سید عزالدین حسینی زنجانی

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
پرش به: ناوبری، جستجو
سید محمد عزالدین حسینی زنجانی
Ayatollahzanjani ezodin.jpg
تولد ۱۲۹۶ شمسی
ایران استان زنجان
زنجان
ملیت ایرانی
مذهب اسلام - شیعه دوازده‌امامی
محل تحصیل زنجان، قم، نجف
استادان سید محمد حجت کوه کمری
سید حسین بروجردی
سید محمدحسین طباطبائی
سید ابوالقاسم خوئی
سید محسن حکیم
سید احمد خوانساری
سید عبدالهادی شیرازی
سید محمدتقی خوانساری
سید صدرالدین صدر
روح‌الله خمینی و…
لقب آیت الله العظمی
عنوان فقیه شیعه، مرجع تقلید
فعالیت شاخص

مدرس درس خارج فقه و اصول

امام جمعه زنجان
فرزندان پنج پسر و سه دختر
تارنما Ab.Alzanjani.ir

سید محمد عزالدین حسینی الموسوی زنجانی (۱۲۹۶ خورشیدی در زنجان - ۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۲ در مشهد)، از مراجع تقلید شیعه اهل ایران بود.

سید محمد حسینی زنجانی (از مراجع تقلید شیعه) فرزند وی است.

عزالدین حسینی زنجانی تحصیلات خود را در زنجان آغاز کرده و در قم و نجف پی گرفته بود. حسینی زنجانی امام جمعه شهر زنجان بود او تا پایان عمرش در مشهد اقامت داشت. سرانجام سید عزالدین حسینی زنجانی روز ۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۲در منزل شخصی خود در مشهد درگذشت و پیکرش روز ۲۶ اردیبهشت تشییع و در دارالزهد حرم علی بن موسی الرضا به خاک سپرده شد.[۱]

او مؤسس کتابخانهٔ حسینی شهر زنجان و نیز پنجمین امام جمعه از خاندان امام جمعه زنجانی بود.

زندگی[ویرایش]

تولد و خانواده[ویرایش]

سید محمد عزالدین حسینی الموسوی زنجانی در سال ۱۲۹۶ هجری شمسی (۱۳۳۷ قمری) در شهر زنجان دیده به جهان گشود.[۲] نماز جمعه زنجان در سال‌های متمادی به وسیله اجداد او اقامه می‌شد. جد اعلای زنجانی، سید محمد مجتهد سردانی از مجتهدین بنام زنجان در عصر خود بود که در طرد و دفع بابیت از زنجان نقش بسیار مهمی داشت.[۳]عبدالله میرزا (پسر فتحعلی شاه و حاکم زنجان) که شیفته و مرید سید محمد مجتهد شده بود، مسجد سید زنجان را برای اقامه نماز جمعه و جماعت به امامت وی بنا کرد. پدر او میرزا محمود حسینی زنجانی از علمای برجسته ایران و نماینده زنجان در مجلس مؤسسان بود.[۴] مادر او، دختر شیخ‌الاسلام زنجان و میرزا ابوعبدالله زنجانی (نخستین عضو ایرانی فرهنگستان دمشق و مترجم «تاریخ‌القرآن») و حبیب‌الله مجد ضیایی (نماینده زنجان در مجلس شورای ملی) دائی‌های وی بودند.[۵] پسردائی‌های پدرش سید رضا زنجانی و سید ابوالفضل زنجانی نیز از روحانیون برجسته و اعضای عالی رتبه جبهه ملی ایران بودند و پسرعمه پدرش عبدالکریم زنجانی از مبلغان اتحاد اسلام به شمار می‌رفت و سال‌ها در حرم علی بن ابی‌طالب نماز جماعت برگزار می‌کرده‌است.[۶]

آیت‌الله میرزا محمود حسینی

اجداد و فرزندان[ویرایش]

  • اجداد وی به ترتیب عبارت‌اند از:

