زبان خوارزمی
زبان خوارزمی، زبانی ایرانی از شاخهٔ شمالی زبانهای ایرانی میانه شرقی است که تا اواخر سده هشتم هجری/ چهاردم میلادی در سرزمین خوارزم زنده بود و سپس زبان ازبکی جای آن را گرفت.[۱] خوارزمی خویشاوند سغدی است و سابقاً در واحههای بخش سفلای آمودریا رایج بود.[۲]
به نوشته بیرونی، زبان خوارزمی در دوره او زبانی زنده بوده است. وجود عبارتهای خوارزمی در متون قرن ششم و هفتم ه. ق/ دوازدهم و سیزدهم م. (در نسخههای خطی قرن هشتم/چهاردهم) نشان میدهد که بخشی از ساکنان خوارزم در این دوره با آنکه احتمالاً دوزبانه بودهاند، هنوز این زبان را میدانستند.[۳]
در پنج قرن نخستین اسلامی، در سرزمین خوارزم، دانشمندان بسیاری از آن دیار برخاستند که از محمد خوارزمی (مؤلف کتاب جبر) و ابوریحان بیرونی (مؤلف آثار الباقیه)، نابغه ریاضی و نجوم و جغرافیا و علوم طبیعی میتوان نام برد که تقویم و فهرست اصطلاحات نجومی به زبان متاخر خوارزمی را مدیون او هستیم. دیگر دانشمند نامور خوارزم ابولقاسم محمود بن عمر الزمخشری ملقب به «فخر خوارزم» (مؤلف مقدمة الادب) است که اثر او، در قالب فرهنگ، حاوی بدنه اصلی واژگان موجود زبان خوارزمی است.[۴]
محتویات
منبع شناسی زبان خوارزمی[ویرایش]
دو منبع برای زبان خوارزمی وجود دارد که در ویژگی اختصاصی نسبت به هم شباهتی ندارند ولی هر یک مکمل دیگری هستند. اولی کتابهای فقهی و حقوقی، بیشتر از همه قنیه المنیه، عبارت و جملاتی در دست داریم. از سوی دیکر لغات و واژههای خوارزمی در کتاب مقدمه الادب موجود است، که نسخه خطی آن را زکی ولدی طوغان آن را در ۱۹۷۴ منتشر کرد.[۵]
بیشتر واژگان خوارزمی را که برای ما حفظ شده، میتوان از میان سطور یک دستنوشته (حدود ۵۹۶ ق/ ۱۲۰۰ م)، یعنی لغت نامه ارزشمند عربی مقدمه الادب از زمخشری، مؤلف دیگر بومی خوارزمی بدست آورد. برخی نسخههای دیگر از همین اثر اندک، شمار اندکی از این گونه واژهها را در بر میگیرند. در برابر مدخلهای کی نواخت این لغت نامه، متن خوارزمی که به هر شکل ماندهاند، روی بیش از ۴۰۰ واژه یا جمله ناقص نقل شده، دربارهٔ شرح و تفسیر موضوعی فقهی، به جز کتابهای فقهی و حقوقی عربی دربرگرفته از خوارزمی، در دسترس هستند: یتیمة الدهر تألیف علاءالدین تَرجمانی (درگذشت ۶۵۵ ق/ ۱۲۵۷ م) منیه الفقها تألیف فخرالدین قبازنی و یک تکلمه بعدی، قنیه المنیه تألیف مختار زاهدی غزمینی (درگذشته ۶۵۸ ق، ۱۲۶۰ م).[۶]
آثار نو و متاخر[ویرایش]
آثار بازمانده زبان خوارزمی عبارتند از:
- دو کتیبه بسیار کوتاه بر دو ظرف سفالی از کوی کریلگان قلعه (از سدهٔ سوم یا دوم پیش از میلاد).[۱]
- نوشتههایی کوتاه بر سکههای فرمانروایان خوارزم (از سده سوم یا دوم پیش از میلاد).[۱]
- نوشتههایی بر روی چوب و چرم از توپراق قلعه و یَکه پارسان قلعه (احتمالاً از سده دوم میلادی).[۱]
