‌تواند نشانگر این مطلب باشد که این یک موضوع کاملا ثابت شده است.

بریتانیکا در مورد آرامی می‌نویسد که گسترش آرامی به عنوان زبان اول بین اقوام منطقه خاورمیانه در سده هفتم پیش از میلاد بوده است پس بعیدنیست که زبان رسمی دولت‌های پیش از هخامنشی هم بوده باشد (البته این مطلب م را ۱۰۰٪ به این نتیجه نمی‌رساند و تنها یک احتمال است) ولی رودریگر اشمیت واضحا آن را تایید می‌کند.

--معین ۱۱:۳۸, ۲۰ مارس ۲۰۰۶ (UTC)

تاقبل از هخامنشیان، زبان آرامی در فلات ایران نفوذ خاصی نداشت. حدود ۲۰۰ سال قبل از آن به زبان اول ارتباطی برای اقوام بین‌النهرین و شام درآمده بود، ولی، از زاگرس نگذشته بود و در فلات ایران تنها در دوران هخامنشی نفوذ پیدا کرد. در ضمن، دردوره داریوش نخست، خط میخی پارسی ابداع شد، نه آنکه زبان پارسی ابداع یا احیا شده باشد. اتفاقا رسمی شدن زبان آرامی (در کنار زبان پارسی باستان و بیشتر برای نیمه غربی شاهنشاهی هخامنشی) به دوران داریوش مربوط است. محمود ۲۱:۳۱, ۲۰ مارس ۲۰۰۶ (UTC)

بی‌طرفی[ویرایش]

مخالفت با نظریهٔ صادقی و بهار با خلط مسائل با هم دارد جنبهٔ طرفدارانه پیدا می‌کند. بالاخص استفاده از «اکثریت زبان‌شناسان» بدون مدرک اصلاً بی‌طرفانه نیست. روزبه ۱۷:۲۰, ۱۶ ژوئیه ۲۰۰۶ (UTC)

بار دیگر که به کتابخانه سر زدم مدارک و نشانی‌هایشان را جمع‌آوری می‌کنم و آن بخش را بازنویسی خواهم کرد.

--مانی ۱۷:۳۹, ۱۶ ژوئیه ۲۰۰۶ (UTC)

وجه تسمیه پارسی[ویرایش]

واژه ی "پارس" یک واژه ی پارسی باستان و هندی-اروپایی است به معنی "پاره و بخش" که در زبان انگلیسی و دیگر زبان های هندی-اروپایی هم همین معنی را می دهد.


پارسی از ترکیب دو کلمه "سی" + "پار" تشکیل یافته که مقصود همان "سی پاره" است و منظور از این "سی پاره" ممالک و ملتهایی بوده که تحت پوشش امپراطوری هخامنشیان قرار داشته‌اند که اسامی این سی ملت نیزدر کتیبه نقش رستم آمده[۱] و آنطور که از کتیبه معروف کوروش بعداز ورودش به بابل استنباط می‌شود این امپراطوری بلحاظ کشورگشایی نبوده بلکه به مثابه یک "پروتکل" امروزی از جهت برقراری امنیت و آرامش بین ملتها و برقراری مراوده‌های اقتصادی بین ممالک تحت پوشش بوده بهمین لحاظ مرکزاین امپراطوری "سی پاره" بنام "پارسه" معروف گشت که هرودت تاریخ‌نگار یونانی آنرا پرسپولیس نامیده که در اینسوی به مرکزتجمع اداری این حکومت استخر(شهراستخر)می‌گفتند که محلی بود در کنار تخت جمشید چراکه در زبان قدیم به مرکزتجمع استخر گفته می‌شد تا جائیکه امروزه به تجمع آب در محلی نیز استخر گویند. البته همانطور که در ذیل می‌آید زبان پارسی در دوره ساسانیان به دری نیز شهرت یافته چراکه بتوسط درباریان استفاده میگردیده، همانطور که قبل از آن یعنی در زمان اشکانیان به زبان پهلوی نیز معروف بود، چراکه تا آن زمان به پایتخت و شهر پهله می‌گفتند تا جائیکه به نگهبانان شهر "پهله بان" یا "پهلبان" (پهلوان) خطاب می‌گردید که آنها را از میان افراد قوی هیکل انتخاب می‌کردند بطوریکه تا امروز به افراد قوی هیکل نیز بکنایه پهلوان گویند در زبان کٌردی نیز به شهر "پاله" گفته می‌شود و میدانیم که زبان کٌردی جدا از طرز تلفظ لغات بعلت کوهستانی بودن مناطق کٌردنشین از لحاظ اختلاط با زبانهای بیگانه کمترین تاثیر را گرفته که می‌توان ریشه‌های لغت اصلی زبان پارسی را در آن یافت -منابع:جلد اول تاریخ مردوخ، لغتنامه دهخدا، رساله پارسی پهلوی از احسان یاشاطر.

"در زمان هخامنشی خطی رایج در بین هیچ گروهی از مردم نبوده است و تنها خطی ادبی برای نوشتن سنگ‌نوشته‌ها بوده‌است که برای نگاشتن این سنگ نوشته‌ها استفاده می‌شده‌است". این برداشت کاملا" اشتباه است. همانطور که می‌دانید سنگ نبشته بیستون به سه زبان عیلامی، بابلی-اکدی و پارسی باستان نوشته شده است. و همانطور در کتیبه‌ها نگاشته شده به فرمان داریوش کبیر خط میخی ویژه‌ای برای پارسی باستان ابداع شده است. در ضمن در آنزمان دلیلی برای عامه مردم برای نوشتن وجود نداشته است. ولی خطهایی رایج بوده است. — پیام امضانشدهٔ قبلی را Habibnajafi (بحث • مشارکت‌ها) نوشته‌است.

من مقاله رو نخوندم که متوجه بشم شما دقیقاً به کجای مقاله اشاره می‌کنید. اما اگر در جایی از مقاله ادعای بدون منبعی مطرح شده که از نظر شما غلط هست می‌تونید اون رو حذف کنید البته بهتره که جلوی اون الگوی {{مدرک}} رو اضافه کنید و پس از چند روز اگر منبعی اضافه نشد، اقدام به حذف کنید. همچنین اگر خودتان ادعایی دارید که فکر می‌کنید صحیح است می‌تونید اون رو اضافه کنید و به منبع‌تون هم لینک بدهید. در صورتی که هر دو ادعا منبع‌دار هستند باید هر دو نظر (به نسبت اهمیت) آورده شوند و در مقاله ذکر بشه که بعضی فلان می‌گویند و بعضی دیگر چنان. سپهرنوش/بحث ۹ شهریور ۱۳۸۶ ۱۵:۳۶ (UTC)

کاربران ویکیپدیا یا کارگزاران سیاست؟[ویرایش]

نگاهی به تغییرهایی که در این متن با نام "خنثا سازی" داده شده‌است به روشنی نشان می‌دهد کسانی می‌خواهند مردم با شماری از واقعیت‌ها آشنا نشوند. به این کسان می‌گویم: پاسداری از پارسی و بهسازی‌ی آن تضادی با سیاست‌های کشورداری‌ی اسلامی ندارد. لطفا پیش از حذف مطالب به دلیل گویا بودنشان، بیشتر بیاندیشید.

مطالب فاقد منبع[ویرایش]

متاسفانه قسمت اعظم مطالب این مقاله را موضوعات فاقد منبع تشکیل می‌دهد واین در حالی است که در زمینه زبان فارسی منابع بسیاری وجود دارد و این کاستی به هیچ عنوان قابل قبول نیست. ۴ منبع اول از منابع موجود این مقاله را من به مقاله افزودم و این فقط برای حدود چند خط از مطلب بوده است در حالی که برای بقیه مطالب فقط ۲ منبع ذکر شده است (البته آن دو منبع هم احتمالا برای قسمت محدودی از باقی‌مانده مطالب بوده است که آن قسمت‌ها هم در متن مشخص نشده‌اند) به هر حال بد نیست برای حذف مطالب بی منبع این مقاله اقدام کنیم. معین ‏۲۶ مهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۰۹:۰۳ (UTC)

البته در مورد مطالب غیرمشکوک، اولویت بر یافتن منبع است. --آبتین ‏۲۶ مهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۰۹:۲۸ (UTC)
دوست عزیز آبتین با سلام و تشکر از توصیه صحیح و به جای شما. من هم منظورم از حذف سریع، حذف ناگهانی و انقلابی نبودو فقط خواستار توجه سریع‌تر به مطلب بودم وگرنه رعایت اصول و قواعد ویکی‌پدیا شرط اول کار درست است. با تشکر معین ‏۲۶ مهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۰۹:۴۰ (UTC)
البته این مقاله به جز مشکل منابع، مشکلات زیادی دارد (به‌عنوان یک مقاله مهم). امیدوارم کاربرانی که دستی در ادب پارسی دارند و تخصصی، به غنی‌سازی‌اش بشتابند. من هم با توجه منابعی که در دست دارم، در روزهای آینده به ویرایش‌اش خواهم پرداخت. از توجه شما سپاسگزارم. --آبتین ‏۲۶ مهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۰۹:۵۴ (UTC)

چرا "ی"‌ها را حذف می‌کنید؟[ویرایش]

لطفا بفرمایید چرا "ی"‌های میان ترکیب‌های وصفی و اضافی (در عبارت‌هایی مانند "پارسی‌ی باستان") را حذف کرده‌اید؟

ویکی‌پدیای زبان دری[ویرایش]

می‌خواستم بگوییم که اگر ویکی‌پدیای زبان دری ایجاد شود بهتر است. چون زبان دری از سوی سازمانهای بین‌المللی یک زبان جدا از فارسی ایرانی شناخته می‌شود. این پیشنهاد را کردم چون ایرانیان متاسفانه بیشتر مقالات را به نفع خود می‌نویسند.

