مردمان کرد
|
||||||||||||||||||||||||||
کل جمعیت | ||||||||||||||||||||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|
۳۰[۱] تا ۳۲میلیون[۲][۳] | ||||||||||||||||||||||||||
مناطق با جمعیت قابل توجه | ||||||||||||||||||||||||||
ترکیه | ۱۲–۱۶ میلیون ۱۵٫۷–۲۵٪[۱][۲][۳][۴] |
|||||||||||||||||||||||||
ایران | ۳٫۵–۷٫۹ میلیون ۷–۱۰٪[۱][۲] |
|||||||||||||||||||||||||
عراق | ۴–۶٫۵ میلیون ۲۳٪[۱][۲] |
|||||||||||||||||||||||||
سوریه | ۱٫۳-۲٫۵ میلیون ۹–۱۵٪[۲][۵][۶][۷] |
|||||||||||||||||||||||||
جمهوری آذربایجان | ۱۵۰٬۰۰۰–۱۸۰٬۰۰۰[۸][۹] | |||||||||||||||||||||||||
روسیه | ۶۳٬۸۱۸[۱۰] | |||||||||||||||||||||||||
ارمنستان | ۳۷٬۴۰۳[۱۱] | |||||||||||||||||||||||||
گرجستان |
۲۰٬۸۴۳[۱۲] اروپا |
|||||||||||||||||||||||||
آلمان | ۷۵۰٬۰۰۰[۸] | |||||||||||||||||||||||||
اسرائیل | ۱۵۰٬۰۰۰[۱۳] | |||||||||||||||||||||||||
فرانسه | ۱۳۵٬۰۰۰[۸] | |||||||||||||||||||||||||
سوئد | ۹۰٬۰۰۰[۸] | |||||||||||||||||||||||||
هلند | ۷۵٬۰۰۰[۸] | |||||||||||||||||||||||||
سوئیس | ۶۵٬۰۰۰[۸] | |||||||||||||||||||||||||
بلژیک | ۶۰٬۰۰۰[۸] | |||||||||||||||||||||||||
اتریش | ۵۵٬۰۰۰[۸] | |||||||||||||||||||||||||
ترکمنستان | ۵۰٬۰۰۰[۹] | |||||||||||||||||||||||||
بریتانیا | ۴۹٬۹۲۱[۱۴][۱۵][۱۶] | |||||||||||||||||||||||||
قزاقستان | ۳۸٬۳۲۵[۱۷] | |||||||||||||||||||||||||
اردن | ۳۰٬۰۰۰[۱۸] | |||||||||||||||||||||||||
یونان | ۲۶٬۰۰۰[۱۹] | |||||||||||||||||||||||||
دانمارک | ۲۵٬۰۰۰[۲۰] | |||||||||||||||||||||||||
ایالات متحده آمریکا | ۱۵٬۳۶۱[۲۱] | |||||||||||||||||||||||||
قرقیزستان | ۱۳٬۱۷۱[۲۲][۲۳] | |||||||||||||||||||||||||
کانادا | ۱۱٬۶۸۵[۲۴] | |||||||||||||||||||||||||
فنلاند | ۹٬۲۸۰[۲۵] | |||||||||||||||||||||||||
زبانها | ||||||||||||||||||||||||||
کردی | ||||||||||||||||||||||||||
دین | ||||||||||||||||||||||||||
سنی، و نیز شیعه و تصوف با اقلیتهایی از يارسان، دادارباوری، ندانمگرایی، ایزدی، مزدیسنا، مسیحیت و یهودیت | ||||||||||||||||||||||||||
گروههای قومی مرتبط | ||||||||||||||||||||||||||
دیگر اقوام ایرانی تبار (تالش • لر • فارس • بلوچ • تات • گیلک • مازندرانی) |
||||||||||||||||||||||||||
All population numbers are estimates by 3rd parties. Turkey, Iran and Syria do not track or provide population statistics. |
مردمان کُرد، قوم ایرانی[۲۶][۲۷][۲۸][۲۹][۳۰][۳۱][۳۲] هستند که در بخشهایی از خاورمیانه و آسیای مرکزی و در ایران به ویژه در شمالشرق و غرب ایران زندگی میکنند.[۳۳]
کردها در سراسر ایران[۳۴] در استانهای استان آذربایجان غربی، استان آذربایجان شرقی، استان کردستان، استان ایلام، استان همدان، استان لرستان، استان خوزستان، استان گیلان، استان مازندران، استان قزوین، استان تهران، استان اصفهان، استان فارس، استان خراسان شمالی، استان خراسان رضوی، استان کرمان، استان کرمانشاه، استان سیستان و بلوچستان زندگی میکنند.[۳۵] بخش کردنشین جداشده از ایران (در جنگ چالدران)، کردستان ترکیه، کردستان عراق و کردستان سوریه هم اکنون جزئی از خاک سه کشور ترکیه، عراق، و سوریه میباشند، این سه کشور پس از جنگ جهانی اول و فروپاشی عثمانی با توافق انگلستان، درسال ۱۹۲۳ تأسیس شدند. در جمهوری آذربایجان، جمهوری ارمنستان، جمهوری ازبکستان و جمهوری تاجیکستان، نیز کردها زندگی میکنند.[۳۶][۳۷][۳۸]
جمعیت کردها در سال ۲۰۰۹، ۴۶٫۵[۳۹] تا ۴۷٬۸۶۳٬۰۰۰ میلیون[۴۰] تن برآورد شدهاست که ۶٫۵ تا ۷ میلیون تن از آنها در ایران زندگی میکنند.[۴۱][۴۲]
زبان کردی اخص[نیازمند منبع]بسیار متنوع شامل گویشهای: بادینی، کُرمانجی، سورانی (شامل اردلانی، مُکریانی، جافی، سلیمانیهای و...)، زازا، کلهری، هرکی،دری(با فارسی دری اشتباه گرفته نشود) کردی کرمانشاهی، کردی ایلامی، بایزیدی، عبدویی، زندی(لکی) است.[نیازمند منبع][۴۳][۴۴] زبان کردی با دسته شمالی لهجههای ایرانی غربی بعض مشابهات دارد، و از زبانهای مهم دسته غربی به شمار میرود و صاحب شعرها و تصنیفها، قصهها و سنتهای ادبی است.[۴۵][۴۶]
بیشتر کردها مسلمان هستند و سایر آنان نیز ایزدی، یارسان (اهل حق)، مسیحی و یهودی هستند. کردها جشن نوروز و جشنهای مولودی را گرامی میدارند. درودگری، قالی و جاجیم و گلیمبافی (بهویژه قالی بیجار) از صنایع دستی عمدهٔ کردها است.