- چند کتیبه سنگ مزار از توق قلعه (احتمالاً از سده هفتم میلادی).[۱]
- سفالینه کتیبه دار از خومبوزتپه.[۱]
نوشتهها و کتابهای مربوط به دوران اسلامی با خط آرامی-عربی مربوط میشوند و به سدههای دوازدهم تا چهاردم م (ششم تا هشتم ق) تاریخ گذاری شدهاند عبارتند از:
- جملهها و عبارتهایی به خوارزمی در برخی از دستنویسهای دو کتاب فقهی عربی:[۷]
- رساله الالفاظ الخوارزمیه التی فی قنیه المنیه، تألیف کمالالدین العمادی الجرجانی (ترجمانی) در سدهٔ هشتم ق.[۷]
- ترجمه خوارزمی کتاب لغتی به نام مقدمه الادب از علامه جارالله زمخشری، درگذشت به سال ۵۳۸. در این اثر، واژگان خوارزمی به زبانهای عربی، فارسی و ترکی معنی و شرح شده است.[۷]
- لغات و اصطلاحات و گاهی عبارات نجومی در آثار ابوریحان بیرونی از قبیل آثار الباقیه عن القرون الخالیه، فصلی مربوط به جشنها، نامها، روزها و ماههای سال و اصطلاحات نجومی و تقویمی و تاریخی آن؛ و همچنین، در کتاب التفهیم الاوائل صناعه التنجیم و در کتاب صیدنه.[۷]
خط خوارزمی[ویرایش]
دو دوره تحول زبان خوارزم را میشناسیم: اول خوارزمی میانه به خط آرامی - خوارزمی و دوم خوارزمی متاخر به خط عربی - خوارزمی. خط آرامی- خوارزمی مانند دیگر خطوط ایرانی میانه برگرفته از خط آرامی، هُزوارِش نیز دارد.[۱] خط سکههای شاههای قدیم خوارزم و آثار و دیگری که توسط تولستو کشف شده، مانند خط پهلوی و خط سغدی و غالب خطهایی که در آسیای مرکزی و غربی پیش از اسلام برای نوشتن به کار میرفته، از خط آرامی گرفته شده، ولی کشف الفبای آن هنوز امکان نیافته است.[۸]
از آنجا که املای واژگان خوارزمی در آثار ابوریحان بیرونی نسبتاً ثابت است، میتوان احتمال داد که خط عربی-خوارزمی از سده چهارم هجری برای نوشتن زبان خوارزمی به کار میرفته است. حروف به کار رفته در این خط عبارتند از: [ا ب پ ت ث ج چ څ ح خ د ذ ر ز ژ س ش ص ض ط ظ ع غ ف ڤ ک ل م ن و ه ی]. چنانچه مشاهده میشود این خط فاقد [ق] و [گ] بوده اما در عوض دارای دو حرف [ڤ] (در حرف نویسی c) و [ڤ] (در حرف نویسی β) بوده است.[۹]
آرامی | َ | ِ | ُ | ا | آ | ب | پ | ت | ث | ج | چ | څ | ح | خ | د |
لاتین | a | i | u | ʾ | ʾ | b | p | t | θ | ǰ | č | c | ḥ | x | d |
آرامی | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ع | غ | ف | ڤ | ط | ل | م |
لاتین | δ | r | z | ž | s | š | ṣ | ż | ʿ | γ | f | β | ṭ | l | m |
آرامی | ن | و | ه | ی | |||||||||||
لاتین | n | ū،w،u | h | e،i،y، ī |
در نوشتههای متاخرتر، گاه حروف بی نقطه، با نقطه و حروفی که چند نقطه دارند با یک نقطه نوشته شدهاند و گاه حتی جای نقطههای حروف عوض شدهاند (مثلاً ݚ به جای د، ب به جای پ، چ و خ به جای څ، چاواک به جای څاواک «آماده») در خط عربی - خوارزمی از نشانههای فتحه، کسره، ضمه، سکون و تشدید نیز استفاده شده است. یکی از کاربردهای تشدید، احتمالاً نمایاندن تکیه بر هجای ما قبل بوده است، مانند: بیّزار «بیزار»، اخسّد = اخزد [uxuzda] «ششصد».[۱۰]