جدایی ویکیپدیاها ربطی به مرز کشورها ندارد (هنگام ویرایش ویکیپدیا پاسپورت نگاه نمی‌کنند و از تابعیت کاربر نمی‌پرسند). اگر محتوای برخی از مقاله‌ها درست یا بی‌طرف نیست، مشکلات هر مقاله در بحث همان مقاله باید بررسی شود. Alefbet ‏۲۹ نوامبر ۲۰۰۸، ساعت ۲۳:۲۶ (UTC)
راستش اگر منظور این دوست و احتمالا هموطن من از دری، آن زبان رسمی افغانستان است باید بگویم که واژهٔ دری (با تمام زیبایی اش) واژه‌ای تحمیلی است که متاسفانه از طرف برخی متعصبین بر ما فارسی زبانان افغانستان تحمیل شده‌است و شاید این روش دیکتاتوری در هیچ جایی از دنیا سابقه نداشته باشد که بخشی از گویشوران یک زبان به خود جسارت بدهند که زبان سایر گویشوران را نامی جعلی بدهند. تفاوت گویش شرقی و غربی فارسی در حدی نیست که آنها را دو زبان مجزا بدانیم. ما نباید برای چیزی که چون روز روشن است از سازمان‌های به قول معروف بین‌المللی که معمولا سیاست بازند تا علم نگر پیروی کنیم. فراموش نکنید ما برای وصل کردن آمدیم. --هریوا ‏۳۰ نوامبر ۲۰۰۸، ساعت ۱۷:۳۳ (UTC)

در ضمن اگر باز هم فکر می‌کنید باید چنین ویکی پدیایی وجود داشته باشد بهماشین جوجه کشی ویکی‌پدیا سر بزنید. این ویکی در مراحل اولیه ساخت است و هیچ‌کس هم علاقه‌ای به تکمیل آن ندارد. همین حالتی هم که دارد هم من یک دستی به سر و رویش کشیدم تا ببینم آیا واقعا کسی علاقه دارد که وجود خارجی داشته باشد. --هریوا ‏۳۰ نوامبر ۲۰۰۸، ساعت ۱۷:۴۴ (UTC)

نمی‌دانم در روزگاری که همه دنیا تلاش می‌کنند به هم بیشتر نزدیک شوند و حتی کسانی در دنیا به زور بین خودشان و دیگران وجه مشترک می‌یابند ما در ایران و منطقه سعی می‌کنیم از هم فرار کنیم!؟آن از تاجیکستان که اصلا یکیشان را محظ نمونه نمی‌بینیم و این هم از دوستان افغانی که بجز آن خط فرضی (مرز سیاسی) هیچ چیز بین ما نیست اما می‌خواهند از ما فرار کنند. --iroony ‏۱ دسامبر ۲۰۰۸، ساعت ۰۹:۰۹ (UTC)

ما ایرانیان کارهای تاریخی مان را ادامه می‌دهیم بدون اینکه از اشتباهاتمان پند بگیریم بعد از ۳۰۰ سال ستم به مردمان شرق خراسان باعث ایجاد کشور افغانستان و سرزمین بلوچستان به ترفند استعمارگران شدیم. عظمت وشکوهمان به دلیل اختلافات حاصل از ستم گروهی بر گروه دیگر از دست رفت حال تنها میراث مشترک سرزمین ایران برزگ یک زبان نسبتا قوی، کهن و پیشرفته است این تنها بازمانده از چپاول زمانه را با اختلافات بی‌پایه و درگیری‌های قومی از بین نبرید. فارسی در ویکی‌پدیا به همین سان نیزدر جایگاه شایسته اش نیست چه رسد به اینکه ویکی‌پدیای دری جدا شود. سخن این دوست افغانی درست است چون شما در مقاله هایتان برای ۸ تمدن آریایی ایران شرقی هیچ حقی قایل نمی‌شوید و همه چیز را به پارس و ماد متعلق می‌دانید. "ای گروه مومنان اگر باگروهی عداوت گزیدید از دایرهٔ عدل خارج نشوید که نزدیکترین چیز به تقوا عدل است"قران کریم.

زبان ملی یا زبان رسمی در ایران[ویرایش]

در ایران زبان ملی نداریم زبان رسمی داریم. حتی طبق قانون اساسی ایران. جناب ابتین لطفاً مدرک اضافه نمایید الگوی مدرک را حذف نفرمایید.

به مفهوم جمله دقت کنید: «زبان فارسی... بعد از انقلاب مشروطه به عنوان زبان ملی ایران تبلیغ و شناخته شده‌است» ؛ نگفته که فارسی زبان ملی است. اتفاقا بار جمله خلاف آن چیزی که گمان می‌برید. --آبتین ‏۳ مارس ۲۰۰۹، ساعت ۱۸:۰۸ (UTC)

لطفاً برای این گفته مدرک بیاورید. چرا الگو را برمیدارید؟ الگوی مدرک برای چه ایجاد شده است؟ اگر مدرک ندارید الگو را بر ندارید. به این[۲] پرونده هم نظری بکنید ببینیم چگونه زبان فارسی تبلیغ میشده‌است. !!!!--Turk oğlan ‏۳ مارس ۲۰۰۹، ساعت ۱۸:۱۹ (UTC)

در مقالات ویکی‌پدیا (انگلیسی) در اطلاعات کشورها برای بعضی کشورها زبان رسمی معلوم شده‌است و برای بعضی دیگر زبان ملی معلوم شده‌است، مثلاً برای آمریکا، استرالیا زبان رسمی مشخص نشده اما زبان ملی مشخص شده، گاهی به صورت ملی، عملاً، اما برای برخی دیگر زبان رسمی مشخص شده مانند، آلمان، فرانسه، ایتالیا، ایران، ترکیه. بنابراین یا زبان رسمی معلوم شده یا زبان ملی و تنها یکی معلوم شده. در ایران زبان رسمی معلوم شده و زبان ملی تعبیرهای شخصی افراد مختلف است. واژه «ملت» در زبان عربی و در قرآن به معنی «دین» است، اما معنای امروزی آن در زبان پارسی «افراد و مردم یک کشور» است که این معنی از ترکیه آنروز و ترکی استانبولی وارد ایران و زبان پارسی شده‌است. سایر تعبیرهای دیگر ملت عامیانه است، مثلاً «ملت (مردم) این روزها خیلی پیتزا می‌خورند». جدا از «زبان ملی» که گاهی به صورت «عملاً» یا «قانوناً» است، «زبان ملت» دیگر خیلی ابهام دارد، چرا که اکثراً بیش از یک زبان در کشور صحبت می‌شود و تعبیری مانند «زبان ملت ایران» خیلی ابهام دارد، چرا که مردم در ایران به زبان‌های زیادی صحبت می‌کنند و زبان اولشان می‌تواند گوناگون، مختلف و متفاوت باشد، گرچه زبان پارسی، زبان دوم یا اول بیشتر مردم ایران است. زبان میانجی هم تفاوتش این است که مرزهای سیاسی و جغرافیایی تعیین کننده آن نیست. --Companionship (بحث) ‏۵ ژانویهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۰۰:۱۲ (UTC)

زبان فارسی از خراسان نشات گرفته!؟[ویرایش]