محتویات
پیشینهٔ واژه کرد
پیش از مهاجرت آریاها
ریشه واژهٔ کرد به درستی مشخص نیست.[۴۷] رینولدز بر این باور است نام کرد از واژه کردو که برای نخستینبار در یک سنگنبشته سومری مربوط به هزاره سوم پیش از میلاد با عنوان «زمین کار-دا» آمدهاست در ارتباط است و کردو از نظر ریشهشناسی مربوط به اصطلاح آشوری اورارتو که همان آرارات میباشد است.[۴۸] به باور آساتریان، منطقیترین توضیح این است که این واژه با کیرتیها (یک قبیله باستانی) در ارتباط باشد.[۴۹] امانالله قرشی قدیمیترین سند را در رابطه با واژه کرد، واژه «بیت قردو» میداند که در عهد پادشاهی گیمیلسین از سلسله سوم سلاطین اور در قرن ۲۲ پیش از میلاد به کردستان فعلی عراق و ایران و ترکیه اطلاق میشده و حکومت آن در آن زمان به امیری به نام وردننر (Vard-nannar) سپرده شدهاست. وی این واژه را واژه آرامی دانستهاست. در همان زمان به منطقه موسوم به جزیره ابنعمر در آرامی گُزرتای قردو گفته میشدهاست.[۵۰] از نظر قرشی کرد یک واژه گیتایی است (واژهای که در یک زبان منسوخ معنا داشته و اکنون معنای خود را از دست دادهاست) و معتقد است که این واژه سومری یا آشوری نیست و با واژه بابلیای که بدان شبیه است و معنای پهلوان دارد تنها در لفظ شبیه است، چرا که بسیار قدیمتر از به قدرت رسیدن بابلیهاست و دیگر اینکه کرد (قردو) در ابتدا نام مکان بوده و پهلوان نمیتواند نام مکان باشد.[۵۰]
همان ناحیه بیت قردو در جغرافیای آشور، بعدها توسط یونانیان کردوئن، کردوئنه یا کردوئنا نامیدهشد و این عقیده نیز وجود دارد که نام کرد برگرفته از سرزمین باستانی کردوئنا باشد که در جنوب دریاچهٔ وان|، جایی میان موش و دیاربکر امروزی بودهاست.[۵۱][۵۲][۵۳][۵۴][۵۵][۵۶] امانالله قرشی نام کردوئن را نیز واژهای گیتایی و هندواروپایی غربی میداند که در دوران هیتیها به ناحیه مزبور دادهشدهاست. نام این محل در اسناد ارمنی به صورت کُردُخوی آمده که جزء آخر آن علامت جمع زبان ارمنی است.[۵۰] برخی نیز اعتقاد دارند ریشه این نام از قوم باستان گوتی گرفته شدهاست.[۵۷][۵۸]
پس از مهاجرت آریاها
واژهٔ کرد به صورت «کورت» در متون پارسی میانه دیده میشود و از پارسی میانه به زبان عربی به صورت «کرد» انتقال یافتهاست.[۵۹] به باور امانالله قرشی واژه کردو که پیشتر نام مکان بود در دوران مادها به ساکنان محل اطلاق شد و ساکنان سرزمین کردوئن را کردو یا کاردو نامیدند. گزنفون در بازگشت ده هزار نفر این مردم را کُردوک (کاردوخ) خواندهاست.[۵۰] به باور وی در دوران اشکانی علاوه بر کردوئن (جنوب شرقی ارمنستان قدیم و همسایه جنوبی آذربایجان) که از قدیم کردنشین بودهاست، منطقه موسوم به ادیابن (هدیپ) در قلب آشور باستان به مرکزیت اربیل در کنار رود زاب نیز کردنشین بودهاست.[۶۰]
دوران اسلامی
پس از حمله اعراب به ایران، ایرانیان دست به شورشهای متعدد و مقاومت زدند (از جمله بابک خرمدین). مثلاً محمد بن جریر طبری مینویسد:
…در همین روز خبر رسید که «موصل» بشوریده و کردان در آنجا پراکندهاند. مُسَیببن زُهیر، حاکم کوفه، که دوست یحییبن خالد برمکی بود، به منصور خلیفه عباسی پیشنهاد کرد که کار خواباندن شورش کردان را به خالد برمکی واگذارد که «او برای خواباندن آن شورش تواناست». منصور این پیشنهاد را پذیرفت و خالد را به حکومت موصل برگماشت….[۶۱][۶۲] غالب مورخان و جغرافیانویسان قدیم مانند اصطخری و ابن بلخی و مسعودی مورخ نامدار پس از اسلام، واژهٔ کرد را در دوران تاریخی پس از حمله اعراب به ایران به معنای کوچنشینان ایرانیتبار به کار بردهاند.[۶۳][۶۴]
اما در تاریخ ابن خلدون نام کرد به معنای قومی جدا از عرب و عجم آمده است.[۶۵]
شرفالدین بدلیسی حدود کردستان را در روزگار صفوی و در کتاب شرفنامه خود ذکر میکند و در شرفنامه سرزمین کردستان و حکام کرد را برمیشمارد.[۶۶]
در دوران اسلامی واژه کرد به معنای رمهگردانان و کوچنشینان ایرانیتبار به کار رفتهاست و طوایف دیگر ایرانی را نیز "کرد" نامیدهاند.[۶۷] از دوران سلجوقیان، مناطق وسیع کوهستانی غرب فلات ایران کردستان نام میگیرد. اما معنای اجتماعی واژه کرد هنوز ادامه دارد و شرفخان بدلیسی کردها را بر پایهٔ شیوهٔ زندگی و اجتماعی نزدیک، به چهار گونه تعریف میکند که از نظر زبان و شیوه زندگی از یکدیگر متفاوتند: کلهر، لر، گوران و کرمانج.[۶۸] ولی او مردمان رعیت که چنین شیوه زندگی را نداشتند یا جزو قبیلهای نبودند را کرد حساب نمیکند.[۶۹]. مینورسکی نیز در رابطه با این عبارت شرفخان بدلیسی بر این نظر است کهکرمانجی (کرمانجی شمالی،کرمانجی میانی و کرمانجی جنوبی) را امروز بتوان جزو زبانهای کردی دانست، اما لری از زبان کردی جدا است[۷۰].
حمزه اصفهانی در کتاب سنی ملوک الارض و الانبیا مینویسد: پارسیان، دیلمیان (یکی از گروههای مهم ایرانیزبان) را کردهای طبرستان میدانستند - چنانکه اعراب را کردهای سورستان.[۷۱]
یاقوت حموی مردمان ساسون را «الاکراد السناسنه» میخواند.[۷۲]
ولادمیر الکسیویچ ایوانف میگوید نام کرد در سدههای میانه (کم و بیش از سده پنجم میلادی تا شانزدهم میلادی) نامی بود که بر همهٔ رمهگران و کوچگران ایرانی اطلاق میشد.[۷۳]
مکنزی میگوید:اگر به حدود دوران گسترش امپراتوری عربها نگاه کنیم، خواهیم یافت که عنوان کرد با رمهگر و کوچگر دارای یک معنی است.[۷۴]
مارتین فان براینسن، پژوهشگر هلندی و کردشناس میگوید :
نام قومی "کرد" که در منابع قرن نخست اسلام دیده میشود بر یک پدیده رمهگرایی و شاید واحدهای سیاسی نامیده میشد و نه یک گروه زبانی. چندین بار حتی "کردهای عرب" در منابع نام برده شدند. اما در پایان قرن دهم میلادی، این نام برای گروههای متعدد رمهداران و کوچگران ایرانیزبان به کار میرفتهاست که از دریاچهٔ وان تا دریاچهٔ ارومیه و مناطقی از قفقاز زندگی میکردند. اگر در آن زمان روستانشینی بودند که به زبانهای کردی امروز تکلم میکردند، هنوز نام "کرد" در آن زمان شامل آنها نمیشد.[۷۵]
ولادمیر مینورسکی ایرانشناس و مورخ و کردشناس نیز میگوید: در زمان پس از حمله اعراب، لغت قومی کرد برای تیرههای قبایل گوناگون ایرانیتبار و ایرانیشده بکار میرفت[۷۶].
ریچارد فرای، ایرانشناس و پروفسور دانشگاه هاروارد نیز میگوید:
قبایل همیشه بخشی از تاریخ ایران بودند هرچند منابع در مورد آنها کم است زیرا آنها خود تاریخساز نبودند. عنوان فراگیر و عامیانه «کرد» که در بسیاری از کتابهای عربی و حتی پهلوی (کارنامه اردشیر بابکان) دیده میشود نامی بود که فراگیرنده همه کوچگران و چادرنشنیان بود حتی اگر با مردمانی که امروز نام "کرد" دارند از پیوند زبانی نبودند. برای نمونه، برخی از منابع مردمان لرستان را کرد نامیدند و همچنین قبایل کوهستان و حتی بلوچان کرمان.[۷۷].
در کارنامه اردشیر بابکان (پاپکان) هم کردان به معنی عشایر[۷۸] و شبان آمدهاست، نه نام و نژاد یا قبیله. در گویش طبری امروز نیز کلمهٔ کرد به معنی چوپان و شبان است.[۷۹][۸۰][۸۱] آنچه که روشن است، تحول واژهٔ کرد از یک معنی اجتماعی و شیوهٔ زندگی گروههای مختلف ایرانیتبار به معنی قومی امروز آن بسیار طول کشید.[۸۲].
تاریخ
به طور کلی از بدو تاریخ کوههای بالای میانرودان مسکن و جایگاه مردمی بودهاست که با امپراتوریهای جلگهها یعنی امپراتوریهای بابل و آشور در جنگ بودهاند و گاه آنها را شکست میدادهاند. مادها پس از ورود به زاگرس اقوام بومی آنجا یعنی کاسیها و لولوبیان و گوتیان و دیگر اقوام آسیانی را در خود حل کردند و زبان خود را در منطقه رواج کامل دادند. زبانهای کردی (سورانی/کُرمانجی) با سایر زبانهای ایرانی مانند فارسی و بختیاری و تالشی و گیلکی و بلوچی از یک ریشهٔ واحد هستند.[۸۳].[۸۴].
گرنوت وینفوهر بیشتر کردی را نزدیک به زبان پهلوی اشکانی میداند[۸۵].
در دورههای تاریخ، منطقهٔ کردستان بخشی از امپراتوریهای ماد، هخامنشی، سلوکی، اشکانی و ساسانی گشت. در زمان ساسانیان منطقه امروزی عراق را ناحیه آسورستان یا دل ایرانشهر مینامیدند. بیشتر بخش شرقی منطقه امروزی کردستان عراق در زمان ساسانیان در استان شادپیروز قرار داشت. پروفسور ان لمبتون در تاریخ ایلات ایران از قول ابن بلخی مینویسد: کردان زبدگان لشکر ساسانی بودند.