تاریخچه کشف زبان خوارزمی[ویرایش]
آغاز خوارزمیشناسی از ۱۹۲۷ میلادی بود. زمانی که احمد زکی ولدی طوغان حدود صد جمله و عبارت از خوارزمی منتشر کرد که در یک کتاب عربی فقهی، مجموعه فتواها، ثبت شده بود. او به هشت نسخهای دست یافت که در کتابخانههای استانبول نگهداری میشد. این نخستین انتشار اسناد خوارزمی بود که در کتاب معروف یتیمةالدهر فی قتاوی اهل العصر است که عملاً به سرنوشت اثر بیرونی مبتلا گشت. اگرچه زکی ولدی همه متن عربی را کلیشهوار همراه با نقل قولهایی به خوارزمی چاپ کرد، ولی از آن هیچ ترجمهای فراهم نکرد؛ بنابراین خوانندگانش را بشدت محروم کرد. وانگهی نسخههایی که او استفاده کرد از کیفیت متفاوتی برخوردار بودند، و برای انتقال زبان خوارزمی به اندازه کافی بود. متنها فقط در قالب خط بدون اعراب عربی از طریق نسخهپردازهای کاملاً غریب به زبان، ثبت شده بودند که به طور چشمگیر مخدوش بودند. برای نمونه، مثال ʾḥyw qʾrnj mʾ brd dfyʾr منظور را نمیرساند، ʾcyw βʾryx mʾ prʾ δynʾr «آیا برای یک شام راضی هستید؟». در نهایت نشانههای کمی از معانی خوارزمی در متن وجود داشت، بیش از چند نمونه توضیح فارسی در کار نبود، بطوری که زکی ولدی آن را نیز تشخیص نداد. چنانکه نتیجه برخی از جملات هنوز هم گزارش نشده است.[۱۱]
کشف زکی ولدی به این مورد منحصر نمیشد، زیرا او در همان مقاله، ۱۳ عبارت خوارزمی را از یک نسخهای منتشر کرد که در مصر به سال ۷۹۷ ق/۱۳۹۴ م از فرهنگ بزرگ عربی مقدمه الادب زمخشری، دانشمند دیگر خوارزمی، رونوشت شده بود. زکی ولدی فکر میکرد که نسخهپرداز، یعنی شمس الخیوقی از اهل خیوه احتمالاَ هنوز زبان مادری خود را میدانست، اما گاهی او در نقطه گذاری خطا میکند، چنانکه bxmʾr را به جای pcmʾr «حساب، محاسبه» آورده، به نظر میرسد که خیوقی واژهها را از یک نسخه کهن اصیل رونویسی کرده بوده است.[۱۱]
زکی ولدی موضوع را اینجا رها نکرد، نه سال بعد گزارشی داد که تعداد قابل توجهی از جملات و واژههای خوارزمی را در یک اثر فقهی دیگر خوارزمی به عنوان قنیهالمنیه لی تتمیم الغیه «به دست آوردن آرزو برای تکمیل غنا» از مختار الزاهدی (د ۱۲۶۰ م) یافته بوده است. این در اصل خلاصه و چکیده اثر دیگری به نام منیةالفقها «آرزوی فقیهها» از استاد مختار با نام بدیع القُبازنی بود، اما از مواردی از عملکرد خود را به عنوان قاضی، بدان کتاب افزوده بود. زکی ولی اعلام کرد که فقط در ترکیه از ۷۸ نسخه قنیه خبر دارد، که از نه نسخه بهتری استفاده کرده بود. از قرار معلوم تعداد زیادی از نسخهها در کتابخانههای اروپای غربی شناسایی شده بود. در