سید محمد عزالدین بن سید محمود بن سید ابوالفضائل بن سید عبدالواسع بن سید محمد بن قاسم بن عزالدین محمد بن جعفر بن حسین بن عباس بن محمد بن ابراهیم بن حسن بن علی بن خلیل بن محمد بن علی بن اسماعیل بن جعفر بن محمد الفرو بن احمد بن ابوالفضل العباس بن یحیی بن یحیی بن حسین ذوالدمعه بن زید بن علی بن الحسین بن علی بن ابی طالب

مادربزرگ پدری سید عزالدین حسینی، سکینه خانم دختر حاج سید محسن موسوی زنجانی و خواهر سید محمد موسوی زنجانی بود. این خانواده نیز، که سابقه‌ای سیصدساله در زنجان دارند و چهره‌هایی چون میرزا ابوطالب زنجانی و سید رضا زنجانی از آن برخاسته‌اند، با چند واسطه به موسی بن جعفر متصل می‌شوند. میرزا محمود و سید عزالدین نام خانوادگی «حسینی موسوی زنجانی» را انتخاب کردند که تلفیق نام فامیلی خانواده‌های مادری و پدری میرزا محمود است.

  • فرزندان: پنج پسر و سه دختر
  • لازم به اشاره است که سید عبدالحسین حسینی الموسوی مدیر کل سابق سازمان امور اداری استخدامی کشور در سال ۱۳۷۶ بر اثر سانحه رانندگی درگذشت و همچنین فرزند دیگر وی، سید علی حسینی الموسوی نیز که از مسئولین شرکت ملی گاز ایران بود در سال ۱۳۸۰ بر اثر ابتلا سرطان درگذشت.

تحصیلات[ویرایش]

وی نخست تحت تربیت پدرش میرزا محمود حسینی، امام جمعهٔ زنجان، مدارج علمی را طی کرد و هم‌زمان به تحصیلات کلاسیک و فراگیری زبان فرانسه نزد میرزا مهدی خان وزیری پرداخت. او بر زبان فرانسه مسلط بود. قبل از تشکیل حوزه علمیه قم به‌وسیله عبدالکریم حائری یزدی حوزه‌های شهرهای ایران فعال بوده، حوزهٔ علمیهٔ زنجان موقعیت خاصی داشته است. وی دوران مقدمات، سطح و مقداری از درس خارج را در حوزهٔ زنجان و در نزد این استادان گذراند:[۷]

دوره ادبیات؛

  1. سید رضا جوقینی (جامع المقدمات)
  2. سید عبد الصمد غزالی (سیوطی)
  3. شیخ مختار لنکرانی (مغنی)
  4. شیخ یحیی مدرسی (مطول) دوره سطح؛
  5. علی رفاه (شرح لمعه)
  6. سید احمد مجتهدی - عموی او - (قوانین الاصول)
  7. حسین دین‌محمدی زنجانی (رسائل و مکاسب)
  8. عبدالکریم خوئینی زنجانی (کفایة الأصول) دوره فلسفه و منطق؛
  9. سید مجتبی موسوی انگورانی (منطق)
  10. میرزا محمود حسینی زنجانی (منظومه و اسفار در فلسفه) وی در دوره خارج به همراه رضا روزبه در جلسات درس پدرش، میرزا محمود حسینی زنجانی شرکت می‌کرد.[۸]

به گفتهٔ عبدالحسین حائری سید عزالدین قطعاً پیش از بلوغ مجتهد بوده است و کسانی که در آن زمان با او مباحثه می‌کردند، متوجه می‌شدند که «فهم ایشان از خیلی شیوخ بالاتر است.»[۹]

مهاجرت به قم[ویرایش]

وی در بیست سالگی به حوزهٔ علمیهٔ قم هجرت کرد و در درس خارج سید محمد حجّت کوه‌کمره‌ای در فقه و اصول حاضر شد. از اول اصول تا اواخر استصحاب و در فقه از اول خیار مجلس تا آخر خیارات و یک دوره صلاه که حدود سیزده سال طول می‌کشد. پس از گذشت چند سال از ورود او سید حسین بروجردی در قم اقامت می‌کند، حسینی زنجانی به مدت ده سال در دروس او شرکت می‌کند و نیز یک دوره در درس اصول آیت‌الله صدر حاضر می‌شود. هم‌چنین در نزد سید احمد خوانساری خارج مباحث الفاظ مقالات را به‌پایان می‌رساند.