تمام سرزمین کردستان یکی از ایالات ایران بودهاست. در جنگ چالدران (۱۵۱۴ میلادی) بر اثر شکست ایران در برابر امپراتوری عثمانی بخش بزرگی از کردستان از ایران جدا شد و نصیب امپراتوری عثمانی گردید. حضور کُردها در حیطه نفوذ و اقتدار دو امپراتوری موجود، خواه ناخواه پای کُردها را به مناقشات باز میکرد براساس قراین تاریخی کُردها به واسطه ساختار قبیلهای و رقابتهای درون قبیلهای برای حفظ اقتدار و قدرت خود بدون توجه به ایدئولوژی و مذهب قدرتهای موجود به یکی از آن قدرتها گرایش پیدا میکردند در این بین هر کدام از دو امپراتوری دارای دیدگاههای واقع بینانه تر و منطقی تر بودهاند میتوانستند از این قوم و قبایل در راستای منافع خود بهره بگیرند. با بهرهگیری شاهان صفویه و بعدها قاجاریه از اهرم قدرت ایلهای کرد در مرزهای غربی پس از جنگ چالدران، ایران در چندین نوبت بر امپراتوری عثمانی غلبه نمود. هر چند در این میان برخی از ایلهای کرد جدا شده از ایران به امپراتوری عثمانی یاری میرساندند که هیچگاه موفقیتی کسب نکردند و تجاوزات آنها با شکست همراه میشد. امپراتوری عثمانی سالها بر بخش جداشده سرزمین کردستان از ایران، فرمان راندند تا اینکه با پایان جنگ جهانی اول و نابودی امپراتوری عثمانی متصرفات آن: سرزمین کردستان، سرزمینهای عربی، آسیای کوچک و بالکان تدریجاً تقسیم و یا مستقل گردیدند. بخش جدا شدهٔ سرزمین کردستان از ایران، در نقشهٔ جغرافیای امروزی در سه کشور ترکیه، عراق، و سوریه قرار میگیرد.
استفاده از نامهای مادی که مستقیماً به پادشاهان و سرداران ماد یا اعلام فرهنگی آنها مرتبط است در نامهای کردی به وفور کاربرد دارد. از نامهای کردی مورد استفاده در بین مردم که با تاریخ ماد مرتبط است میتوان به: آباکو آترین آتوی آرباکو آرتیکا و... همهٔ این نامهای از مدخل ۱ تا ۴۰ یکی از کتب مربوط به نامهای کردی و بخش حرف آ برداشت شده که خود ناشی از وسعت این نامها است.
جمعیت و سرزمین کردستان
به علت اینکه آمارگیری دقیقی از جمعیت کردها انجام نگرفته تمام آمارهای ارائه شده تخمینی هستند. بنا بر برآوردهای غیررسمی جمعیت و مساحت این منطقه به طور تقریبی در سال ۲۰۰۹، ۲۸٬۵[۸۶] تا ۳۰ میلیون[۸۷] تن در منطقهای به وسعت ۱۹۰۰۰۰ کیلومتر مربع است. ناحیه زیست کردزبانها عمدتاً کوهستانی است که از شرق به دامنههای شرقی کوههای زاگرس منتهی میشود. از این قسمت به طرف جنوب و حد فاصل همدان و سنندج امتداد مییابد. در طرف جنوب هم کرمانشاه، و بخشهایی از ایلام و از طرف دیگر به کرکوک و موصل ختم میشود. از شمال به طرف ماردین، ویرانشهر و اورفه امتداد یافته، آن گاه از شمال به طرف ملاطیه و حوزه رود فرات میرود تا به کمالیه میرسد. در قسمتهای شمالی کردستان محدود به کوهستانهای مرگانداغ و هارالداغ است که به طرف ارزنجان و ارزروم امتداد مییابد. البته در تمام مناطق ذکر شده بسیاری اقوام غیر کردزبان نیز زندگی میکنند.
کوههای این منطقه در زمستان پوشیده از برف است و در تابستان با آب شدن برفها، به مانند فرشی سبز رنگ از زیباترین مناطق دیدنی جهان میشود. چراگاههای آن که در دورانهای دور پرورشدهندهٔ اسبهای مادی بودهاند امروزه نیز برای چرای رمهها و دامهای ایلهای کرد ایران از اهمیت به سزایی برخوردارند. مناطق کردستان اگر چه کوهستانی است اما همین مناطق کوهستانی دارای درههای وسیع و حاصلخیزی نیز است.
زبان
هنگامی که از زبان کردی سخن به میان میآید، مقصود زبانی است که کردها هم اینک با آن سخن میگویند. زبانشناسان و شرقشناسان غربی گفتهاند که: این زبان از زبانهای هندواروپایی و خانوادههای هند و ایرانی و در زمرهٔ زبانهای ایرانی است و با زبان فارسی شباهت بسیاری دارد.
کردی از ریشه زبانهای ایران قبل از حمله اعراب به ایران است. این گویش از عربی و ترکی تأثیر چندان نپذیرفته و کمابیش اصیل ماندهاست. زبان کردی دارای ادبی پهناور است. قدیمترین نوشته به زبان پهلوی اشکانی قبالهای است که از اورامان در کردستان به دست آمده.[۸۸]
کردی که اکثر کردها در (ایران، ترکیه، عراق و سوریه) با آن صحبت میکنند زبان ادبی و نیمهرسمی به شمار میرود و در کشور عراق از زمان اشغال قوای انگلیس (۱۹۱۸ م) تاکنون در مدارس تدریس میشود.
به طور کلی کردی به سه گروه گویشی و یک گروه گویشی وابسته تقسیم میشود:
۱- گروه شمالی از نظر تعداد گویشوران (که حدود بیست میلیون نفر تخمین زده میشوند) مهمترین گروه گویشی است. این گروه به دو زیر گروه تقسیم میشود:
الف- گروه غربی که شامل گویشهای موسوم به کرمانجی میشود که در بیست ویک استان واقع در شرق و جنوب شرقی ترکیه، در جوار مناطق کرد نشین ایران و سوریه رواج دارد. همچنین، این گروه شامل زبان جوامع مهاجر کرد، که در سیلیسی پراکنده هستند و زبان جمعیتهای کرد، که در اغلب شهرهای بزرگ ترکیه ساکن هستند، نیز میشود. به این گروه زبان کردی رایج در دشت جزیره در شمال شرقی سوریه، زبان جمعیتهای کرد ساکن در اغلب شهرهای سوریه و همچنین زبان کردهای ساکن در لبنان را نیز باید اضافه کرد.
گویشهایی که به گویشهای ذکر شده نزدیک هستند عبارتند از: گویشهای کردی رایج در شمال استان آذربایجان غربی در ایران، همچنان که کردی رایج در استانهای خراسان شمالی و خراسان رضوی و بلوچستان، و احتمالاً گویش کردی رایج در افغانستان. گروه غربی یک زبان ادبی را به وجود آوردهاست که تا سالهای ۱۹۳۰ میلادی به خط عربی نوشته میشد و شاعران بزرگی چون ملای جزری، فقیه طیران، احمد خانی، اسماعیل بایزیدی، پرتوبگ هاکاری و... به خود دیدهاست. امروزه کرمانجی غربی به وسیلهٔ یک گونهٔ الفبای لاتینی که به الفبای ترکی استانبولی نزدیک است نوشته میشود.
ب- گروه شرقی: عبارت است از کردی رایج در ماورای قفقاز شوروی سابق، یعنی در ارمنستان، آذربایجان، گرجستان، همچنان که در ترکمنستان، قرقیزستان و قزاقستان. گویش دیگری که با این گویش قرابت دارد، گویشی موسوم به بادینانی است، که بر مبنای سلطان نشین باستانی بهدینان نامگذاری شدهاست و در شمال غربی عراق، در موصل و دهوک رواج دارد. گروه شرقی نیز باعث پدید آمدن یک زبان ادبی شدهاست. در اتحاد جماهیر شوروی، از همان آغاز حکومت شوروی، هویت ملی جمعیت کرد به رسمیت شناخته شد. در آن جا خط ارمنی برای انتشار نخستین آثار کردی مورد استفاده قرار گرفت. در سال ۱۹۲۹ میلادی، همزمان با موج بزرگ لاتینی گرایی که کشورهای مشرق زمین را در بر گرفته بود، یک لغت شناس آسوری به نام ق. ی. ماراگولف الفبایی را بر اساس الفبای لاتینی تنظیم کرد و این الفبا تا هنگام جنگ جهانی دوم برای انتشار آثار کردی مورد استفاده قرار گرفت. تلاش رهبران شوروی باعث شد که بسیاری از الفباهای رایج در آن کشور، از جمله الفبای کردی، به الفبای سیریلی تبدیل شوند. الفبای سیریلی، از سال ۱۹۴۶ میلادی تاکنون در نشر تعداد زیادی از آثار کردی در شوروی سابق و کشورهای تازهاستقلالیافته مورد استفاده قرار گرفتهاست.
۲- گروه مرکزی: گویش کردی ای را در بر میگیرد که در شمال شرقی عراق در شهرستانهای سلیمانیه، اربیل، کرکوک، خانقین رواج دارد و در آن ناحیه، بر مبنای سلطان نشین باستانی سوران، سورانی نامیده میشود. همچنین، این گروه شامل گویشهایی میشود که در همسایگی نواحی ذکر شده، یعنی در کردستان ایران رواج دارند و موسوم به کردی مکری هستند. این گروه زبانی تا ناحیهٔ جنوبی تری در استان کردستان نیز امتداد مییابد، جایی که گویش موسوم به سنهای (سنندجی) رواج دارد. سورانی و سنهای هر کدام به زبانی ادبی تبدیل شدند. برای نوشتن این دو زبان از الفبای عربی- فارسی استفاده میشد که تا مدتی پس از جنگ جهانی اول در منطقه رواج داشت. شاعرانی چون نالی، کردی، حاجی قادر کویی، شیخ رضا طالبانی و ... ، آثار خود را با استفاده از همین الفبا نوشتند. از دههٔ ۱۹۲۹ میلادی به بعد کردهای عراق به شهروندان یک دولت عربی تبدیل شدند و مجبور به استفاده از الفبای عربی گردیدند. اما پس از فروپاشی رژیم بعث در عراق کردهای عراق بار دیگر رسمالخط خود را بازآفرینی نمودند.