به نظر می‌رسد چون زبان فارسی از خراسان نشات گرفته و به تدریج به نقاط دیگر توسعه یافته لفظ دری برای این زبان مناسبتر از از لفظ فارسی برای آن باشد چه اسم فارس برگرفته از پارس به ملتی که ۲۵۰۰ سال قبل در قید حیات بوده اشاره دارد و معلوم نیست که آنها به چه زبانی تکلم می‌نمودند ثانیا زبانشان با فارسی امروزی مشابهتی ندارد در ضمن مردم ازبکستان فارس نیستند لطفا اسم ازبکستان را از لیست ممالک فارسی زبان حذف کنید چون ازبکستان کشوری ترک زبان است و همانطور که از اسمش معلوم است به شاخه‌ای از زبان ترکی که ازبکی باشد تکلم می‌کنند و با توجه به اینکه حدود دو قرن مثل سایر جمهوری‌های شوروی سابق تحت استیلای روسها بوده‌اند به زبان روسی هم مسلط هستند و در ضمن فقط حدود ۴۹ درصد از افغانها به زبان دری (فارسی) تکلم می‌کنند که در افغانستان به تاجیکها معروف هستند ۲۸ درصد پشتو هستند که طالبان از این مردمان بودند ودر زمان آنها زبان پشتو فقط زبان رسمی کشور بود در ایران هم زبان فارسی زبان مادری ۵۲ درصد است و الباقی جمعیت را ترکها (مخصوصا آذربایجانیها) ۲۵ درصد وباقی بافت جمعیتی شامل کردها بلوچها گیلکها ترکمنها و اعراب خوزستان است منتها چون زبان فارسی تنها زبان رسمی ایران از ۱۰۰ سال قبل به این طرف بوده و زبانهای دیگر حق داشتن رادیو و تلویزیون مطبوعات و تعلیم و تربیت به بومیان زبان خود نداشته‌اند از جمعیت متکلمین به آن زبانها در نسلهای جدید کم شده و به متکلمین به فارسی اضافه شده است با تشکر 94.183.114.226 ‏۱۳ فوریهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۱۹:۰۸ (UTC)

ازبکستان چند میلیون پارسی گوی در شهرهای سمرقند و بخارا دارد که این دو شهر با سیاستهای شوروی از تاجیکستان جدا و به ازبکستان الحاق شدند. زبان مردم افغانستان هم به گفته شما ۴۹٪ یعنی تقریبا نیمی از مردم هستند. در ایران نیز ما به مسائل سیاسی در این مقاله نمی‌پردازیم و جایش در مقاله دیگر است. فقط آمارهای جمعیتی را با مدارک ارائه می‌دهیم حال چرا به اینگونه شده و چگونه موضعی دیگر و جدا از مقاله زبان فارسی است. --   iroony    ‏۱۶ فوریهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۲۲:۳۷ (UTC)

برای چه جلوی تیتر مطلب این علایم عجیب و غریب را گذاشته‌اید نکند مردم خراسان قبلا ترکی یا آفریقایی صحبت می‌کردند و در یک زمان نامعلوم به دست پربرکت پهلوی زبان‌های اصفهان و ماه دماوند و همدان و آذر بایجان!!!؟ ؟ به زبان پارسی (دری) مشرف شده‌اند و اینهمه نویسنده و شاعر بی همتا را به قول منبع بی‌پایهٔ تان از فهلویه به سرقت برده‌اند!!!بابا انصاف هم خوب چیزیه

در کتیبه‌های هخامنشی به زبان پارسی باستان نوشته شده است. دری یعنی زبانی که در دربار استفاده میشده است. چون پارسی بسیار جلوتر از زبانهای همچون ترکی بوده در دربار ترکها هم از پارسی سود می‌بردند.

زبان مازنی[ویرایش]

من این مقاله را توهین به خودم و مردم == مازندران == می‌دانم! چر؟ ? در نقشه که رنگی شده و نشان می‌دهد که زبان فارسی در کجا سخن گفته می‌شود! می‌خواهم بدانم چرا استان مازندان در نقشه رنگی نشده یعنی مازندرانیها فارسی نیستند!== زبان مازندرانی == یکی از ناب ترین زبان پارسی قدیم می‌باشد که هنوز زنده می‌باشد و زبان‌های بیگانه در ان وارد نشده! لطفا هر چه زود این نقشه را دورست کونید!!!!!!!!!!!! مردم مازندران اصلیل ترین ایرانیان هستند که از 25000 سال پیش برای ایران جان فدا کردند و در برابر تازیان برای ناموس ایران جان فدا کردنند! با سپاس

اگر به زبان مازندرانی که مدخلش توی ویکیپدیا موجوده نگاه کنی متوجه میشی که زبان مازنی جزو زبانهای مادی هست.

زبان مازندرانی (مازنی) هم‌خانواده زبان فارسی و از گروه زبان‌های ایرانی می‌باشد. واژگان اصیل، قدیمی، دست نخورده و یا با کمترین تغییرات در زبان‌های خانواده ایرانی وجود دارد. مثلاً در زبان بلوچی. همه این زبان‌ها با هم شباهت‌هایی دارند، چون از یک ریشه هستند. اما از دیدگاه علم زبان‌شناسی آن‌ها را به عنوان زبان دسته‌بندی نموده‌اند. گویش و لهجه زیر مجموعه یک زبان خاص هستند. مثلاً وجود گویش‌ها و لهجه‌های مختلف زبان فارسی در ناحیه خراسان. این‌ها همه فارسی محسوب می‌شوند و مثلاً تحت نام گویش خراسانی، لهجه مشهدی و ... شناخته می‌شوند. در ویکی‌پدیا انگلیسی هم زبان مازندرانی را زبانی ایرانی معرفی کرده است و صحبتی از گویش (Dialect) یا لهجه در میان نیست. در مورد شباهت‌ها کاملاً حق با شما است، اما مقالات ویکی‌پدیا باید براساس منابع و پژوهش‌های معتبر نوشته شوند. اگر شما هم تحقیق خوبی در این زمینه داشته باشید، می‌توانید آن را در ویکی‌پدیا ارائه دهید و نظر دیگر کاربران را برای انتشار و اضافه نمودن آن به مقاله «زبان فارسی» جویا شوید. XADANG (بحث) ‏۱ دسامبر ۲۰۱۰، ساعت ۱۲:۲۶ (UTC)

حتی زبان کردی ادامه و بازمانده زبان مادی نیست، چه برسد به مازندرانی. کردی از زبان پارتی و پهلوی اشکانی گرفته‌شده گرچه مسلماً از زبان مادی تأثیرهایی را گرفته‌است، چرا که در مناطقی رواج پیدا کرده که قبلاً زبان مادی صحبت می‌شده‌است، زبان مادی در غرب ایران صحبت می‌شده و پارتی در شمال و شرق ایران، و زبان مادی خیلی زودتر منسوخ شده بود. کردها تبار مادی دارند اما زبانشان ادامه زبان مادی نیست. در شاخه غربی زبان‌های ایرانی هم اکنون زبان پارسی گویش می‌شود و زبان کردی (که تنوع در آن بیشتر است) و سایر زبان‌ها ویژگیهایشان ممکن است شبیه به این دو زبان باشد، اما زیرمجموعه و گویش این دو زبان نیستند بلکه «زبان‌هایی مستقل» هستند مانند بلوچی، لری، مازندرانی، تالشی، لاری، زازاکی و غیره. برخی اوقات بر منبای صرف شباهت واژگان، یک زبان را گویش زبان دیگر به حساب می‌آورند که این تقریبی و غیرعلمی است. اما با این وجود این شباهت‌ها یا تفاوت‌ها باعث می‌شود گویشوران زبان‌های مختلف صحبت یگدیگر را متوجه بشوند یا نشوند. --Companionship (بحث) ‏۵ ژانویهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۰۰:۳۶ (UTC)

خط نستعلیق فارسی[ویرایش]

با عرض پوزش از تهیه کننده تصویر واژه "فارسی" که با خط نستعلیق نوشته شده و در بالای صفحه قرار گرفته بود. تصویر قبلی بیشتر به نستعلیق پاکستانی که برای نوشتن "اردو" استفاده می شه شبیه بود!

پارسی[ویرایش]

بهتر است در این مقاله حداقل برای یک بار و جهت معرفی از واژه «پارسی» هم استفاده شود. وقتی دیگر نام‌های محلی و منطقه‌ای زبان فارسی یعنی دری و تاجیکی ذکر شده‌اند، لازم است که نام اصلی آن یعنی همان پارسی هم در ابتدای مقاله نوشته شود. اما برای یکدست بودن مقاله همین فرم فعلی یعنی «فارسی» بهتر است. اگر هم لازم بود نوشته شود که فارسی معرب شده واژه پارسی است. Iranvand (بحث) ‏۱۵ مارس ۲۰۱۱، ساعت ۰۵:۳۳ (UTC)

دوست عزیز نام "دری" محلی نیست ودر هراز سال اخیر به زبان رسمی ایران اطلاق می شده است درابتدای شاهنامه و آثار ناصر خسرو ودیگر شاعران، از زبان دری به عنوان زبان نوشتاری آثارشان نام برده شده است

لطفا از خدمات ارزنده‌ای که روسها در طی سه قرن به ایران و زبان شیرین فارسی کرده‌اند و ارادت خاصی که همیشه به آن داشته‌اند هم یادی کنید بسیاری از ارانیان در طول تاریخ از روسیه به اروپا رفته‌اند با تشکرRussian boy (بحث) ‏۲۵ آوریل ۲۰۱۱، ساعت ۱۵:۳۶ (UTC)

نشنیدم

مثلا خدمات ارزنده‌ای که روسیه به فارسی زبانان در بخارا و سمرقند کرد و این دو شهر قدیمی پارسی گویان را به ازبکستان بخشید؟

یک پیشنهاد[ویرایش]

یک پیشنهاد
به نظر شما بهتر نیست فارسی دری را جدای از فارسی امروزی بررسی کنیم.
علت پیشنهاد من این است فارسی دری متفاوت از فارسی امروزی می‌باشد و به عبارتی پدر فارسی امروزی است.
شما فکر نمی‌کنید که پدر فارسی امروزی این حق را داشته باشد که صفحه‌ای مجزا برای خود در ویکی داشته باشد؟

آیا پارسی نو همان پارسی دری است؟[ویرایش]

پارسی نو را از دو نگاه می‌توان بررسی کرد.