کتاب اسفار را به جز مباحث جواهر و اعراض پیش سید روح‌الله خمینی می‌خواند. در یکی از سفرها، پدرش از سید روح‌الله خمینی دربارهٔ او سؤال می‌کند، روح‌الله خمینی می‌گوید:

«ایشان بسیار خوش فهم و خوش قریحه هستند».

رابطهٔ سید محمد عزالدین زنجانی با روح‌الله خمینی نزدیک و صمیمی بود. خمینی توجه خاصی به این شاگرد خود داشتند. زنجانی تعریف می‌کرد که یک بار سخت بیمار بوده و ظاهراً حصبه گرفته بوده. پزشکان اما اشتباه تشخیص داده بودند و داروی اشتباه تجویز کرده بودند. بیماری آن‌قدر شدید شده بود که وی نمی‌توانسته از حجره پا بیرون بگذارد. روح‌الله خمینی در درس اسفار، متوجه غیبت شاگرد خود شدند و از حاضران سراغش را گرفتند. دوستانش گفته بودند که کسالت دارد. فردای آن روز روح‌الله خمینی برای عیادت از این شاگردشان به حجرهٔ او رفتند. حسینی زنجانی خودش تعریف می‌کرد: «امام آمدند و نشستند، از من عیادت کردند و چون دیدند من حال مساعدی ندارم، به خادمی که همراهشان بود، فرمودند از ایشان باید بیشتر مراقبت و پرستاری شود. حتی دستور دادند رختخواب مرتبی را از منزلشان در خیابان یخچال قاضی قم به حجرهٔ من بیاورند.» علاوه بر آن، برای ایشان پزشکی را آوردند و مقدمات انتقال به بیمارستان را هم فراهم کردند.

وی می‌گفت: «در آن شرایط گاهی حتی از درد بیحال می‌شدم. چشمانم را که باز می‌کردم، می‌دیدم حضرت امام رحمه‌الله بالای سر من نشسته‌اند و داروهای مرا به من یادآوری می‌کنند.»[۱۰]

نفرات وسط: حضرات آیات عظام سید موسی شبیری زنجانی و سید عزالدین حسینی زنجانی

او دوره اسفار را پیش سید محمدحسین طباطبایی خواند.[۱۱] درس اسفار و سلسله جلسات مباحثات شبانه، که بعداً به جلسات اصول فلسفه و روش رئالیسم منتهی شد در قم با درخواست زنجانی و جمعی از هم‌دوره‌ای‌های او تشکیل شد.[۳] حسینی زنجانی هم‌چنین از محضر شیخ مهدی مازندرانی که از علمای بزرگ اما گمنام قم بود، استفاده می‌کند. وی کتاب اسفار را در سه دوره و نزد سید روح‌الله خمینی، سید محمدحسین طباطبایی و مهدی مازندرانی خوانده است.

سید محمدحسین طباطبائی به عزالدین حسینی زنجانی بسیار علاقه داشت و بارها از او سخن گفته است، وقتی برای ادامهٔ تحصیل تصمیم به مهاجرت به نجف گرفت، موضوع را با علامه طباطبایی در میان گذاشت. علامه به او گفته بود: «کجا می‌روید؟ در نجف خبری نیست. نجف برای شما تحصیلِ حاصل است. (به معنای به دست آوردن چیزی که از قبل موجود بوده است)»[۱۲]