۳- گروه جنوبی: از تعداد زیادی گویشهای ناهمگون تشکیل شده که از این بین میتوان به گویش کرمانشاهی، گویش سنجابی، گویش کلهری، گویش لکی، گویش ایلامی و ... اشاره کرد. کردی کلهری عمدتاً در استان کرمانشاه و شهرستان ایوان در استان ایلام رایج است و گویش کردی ایلامی گویش عمدهٔ مردم استان ایلام و ایلات و طوایف قدیمی آن است و با اندک اختلافی در شهرستانهای ایلام، ملکشاهی، مهران، سیروان، چرداول و بخشهای عمدهای از شهرستانهای دهلران، دره شهر و آبدانان و مناطقی از کشور عراق نظیر استان دیاله و شهرهای مندلی و خانقین بدان تکلم میشود. از این گروه زبانی، زبان ادبی کمتری به جای ماندهاست. شاعرانی همچون غلامرضا ارکوازی و شامی کرمانشاهی نیز اشعاری را در گذشته به زبان کردی سرودهاند.[۸۹][۹۰][۹۱]
۴- زبانهای گورانی و زازا و اورامانی: در گروه شمال غربی زبانهای ایرانی قرار داده میشوند و از لحاظ همجواری و احساسات عمیق سخنگویان آنها نیز خود را به زبانهای کردی متعلق میدانند هر چند که تحولات خاص زبان کردی در آنها صورت نگرفتهاست. گورانی زبان افرادی است که در ناحیهای در شمال شهر کرمانشاه سکونت دارند، ناحیهای از دامنه کوه شاهو تا مرز عراق گسترش مییابد. اورامانیها که از نظر زبانی به گورانیها نزدیک هستند، در ناحیهٔ جنوبی زاگرس، در غرب شهر سنندج مستقر هستند. اورامان داغ یک آشیانهٔ عقاب واقعی است و امتداد شمالی رشته کوه شاهو را تشکیل میدهد. اورامانیها به دو دسته تقسیم میشوند: اورامانیهای لهون، مستقر در جنوب غربی رشته کوه شاهو و اورامانیهای تخت، مستقر در شمال و شرق رشته کوه شاهو که مهمترین شهرهای این ناحیه پاوه، شاهو، حجیج هستند.
گروههای دیگری نیز وجود دارند که به گویشهای نزدیک به گورانی سخن میگویند و به نظر میرسد که از تعداد سخنگویان بیش تری برخوردار باشند. این گروهها متشکل از باجلانیها هستند که باجروانی یا بیجوانی یا باجروانی نیز خوانده میشوند.
زازا عبارت است از مجموعهای از گویشها که توسط گروههایی کمابیش همگون به کار برده میشود. این گروهها در ناحیهای به شکل چهار ضلعی زندگی میکنند که محدود است به ناحیهٔ زارا (استان سیواس ترکیه) در شمال غربی، ارزنجان در شمال شرقی، روستای گرگر (استان آدی یامان ترکیه) و موتکی (استان بدلیس ترکیه) در جنوب شرقی. تاکنون فقط دو دستنوشتهٔ زازایی منتشر شدهاست: یکی مولود اثر ملا احمد خاصی و دیگری مولود اثر عثمان افندی که تنها آثار نوشته شده به زبان زازایی میباشند.[۹۲]
یاقوت حموی قصیدههای ملمع از یک شاعر کُرد به نام «نوشروان بغدادی» معروف به «شیطان العراق» در کتاب خود آوردهاست. (گویشهای متعدد کردی مکمل گروه"ایرانی-آریایی" هستند که به خانواده بزرگ زبانهای هندو ایرانی تعلق دارد. به طور کلی کردی به سه گروه گویشی تقسیم میشود: ۱- گروه غربی شامل گویشهای موسوم به کُرمانجی/ کِرمانجی ۲-گروه شرقی ۳- گروه مرکزی و هم چنین گروه جنوبی که از تعداد زیادی گویشهای ناهمگون تشکیل شدهاست که از این بین میتوان به گویش کرمانشاهی، گویش سنجابی، کلهری، لکی، فیلی (متعلق به پشتکوه) اشاره کرد. - مرداویز)[۹۳]
به نظر دانشمندان زبانشناس و شرقشناس قبایل ماد و پارس همزبان بوده و هر دو به یک گویش سخن میگفتهاند. تئودور نولدکه خاورشناس آلمانی، معتقد است که زبان مادی بدون شک خویشاوندی بسیار نزدیکی با زبان پارسی باستان داشته، اکنون با کاوش در مناطق غرب ایران از مادها آثاری در تپه هگمتانه در دست است. پروفسور د. ن. مکنزی نوشتهاست[۹۴] که در نظر اول میتوان انتظار داشت که منظور از زبان مادی زبان کردی است. معتبرترین زبانشناس زبان کُردی ولادیمیر مینورسکی نیز همین نظر [۱۰] را تأیید میکند:
«اگر کردها از نوادگان مادها نباشند، پس بر سر ملتی چنین کهن و مقتدر چه آمدهاست و این همه قبیله و تیرهٔ مختلف کرد که به یک زبان ایرانی و جدای از زبان دیگر ایرانیان تکلم میکنند؛ از کجا آمدهاند؟» (مینورسکی ۱۹۷۳)
مادها در سال ۶۱۲ پیش از میلاد مسیح امپراتوری بزرگ ماد را بنیان نهادند و بدین ترتیب زبان مادی به زبان رسمی بدل شد. از آن زمان تا هنگام انتشار اسلام در کردستان، سیزده قرن سپری شدهاست. در این مدت طولانی سرزمین ماد بزرگ و کوچک و سرزمینهای دیگری که به سرزمین ماد ملحق شدهاند؛ از حیث نظامی و سیاسی بسیار دست به دست شدهاند؛ و قدرت سیاسی به دست افراد مختلفی - که زبان آنها با زبان مادها متفاوت بودهاست - افتادهاست. هر حکومتی هم که بر سر کار آمده زبان خود را به عنوان زبان رسمی تحمیل کردهاست. در اوضاع و احوال آن روزگاران، که تمامی بنیادهای اجتماعی کمرنگ شده و رو به افول نهاده بودهاست، این جابهجایی در قدرت نمیتواند از تأثیر نهادن بر این بنیادها برکنار بوده باشد. تاریخ، برخی رویدادها را ثبت کردهاست که طی آن، سلطهٔ سیاسی بر یک سرزمین، تغییرات نژادی بنیادی و ایستایی زبان را در آن سرزمین باعث شدهاست. امروز رد پای تأثیر جابهجایی در قدرت را در شرق قلمرو امپراتوری ماد به وضوح میتوان دید. به عکس در بخشی از غرب سرزمین ماد، بنیادها همچنان دست نخورده ماندهاست. بلکه تسلط مادها وضعیت نژادی و زبانی برخی از سرزمینهایی را که بعداً به قلمرو مادها ملحق شد، تغییر داده و به مسیر توسعهٔ مادی کشاندهاست و به موازات بخش غربی قلمرو خود، آنها را توسعه دادهاست. بیشتر تاریخشناسان پر آوازه براین باورند که، کردهای امروز نوادگان مادهای دیروزند.
زبان پارتی (پهلوانیک)، که به نظر زبانشناسان همراه با زبان مادی در زمرهٔ زبانهای شمال غربی، خانوادهٔ زبانهای ایرانی جای میگیرند؛ بیش از دیگر زبانها بر زبان کردی تأثیر نهادهاست و امروزه رد پای این تأثیرات در گویش آیینی زبان کردی، دیده میشود.
همزمان با سقوط و فروپاشی امپراتوری ساسانی و حمله اعراب به ایران در ایران، وقفهٔ تازهای برای زبان کردی آغاز شد. زبان مادی در آن زمان به نسبت زبان رایج دوران اقتدار امپراتوری ماد، دستخوش تغییرات ۱۳۰۰ ساله شده بود. به همان نسبت که زبان پارسی باستان پیشرفت کرده و به زبان دری/پارسیک تبدیل شده و آمادگی و ظرفیت آن را یافتهاست که زبان پارسی کنونی از آن جدا شود؛ زبان مادی هم پیشرفت کرده و دستخوش چنان تحولات و دگرگونیهایی شده؛ که استخراج زبان کردی از آن ممکن شده باشد.