همان گزارش او برای نخستین بار نسخه بسیار معتبر دیگری از مجموعه کوچک اسناد خوارزمی را یادآور شد. او این نسخه مختصر را کتاب مختصر یا رساله نام نهاد، که چکیده تقریباً همه موارد پیچیده واژهها و جملات خوارزمی در قنیه بود، و از طریق بسیاری از حاشیههای اولیه کتاب مقدمه اضافه شده بود. جلالالدین العمادی الجرجانی این اثر را در حدود میانه سده چهاردهم میلادی تکمیل کرد، زیرا احتمالاً زبان خوارزمی در این زمان به سرعت رو به زوال میرفت یا چنانکه زکی ولدی گمان میکند، کاملاً فراموش شده بود. این یک مسئله استنباطی است، با وجود این، این اثر را به عنوان طرحی مطرح شده که آن زمان خوارزمی از یک زندگی پر رونق بهرهمند بود. به هر حال، هیچ شکی نیست که حاشیهنویس، یعنی جلالالدین، زبان خوارزمی را به خوبی میدانست.[۱۲]
در سال ۱۹۳۶ میلادی ایرانشناس جوان، یعنی و. ب. هنینگ دربارهٔ بررسی اسناد خوارزمی با زکی ولدی شروع به همکاری کرد. در تابستان همان سال این دانشمند برجسته یک طرح کوتاه موقتی از زبان را منتشر ساخت و ۳۰ سال بعد، تا زمان مرگ نابههنگامش در ۱۹۶۷ میلادی او کسی بود که همه مقالههای عمده را دربارهٔ مطالعات خوارزمی به انجام رسانده بود. متأسفانه باید گفت که ویرایش کامل انتقادی اسناد از نسخههای متعدد غیرقابل دسترس قنیه که زکی ولدی و هنینگ فراهم کرده بود، هرگز تحقق نیافت. احتمالاً در میراث هنینگ در کالیفرنیا به صورت بلااستفاده و پنهان باقی میماند و همسرش از روی ظنت آن را نگه داشته است. آنچه تا حدودی از بع دیگر آن اثر به منصه ظهور رسید ظاهراً از لنینگراد زمان استالین به دست آمد. هم چنین در سال ۱۹۳۶ میلادی یک نسخه خوبی از قنیه مورد توجه قرار گرفته بود و با آن یک کپی از رساله جلالالدین به پیوست مجلد شده بود که در آغاز یادآوری شد، به صورت یک دست خط بود. اینک معلوم شده که آن نسخه مد نظر نیست، بلکه هنوز یک نسخه خیلی خوب موجود است که روی یک دست خط نسخه برداری شده است. از سال ۱۹۳۹ تا ۱۹۵۱ میلادی فریمان (A. A. Frejman) سلسله مقالههایی را در موضوع خوارزمی منتشر کرد که به ویرایش نسبتاً مبهم حدود ۲۷۵ جمله خوارزمی از دو منبع قنیه و رساله منجر شد. باید گفت که اگرچه این ویرایش اصلاً رضایت بخش نبود، ولی مطالبی بود که مورد تعهد قرار گرفته بود و برخی از یافتههای منتشر شده خود هنینگ از طریق فریمان رونویسی شده بود، که در خاطر هنینگ کراهی نسبت به آن کار ایجاد شده بود و خاطر او را مکدر ساخته بود. چنانکه بعدها آن را بازگو کرد. در نتیجه، در آن ایام، ویرایش اسناد خوارزمی، رضایت بخش نبود، با این اوضاع رو به بهبودی میگذاشت.[۱۳]
فهرست واژهها[ویرایش]
ویژگیهای زبان خوارزمی[ویرایش]