علامه طباطبایی در مصاحبه تلویزیونی که در اواخر عمرش انجام شد، هنگامی که خبرنگار سؤال کرد که از شاگردان برجسته خود به چه کسانی می‌توانید اشاره کنید، در پاسخ پس از مرتضی مطهری از او به عنوان حاج سید عزالدین امام یاد کرد.[۱۳] طباطبائی در جای دیگری این‌گونه از او یاد می‌کند:

«مقام علمی حاج سید عزالدین برای مردم مجهول است، ایشان بسیار زحمت کشیده و دارای مراتب عالی علمی هستند»

[۱۴]

وی حدود ۱۴ سالی را که در قم اقامت کرد.

نجف[ویرایش]

عزالدین حسینی زنجانی پس از سال‌ها تحصیل و تدریس در حوزه علمیه قم به نجف مهاجرت کرد و در حالیکه خود از مجتهدین مطرح حوزه علمیه بود، ماه‌ها در مجلس درس آیات عظام سید عبد الهادی شیرازی و سید ابوالقاسم خویی و سید محسن حکیم زانو زد. اما پس از چندی به علت بیماری پدر مجبور به ترک نجف و بازگشت به ایران شد. سید محسن حکیم به حسینی احترام بسیاری می‌گذاشت و جایگاه علمی بالایی برای او قائل بود.[۱۵]

بازگشت به زنجان[ویرایش]

پس از درگذشت پدرش، میرزا محمود حسینی در سال ۱۳۳۵، برای تصدی امور مسجد سید که نسل اندر نسل در اداره حسینی‌ها بود، در زنجان ماندگار شد و اقامه نماز جمعه و جماعت را در آن مسجد به عهده گرفت.

امامت جمعه در زنجان بر خلاف بسیاری دیگر از شهرها که منصبی حکومتی بود، از اوامر حکومتی مجزا مانده بود.[۱۶]

حسینی زنجانی با مراجعت به زنجان، تدریس درس خارج فقه را هم در این شهر آغاز کردند. محور بحث فقه کتاب «وسیله النجاه» آیت‌الله اصفهانی بود. او «کتابخانه حسینی» را در همین سال‌ها در زنجان بنا کرد.[۱۷]

او با تأکید مراجع عظام تقلید نجف تلاش زیادی در جهت احیای حوزه علمیه زنجان کرد.[۱۸]

پس از رحلت آیت‌الله بروجردی در فروردین ۱۳۴۰، گزینه‌هایی برای مرجعیت شیعه مطرح بودند. از میان فضلای حوزه، هر یک به سمت یکی از علمای برجسته می‌رفتند. در این میان، آیت‌الله سید عزالدین زنجانی به همراه برخی دیگر به ترویج مرجعیت امام‌خمینی همت کردند. ایشان با جدیت بحث مرجعیت امام را در این شهر ترویج می‌کردند و به خاطر نفوذی که در میان مردم داشتند، پس از رحلت آیت‌الله بروجردی، جمعیت قابل توجهی از مردم زنجان، مقلّد حضرت امام خمینی شدند.[۱۶]

او از روح‌الله خمینی در امور حسبیه، نصف اجازه داشته است.[۱۹] خمینی آن را حاج سید عزالدین امام زنجانی خطاب کرده و در بخش معرف او را معروف خوانده است.

فعالیت‌های سیاسی[ویرایش]

آیت الله حسینی زنجانی در زندان

در سال ۱۳۴۲ حسینی زنجانی که از محبوب‌ترین شاگردان سید روح‌الله خمینی بود، پس از ماجرای مدرسهٔ فیضیه در سال ۴۲ و به تبع آن دستگیری امام در ۱۷ خرداد ۱۳۴۲ هجری شمسی علیه حکومت پهلوی سخنرانی کرد و در حین سخنرانی اشک ریخت.[۲۰] آیت‌الله زنجانی از منبر که پایین آمد، دستگیرش کردند.[۴] و همراه آیت‌الله مرتضی مطهری، شهید هاشمی‌نژاد، آیت‌الله مکارم شیرازی و آیت‌الله محمد تقی فلسفی به مدت ۴۵ روز در زندان بود.[۲۱] دست‌نوشته‌های وی در زندان در کتاب یادداشت‌های زندان به چاپ رسیده است.[۲۲]