دین و مذهب
در اکثریت کردهای استان آذربایجان غربی مسلمان و سنی شافعی هستند. در استان کردستان نیز اکثریت سنی و در اقلیت شیعه هستند. در استان کرمانشاه بخشی شیعه و بخشی یارسان (اهل حق) و تعداد کمی هم سنی هستند و در ایلام صد درصد مردم شیعه هستند. کردهای کرمانجهای شرق ایران (خراسان) هم شیعه هستند. در بین کردها نزدیک به ۵۰ هزار خانوار و شاید بیشتر ایزدی هستند. علاوه بر این، جمعیت قابل ملاحظهای از کردها که به یارسان و اهل حق معروفند در میان کردها هستند که مرکز سکونت آنها منطقه دالاهو و کوزران و صحنه و کنگاور و بیستون و قصرشیرین و گهواره و سرپلذهاب و شهر کرمانشاه در استان کرمانشاه و بصورت پراکنده در کردستان است. سایر کردها نیز مسیحی یا یهودی که بیشتر در کشورهای اروپایی سکوت دارند.[۹۵][۹۶]
فرهنگ و آداب و رسوم
بوکه باران، از آداب و رسوم بارانخواهی در کردستان است که در ایام خشکسالی یا سالهایی که میزان بارندگی آن کم است برگزار میشود. بوک به معنی عروسک است. دختران نوجوان روستا با استفاده از دو تکه چوب عروسکی ساخته و لباسی از پارچههای رنگی بر تن آن عروسک میپوشانند و برای آن سربندی درست میکنند. سپس آن عروسک را در دست میگیرند و در حالی که شعر میخوانند در کوچهها میگردند. هنگام عبور «بوکه باران» از کوچهها اهالی بر آن عروسک آب میپاشند به نیت این که باران و گندم در آن سال فراوان باشد. اهالی هدایایی مانند تخم مرغ، پول و یا گردو به دختران میدهند. دختران پس از گذراندن بوک (عروسک) از همه کوچهها آن را به قبرستان و یا زیارتگاه موجود در روستا میبرند، سپس آن را میسوزانند و یا به آب میاندازند و هدایای جمعآوری شده را بین خود تقسیم میکنند. اهالی روستای هشمیز از دهستان ژاورود شرقی، بخش مرکزی شهر سنندج در منطقهای سرد و خشک در ۳۶ کیلومتری جنوب غرب سنندج به این عروسک «بووکه چووینه»(bokâ cuwina) گویند و آن عروسک چوبی را در گهوارهای گذاشته و میچرخانند. این دختران هنگام چرخاندن عروسک در کوچهها اشعاری را آوازوار و آهنگین و به صورت دستهجمعی میخوانند.[۹۷]
از جمله اعیادی که در تمامی کشورهای اسلامی و نیز در ایران برگزار میشود، اعیاد اسلامی است. کردها برای رسوم و اعیاد مذهبی مانند عید قربان، عیدفطر و به خصوص میلاد پیامبر اسلام ارزش بسیاری قائلند. در دو عید فطر و قربان مردم با اقامه نماز مخصوص عید در حالی که لباس نو به تن دارند به دید و بازدید یکدیگر میروند. علاوه بر این، جشن عید مبعث پیامبر از شکوه ویژهای برخوردار است. این جشن در ماه رجب که سراسر سرور و شادی است برگزار میشود. در این مراسم غذاهای نذری از جمله نوعی آش مخصوص طبخ میشود و در میان مردم تقسیم میگردد و همراه با آن مراسم ذکر دراویش و نواختن دف و خواندن اذکار مخصوص شامل مولودی خوانی، حمد و ستایش محمد و نیایش به درگاه خداوند نیز اجرا میشود. البته مولودی خوانی در ماههای دیگر سال، نیز جز ماههای محرم و صفر برگزار میشود.[۹۸]
هنگام فرارسیدن نوروز در کردستان، پس از برپایی سفره هفتسین با توجه به توانایی افراد هر خانوار به محض رسیدن سال، صدای هلهله و شادی از هر خانهای بلند میشود. نخست افراد کوچک خانواده دست بزرگان را میبوسند و سپس بزرگان خانواده روی بچهها و جوانان را میبوسد و به هر کدام عیدی میدهد. پس از آن بر سر سفره مینشینند و به خوردن مشغول میشوند. بچهها و جوانان مقداری سیر و پیاز را خورده و نیز به پای خود میمالند. این کار را به این سبب میکنند که از گزند جانورانی مانند مار و کژدم درامان باشند. همچنین براین باورند که سمنو باعث افزایش بینایی و هوش، سرکه و سماق باعث از بین رفتن صفرا و سرگیجه و خوردن سیر، باعث دفع سموم بدن میشود و از مرگ ناگهانی جلوگیری میکند.[۹۹]
ایلهای کرد ایران
نواحی کُردنشین ایران شامل: قسمت غربی استان آذربایجان غربی از ناحیه ماکو شروع میشود و با در برگرفتن نیمهٔ غربی استان و برخی از شهرهای جنوب دریاچه ارومیه، شامل دیگر استانهای غرب ایران یعنی استان کردستان، کرمانشاه و ایلام میشود؛ و در قسمت جنوبی استان آذربایجان غربی، شهرستانهای اشنویه، مهاباد، بوکان، پیرانشهر، سردشت، بخشهایی از نقده، تکاب و شاهیندژ کردنشین هستند. سه گروه از کردها شامل طوایف کرد حسین خانی , زنگنه و کردزنگنه ،در زمان حکومت افشاریه،از منطقه کردستان و کرمانشاهان به خاک بختیاری در استان خوزستان کوچانده شدند و اکنون به طوایف کرد شهرت دارند که در شهرهای قلعه تل,باغملک,ایذه و رامهرمز سکونت دارند.عناصری از زبان کردی در لهجه این مردمان یافت می شود.اکثریت جمعیت شهرهای باغملک و قلعه تل را کردها تشکیل می دهند. بخشهایی از خراسان: در قسمتهای از استان خراسان شمالی و قسمتهایی از خراسان رضوی نیز مناطقی وجود دارند که مردم در آن مناطق به کرمانجی صحبت میکنند که از این میان میتوان به مناطق: اسفراین، بجنورد، شیروان، قوچان، درگز، چناران و باجگیران اشاره نمود. مردم کردتبار منطقهٔ خراسان بنا به منابع تاریخی نوادگان کردهایی هستند که در زمان شاه عباس از منطقه باختری دریاچه ارومیه به این نواحی برای نگاهداری از مرزهای ایران کوچ داده شدند و بنا به روایتی دیگر شاه عباس آنان را به خاطر تضعیف سرکشی خانهای کرمانجی و بکار بردن آنان در مقابله با حملات بیامان ازبکان به خراسان بزرگ کوچاند.[۱۰۰]
ژنتیک و تبار
کردها از قومهای مورد توجه آریاییگران بودهاند. باور عمومی نزد آریاییگران این بودهاست که چون کردها مردمانی کوهزی بودهاند، نسبت به خویشاوندان دشتی/شهری خود از اختلاط با نژادهای دیگر دور بودهاند. در دهههای پیش از جنگ جهانی دوم که نظریههای نژاد برتر و آریاییگری خصوصاً از نوع موبورِ اروپای شمالی شیوع داشت، کردهای مناطق کوهستانی را بر اساس نظریهٔ گهوارهٔ اروپای شمالی آریاییها در زمرهٔ آریاییهای بلند قامت، موبور و چشم آبی (Homo europeus nordicus) طبقهبندی کردند. فون لوشن به همانندی زیست بوم کردها و فرمانروایان هندو-ایرانی میتانی در ۳۵۰۰ سال پیش از این اشاره کردهاست.[۱۰۱]
قائلشدن ریشهٔ ایرانی و به تبع آن هندواروپایی برای کردان، از لحاظ تاریخی بدین سبب بودهاست که کردی از زبانهای ایرانیاست. پس فرضیهٔ ایرانیتبار بودن کردان با توجه به قراین زبانشناختی بودهاست و نه ژنشناختی.[۱۰۲]
پژوهشهای میانرشتهای، بهویژه با نظر در دیانآی این مردمان، تصویر پیچیدهتری از واقعیت ترسیم کردهاند. طبق یکی از پژوهشها، قدیمترین نیاکان کردان از اخلاف بومیان اولیه هلال خصیب در عصر نوسنگی بودهاند. جایگاه جغرافیایی ایشان بیرون ایران امروزی جایی در شمال غربی آن میبود. ایرانیزبانشدن این بومیان چند هزاره سپستر، در پی درآمدن چندین موج نخبگان جنگاور ایرانیزبان از آسیای میانه به سرزمینهای ایشان بودهاست.[۱۰۲]
از جمله نتایج جالبی که از مطالعات ژنشناختی گرفتهاند قرابت توارثی کردان و یهودیان است. برای نمونه اظهار شدهاست که یهودیان به کردان نزدیکترند تا به عربان فلسطین.[۱۰۳]
از سوی دیگر یک مطالعه ژنتیکی بر روی دیانای میتوکندریایی اقوام ایرانی نشان داده که بیشتر کردهای ایران به هاپلوگروپ HV تعلق دارند. هاپلوگروپ J با ۲۰ درصد و U7 با ۸ درصد در رتبههای بعدی قرار گرفتند که هر سه آنها از هاپلوگروپهای مخصوص اورآسیای غربی هستند. مقایسه دوبدوی نوکلئوتیدهای تغییریافته نشان داد که کردها بیشترین شباهت در الگوی دیایای میتوکندریایی (نسب مادری) را به گیلکها و بیشترین تفاوت را با بلوچها دارند.[۱۰۴]
منابع
- اشمیت، رودیگر. راهنمای زبانهای ایرانی. ترجمهٔ آرمان بختیاری، عسکر بهرامی، حسن رضایی باغ بیدی و نگین صالحی نیا. چاپ ۲. تهران: انتشارات ققنوس، ۱۳۸۷. شابک ۹۶۴-۳۱۱-۴۸۸-۰.
