لهجه آبادانی
لهجهٔ خوزستانی یا جنوب غربی که به آن لهجهٔ آبادانی نیز میگویند یکی از لهجههای زبان فارسی است. این شیوهٔ سخن گفتن فارسی بهدنبال آغاز فعالیتهای نفتی در آبادان و مهاجرت اقوام ایرانی و غیر ایرانی (مانند انگلیسیها، هندیها و رانگونیها)در دهه نخست قرن بیستم میلادی شکل گرفت[۱].تا پیش از آن شهری بنام آبادان وجود نداشت. بنا به گزارش یرواند آبراهامیان بیشتر مهاجرین به آبادان از مناطق صنعتی شمال خوزستان و استانهای بوشهر و فارس و چهارمحال بختیاری بودند. تقریبا از تمامی مناطق ایران در آبادان هیئت یا مسجد و حسینیه یافت میشود که این نشان دهندهٔ وسعت برخورد اقوام با یکدیگر است که از آنجا که عمدهٔ سکنهٔ اصلی از استان بوشهر و فارس به آبادان مهاجرت کرده بودند لهجهٔ آبادانی که آهنگی نزدیک به لهجهٔ بوشهری و سبک بیانی شبیه به لهجه های شیرازی و کازرونی دارد را بتوان ترکیبی از لهجهها و گویشهای مردم مناطق یادشده دانست ونیز تاثیر کلمات بیگانه در لهجهٔ محاورهای مردم آبادان اندکی بیشتر از مردم سایر مناطق است[۲].این لهجه بجز آبادان که در آن رواج عمومی دارد در شهرهای بندر ماهشهر، سربندر، امیدیه و بوشهر نیز کاملا رایج است. گاهی از آن به عنوان لهجهٔ جنوبی نیز یاد میشود و در میان خوانندگان و ارباب ترانه جایگاهی خاص دارد.
محتویات
ویژگیها[ویرایش]
این لهجه که با فارسی محاورهای معیار تفاوت چندانی ندارد بیشتر مبتنی بر کسره گرایی است و آوای حروف نیست چه در کلمه چه در ترکیب ممکن است بر حسب آوای پیشین یا پسین خود تغییر کند. مثلا:
- بخور-->boxor
- بپوش --> bopuš
- پسر --> pesar: پسر ِ مجتبی --> peser'e moštebâ
- بچه --> bece: بچهها --> becâ
نشانه جمع در لهجهٔ آبادانی بصورت «آ» بیان میشود.
حرف ربط و اضافه[ویرایش]
نشانهٔ مفعولی ((را)) در لهجهٔ خوزستانی، مانند گویشهای لری جنوبی، دشتستانی و سایر لهجههای جنوبی پارسی بصورت زیر (e) بیان میشود و نیز که نشانه اضافه و وصف که در فارسی زیر (کسره) است در این گویش بیشتر حذف میشود که این اتفاق در لهجه شیرازی هم میافتد. حرف میانجی بین واکها و نشانهٔ مفعولی که در لهجه خوزستانی، مثل دشتستانی، بیشتر گویشهای جنوبی و شمالی لری، لهجههای جنوبی پارسی، کسرهاست آوای (n) میباشد. چند نمونه:
- کتاب را بده: ;ketâb'e bede
- کتاب ِ اسماعیل را بده: ketâb esmeyl'e bede
- کتابهای ما را بده: ketâbâ mâ'ne bede
آوایش[ویرایش]
در لهجهٔ بوشهری آبادانی بجز کسره دادن به فتحهها و تبعیت آوایی دارای تخفیف آواها نیز هست و بسیاری از کلمات بصورت کامل ادا نمیشوند و در بسیاری از موارد حروف پایانی و یا مصوتهای میانی از کلمه حذف میشوند. نمونه: *از: a *این: i (همچنین لهجه شیرازی) *چیزها: ci (همچنین لهجه شیرازی)
- مجید گفت که نیا: meji go'ke neyâ
- اگر :ay (در لهجه شیرازی هم اگر یا اگه به صورت اَی گفته میشود)
- مگر :may (در لهجه شیرازی هم مگر یا مگه به صورت مَی گفته میشود)
ضمیرها[ویرایش]
- اول شخص مفرد : مو (فاعلی) ، -ُم (ملکی)، مـُن ِ (مفعولی)
- دوم شخص مفرد: تو (فاعلی) ، -ِت (ملکی)، تونه (مغعولی)
- سوم شخص مفرد: او و ئی (فاعلی) ، -ِش (ملکی)، اونه (مفعولی)
- اول شخص جمع : ما (فاعلی) ، -ِمون (ملکی)، مانه (مفعولی)
- دوم شخص جمع : شُما (فاعلی) ، -ِتون (ملکی)، شمانه (مفعولی)
- سوم شخص جمع : اونا(فاعلی) ، -ِشون (ملکی)، اونایه (مفعولی)
شناسهها در لهجهٔ خوزستانی تقریبا همانند فارسی معیار است اما برای اول شخص از آوای ضمیر (؟ضمه) در شناسههای گذشته و مضارع استفاده میشود ضمن اینکه سوم شخص مفرد اگر شناسه اش پس از مصوت بیاید به (ن) تبدیل میشود (مشابه لهجه کازرونی که البته در آن گویش ـَن کلاً نقش است و ـَند را ایفا میکند).