پس از آزادی از زندان، در سال ۱۳۵۰ پس از بازگشت شاه از اوپک سخنرانی شدیدالحنی علیه محمدرضا پهلوی انجام داد. وی دستگیر شده و حبس خانگی او به دستور رئیس ادارهٔ اوقاف زنجان منوچهر آزمون و با هماهنگی ساواک آغاز شد. آیت‌الله زنجانی پس از مدتی در سال ۱۳۵۱ به پنج سال تبعید در مشهد محکوم شد و زنجان را اجباراً ترک و به مشهد مهاجرت کرد.[۲۰] دوران تبعید او در مشهد تا پیروزی انقلاب به درازا کشید. در طول مدت اقامت در مشهد، به مبارزات خود ادامه داد.

تظاهرات علمای مشهد در دوران انقلاب اسلامی ایران. ایستاده از راست به چپ: آیت‌الله میرصادقی زنجانی، میرزا علی فلسفی، میرزا مهدی نوقانی، سید عزالدین حسینی زنجانی، شیخ ابوالحسن شیرازی و سید محمدعلی شیرازی

مرجعیت[ویرایش]

بنا به درخواست جمعی از مؤمنان و فضلاء حوزه در سال ۱۳۵۴ اولین رسالهٔ عملیهٔ آیت‌الله زنجانی با عنوان رساله جامع الاحکام در مشهد مقدس انتشار یافت.[۳] رساله‌ای که بر خلاف بسیاری از مراجع که بیشتر، تعلیقات‌شان بر کتاب «عروةالوثقی» است، تعلیقات او بر کتاب «وسیلةالنجاة» سید ابوالحسن اصفهانی است. از این جهت به رسالهٔ عملیهٔ سید روح‌الله خمینی که تعلیقات بر «تحریرالوسیله» است، شباهت دارد.[۱۲]

پس از رحلت حضرت آیت‌الله العظمی اراکی، رساله عملیه او با عنوان رساله توضیح‌المسائل در سال ۱۳۷۳ منتشر شد.[۳]

برخی منابع مدعی شده‌اند که آیت‌الله زنجانی در جایگاه مرجعیتی سنتی ورودی قدرت جویانه به سیاست نداشت، در مواردی تقیه ورزید و در مواردی به گونه‌ای تلطیف شده دیدگاه‌های ناقدانهٔ خود را ابراز داشت. از این روی جامعهٔ مدرسین حوزهٔ علمیهٔ قم حاضر نشد پس از فوت سید روح‌الله خمینی او را به عنوان مرجع معرفی کند.[۲۳]

بازگشت مجدد به زنجان[ویرایش]

روح‌الله خمینی در نامه‌ای[۲۴] به زنجانی در نوفل لوشاتو پاریس از او تقاضای بازگشت به زنجان و هدایت امور مبارزه با رژیم شاه را کرده بود.

هنگامی که امام‌خمینی در ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ به ایران بازگشت و از اوضاع شهرهای مختلف سراغ گرفت. او گمان می‌کرد که زنجانی در زنجان است؛ اما وقتی متوجه شدند که در مشهد است، ناراحت شد و گفت: «چرا ایشان زنجان را رها کردند؟» درخواست‌هایی هم از طرف مردم زنجان به امام‌خمینی برای بازگشت زنجانی به این شهر صورت گرفت. هم‌زمان امام‌خمینی با زنجانی تماس تلفنی گرفتند و با ایشان دراین‌باره صحبت کرد. امام فرموده بود من به شما حکم می‌کنم که به زنجان برگردید. زنجانی هم در پاسخ گفته بودند چون شما استاد من هستید و حکم می‌کنید، من می‌روم. شما هم برای من چیزی بنویسید که اگر دشمن در آنجا کاری کرد و ظلمی صورت گرفت، بتوانم اقدام کنم. امام‌خمینی متنی را خطاب به اهالی زنجان می‌نویسند و در آن ذکر می‌کنند که «با ایشان مذاکره شد و قرار است ان‌شاءالله تعالی به زنجان بازگردند. امید است به خواست خداوند، تحت رهبری معظم‌له به مبارزهٔ خود علیه ظلم و استبداد ادامه دهید.»[۱۲]