شباهتهایی در تحولات آوایی زبان خوارزمی و گویش اوستایی دیده میشود، مانند کربرد θ به جای δ در برخی از واژهها مثل mθx «ملخ»، اما برخی تحولات آوایی زبان خوارزمی، رابطه نزدیک آن را با زبان اوستایی، چنانکه برخی گمان کردهاند، تأئید نمیکند. برای نمونه، صورت باستانی واژه خوارزمی mrc «مرد» و ʾfcwr «عمو» میبایست به ترتیب martiya و ftūriya بوده باشد که کاملاً با معادلهای اوستایی آنها mašiia و tūriia متفاوت است.[۱]
مهمترین ویژگی آوایی زبان خوارزمی، تبدیل انسدادیهای واکدار آغازین ایرانی باستان b، d، g به سایشیهای واکدار β، δ، γ است: βrk «بَر، میوه» δʾn «دانه» γndȳm «گندم». از دیگر ویژگیهای آوایی جالب توجه زبان خوارزمی، ابدال مصوتهای کوتاه ایرانی باستان a و i و u پیش از آخرین صامت کلمه در موضع وقف به y است. این y در حرف نویسی ÿ نمایانده میشود: δβÿr «در» (به جای δβr) در هنگام وقف.[۱۴]
اسم در زبان خوارزمی دارای دو جنس مذکر و مؤنث، شش حالت نهادی-رایی، برایی، ازی، اضافی (ملکی)، دری، ندایی و دو شمار مفرد و جمع است. پایانههای حالت برای اسامی و صفات مذکر در شمار مفرد عبارتاند از: نهادی-رایی ø- (صفر)، برایی (i)-، ازی a-، اضافی (ملکی) ʾn-، دری a-، ندایی a-. اسامی و صفات مؤنث در شمار مفرد در حالتهای نهادی و دری a- و بقیه حالتها iya- میگیرند. اگر اسم یا صفت مؤنث در شمار مفرد در حالتهای نهادی و دری به ka- ختم شود، در بقیه حالتها ca- میگیرد. پایانههای حالت در شمار جمع عبارتند از: ina- یا i-، اضافی (ملکی) nʾn-. واژههای مذکر و مؤنث مختوم به k- در شمار جمع به ترتیب به ci- و cya- ختم میشوند. به علاوه، حرف اضافه پسین δʾr «برای؛ را» میتواند حالت برایی و نیز مفعول مستقیم معرفه را بنمایاند.[۱۴]
حرف تعریف معین در زبان خوارزمی بازمانده موصول باستانی ya «که» است و دارای این صورت هاست: مفرد مذکر ʾy، مذکرyʾ، جمع برای هر دو جنس ʾy. این صورتها در ترکیب با حروف اضافه به صورت y- و ʾ- در میآیند.[۱۴]
فعل در زبان خوارزمی دارای ماده مضارع و ماده ماضی است. از ماده مضارع، وجوه اخباری التزامی، امری، تأکیدی و تمنایی، زمان آینده (با استفاده از kʾm-) و حال استمراری، نیز صفت فاعلی و مصدر ساخته میشود. ماده ماضی در ساخت ماضی نامحقق با شرطی (به اضافه -mnc-) و ماضی استمراری به کار میرود. برای ساختن ماضی نقلی و ماضی بعید از صفت نقلی استفاده میشود.[۱۴]
مادههای مضارع که با صامت آغاز میشوند، در صورتی که تک هجایی باشند، یا در هجای نخست مصوت بلند داشته باشند، به جز چند مورد استثنائی، در ماضی تغییر نمیکنند. در غیر این صورت، برای ساخت ماده ماضی، به جای نخستین مصوت ماده مضاع از /ā/ استفاده میشود(hβr «دادن»، ماده ماضی hʾβr). اگر ماده مضارع با مصوت (اصلی یا افزوده) آغاز شود، ماده ماضی با افزودن پیشوند m به دست میآید (ʾs «گرفتن»، ماده ماضی mʾs)، مگر در صورتی که مصوت آغازین ماده کوتاه باشد و پس از آن m یا nb یا p آمده باشد. پیشوند m احتمالاً بازمانده پیشوند باستانی ham است.[۱۵]