- علی کجاست؟ :--> علی کجان؟ : ali kojân?
- او منتظر یک اشارهاست --> او منتِظِر یه اشارَن : u montezer ye ešâr'an
کابرد ضمیرها و جای بکار بردن آنها با گویش معیار فارسی یکسان است.
- نمونه :
- خودش مرا شناخت--> خودِش مونه شناخت: xodeš mo'ne šenâxt
- زمین هایمان را فروختیم --> زِمینامونه فُرُختیم: zeminâmun'e foroxtim
- نسیم شکرهارا بروی زمین ریخت --> نسیم شکرانه رخ رو زمین : nesim šekerâ'ne rext ru zemin
- من از این رنگ خوشم نمیآید : mo a i rang khoshom nemiâ
برخی جملهها اصطلاحها[ویرایش]
- نگاه کن = سیکو، سِی، نگا (seyko،sey،negâ) (مشابه «سِی» در لهجه شیرازی که در گویشهای نزدیک به لری جنوبی «سِیل» گفته میشود)
- برای چه؟ = بـِری چی؟ (berey ci)
- بلی، آری =ها (hâ)
- پدر = بـُبا (bobâ)
- مادر = مُمان (momân،nene)
- برادر=بـِرادر، کاکا (berâdar،kokâ)
- بیا تا باهم برویم = بیو تا باهم بریم (bio tâ bâ'am berim)
- بایست =وویسا (voysâ،veys)
واژهها و اصطلاحهای غیر فارسی رایج در این لهجه[ویرایش]
از آنجا که شهر آبادان تا پیش از ملی شدن صنعت نفت تحت کنترل و نفوذ انگلیسیها بود واژههای بسیاری از زبان انگلیسی به آن وارد شدهاست که در میان مردم رواج دارد. همچنین وجود کارکنان صنایع نفت و پتروشیمی در خوزستان که از کشورهای گوناگونی آمده بودند باعث اضافه شدن واژه هایی از زبانهای دیگر به دایرهٔ واژگانی مردم خوزستان شد. بیشتر این واژهها از شکل اصلی خود خارج شده و با لهجهٔ سخن گفتن مردم جنوب بومی شدهاند. نیز شماری از واژهها از زبان هندیهای مشغول بکار در شرکت نفت وارد زبان مردم خوزستان شدهاست. نمونه: کوچه : لِین (گرفته شده از lane) دیرک برق : تِیل (گرفته شده از tile)
- مخزن آب : تانکی
- بیسیم : و ِیلِس (گرفته شده از wireless)
- پرچین : فنس (گرفته شده از fence)
- ایرانیت: پلیت
- مرخصی دورهای : رست، آف
- نوبت مدرسه: تِیم (گرفته شده از time)
- چهره : فیس (face)
- لباس ایمنی: بیلرسوت (ماخوذ از boiler suit)
- پاکوره: نوعی غذای هندی رایج در آبادان
- دروازه: گِیت (gate)
- کارت تردد :گیت پاس (gate pass)
- حراست: گارد (guard)
راهنمای آوا نویسی[ویرایش]
در این نوشتار از نمادهای زیر برای آوانویسی استفاده شدهاست
â = تلفظ حرف آ در واژهٔ آبادان
a = تلفظ حرف ا در واژه احمد
ٍe = تلفظ حرف ا در واژه ابراهیم
C = چ
i = تلفظ حروف ای در واژه ایران
š = ش
Q = غ یا ق
O = تلفظ حرف ا در واژهٔ امید
U = تلفظ حرف و در واژهٔ کوچه
X = خ
Ž = ژ
منابع[ویرایش]
جستارهای وابسته[ویرایش]
این یک مقالهٔ خرد است. با گسترش آن به ویکیپدیا کمک کنید. |
|