نخست که همان پارسی دری است.

دیم که فکر کنم همین درست باشد، یکی از گویش‌های پارسی دری و همان پارسی امروزی باشد. زیرا زبان دری چند گویش دارد. پارسی کهن (در برابر پارسی نو، با زبان پارسی باستان اشتباه نشود) نخستین گویش اوست و واقعا باید گفت که از حد لهجه فراتر می‌رود. پارسی نو همان پارسی معیاری است باش می‌نویسیم (نه پارسی لهجهٔ تهران). مثلا در گویش کهن برای بیان استمرار بیشتر می‌گفتند: «خندیدندی» یا «همی خندیدند» ولی امروزه بیشتر می‌گویند «می‌خندیدند». در پارسی کهن واج /ذ/ داشتیم و قاعده‌های خاصی داشت و به «گنبد» می‌گفتند «گنبذ». به نظرم باید پارسی نو را گویش معیار امروزی زبان دری یگیریم و این صفحه را همان پارسی دری کنیم. البته خیلی‌ها نیز پارسی دری را اشتباهی همان گویش پارسی (دری) کهن می‌دانند و خیال می‌کنند پارسی نو پارسی دری نیست. هردو اندیشه نادرست است. پارسی نو و پارسی کهن هردو از جمله گویش‌ها شاید معروف‌ترین گویش‌های دری اند. صفحهٔ فارسی دری را نیز بازبینی کنید. --Arfarshchi (بحث) یک‌شنبه،۲۷ شهریور ۱۳۹۰، ساعت ۱۷:۵۶ (به وقت ایران)

فارسی و پارسی[ویرایش]

زبان فارسی امروز، همان زبانی است که در گذشته دری می نامیدندش. زبان دری نیز ریشه در خراسان داشته رجوع کنید به نظر بهار در مورد ریشه دری. متأسفانه همه جا این زبان با زبان پارسی یا زبان اقوام پارس، اشتباه گرفته شده است. Farvartish (بحث) ‏۱۴ آوریل ۲۰۱۲، ساعت ۱۷:۰۹ (UTC)

درود. در اینجا با استفاده از منابع اصلی علمی توضیح درست آمده است. بهار و دیگر ایرانیان نسل قبل زبان‌شناس علمی نبودند و گفته‌هاشان بیشتر بر حدس و گرایش شخصی استوار است تا روش علمی. ماني (بحث) ‏۱۴ آوریل ۲۰۱۲، ساعت ۱۷:۱۵ (UTC)

اینجا بیشتر بحث تاریخ است و نامگذاری‌ها که بهار با استفاده از منابع تاریخی به روشنی توضیح داده بزرگوار Farvartish (بحث) ‏۱۴ آوریل ۲۰۱۲، ساعت ۱۸:۱۱ (UTC)

خب ممکن است گویش خراسانی زبان پارسی در جاهای دیگر رایج شده. شاید جایگزینی ساختار ارگاتیو با غیرارگاتیو از همانجا نشأت گرفته در حالیکه در بسیاری از جاهای ایران زبان‌های شاخه غربی همچنان ارگاتیوند (مثلاً در استان فارس). به هر حال مردم اواخر دوره هخامنشیان زبان اوایل دوره را نمی‌فهمیدند یعنی پارسی آنقدر تغییر کرده بود که درک آن دشوار بود چنین چیزی در مورد دوره ساسانیان هم می‌تواند درست باشد که زبان تحول پیدا کند. --Companionship (بحث) ‏۱۵ آوریل ۲۰۱۲، ساعت ۰۰:۴۱ (UTC)

مشکل درک نادرست از مقوله گویش و زبان است. زبانی که امروز فارسی نام دارد همان زبان دری است که در خراسان رایج بوده و در زمان حکومت‌های غزنوی و سلجوقی به غرب راه یافته. ابن خرداذبه در المسالک و الممالک به این مساله اشاره کرده به خصوص در مورد مردم ری. هنوز هم زبان‌های بومی غرب موجودند همانطور که خودتان اشاره کردید. این که این زبان‌ها با فارسی هم ریشه‌اند شکی نیست اما این‌ها گویش هم نیستند. بحث این است که چون زبان پارس‌ها پارسی نامیده می شده و زبان امروزی فارسی دلیل نمی‌شود که این را تحول یافته آن بدانیم. Farvartish (بحث) ‏۱۵ آوریل ۲۰۱۲، ساعت ۰۴:۰۲ (UTC)

  • زبان دوره هخامنشی- زبان اوستایی - دوره پارتها- اشکانیان- ساسانیان - زبان دری- زبان تاجیکی - زبان کردی - مازندرانی - و .. همه با وجود اختلافات همگی را می‌توان زبان فارسی دانست زبان فارسی امروز وارث واژگان از همه آن زبانها است. عموم زبان شناسان در تقسیم بندی کلی همه این‌ها را در "خانه و سرای" زبان فارسی قرار می‌دهند. اما در بحث‌های جزیی و ریزه کاری می‌توان دسته بندی‌های دیگری داشت. Maahmaah ‏۱۵ ژوئن ۲۰۱۲، ساعت ۰۹:۵۸ (UTC)
این نگاه به کل اشتباه و نشانه ناآگاهی از مسائل زبان‌شناسی است. نخست اینکه زبان‌هایی که نام برده‌اید به کلی زبان‌های متفاوتی هستند (صحبت‌های یک کرد کرمانج برای یک فارسی زبان به کل غیرقابل فهم است). بررسی‌های تطبیقی انجام شده از قرن نوزدهم به بعد، دانشمندان را بر آن داشت که زبان‌ها را از نظر مشابهت‌هاشان دسته بندی کنند. از میان همین دسته بندی‌ها دسته زبان‌های ایرانی پدید آمد. همهٔ زبان‌هایی که شما نام برده‌اید از دسته زبان‌های ایرانی هستند اما دسته فارسی (یا به قول شما خانه و سرای فارسی) خیر. زبانی که امروز فارسی خوانده می‌شود تاریخ مشخص خودش را دارد که از خراسان آغاز شده است. این که برای مثال سخنوران ری واژه‌هایی از زبان‌های بومی خود را (راجی) وارد فارسی کرده‌اند و به مرور زمان این واژه‌ها در گفتار فارسی جای گرفته‌اند بحث دیگری است و به خاطر دخیل‌ها نمی‌توان راجی را فارسی یا فارسی را راجی دانست در مورد دیگر زبان‌هایی که اشاره کرده‌اید نیز به همین شکل. دیگر اینکه از استدلالی که شما کرده‌اید (وارث واژگان همه آن زبان‌ها است) بر این اساس که فارسی بیش از اینکه دخیل کردی و مازندرانی داشته باشد دخیلی عربی دارد و جدیدتر هم انگلیسی، باید عربی و انگلیسی را هم فارسی نامید!؟ Farvartish (بحث) ‏۱۵ ژوئن ۲۰۱۲، ساعت ۱۰:۲۶ (UTC)
  • بستگی دارد که چگونه به موضوع نگاه کنید مثلا زبان پرتغالی و اسپانیولی ۹۸ درصد مشابهه است و دو درصد متفاوت اما در دیگاه خیلی‌ها آنها را دو زبان می‌دانند. برای من شخصا اهمیتی ندارد که آنها را چگونه تقسیم بندی کنیم همینکه می‌توان آنها را در سرای زبان فارسی یا گروه زبان‌های ایرانی قرار داد کفایت می‌کند. مرحوم بهار همه آنها را از ریشه مشترک می‌داند. به کلمه پهلو- بازو و باهو - بهو - شکر - سکر - سارکارا- سوکر- یا استار- استره - استارا - استرانا- آسترا- یا حتی cut قطع- climate(قلیمت) اقلیم. پتوو- افتو-آفتاب. نگاه کنید.