فعل δʾry «داشتن» به ندرت به عنوان فعل کمکی در ساخت زمانهای ترکیبی استفاده میشود، مانند ʾydk δʾryd «رفته است». شواهدی نیز از ساخت امکانی با فعل کمکی kʾ «کردن» دیده شده است، مانند: n-yt-kyc «نمیتوانست بگیرد» (ʾyt صفت مفعولی از ʾs «گرفتن» است).[۱۵]
مهمترین ویژگی نحوی زبان خوارزمی این است که حتی اگر مفعول فعل یا متمم حرف اضافه به صورت اسم پس از فعل یا حرف اضافه آمده باشد، باز استفاده از ضمیر مفعولی الزامی است. ضمیر مفعولی میتواند به واژهای قبل از فعل یا حرف اضافه نیز بپیوندد. توالی پسوندها از دیگر ویژگیهای جالب نحوی در زبان خوارزمی است. تعداد پسوندها، که میتوانند از نوع ضمیری، قیدی، یا حرف اضافهای باشند، گاه به چهار میرسد: مانند -hyδdʾ -hy-nʾ-dʾ-br (به ترتیب از جپ به راست: خواند - برای او - آنها را - بیرون - بر) «برای او آنها را بر خواند (= بلند خواند).[۱۵]
تحقیقات زبانشناسی[ویرایش]
دانش امروزی ما از زبان خوارزمی مدیون کوشش خستگی ناپذیر و ذهن جستجوگر احمد زکی ولیدی طوغان است. او نخستین کشفیات خود را در زبان خوارزمی، شامل برداشتهایی از یتیمة الدهر و مقدمة الادب، در ۱۳۰۶ ش/ ۱۹۲۷ م منتشر ساخت. پس از ان چاپ عکسیِ دستنویس مقدمة الادب زمخشری در ۱۳۳۰ ش/ ۱۸۵۱ م به همت زکی ولیدی طوغان، گام بزرگی در راه تحقیق و بررسی زبان خوارزمی بود. در همان اوان، فریمان[پانوشت ۱] در «زبان خوارزمی»[پانوشت ۲] (مسکو ۱۹۵۱) نیز به پژوهش دربارهٔ این زبان پرداخته است.[۱۶]
نخستین واژهنامه خوارزمی را هنینگ در سال ۱۹۷۱ تألیف کرد که طی چهل سال همه موارد در دسترس این زبان را بررسی کرده بود، اما تا پیش از مرگش فقط توانست ۲۶۰ مدخل از آن واژهنامه (از حرف ʾ تا حرف ʾkw) را برای چاپ آمده کند.[۱۷]
پانوشت[ویرایش]
پانویس[ویرایش]
- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ ۱٫۳ ۱٫۴ ۱٫۵ ۱٫۶ ۱٫۷ رضایی باغبیدی ۱۳۸۸, p. 95
- ↑ ارانسکی ۱۳۸6, p. 90
- ↑ ارانسکی ۱۳۸6, p. 91-92
- ↑ زرشناس ۱۳۷۵, p. 53
- ↑ هنینگ 1387a, p. 17-27
- ↑ MacKenzie 1992, p. 517-520
- ↑ ۷٫۰ ۷٫۱ ۷٫۲ ۷٫۳ ۷٫۴ ۷٫۵ منصوری 1387, p. 9-13
- ↑ یارشاطر 1332, p. 42-43
- ↑ رضایی باغبیدی ۱۳۸۸, p. 96
- ↑ رضایی باغبیدی ۱۳۸۸, p. 96-97
- ↑ ۱۱٫۰ ۱۱٫۱ مکنزی 1387b, p. 96
- ↑ مکنزی 1387b, p. 96-97
- ↑ مکنزی 1387b, p. 97-98
- ↑ ۱۴٫۰ ۱۴٫۱ ۱۴٫۲ ۱۴٫۳ رضایی باغبیدی ۱۳۸۸, p. 97
- ↑ ۱۵٫۰ ۱۵٫۱ ۱۵٫۲ رضایی باغبیدی ۱۳۸۸, p. 98
- ↑ زرشناس 1390, p. 306-307
- ↑ زرشناس 1390, p. 307
منابع[ویرایش]
- ابولقاسمی، محسن. تاریخ زبان فارسی. تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها (سمت)، ۱۳۹۰. شابک ۹۷۸–۹۶۴-۴۵۹–۵۴۵-۵.