- چایلد، ویر گوردون. آریاییها. ترجمهٔ محمدتقی فرامرزی. چاپ ۲. تهران: انتشارات نگاه، ۱۳۸۷. شابک ۹۶۴-۳۵۱-۳۴۸-۳.
- اسدی، علیرضا. فرهنگ تطبیقی گویش کردی ایلامی با زبان ایرانی میانه (پهلوی اشکانی و ساسانی) به انضمام تاریخ و زبان استان ایلام قبل از اسلام. ایلام: انتشارات جوهر حیات، ۱۳۹۰. شابک ۹۷۸-۶۰۰-۶۳۵۵-۲۳-۸.
- گبانچی، ایوب. جشنها و آیینهای ایران باستان. تهران: انتشارات عطایی، ۱۳۹۲. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۳۱۳-۷۰۹-۰.
- قرشی، امانالله. ایراننامک: نگرشی نو به تاریخ و نام ایران. چاپ ۳. تهران: انتشارات هرمس، ۱۳۸۹. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۶۶۴۱-۸۱-۵.
- صفا، ذبیحاللّه، تاریخ ادبیات در ایران (۸ مجلد)، انتشارات فردوس.
- تاریخ ایران، سِر پرسی سایکس، ۱۳۵۵.
- کتاب تاریخ ایران دکتر خنجی
- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ ۱٫۳ CIA - The World Factbook: 14 million in Turkey (18%)[۱], 4.7–6.2 million in Iraq(15-20%)[۲], 7.9 million in Iran(10%)[۳] (all for 2012), plus several million in Syria, neighboring countries, and the diaspora
- ↑ ۲٫۰ ۲٫۱ ۲٫۲ ۲٫۳ ۲٫۴ The Kurds: culture and language rights (Kerim Yildiz, Georgina Fryer, Kurdish Human Rights Project; 2004): 18% of Turkey, 20% of Iraq, 8% of Iran, 9.6%+ of Syria; plus 1–2 million in neighboring countries and the diaspora
- ↑ ۳٫۰ ۳٫۱ Sandra Mackey , “The reckoning: Iraq and the legacy of Saddam”, W.W. Norton and Company, 2002. Excerpt from pg 350: “As much as 25% of Turkey is Kurdish. ”
- ↑ Kürtlerin nüfusu 11 milyonda İstanbul"da 2 milyon Kürt yaşıyor - Radikal Dizi. Radikal.com.tr. Retrieved on 2013-07-12.
- ↑ Studying the Kurds in Syria: Challenges and Opportunities | Lowe | Syrian Studies Association Bulletin. Ojcs.siue.edu. Retrieved on 2013-07-12.
- ↑ Henriques, John L. "Syria: issues and historical background". Nova Science Publishers,.
- ↑ Gul, Zana Khasraw (22 July 2013). "Where are the Syrian Kurds heading amidst the civil war in Syria?". Open Democracy. Retrieved 4 November 2013.
- ↑ ۸٫۰ ۸٫۱ ۸٫۲ ۸٫۳ ۸٫۴ ۸٫۵ ۸٫۶ ۸٫۷ The cultural situation of the Kurds, A report by Lord Russell-Johnston, Council of Europe, July 2006.
- ↑ ۹٫۰ ۹٫۱ Ismet Chériff Vanly, “The Kurds in the Soviet Union”, in: Philip G. Kreyenbroek & S. Sperl (eds.), The Kurds: A Contemporary Overview (London: Routledge, 1992). pg 164: Table based on 1990 estimates: Azerbaijan (180,000), Armenia (50,000), Georgia (40,000), Kazakhistan (30,000), Kyrghizistan (20,000), Uzbekistan (10,000), Tajikistan (3,000), Turkmenistan (50,000), Siberia (35,000), Krasnodar (20,000), Other (12,000), Total 450,000
- ↑ "Всероссийская перепись населения 2010 г. Национальный состав населения Российской Федерации". Demoscope. Demoscope. Retrieved 4 July 2012.
- ↑ "Information from the 2011 Armenian National Census". Republic of Armenia. Retrieved 7 August 2013.
- ↑ "The Human Rights situation of the Yezidi minority in the Transcaucasus". United Nations High Commissioner for Refugees. United Nations High Commissioner for Refugees. p. 18.
- ↑ "Kurdish Jewish Community in Israel". Jcjcr.org. Retrieved 2013-04-11.
- ↑ "QS211EW - Ethnic group (detailed)". nomis. Office for National Statistics. Retrieved 3 August 2013.
- ↑ "Ethnic Group - Full Detail_QS201NI". Retrieved 4 September 2013.
- ↑ "Scotland's Census 2011 - National Records of Scotland, Language used at home other than English (detailed)". Scotland Census. Scotland Census. Retrieved 29 September 2013.
- ↑ "Table 4.1.1 Population by individual ethnic groups". Government of Kazakhstan. stat.kz. Retrieved 28 July 2012.
- ↑ Mahmoud A. Al-Khatib and Mohammed N. Al-Ali. "Language and Cultural Shift Among the Kurds of Jordan". p. 12. Retrieved 10 November 2012.
- ↑ "The Kurdish Diaspora". Institut Kurde De Paris. Retrieved 23 October 2011.
- ↑ Andersen, Ole Stig (11 July 2004). "Kurdisk". olestig.dk. Retrieved 6 March 2013.
- ↑ "2006-2010 American Community Survey Selected Population Tables". Government of the United States of America. Government of the United States of America. Retrieved 5 August 2013.
- ↑ "4.1. Number of resident population by selected nationality". Government of Kyrgyzstan. United Nations. Retrieved 9 July 2012.
- ↑ "Население Кыргызстана" (in Russian).
- ↑ "2011 National Household Survey: Data tables". Statistics of Canada. Statistics of Canada. Retrieved 19 January 2013.
- ↑ "Language according to age and sex by region 1990 - 2011". Statistics Finland. Statistics Finland. Retrieved 19 January 2013.
- ↑ Bois, Th. ; Minorsky, V. ; Bois, Th. ; Bois, Th. ; MacKenzie, D.N. ; Bois, Th. "Kurds, Kurdistan." Encyclopaedia of Islam. Edited by: P. Bearman , Th. Bianquis , C.E. Bosworth , E. van Donzel and W.P. Heinrichs. Brill, 2009. Brill Online. <http://www.brillonline.nl/subscriber/entry?entry=islam_COM-0544> Excerpt 1:"The Kurds, an Iranian people of the Near East, live at the junction of more or less laicised Turkey"
- Michael G. Morony, "Iraq After the Muslim Conquest", Gorgias Press LLC, 2005. pg 265: "Kurds were the only smaller ethnic group native to Iraq. As with the Persians, their presence along the northeastern edge of Iraq was merely an extension of their presence in Western Iran. All of the non-Persian, tribal, pastoral, Iranian groups in the foothills and the mountains of the Zagros range along the eastern fringes of Iraq were called Kurds at that time."
- ↑ G. Asatrian, Prolegomena to the Study of the Kurds, Iran and the Caucasus, Vol.13, pp.1-58, 2009: "The ancient history of the Kurds, as in case of many other Iranian ethnic groups (Baluchis, etc.), can be reconstructed but in a very tentative and abstract form"
- ↑ Michael G. Morony, "Iraq After the Muslim Conquest", Gorgias Press LLC, 2005. pg 265: "Kurds were only small ethnic group native to Iraq. As with the Persians, their presence along the northeastern edge of Iraq was merely an extension of their presence in Western Iran. All of the non-Persian, tribal, pastoral, Iranian groups in the foothills and the mountains of the Zagros range along the eastern fringes of Iraq were called Kurd at that time.
- ↑ E. J. van Donzel, "Islamic desk reference ", BRILL, 1994. ISBN 90-04-09738-4. pg 222: "Kurds/Kurdistan: the Kurds are an Iranian people who live mainly at the junction of more or less laicised Turkey, Shi'i Iran Arab Sunni Iraq and North Syria and the former Soviet Transcaucasia. Several dynasties, such as the Marwanids of Diyarbakir, the Ayyubids, the Shaddadis and possibly the Safawids, as well as prominent personalities, were of Kurdish origin.
- ↑ John Limbert, The Origins and Appearance of the Kurds in Pre-Islamic Iran, Iranian Studies, Vol.1, No.2, Spring 1968, pp.41-51. p.41: "In these last areas, the historic road from Baghdad to Hamadan and beyond divides the Kurds from their Iranian cousins, the Lurs."
- ↑ RUSSELL, JR 1990 «Pre-Christian Armenian Religion*, dans Aufstieg und Nieder- gang der Romischen Welt, II, 18.4, p. 2679-2692, Berlin-New York, 1990. , pg 2691: "A study of the pre-Islamic religion of the Kurds, an Iranian people who inhabited southern parts of Armenia from ancient times to present, has yet to be written"
- ↑ Discoveries from Kurdish Looms by Robert D. Biggs, Mary and Leigh Block Gallery, Northwestern University, 1983, p.9 "Ethnically+the+Kurds+are+an+Iranian+people"&dq="Ethnically+the+Kurds+are+an+Iranian+people"&hl=en&sa=X&ei=QitmT8WFEKOciQL21ISjDw&ved=0CDAQ6AEwAA "Ethnically the Kurds are an Iranian people"
- ↑ کرد و پراکندگی او در گستره ایران زمین - ح. بهتویی - ۱۳۷۷ - تهران.