بسیاری از کلمات فارسی عربی است اما خیلی از آنها عربی جعلی است یعنی ایرانی‌ها ساخته‌اند مثلا استهلاک (از هلاک) استهلال (درخواست هلال) - استمهال (مهلت خواهی) حجیم- حراف - ثبات- حفاظت و ... اینها نه عربی هستند و نه فارسی اما در زبان فارسی ساخته شده‌اند Maahmaah ‏۱۵ ژوئن ۲۰۱۲، ساعت ۱۲:۱۲ (UTC)

از بحث خارج نشوید. بحث اینجا این است که زبانی که اکنون فارسی می نامیمش تاریخی روشن دارد همان زبان دری است که از خراسان برخاسته، خط ویژه برای خود یافته، یک زبان ادبی و دیوانی شده و با کمک حکومت‌های قدرتمند خراسانی (سامانی‌ها، غزنوی‌ها، غوریان و سلجوقیان) و همچنین بزرگان فرهنگی (مولوی، میر سید علی همدانی و ...) در سرتاسر شرق گسترش پیدا کرده است. این که با دیگر زبان‌های ایرانی هم ریشه است داستان دیگری است. بحث من نیز بر سر هم ریشگی است می‌گویم اینکه زبان پارس‌ها با این زبان فارسی خویشاوند است دلیل نمی‌شود آن را ریشه مستقیم آن دانست از این دیدگاه زبان پارسی را می‌توان ریشه مستقیم کردی دانست یا اشکشامی یا یغنابی و یا تخاری را نیز ریشه مستقیم فارسی دانست. می‌گویم به جای نگاه‌های کلیشه‌ای، به صورت علمی درباره زبان فارسی توضیح داده شود تا ماهیت حقیقی آن روشن شود. Farvartish (بحث) ‏۱۵ ژوئن ۲۰۱۲، ساعت ۱۲:۵۹ (UTC)
زبان کردی از گویشهای مختلف تشکیل شده، زبان پارسی هم همین بوده‌است و هنوز هم تقریباً همین است و شما این را در نظر نمی‌گیرید. انواع مختلف داشته است به قطع. شما می‌توانید بگویید زبان فارسی از این منطقه شروع شده یا از یک منطقه دیگر، ولی این حرف که گویشهای زبان پارسی نسبت به هم به کلی بی‌ربط هستند درست نیست. بله درست است بسیاری از زبانها در خود تعداد زیادی واژه و ترکیب از زبان پارسی گرفته‌اند اما خود پارسی هم از زبانهای مختلف واژه و ترکیب گرفته. مثلاً «زر»، «جیوه»، «پژوهیدن» را از پارتی یا هم‌گروهش گرفته. بنابراین این قضیه دوطرفه است تأثیرگذاری دوطرفه است. --Companionship (بحث) ‏۱۵ ژوئن ۲۰۱۲، ساعت ۱۸:۲۹ (UTC)
نمی دانم چقدر درباره زبان کردی آگاهی دارید در میان مردمی که از خود را کرد می‌دانند از سه زبان می‌توان نام برد (دقت کنید زبان نه گویش) که بر پایهپروژه زبان‌های ایرانی شمال غربی می‌شوند زاز-دیملی، گورانی و کردی (کرمانجی و سورانی) این‌ها زبان‌های جدا هستند که البته در شاخه زبان‌های ایرانی شمال غربی قرار گرفته‌اند. توجه کنید که بسیاری از زبان‌هایی که از نگاه دوستان گویش‌هایی از زبان فارسی اند نیز در این شاخه‌اند (نمونه روشنش سیوندی که در سرزمین فارس نیز هست). گویش‌های فارسی نیز که در غرب فلات ایران شاهدیم نتیجه فارسی شدن زبان‌های این منطقه است مثلا گویش اصفهانی یا همدانی نتیجه فارسی شدن زبان‌های قدیمی این مناطق است (زبان دست نخورده این مناطق در میان اقلیت یهودی و همچنین روستانشینان حفظ شده که از شاخه زبان‌های شمال غربی است). حال در پاسخ به شما:
  • نخست این که من از زبان‌های ایرانی صحبت کرده‌ام و اینکه صحبت دوستمان که همه اینها را فارسی دانسته رد کرده‌ام در ادامه آن‌ها را هم ریشه دانستم و هیچ صحبتی از بی ربط بودن گویش‌های فارسی و حتی زبان‌های ایرانی با یکدیگر نکرده‌ام.
  • بحث اینجا درباره تاریخ زبان فارسی بود یعنی همین زبانی که من و شما با آن صحبت می‌کنیم که در بالا به طور کامل بیانش کردم.
  • به نظر من تقسیم بندی‌های کلیشه‌ای موجود برآورنده اقراض سیاسی خاص هستند. نمونه اش را در مجله گوهران که درباره زبان و ادبیات کردی بود دیده‌ام. شخصی در آنجا از گویش‌های کردی صحبت می‌کرد و لزوم یکپارچه کردنشان به نظر من هدف اینها این است که از مردم کرد برخلاف واقعیتشان (تفاوت‌های فرهنگی و زبانی و مذهبی) یک کل بسازند و آنها را از دیگر همسایه‌هاشان (علاوه بر روابط تاریخی شان) جدا سازند. این نگاه (نگاهی که همه زبان‌های ایرانی را گویشی از فارسی می‌داند) در ایران از فرهنگستان زبان و ادبیات در دوره رضاشاه آغاز شده و اکنون هم ادامه دارد (می‌توانید به ضمیمه گویش فرهنگستان مراجعه کنید).
  • صحبت من این است که به جای پیروی از کلیشه‌های موجود به صورت علمی ماهیت زبان فارسی بررسی ارائه شود این با ابزارهای موجود کار سختی نیست و بی شک بهتر از پیروی از ناآگاهی‌های گذشتگان یا بیان‌های سیاست آلودشان است. Farvartish (بحث) ‏۱۵ ژوئن ۲۰۱۲، ساعت ۱۹:۵۷ (UTC)
اینجور که می‌فرمایید نیست، زمان رضاشاه علم پیشرفت نکرده بود و مطالعه و تحقیق خیلی کم بود. الان دیگر به هیچ وقت پژوهشگران نظر خاصی ندارند، حتی ممکن است نظرشان متفاوت باشد. ولی در کل سعی نمی‌کنند زبانها را الکی جزء فارسی بدانند، ممکن است وابسته به آن بدانند که شاید درست باشد اما جزء زبان فارسی نمیدانند مثلاً می‌گویند زبان مازندرانی یک زبان جدا از فارسی است. حالا ممکن است وابستگیهایی بین این دو زبان وجود داشته باشد. اینگونه صحبت وارونه جلوه دادن حقیقت است. من هم جایی خواندم که یک تعریف مزخرف از گویش داده بود که با آن تعریف تالشی و مازندرانی گویش حساب شده بود. من آگاهی دارم بر اساس یک مقاله حکم نمی‌کنم که پژوهشگران همه این را می‌گویند و فرهنگستان هم همین را می‌گوید، اگر چنین مقاله‌ای خواندم صرفاً آن را یک اشتباه عنوان می‌کنم. شما هم بهتر است با یک مقاله و با یک منبع حکم کلی در مورد عموم مردم و پژوهشگران ندهید. گویشهای فارسی هم مقدار کمی از گویشهای دیگر تأثیر پیدا کرده خیلی خیلی کم. گویش اصفهانی آنچنان شباهتی به گویش یهودیان ندارد. اینها حدسیات است یا از یک مقاله نادرست برداشت کرده‌اید؟ --Companionship (بحث) ‏۱۶ ژوئن ۲۰۱۲، ساعت ۰۷:۵۹ (UTC)
متأسفانه اینگونه که عرض کردم هست. می‌توانید درگویش شناسی (ضمیمه نامه فرهنگستان) مشاهده کنید (گویش مازندرانی، گویش ویدری، گویش بلوچی و ...) این نگاهِ کاملا غیر علمی، کلیشه‌ای و فراگیر فرهنگستان است که از همان فرهنگستان اول به ارث رسیده. صد البته اشتباه است. بحث من هم در اینجا از اول همین بود که درباره زبان و تاریخش در ایران (به خصوص زبان فارسی) دیدگاه‌های اشتباه وجود دارد که در نتیجه گذشت زمان به احکام همه کس پذیر تبدیل شده و در اینجا ما بهتر است با نگاه علمی واقعیتش را روشن کنیم. درباره زبان یهودیان (و کل زبان‌هایی که در فلات مرکزی ایران رایج است و به راجی شهرت دارند برای مثال در: دلیجان، خوانسار، میمه و ...) و ارتباطشان با گویش‌های فارسی آن مناطق (اصفهانی، گلپایگانی، اراکی و ...) نمی دانم چقدر اطلاعات دارید اما بررسی‌هایی که من انجام داده‌ام در گویش‌های فارسی بسیاری از لغات زبان راجی موجود است اما ساختارهای گرامری (مخصوصا ساخت ارگتیو) از میان رفته و به حقیقت این گویش‌ها فارسی شده زبان راجی هستند. اگر خواستید با مثال توضیح می‌دهم. در آخر باز هم تأکید می‌کنم که در اینجا بحث سر تاریخ زبان فارسی است که در بالا کامل توضیح داده‌ام Farvartish (بحث) ‏۱۶ ژوئن ۲۰۱۲، ساعت ۱۰:۱۷ (UTC)
دوست خیلی عزیز و هشیار، اگر بخوانید نوشته:

توصیف گروه اسمی گویش بلوچی

اما زیرش نوشته:

بلوچی۱ از زبانهای ایرانی شمال غربی است و شباهت‌های بسیاری با زبان پارتی، از زبانهای ایرانی میانه و نیز با زبانهایی همچون کُردی و تالشی دارد.