- ارانسکی، یوسف م. زبانهای ایرانی. ترجمهٔ علی اشرف صادقی. تهران: انتشارات سخن، ۱۳۸۶. شابک ۹۶۴-۶۹۶۱-۲۴-x.
- تفضلی، احمد. تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام. به کوشش ژاله آموزگار. تهران: انتشارات سخن، ۱۳۷۸. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۳۷۲-۴۶۹-۶.
- درسدن، مارک ج. «زبانهای ایرانی میانه». بررسیهای تاریخی. ترجمهٔ احمد تفضلی (تهران: نشریه ستاد بزرگ ارتشتاران) بهمن و اسفند، ش. ۵۵ (۱۳۵۳): ۱۱ تا ۶۶. بازبینیشده در ۲/۷/۲۰۱۴.
- دوشن-گیمن، ژاک. «دربارهٔ گویشهای ایرانی». چیستا. ترجمهٔ سعید عریان (تهران) آذر، ش. ۴ (۱۳۶۰): ۴۳۲ تا ۴۴۶. بازبینیشده در ۲/۷/۲۰۱۴.
- رضایی باغبیدی، حسن. تاریخ زبانهای ایرانی. تهران: مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۸۸. شابک ۹۷۸–۹۶۴-۷۰۲۵–۸۴-۳.
- زرشناس، زهره. «زبان خوارزمی». در دانشنامه جهان اسلام. ج. ۱۶. تهران: بنیاد دائرةالمعارف اسلامی، ۱۳۹۰. ۳۰۴–۳۰۷. شابک ۹۷۸–۶۰۰-۴۴۷۰۱۷–۹.
- زرشناس، زهره. «زبان خوارزمی». نامه فرهنگستان (تهران: فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی) بهار، ش. ۵ (۱۳۷۵): ۵۳ تا ۶۵. بازبینیشده در ۲/۷/۲۰۱۴.
- زرشناس، زهره. «نخستین نوشتههای ادبی ایرانی میانه شرقی». نامه پارسی (تهران: شورای گسترش زبان و ادبیات فارسی) تابستان، ش. ۲۵ (۱۳۸۱): ۵ تا ۲۰. بازبینیشده در ۲/۷/۲۰۱۴.
- منصوری، یدالله. «مقدمه، معرفی زبان خوارزمی و منابع آن». در ده گفتار درباره زبان خوارزمی. تهران: انتشارات طهوری، ۱۳۸۷. ۹–۱۳. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۶۴۱۴-۸۲-۲.
- منصوری، یدالله. «بررسی و معرفی منابع تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام». فصلنامه تاریخ ادبیات (تهران: دانشگاه شهید بهشتی - دانشکده علوم انسانی) بهار، ش. ۶۴ (۱۳۸۹): ۲۰۹ تا ۲۱۸. بازبینیشده در ۲/۷/۲۰۱۴.
- مکنزی، د. ن. «مادههای فعل ایمپرفکت خوارزمی». در ده گفتار درباره زبان خوارزمی. ترجمهٔ یدالله منصوری. تهران: انتشارات طهوری، 1387a. ۸۱–۹۱. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۶۴۱۴-۸۲-۲.
- مکنزی، د. ن. «زبان خوارزمی و اوستایی». در ده گفتار درباره زبان خوارزمی. ترجمهٔ یدالله منصوری. تهران: انتشارات طهوری، 1387b. ۹۵–۱۱۴. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۶۴۱۴-۸۲-۲.
- مکنزی، د. ن. «زبان خوارزمی در کتاب فقهی». در ده گفتار درباره زبان خوارزمی. ترجمهٔ یدالله منصوری. تهران: انتشارات طهوری، 1387c. ۱۱۷–۱۳۵. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۶۴۱۴-۸۲-۲.
- مکنزی، د. ن. «واژهبستها در خوارزمی». در ده گفتار درباره زبان خوارزمی. ترجمهٔ یدالله منصوری. تهران: انتشارات طهوری، 1387d. ۱۸۶–۱۹۹. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۶۴۱۴-۸۲-۲.