- ایلها و طایفههای عشایری کرد ایران. علی میرنیا. ناشر نسل دانش. ایران. ۱۳۶۸.
- آیت محمدی. سیری در تاریخ سیاسی کرد و کردهای قم. انتشارات پرسمان. ۱۳۸۲
- کردها نوادگان مادها - و. مینورسکی - ۱۳۸۲ نشر: ژیار
- سیسیل جی ادموندز: کردها، ترکها، عربها ص ۱۳، ترجمه یونسی
- بنیانهای تاریخی کردان
- و. نیکیتین - کرد و کردستان ترجمه محمد قاضی - نشر درایت ۱۳۶۳. ص ۴۲–۵۱،
- ↑
- کرد و پراکندگی او در گسترهٔ ایرانزمین، ح. بهتویی، تهران، ۱۳۷۷.
- ایلها و طایفههای عشایری کرد ایران، علی میرنیا، تهران، ناشر نسل دانش، ۱۳۶۸.
- ↑ «KURDISH TRIBES». Encyclopædia Iranica، ۱۶ ژوئن ۲۰۰۴. بازبینیشده در ۳۰ ژوئن ۲۰۱۵.
- ↑ ایران، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، جلد دهم، تهران ۱۳۸۰
- ↑ آیت محمدی. سیری در تاریخ سیاسی کرد و کردهای قم. انتشارات پرسمان. ۱۳۸۲
- ↑ و. نیکیتین - کرد و کردستان ترجمه محمد قاضی - نشر درایت ۱۳۶۳. ص ۴۲–۵۱،
- ↑ CIA - The World Factbook
- ↑ Joshua Project - Great Commission Status of the Kurd People Cluster
- ↑ مرکز آمار ایران. دفتر آمارهای جمعیت، نیروی کار و سرشماری. جمعیت و متوسط رشد سالانه: آبان ۱۳۸۵.
- ↑ مرکز آمار ایران. دفتر آمارهای جمعیت، نیروی کار و سرشماری. خانوار و جمعیت استانها برحسب ساکن و غیر ساکن: آبان ۱۳۸۵.
- ↑ محمد معین فرهنگ فارسی (متوسط) شش جلدی، انتشارات امیرکبیر، تهران ۱۳۶۲
- ↑ احسان یارشاطر: زبانها و لهجههای ایرانی: مقدمه لغتنامه دهخدا. تهران ۱۳۳۷
- ↑ محمد معین فرهنگ فارسی (متوسط)، ششجلدی، انتشارات امیرکبیر، تهران ۱۳۶۲
- ↑ احسان یارشاطر: زبانها و لهجههای ایرانی: مقدمهٔ لغتنامهٔ دهخدا. تهران، ۱۳۳۷
- ↑ G. Asatrian, Prolegomena to the Study of the Kurds, Iran and the Caucasus, Vol.13, pp. 1–58, 2009: "Generally, the etymons and primary meanings of tribal names or ethnonyms, as well as place names, are often irrecoverable; Kurd is also an obscurity"
- ↑ G. S. Reynolds, A Reflection on Two Qurʾānic Words (Iblīs and Jūdī), with Attention to the Theories of A. Mingana, Journal of the American Oriental Society, Vol. 124, No. 4 (October –December , 2004), pp. 675–689. (see p.683, 684 & 687)
- ↑ G. Asatrian, Prolegomena to the Study of the Kurds, Iran and the Caucasus, Vol.13, pp. 1–58, 2009: "Evidently, the most reasonable explanation of this ethnonym must be sought for in its possible connections with the Cyrtii (Cyrtaei) of the Classical authors."
- ↑ ۵۰٫۰ ۵۰٫۱ ۵۰٫۲ ۵۰٫۳ قرشی، امانالله. ایراننامک: نگرشی نو به تاریخ و نام ایران، تهران: هرمس، چاپ سوم: ۱۳۸۹؛ ص ۲۵۴.
- ↑ N. Maxoudian, Early Armenia as an Empire: The Career of Tigranes III, 95–55 BC, Journal of The Royal Central Asian Society, Vol. 39, Issue 2, April 1952 , pp. 156–163.
- ↑ A.D. Lee, The Role of Hostages in Roman Diplomacy with Sasanian Persia, Historia: Zeitschrift für Alte Geschichte, Vol. 40, No. 3 (1991), pp. 366–374 (see p.371)
- ↑ J. den Boeft, Philological and historical commentary on Ammianus Marcellinus XXIII, 299 pp. , Bouma Publishers, 1998. (see p.44)
- ↑ J. F. Matthews, Political life and culture in late Roman society, 304 pp. , 1985
- ↑ George Henry Townsend, A manual of dates: a dictionary of reference to the most important events in the history of mankind to be found in authentic records, 1116 pp. , Warne, 1867. (see p.556)
- ↑ F. Stark, Rome on the Euphrates: the story of a frontier, 481 pp. , 1966. (see p.342)
- ↑ . http://books.google.com.tr/books?id=kzrFOhXDp5wC&pg=PA123&dq=kurds+guti&hl=tr&sa=X&ei=OhWyUaaOKZKyhAfh44CgDw&ved=0CFgQ6AEwBQ#v=onepage&q=kurds%20guti&f=false.
- ↑ «Encyclopedia of the peaple in africa and the middle east».
- ↑ G. Asatrian, Prolegomena to the Study of the Kurds, Iran and the Caucasus, Vol.13, pp.1-58, 2009. Excerpt 1: ""Generally, the etymons and primary meanings of tribal names or ethnonyms, as well as place names, are often irrecoverable; Kurd is also an obscurity" " Excerpt 2: "It is clear that kurt in all the contexts has a distinct social sense, “nomad, tent-dweller”. It could equally be an attribute for any Iranian ethnic group having similar characteristics. To look for a particular ethnic sense here would be a futile exercise." pg 24: "The Pahlavi materials clearly show that kurd in pre-Islamic Iran was a social label, still a long way off from becoming an ethnonym or a term denoting a distinct group of people." [۴]
- ↑ قرشی، امانالله. ایراننامک: نگرشی نو به تاریخ و نام ایران، تهران: هرمس، چاپ سوم: ۱۳۸۹؛ ص ۹-۲۳۸.
- ↑ محمد بن جریر طبری، ابوالقاسم حالت تاریخ طبری، ابوالقاسم حالت، ج۱۱، ص۴۹۷۷
- ↑ و. نیکیتین - کرد و کردستان ترجمه محمد قاضی - نشر درایت ۱۳۶۳. ص ۴۲–۵۱،
- ↑ ایرانشهر-جلد اول ۱۳۴۲- یونسکو- کمیسیون ملی یونسکو در ا یران ص۹۷
- ↑ سیسیل جی ادموندز: کردها، ترکها، عربها ص ۱۳، ترجمهٔ ابراهیم یونسی
- ↑ تاریخ ابن خلدون صفحه۵۶۱ خبر الاکراد
- ↑ ایرانشهر-جلد اول ۱۳۴۲- یونسکو- کمیسیون ملی یونسکو در ا یران ص۹۷
- ↑ Richard Frye,"The Golden age of Persia", Phoneix Press, 1975. Second Impression December 2003. pp 111: "Tribes always have been a feature of Persian history, but the sources are extremly scant in reference to them since they did not 'make' history. The general designation 'Kurd' is found in many Arabic sources, as well as in Pahlavi book on the deeds of Ardashir the first Sassanian ruler, for all nomads no matter whether they were linguistically connected to the Kurds of today or not. The population of Luristan, for example, was considered to be Kurdish, as were tribes in Kuhistan and Baluchis in Kirman"
- ↑ G. Asatrian, Prolegomena to the Study of the Kurds, Iran and the Caucasus, Vol.13, pp.1-58, 2009. It seems, the social aspect of the term Kurd was prevalent even in the times of Sharaf Khan (16th century), who used the yefe-ye akrd (“race of Kurds”) to imply ethnic groups of different kinds but with similar lifestyles and social and economic setups. The Kurds, according to him, “are of four kinds (qism), and their language(s) and habits are different from each other: first, the Kurmn; second, the Lur; third, the Kalhor; [and] fourth, the Grn” (Scheref 1862: 13). One thing, however, is certain: the process of the evolution of this social term into an ethnonym took, no doubt, a long time-span (see Graph 1), going through different peripeteia of semantic crystallisation and choice of the relevant denotatum or referent [۵]
- ↑ Martin van Bruinessen. "The ethnic identity of the Kurds", in: Ethnic groups in the Republic of Turkey, compiled and edited by Peter Alford Andrews with Rüdiger Benninghaus [=Beihefte zum Tübinger Atlas des Vorderen Orients, Reihe B, Nr.60]. Wiesbaden: Dr. Ludwich Reichert, 1989, pp. 613-21. The ruler of the autonomous Kurdish emirate of Bitlis, Sharaf al-Din Khan, composed a history of the Kurds, Sharafnama (1005/1596), in which he compiled detailed information on Kurdish dynasties of the past and all tribes of his day. He included Sunnis and Yezidis as well as Alevi Kurds, and the speakers of Zaza as well as of Kurmanji dialects, and even such groups that would not be considered as Kurds today, such as the Lor and Bahtiyari in Iran. Both authors paid little attention to the lower strata of society; where they spoke of Kurds they seemed to mean the ruling families and their tribal followers only. Not all tribesmen, it should be stressed, were pastoral nomads or transhumants. There were also sedentary tribesmen, who were free cultivators or had become townsmen. [۶]
- ↑ V. Minorsky, "The Guran" , BSOAS, University of London, Vol. 11, No. 1 (1943 pp 75-103 This enumeration gives a clear idea of the main groups of the Iranian mountaineers, but only the Kurmanj, and possibly the Kalhur, come under the heading Kurd, whereas the Lur and the Guran stand apart, both for linguistic and ethnological reasons.