با این وجود من معتقدم که این برخی زبانها هم به پارتی وابسته‌اند هم به پارتی، شاید عده اندکی به مادی وابسته باشند، وابستگی همیشه به معنای جزء یک زبان بودن نیست بلکه معنی این است که بدنه یک زبان را از پارسی میانه یا پارتی یا پارسی باستان یا مادی تشکیل شده و بدنه زبان می‌تواند مخلوطی از اینها باشد. خیلی جالب است همین شماره‌ای که گفته‌اید به آن دقت کنید، مقاله‌ای دارد راجع به مازندرانی، نویسنده خودش مازندرانی بوده، جالب اینجاست که سعی داشته برای مازندرانی از «زبان مازندرانی» استفاده کند، اما در مقابل گفته:

«در پایان همین قرن، به رشته تدقیق! کشید و همراه با گویشهای دیگر جنوب بحر!!! خزر (گیلکی، و تالشی و تاتی و سمنانی) در فصلی از تحقیق گرانسنگ .... در حالیکه تالشی به مراتب متفاوت تر از پارسی و مازندرانی شباهت بسیار بیشتری دارد.

به هر حال به سه مسئله باید توجه داشت:

۱. مسئله خیلی مهمتر، گویش نامیدن به معنی زبان نبودن نیست. از نظر یک زبانشناس معروف خود زبان گویشی است که سپاه و ارتش داشته باشد. (این جمله خیلی معروف است). آنقدر معروف که در ویکی‌پدیاها برایش مقاله ساخته‌اند!!!

en:A language is a dialect with an army and navy

بنابراین می‌توان گفت گویشهای ایرانی عبارتند از «پارسی، کردی، بلوچی، لری، ....» این تناقضی با زبان بودن این این زبانها ندارد. زبانهای ترکی که دیگر جای خود دارند. گویشها یا زبانهای ترکی. شما اگر دیدی جایی گفته فلان زبان گویشی از پارسی دری امروزی است آنوقت می‌توانید ایراد بگیرید. بنابراین می‌توانیم بگوییم گویش پارسی، یک گویش ایرانی.

۲. نوعی تناقض و بیدقتی هم وجود دارد که شاید دلیلش سهوی و شاید مورد اول باشد، به این شکل که در یک مجله یا حتی در یکی مقاله به شکل یک خط در میان گفته‌اند گویش، زبان، گویش. ولی من منکر استفاده عمدی از گویش نیستم گرچه معتقدم فقط عده معدودی اینگونه هستند چرا که همان دو مثال بالا را که زدم می‌بینید در خود آن مقاله‌ها از «زبان» هم استفاده شده.

۳. نکته دیگر اینکه حتی عامل صرف واژه و حتی صرف اسم و صفت هم در یک زبان باید مورد توجه باشد تصور کنید زبانی ۹۵ درصدش واژه‌های فارسی باشد، دیگر خب شاید بتوان گفت که اساس یک زبان دیگر دگرگون شده. برای نمونه می‌توانید یکی از زبان‌های ایران مرکزی را مطالعه کنید. به نظر من تأثیر شدید یک زبان می‌توانسته همیشه آن زبان به شکل گویش زبان تأثیردهنده جلوه بدهد. مثلاً اگر فارسی کنونی بسیار بیشتر از اینی که از عربی تأثیر گرفته از عربی تأثیر می‌گرفت دیگه شبیه یک گویش از آن زبان می‌شد. گرچه باز هم اطلاق گویش در آن مورد هم کاملاً کاملاً غیرعلمی بود. اما به هر حال یک «حرف روزمره تخمینی غیرعلمی» بود.

[مثال همین پاراگراف تبدیل واژه‌ها و حتی مهمتر ترکیب‌ها به عربی: ۳. نکته آخر اینکه حتی عامل صرف کلمه و حتی صرف اسم و صفت ایضاً فی لغت واحد واجبست مورد نظر باشد تصور کنید لغتی ۹۵ فی‌صدش کلمات فارسی باشد، آخر خیر بلکه قول این نکته اصح باشد که لغت آخر منقلب شده. للمثل استطاعت دارید!!! یکی از لهجات ایران مرکزی را بحث کنید.

اگر فارسی اینگونه بود شما هرچه قدر هم می‌گفتید فارسی جدا از عربی است، گرچه شما حق داشتید و آنها اشتباه می‌کردند ولی گروه زیادی حرف شما را باور نمی‌کردند. با تشکر از شما.--Companionship (بحث) ‏۱۶ ژوئن ۲۰۱۲، ساعت ۱۲:۱۶ (UTC)

دوست گرامی گویا دیگر تقابلی میان گفته‌های من و شما وجود ندارد. اکنون با تفاوت‌هایی که میان پارسی (زبان مردم پارس یا هخامنشی‌ها) و فارسی امروزی که دری نیز نامیده می شده وجود دارد و با بحث‌هایی که درباره زبان‌های ایرانی و غیره شد آیا وجود چنین جمله‌ای در این مقاله را درست می‌دانید؟

"زبان فارسی به عنوان یکی از گویش‌های قوم و تیره پارس که به جنوب غربی فلات ایران کوچیده بود آغاز شد و با چیره شدن خاندان هخامنش که از این تیره بودند بر سرزمین‌های گسترده‌ای در فلات ایران و پیرامون، فارسی نیز (در شکل آن‌زمان خود یعنی پارسی باستان) زبان چیره و زبان اداری این منطقه پهناور شد." Farvartish (بحث) ‏۱۶ ژوئن ۲۰۱۲، ساعت ۱۲:۵۸ (UTC)

فارسی و پارسی[ویرایش]

جناب فرورتیش این جمله شما یک بعد نگری و غیر علمی است :" زبانی که اکنون فارسی می نامیمش تاریخی روشن دارد همان زبان دری است که از خراسان برخاسته، خط ویژه برای خود یافته، یک زبان ادبی و دیوانی شده و با کمک حکومت‌های قدرتمند خراسانی (سامانی‌ها، غزنوی‌ها، غوریان و سلجوقیان) و همچنین بزرگان فرهنگی (مولوی، میر سید علی همدانی و ...) در سرتاسر شرق گسترش پیدا کرده است ."

  • افراد نادانی مانند پورپیرار می‌گویند زبان دری را یک مشت یهودی فراری در خراسان درست کردند (حتما شبانه نشستن و طراحی توطئه کردند و فردا اجرا کردند!) این جاهلانه ترین حرفی است که می‌توان زد

زبان‌شناسی پیچیده ترین در میان علوم انسانی است بدون دانستن جغرافیا و تاریخ حرکت اقوام و کوچ روی‌ها و بدون دانستن دستکم چند زبان بین‌المللی نمی‌توان قضاوت کرد. هیچ امپراتور و پادشاه و عالم و شاعر و سلسله حکومتی تا قبل از ظهور تکنولوژی رسانه‌ای تا(۲۰۰ سال قبل) هرگز قادر نبوده که یک زبانی را زبان تکلم و محاوره مردم قرار دهند حکومتها قادر بودند زبان نوشتاری اسناد و مکاتبات رسمی را تغییر دهند. نمونه آن دست نخوردی محاوره درکردستان در غرب ایران و قهستان در شرق ایران است. هزاران روحانی و معلم در دوره صفویه و فاجاریه زبان عربی را در مکتب خانه‌ها و حوزه‌ها در ایران و عراق فرا می‌گرفتند و در هر شهر و روستایی روحانیونی بودند که سخنرانی‌هایی نیمه عربی و فارسی می کردندو در دوره صفوی و قاجار زبان رسمی مکاتبات اداری عربی بود شبیه فارسی. سنگ قبرها و قباله‌های ازدواج و اسناد تقریبا عربی بود. با این وجودو با وجود تقدس زبان عربی و وعده روحانیون برای به بهشت رفتن مردم اگر عربی تکلم کنند اماعلی رغم همه این کوشش‌ها هیچگاه زبان عربی زبان محاوره مردم نشد. پس نتیجه می‌گیریم که بک شبه نمی‌توان زبان محاوره را تغییر داد. زبان فارسی امروز ادامه و تکامل تدریجی زبان پارسی است حتی اگر قواعد و اصول آن بکلی تغییر کرده باشد. توجه داشته باشید عربها به دنبال رمه‌های بز و شتر خود در همه بیابانهای دارای بوته زار همسایه خود مهاجرت و مستقر شدنداز جنوب عراق واز یمن ۱۴هزار کیلومتر تا سواحل جزایر اطلس و سواحل سنگال در مسیر بیابان رفته اندولی هرجا به مانع دریایی و کوهستانی خورده‌اند مهاجرت آنها متوقف شده حتی در نزدیکترین همسایه‌ها مانند کردستان. ۳۰ درصد واژگان فارس زبانان قهستان با کردستان و لرستان یکی است مانند روژ (روز- خورشید) گو- خو- شو- ناشتا- کره (بچه پسر) و .... Maahmaah ‏۱۶ ژوئن ۲۰۱۲، ساعت ۱۶:۲۱ (UTC)