- نیولی، گراردو. «نکاتی دیگر دربارهٔ فرضیه خوارزمی». در ده گفتار درباره زبان خوارزمی. ترجمهٔ یدالله منصوری. تهران: انتشارات طهوری، ۱۳۸۷. ۱۶۳–۱۷۰. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۶۴۱۴-۸۲-۲.
- هنینگ، و. ب. «ساختار فعل خوارزمی». در ده گفتار درباره زبان خوارزمی. ترجمهٔ یدالله منصوری. تهران: انتشارات طهوری، 1387a. ۱۷–۲۷. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۶۴۱۴-۸۲-۲.
- هنینگ، و. ب. «زبان خوارزمی». در ده گفتار درباره زبان خوارزمی. ترجمهٔ یدالله منصوری. تهران: انتشارات طهوری، 1387b. ۳۱–۵۳. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۶۴۱۴-۸۲-۲.
- هنینگ، و. ب. «اسناد زبان خوارزمی». در ده گفتار درباره زبان خوارزمی. ترجمهٔ یدالله منصوری. تهران: انتشارات طهوری، 1387c. ۵۷–۷۷. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۶۴۱۴-۸۲-۲.
- هومباخ، هلموت. «زبان خوارزمی». در ده گفتار درباره زبان خوارزمی. ترجمهٔ یدالله منصوری. تهران: انتشارات طهوری، ۱۳۸۷. ۱۴۱–۱۶۰. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۶۴۱۴-۸۲-۲.
- یارشاطر، احسان. «چند نکته دربارهٔ زبان خوارزمی». فصلنامه دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران (تهران: دانشگاه تهران) دی، ش. ۲ (۱۳۳۲): ۴۱ تا ۴۹. بازبینیشده در ۲/۷/۲۰۱۴.
- یارشاطر، احسان. «زبانها و لهجههای ایرانی». فصلنامه دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران (تهران)، ش. ۱و۲ (۱۳۳۶): ۱۱ تا ۴۸. بازبینیشده در ۲/۷/۲۰۱۴.
- MacKenzie، D. N. The Khwarezmian glossary—I. Bulletin of the School of Oriental and African Studies، ۱۹۷۰. ۵۴۰–۵۵۹. doi:10.1017/S0041977X00126552. بازبینیشده در 1/24/2014.
- MacKenzie، D. N. The Khwarezmian glossary—II. Bulletin of the School of Oriental and African Studies، 1971a. ۷۴–۹۰. doi:10.1017/S0041977X00141588. بازبینیشده در 1/24/2014.
- MacKenzie، D. N. The Khwarezmian glossary—III. Bulletin of the School of Oriental and African Studies، 1971b. ۳۱۴–۳۳۰. doi:10.1017/S0041977X00129568. بازبینیشده در 1/24/2014.
- MacKenzie، D. N. The Khwarezmian glossary—IV. Bulletin of the School of Oriental and African Studies، 1971c. ۵۲۱–۵۳۷. doi:10.1017/S0041977X00128526. بازبینیشده در 1/24/2014.
- MacKenzie، D. N. The Khwarezmian glossary—V. Bulletin of the School of Oriental and African Studies، ۱۹۷۲. ۵۶–۷۳. doi:10.1017/S0041977X00107360. بازبینیشده در 1/24/2014.
- MacKenzie, D. N. “The Chorasmian Language”. In Encyclopædia Iranica. vol. 5. New York: Bibliotheca Persica Press, 1992. 517–520. Archived from the original on ۱/۲۳/۲۰۱۴. Retrieved ۱/۲۳/۲۰۱۴.
- MACKENZIE, D. N. “KHWARAZMIAN LANGUAGE AND LITERATURE”. In THE CAMBRIDGE HISTORY OF IRAN. vol. III/2. New York: CAMBRIDGE UNIVERSITY PRESS, 2007. ISBN 978–0-521–24693-4.
جستارهای وابسته[ویرایش]
پیوند به بیرون[ویرایش]
|
الگو:کد زبانهای معرفیشده در ایزو ۶۳۹–۳ که حرف اول عنوان بینالمللی آنها حرف X است