- ↑ تاریخ سنی ملوک الارض و الانبیاء علیهم الصلاه و السلام نویسنده:حمزه اصفهانی، حمزه بن حسن. ناشر: منشورات دار مکتبه الحیاه. متن: «کانت الفرس تسمی الدیلم الاکراد طبرستان کما کانت تسمی العرب اکراد سورستان»
- ↑ عنوان کتاب: ترجمه کتاب معجم البلدان. نویسنده: یاقوت حموی بغدادی. ناشر: سازمان میراث فرهنگی کشور. تعداد جلد: 2 جلد. زبان: فارسی
- ↑ Wladimir Iwanov:"The term Kurd in the middle ages was applied to all nomads of Iranian origin".(Wladimir Ivanon, "The Gabrdi dialect spoken by the Zoroastrians of Persia", Published by G. Bardim 1940. pg 42(
- ↑ David Mackenzie: "If we take a leap forward to the Arab conquest we find that the name Kurd has taken a new meaning becoming practically synonmous with 'nomad', if nothing more pejorative" D.N. Mackenzie, "The Origin of Kurdish", Transactions of Philological Society, 1961, pp 68-86
- ↑ Martin van Bruinessen, "The ethnic identity of the Kurds", in: Ethnic groups in the Republic of Turkey, compiled and edited by Peter Alford Andrews with Rüdiger Benninghaus [=Beihefte zum Tübinger Atlas des Vorderen Orients, Reihe B, Nr.60]. Wiesbaden: Dr. Ludwich Reichert, 1989, pp. 613-21. excerpt: "The ethnic label "Kurd" is first encountered in Arabic sources from the first centuries of the Islamic era; it seemed to refer to a specific variety of pastoral nomadism, and possibly to a set of political units, rather than to a linguistic group: once or twice, "Arabic Kurds" are mentioned. By the 10th century, the term appears to denote nomadic and/or transhumant groups speaking an Iranian language and mainly inhabiting the mountainous areas to the South of Lake Van and Lake Urmia, with some offshoots in the Caucasus...If there was a Kurdish speaking subjected peasantry at that time, the term was not yet used to include them."
- ↑ V. Minorsky, Encyclopedia of Islam: "We thus find that about the period of the Arab conquest a single ethnic term Kurd (plur. Akrād) was beginning to be applied to an amalgamation of Iranian or iranicised tribes. , "Kurds" in Encyclopaedia of Islam". Edited by: P. Bearman , Th. Bianquis , C.E. Bosworth , E. van Donzel and W.P. Heinrichs. Brill, 2007. Brill Online. accessed 2007.
- ↑ Richard Frye,"The Golden age of Persia", Phoneix Press, 1975. Second Impression December 2003. pp 111: "Tribes always have been a feature of Persian history, but the sources are extremly scant in reference to them since they did not 'make' history. The general designation 'Kurd' is found in many Arabic sources, as well as in Pahlavi book on the deeds of Ardashir the first Sassanian ruler, for all nomads no matter whether they were linguistically connected to the Kurds of today or not. The population of Luristan, for example, was considered to be Kurdish, as were tribes in Kuhistan and Baluchis in Kirman"
- ↑ C. G. CERETI, "KĀR-NĀMAG Ī ARDAŠĪR Ī PĀBAGĀN" in Encycloapedia Iranica Kurds (a term that in pre-Islamic times designated the various nomadic lineages, rather than a specific ethnicity).
- ↑ واژهنامهٔ طبری، صادق کیا، ص ۱۶۶
- ↑ «زبانها و گویشهای ایران»، منبع: کتاب تاریخ زبان فارسی، نویسنده: دکتر پرویز ناتل خانلری
- ↑ حمید ایزدپناه-نویسنده و پژوهشگر
- ↑ G. Asatrian, Prolegomena to the Study of the Kurds, Iran and the Caucasus, Vol.13, pp.1-58, 2009. It seems, the social aspect of the term Kurd was prevalent even in the times of Sharaf Khan (16th century), who used the yefe-ye akrd (“race of Kurds”) to imply ethnic groups of different kinds but with similar lifestyles and social and economic setups. The Kurds, according to him, “are of four kinds (qism), and their language(s) and habits are different from each other: first, the Kurmn; second, the Lur; third, the Kalhor; [and] fourth, the Grn” (Scheref 1862: 13). One thing, however, is certain: the process of the evolution of this social term into an ethnonym took, no doubt, a long time-span (see Graph 1), going through different peripeteia of semantic crystallisation and choice of the relevant denotatum or referent [۷]
- ↑ "Ludwig Paul, "Kurdish Language" in Encyclopaedia Iranica" http://www.iranicaonline.org/articles/kurdish-language-i
- ↑ "Ludwig Paul, "Kurdish Language" in Encyclopaedia Iranica" http://www.iranicaonline.org/articles/kurdish-language-i Any attempt to study or describe the history of the Kurdish (Kd.) language(s) faces the problem that, from Old and Middle Iranian times, no predecessors of the Kurdish language are yet known; the extant Kurdish texts may be traced back to no earlier than the 16th century CE
- ↑ Windfuhr, Gernot (1975), “Isoglosses: A Sketch on Persians and Parthians, Kurds and Medes”, Monumentum H.S. Nyberg II (Acta Iranica-5), Leiden: 457-471
- ↑ [۸]
- ↑ Joshua Project - Great Commission Status of the Kurd People Cluster
- ↑ دانشنامه کوچک <
- ↑ رودیگر اشمیت (ویراستار). راهنمای زبانهای ایرانی. جلد دوم. ترجمه آرمان بختیاری و دیگران. تهران: انتشارت ققنوس، ۱۳۸۷. صص ۵۴۱-۵۵۴
- ↑ علیرضا اسدی. زبان کردی بازمانده زبان مادها. هفته نامه سوران، سال ششم، شماره ۲۴۳، ۴ آبان ۱۳۹۳، ص ۶.
- ↑ علیرضا اسدی. «فرهنگ تطبیقی گویش کردی ایلامی با زبان ایرانی میانه (پهلوی اشکانی و پهلوی ساسانی) به انضمام تاریخ و زبان استان ایلام قبل از اسلام». بانک کتاب مرکزی ایلام: انتشارات جوهر حیات، ۱۳۹۰. بازبینیشده در ۲۸ ژوئن ۲۰۱۵.
- ↑ رودیگر اشمیت (ویراستار). راهنمای زبانهای ایرانی. جلد دوم. ترجمه آرمان بختیاری و دیگران. تهران: انتشارت ققنوس، ۱۳۸۷. صص ۵۵۴-۵۶۲
- ↑ زبانها و گویشهای ایران. منبع: کتاب تاریخ زبان فارسی نویسنده: دکتر پرویز ناتل خانلری
- ↑ [۹]
- ↑ مقالهٔ مسیحیت در کردستان در دانشنامهٔ کردستانیکا
- ↑ مقالهٔ یهودیت در کردستان، نوشتهٔ دکتر م. ایزدی
- ↑ انسانشناسی و فرهنگ
- ↑ مهناز ظهیری نژاد. «فرهنگ و هویت ایرانیان کرد». پایگاه مجلات تخصصی نور. بازبینیشده در 30 ژوئیه 2015.
- ↑ گبانچی، جشنها و آیینهای ایران باستان، 78.
- ↑ ک. توحدی، حرکت تاریخی کرد به خراسان، انتشارات توس و اسفند، ۱۳۶۶ و ۱۳۷۸
- ↑ چایلد، آریاییها، 227.
- ↑ ۱۰۲٫۰ ۱۰۲٫۱ Hennerbichler, "The Origin of Kurds", Advances in Anthropology, Vol. 2, 2012, 64--79
- ↑ Nebel et al, "The Y Chromosome Pool of Jews as Part of the Generic Landscape of the Middle East," AJHG, Vol. 69, 2001, 1095--1112
- ↑ ژنوم میتوکندری ابزاری مؤثر در تعیین هویت، مجلهٔ پزشکی قانونی، دورهٔ ۱۴، شماره ۳، پاییز ۱۳۸۷
در ویکیانبار پروندههایی دربارهٔ مردمان کرد موجود است. |
|
|
|
|
|