نه یک بعدی نگری است و نه غیر علمی. گسترش فارسی از نگاه من تبدیل آن به زبان محاوره مردم نیست. شما گویا درباره ماهیت زبان فارسی دچار اشتباه هستید. در همان نوشته‌ای که از من نقل کرده‌اید گفته‌ام زبان ادبی و دیوانی، البته من به نقش مهم تر آن اشاره نکرده‌ام یعنی فارسی به عنوان زبانی بین‌المللی. گویا شما از تاریخ زبان در فلات ایران نیز اطلاع دقیقی ندارید.
  • نخست این که زبان محاوره نه تنها در کردستان و قهستان تغییر نکرده که در خیلی از مناطق غیر کوهستانی نیز تغییر نکرده برای مثال راجی (میمه، دلیجان، خوانسار، ابوزید آباد و ...) یا زبان اچومی که در سواحل خلیج فارس مورد استفاده است (تازه در کنارش عربی هم صحبت می‌شود) یا تاتی (تاکستان و بویین زهرا و الویر و ویدر و ...) همانند کردستان و قهستان این مردم هم برای ارتباط با دیگر مناطق که زبان آن‌ها را نمی دانسته‌اند یا ارتباط با حکومت‌ها از فارسی استفاده می‌کردند و درس خوانده هایشان نیز به فارسی می سروده‌اند و شاهنامه، دیوان حافظ، بوستان و گلستان و ... را می‌خواندند. (فارسی به عنوان زبان دیوانی، ادبی و بین‌المللی در این مناطق گستردش یافته بوده است) لغاتی را که آورده‌اید نه تنها در آنجا که در خیلی جاهای دیگر فلات ایران می‌توانید بیابید و بر اساس همین‌ها است که این زبان‌ها را در شاخه زبان‌های ایرانی تقسیم بندی کرده‌اند.
  • درباره زبانشناسی فرموده‌اید که باید تاریخ حرکت اقوام و کوچ روی‌ها را بداند خدمتتان عرض کنم که خیلی از نظریه‌های مهاجرت اقوام (مانند مهاجرت آریایی‌ها به داخل فلات ایران) نتیجهٔ بررسی‌های زبان‌شناسی است.
  • پورپیرار هر چه می‌گوید بگوید به گفته‌های من ربطی ندارد. من گفته‌ام همان دری است یعنی زبانی که در گذشته به نام دری شناخته می شده برای مثال ناصرخسرو از در لفظ دری صحبت کرده است یا ابن خرداذبه از دری ندانستن مردم ری صحبت کرده و ... که روایت‌های موجود می‌گویند دری زبان مردم خراسان بوده و بهار نیز چند تاریخنگاری درباره آن را آورده و به روایتی آن را زبان دربار می‌گویند و ....
  • فرموده‌اید زبان فارسی امروز ادامه و تکامل تدریجی زبان پارسی است حتی اگر قواعد و اصول آن بکلی تغییر کرده باشد شما نه تنها هیچ توضیح نمی‌دهید و مثالی نمی‌آورید بلکه می‌گویید اگر هیچ ربطی هم به هم نداشته باشند باز هم نتیجه هم هستند این حکایت مرغ یک پا دارد است نه دیدگاه علمی. به کل درک نادرستی از زبان‌های ایرانی، زبان فارسی و تاریخ زبان در فلات ایران دارید. برای روشن شدنشن بحث بالا را یک بار دیگر بدون قضاوت اولیه بخوانید.
  • تا آنجایی که من نامه نگاری‌های صفویه و قاجار و بیشتر سلسله‌های حاکم بر فلات ایران از زمان ابوعبدالله فضل ابن احمد اسفراینی (وزیر غزنویان که فارسی را زبان مکاتبات دربار کرد) دیده‌ام همه از فارسی استفاده کرده‌اند و حتی گویوک خان خاقان مغول به فارسی با پاپ نامه نگاری کرده است. این که می‌فرمایید عربی بود شبیه فارسی سخنی به کل نادرست است.
  • من مانند پورپیرار (در مورد شما نمی دانم) دچار تئوری توطئه نسبت مردم خاصی نیستم، همچنین در نگاهم به تاریخ تنها در پی واقعیت هستم نه رسیدن به اهداف خاص. می‌دانم جمعیت قابل توجهی در ایران به ویژه در سرزمین ری (ری بزرگ منظورم است جایی که اعراب به آن جبال می گفته‌اند شهرهای بزرگش ری اصفهان و همدان بوده‌اند) به دین یهود بوده‌اند. در ری این مردم نه فارسی و نه عبری که راجی صحبت می کرده‌اند (که از زبان‌های ایرانی است) و هنوز هم باز ماندگانشان صحبت می‌کنند. جوباره اصفهان که شاید یکی از قدیمی ترین و ممتدترین ناحیه‌های شهری ایران باشد یهودی نشین است. خوانسار را یهودیان ساخته‌اند در ساوه روستایی وجود دارد که به نام پیغمبر که در آن شخصی با نام اشموئیل خاک است. زمانی کاشان به اورشلیم دوم معروف بوده است. متأسفانه عده‌ای به خاطر تنفر یا هرچیز دیگر می‌خواهند این‌ها را از تاریخ این سرزمین حذف کنند و همین دستاویزی می‌شود برای اشخاصی مانند پورپیرار که از وقایع نتایج بی ربط بگیرد و همان حرفی را که شما از او روایت کردید بزنند. Farvartish (بحث) ‏۱۶ ژوئن ۲۰۱۲، ساعت ۱۹:۰۳ (UTC)
دوست گرامی، درست است زبان پارسی گسترش پیدا کرده‌است، اما نباید فراموش کرد که زبان پارتی هم و نیز زبان کردی و بلوچی هم و همچنین زبان ترکی و به شکل بسیار گسترده‌تری زبان عربی هم مانند پارسی گسترش پیدا کرده. در مورد زبانهای مرکز ایران، زبان سمنانی و گونه‌هایی از زبان تاتی از زبان‌های مرکز ایران کاملاً ویژگیهای کهن‌تری دارند، گویش کلیمیان یا زبان خوانساری (که گویشوران بیشتری دارد) فاقد جنس و بسیاری ویژگیهای کهن هستند، بنابراین چون فارسی یک زبان تحول یافته است، زبان خوانساری بیشتر به آن شبیه است تا زبانهای کهنتری مانند کرمانجی و سمنانی و تاتی تاکستان.

بنابراین سیر تحول تاریخی زبانهای مرکز ایران باید بیشتر مورد تحقیق قرار بگیرد، بعضی افراد بدون تحقیق کافی حرفهایی زده‌اند. --Companionship (بحث) ‏۱۶ ژوئن ۲۰۱۲، ساعت ۲۰:۱۶ (UTC)

دوست گرامی حرف شما را درباره گسترش دیگر زبان‌ها بسیار درست است و به طور طبیعی همه زبان‌ها گسترش می‌یابند و از این یا آن زبان تأثیر می‌پذیرند. خوانساری را درست نمی دانم ولی راجی دلیجان که شباهت‌های بسیاری به آن دارد تا حدودی جنس را حفظ کرده است. اما خوانساری و زبان یهودیان و در کل تمامی گویش‌های مرکزی ایران به سمنانی و کرمانجی و تاتی تاکستان شبیه ترند تا فارسی از همین رو هم تاتی و کرمانجی و گویش‌های فلات مرکز (راجی) را در دسته شمال غربی قرار می‌دهند. نکته جالب دیگری که دیده‌ام این است که راجی شباهت بسیاری به هورامی (زبان اورامانات کردستان) دارد زبانی که می‌توان آن را یکی از دست نخورده ترین زبان‌های ایرانی دانست. البته به نظر من برای بررسی گویش‌های فلات مرکز ایران خوانساری به این خاطر که خوانسار یک مرکز علمی شیعه بوده و زبان فارسی زیاد با آن برخورد داشته زبان مناسبی نیست و همینطور زبان یهودیان به خاطر حضورشان در اصفهان و ارتباط‌های زیادشان به جای آن‌ها می‌توان از زبان آمره، ابوزیدآباد، کهک تفرش و دیگر شهرها و روستاهای حاشیه کویر که ارتباط کمتری با زبان فارسی داشته‌اند استفاده کرد شاید برایتان جالب باشد که در آمره ضمیر اول شخص ازمن است که به azem اوستایی بسیار شبیه است Farvartish (بحث) ‏۱۶ ژوئن ۲۰۱۲، ساعت ۲۰:۴۱ (UTC)
حق با شما بود شاخه شمال شرقی زبانهای مرکز ایران که مجاور با سمنانی است، جنسیت را حفظ کرده‌اند. اما این حرف که زبانهای مرکز ایران همین دیروز و در قرون اخیر کمرنگ شده‌اند ناشی از نوعی دیدگاه قوم‌گرایانه و بدون دلیل و منطق است، ایشان تصور و توهم می‌کنند که زبان مادی تا همین دیروز در کل ایران گسترده بوده. اگر در نوشته‌های دیگرشان دقت کنید می‌توانید اشتباهاتشان را ببینید. زبانهای مرکز ایران نیازمند تحقیق توسط دانشگاه‌های معتبر غربی است، حس و گمان ارزش ندارد. فردوسی ده‌ها قرن پیش شاهنامه را سروده و آنچنان به پارسی مسلط بوده که هیچ‌کس مسلط نیست. --Companionship (بحث) ‏۱۶ ژوئن ۲۰۱۲، ساعت ۲۰:۵۶ (UTC)
تحقیق بسیار کاملی درباره زبان وفسی که در روستای وفس استان مرکزی تکلم می‌شود توسط پروفسوردونالد استیلو در موسسه تحقیقاتی ماکس پلانک انجام شده است. این منطقه در مجاورت تفرش است (یکی از مناطقی که در گذشته گویش‌های مرکزی در آن رواج داشته) و همچنین در مرز مناطق تات زبان و جالب است که تا حدودی ویژگی‌های هر دو را دارد و لغات بسیاری شبیه به هر دو زبان. ایشان تنها کتابی در ۹۰۰ صفحه برای توصیف گرامر وفسی تألیف کرده‌اند که فکر می‌کنم برای شناخت گویش‌های فلات مرکزی نیز مفید باشد .Farvartish (بحث) ‏۱۶ ژوئن ۲۰۱۲، ساعت ۲۱:۱۰ (UTC)
درست می‌فرمایید «وفسی» هم‌گروه با «ویدری» است از شاخه تفرش زبانهای ایران مرکزی، من مقاله در مورد «ویدری» خوانده‌ام اما متأسفانه به مقاله و کتاب راجع به وفسی دسترسی ندارم. اگر امکانش بود حتماً این کتاب نهصد صفحه‌ای که نام برده شده بود درباره وفسی را می‌خریدم اگر امکانش بود. این همه خوانساری و سمنانی داریم هنوز یکیشان نیامده یک ویکی‌پدیا درست کند وفسی که جای خود دارد. بلوچی (انواع گویشها به کل متفاوت)، تالشی (انواع گویشهای به کل متفاوت)، بختیاری، بویراحمدی، لری خرم‌آبادی، بروجردی، سنگسری، سمنانی، کردی کرمانشاهی هنوز یکی نیامده برایشان ویکی‌پدیا درست بکند. --Companionship (بحث) ‏۱۶ ژوئن ۲۰۱۲، ساعت ۲۱:۱۸ (UTC)
من در پی ویکیپدیای راجی (گویش‌های فلات مرکزی) بودم. اما این‌ها تفاوت‌های بسیار با یکدیگر دارند. نمی دانم کدام را معیار قرار دهم میمه‌ای، انارکی، وفسی، آمری، خوانساری، دلیگونی، ابوزید آبادی یا ... در دلیجان، وفس و میمه کسانی را می‌شناسم که از این موضوع بسیار استقبال خواهند کرد. برای مثال در میمه این زبان نیمچه ادبیاتی هم دارد و دیوانی هم به نام درویش عباس گزی موجود است به زبان محلی که مزامین عرفانی دارد. اما تفاوت‌های بسیار و محدود بودن تعداد سخنوران هر گویش ساخت ویکیپدیا را با مشکل روبرو می‌کند. Farvartish (بحث) ‏۱۶ ژوئن ۲۰۱۲، ساعت ۲۱:۳۳ (UTC)
می‌شود لطفاً آدرس این ویکی‌پدیا را به من بدهید، تا جایی که میدانم تمام گویشهای راجی یا رایجی اکثراً دارای کُد مخصوص هستند، مشکل ندارند می‌توانند ویکی‌های جدا داشته باشند اگر متفاوت از هم باشند. --Companionship (بحث) ‏۱۶ ژوئن ۲۰۱۲، ساعت ۲۱:۳۷ (UTC)
اشتباه نشود در پی اش بودم کاری انجام نداده‌ام. چون هنوز سوالات که در بالا گفته‌ام برایم حل نشده است . Farvartish (بحث) ‏۱۶ ژوئن ۲۰۱۲، ساعت ۲۱:۵۱ (UTC)
فقط زبانها نیستند که می‌توانند دارای ویکی باشند، گویشهایی که خیلی متفاوت از گویشهای دیگر هستند هم در بنیاد ویکی‌مدیا می‌توانند ویکی داشته باشند. این جزء قوانین است. مشکلی نیست. --Companionship (بحث) ‏۱۶ ژوئن ۲۰۱۲، ساعت ۲۱:۵۹ (UTC)

فارسی نوین[ویرایش]

فارسی نوین یک واقعیت است و در جاهای مختلف جملات زیر را می‌توانید ببینید از جمله در وب سایت خود فرهنگستان. شما قراردادها- سنگ قبرها- نوشته‌های مساجد قباله‌های ازدواج و اسناد و ... ی دوره قاجار را با مشابه‌های و قراردادهای امروزی مقایسه کنید تفاوت ادبیات فارسی را خواهید دید. مثلا قرارداد مجمل و مفصل ۱۸۰۹- ۱۸۱۲.

  • عده‌ای بر این باورند که ادبیات فارسی از دوره مشروطیت به بعد باادبیات فارسی دوره قاجار و صفویه و ماقبل آن متفاوت است و بویژه با تاسیس فرهنگستان و شروع نهضت ترجمه در ایران یک دوره نوین در زبان فارسی بوجود آمده است که گرایش عملی تری به برگشت و به پاکی و خالص‌سازی زبان فارسی از عبارت و اصطلاحات پیچیده عربی دارد Maahmaah ‏۲۳ ژوئن ۲۰۱۲، ساعت ۰۷:۲۸ (UTC)
بله فرمایش شما درست است. با ویرایش جدیدتان مشکلی که سبب خنثی سازی شده بود نیز رفع شد .Farvartish (بحث) ‏۲۳ ژوئن ۲۰۱۲، ساعت ۱۴:۲۰ (UTC)

بایگانی منابع برخط[ویرایش]

ربات:بایگانی همه منابع برخط انجام شد ✓ FarbodBot ☺ Chat ‏۲۶ ژانویهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۱۹:۱۹ (UTC)

برخی نواقص[ویرایش]

برای چندمین بار است که در مقالات نوشته‌های مغایر با منابع می‌بینم، برای افغانستان از ۲۸ میلیون نفر ۲۰ میلیون فارسی زبان نوشته شده، با منبع سیا[۳] که کل گویشوران فارسی، ۴۰٪ در مقابل ۴۲٪ پشتو هست، یعنی از ۲۸ میلیون نفر معادل با ۱۲ میلیون نفر. در مورد ازبکستان تمامی پژوهشهای خارجی نظیر سیا و اتنولوگ و منابع دولتی ازبکستان گویند زیر ۱ میلیون نفر، خوب چجوری به نوشته دو تا پژوهشگر یهویی ۷ میلیون ثبت شده است؟ یعنی منابعی چون اتنولوگ نوشته[۴] حدود ۱ میلیون، سیا[۵] نیز ۵٪. در مقاله اصلی باید مقاله را با همان منابعی نوشت که سایر زبانها نوشته است، برای خیلی زبانها پژوهشها چیز دیگری را روشن می‌سازد. ولی به همان منبع اتنولوگ و سیا بسنده شده است. چنین نظراتی را در مقالاتی نظیر اقوام ازبکستان، جمعیت شناسی ازبکستان میاورند و نظرات سازمانهای داخلی و خارجی را نقد می‌کنند. -- Saməkبحث‍ ‏۲۸ سپتامبر ۲۰۱۳، ساعت ۱۳:۰۴ (UTC)

ویرایش اخیر[ویرایش]

بی ذکر منبع و شتاب‌زده و غلط‌نویسی. --امید (بحث) ‏۲۰ مهٔ ۲۰۱۴، ساعت ۲۱:۳۶ (UTC)


تعداد واکه های فارسی[ویرایش]

آیا یای مجهول جز واکه های فارسی شمرده نمی شود؟ در تمام افغانستان و تاجیکستان این واکه رایج و کاربردی است!--برسام (بحث) ‏۱۵ اکتبر ۲۰۱۶، ساعت ۰۵:۵۶ (UTC)

برگردان لینک دانشگاه تگزاس[ویرایش]

این دو برگردان متن انگلیسی [۶] [۷] نادرست هستند که توسط من اصلاح شد. [۸] در متن انگلیسی نه اشاره‌ای به ارمنی شده است (آرامی است) و نه لغات زیاد. فقط صحبت از وام‌واژه گرفتن از عربی (به طور خاص) و زبان‌های دیگری مانند آرامی، ترکی و غیره است که باعث غنای تعداد واژه‌های موجود در فارسی امروزی شده است. --اخگر (گفتگو) ‏۴ دسامبر ۲۰۱۶، ساعت ۲۱:۱۶ (UTC)