سوء قصد[ویرایش]

با وجود محبوبیت خانوادهٔ حسینی‌زنجانی در زنجان، بازگشت وی در مقام امام جمعه شهر با مخالفت برخی روحانیون سنت‌گرا همراه شد. همکاری زنجانی با دولت موقت مهدی بازرگان، فشارها را بیشتر کرد.[۴] سرانجام چند نفر وی و نمایندهٔ رهبر در استان را هنگام وضوگرفتن در حیاط خانه‌اش به رگبار بستند. آسیبی به کسی نرسید؛ اما زنجانی با وجود حمایت‌های امام‌خمینی مجبور به ترک شهر و مهاجرت دوباره به مشهد شد. بعدها آیت‌الله زنجانی ترورکنندگان خود را بخشید و آن‌ها آزاد شدند. این ترور از طرف عناصر وابسته به روحانیون مخالف با مهندس مهدی بازرگان سازمان‌دهی شده بود. شخص ترورکنندهٔ ایشان اقدام به شکستن قفل کمد ابوالفضل نوری (از فرماندهان شهید در جنگ ایران و عراق) در سپاه و برداشتن سلاح سازمانی بدون اجازهٔ او کرده بود که این حرکت غیرقانونی ناخواسته شائبه ترور تیمی را در اذهان متبلور کرد. ابوالفضل نوری از دانشجویان متفکر و آگاه زمان خود بود و علاقه‌مند به شخصیت آیت‌الله طباطبایی و مرتضی مطهری و آیت‌الله زنجانی بود.[نیازمند منبع]

تروریست با اعمال نفوذ برخی نهادها با دسته‌گل از زندان آزاد شد و بعدها به مدیرکلی صدا و سیمای زنجان رسید.[۲۳]

سید محمد حسینی زنجانی ماجرای ترور پدرش را چنین نقل می‌کند:[۲۵]

«قبل از انقلاب وقتی ابوی به مشهد آمد جریان انقلاب به دست سید هاشم موسوی برادرزاده حاج آقا رضا موسوی هدایت می‌شد و در کنار ایشان افرادی بودند و کارها را جلو می‌بردند. وقتی انقلاب شد پدر به دستور امام به زنجان برگشت، مردم بعد از ورود ابوی جریان سید هاشم و اطرافیان آن را کنار زدند و این‌ها این اتفاق را به پای ما می‌نوشتند که ما مردم را تحریک می‌کنیم ولی شهد الله ما این کار را نمی‌کردیم. سپاه وقت ما را قبول نداشت و تشکیک می‌کرد که سید عزالدین زنجانی حکمی برای امامت جمعه ندارد و این‌ها از طریق سید هاشم موسوی در دستگاه نفوذ داشتند و یک حکمی از امام گرفتند. امام‌خمینی نمایندگی شهر زنجان را در حکمی اول به ابوی داده بودند. منتهی بعد امام را وادار کردند که حکم دیگری بدهد و این کار انجام شد. ما دیدیم می‌خواهد خون‌ریزی شود، کوتاه آمدیم. سید هاشم موسوی که متصل شد به مجاهدین خلق و حذفش کردند و این اواخر در مشهد به رحمت خدا رفت. ما را نتوانستن با عناوین ساواکی و این‌ها حذف کنند و آخرش متصل شدند به ترور. افکار به حدی بود که یکی از ترورکنندگان در اقرار خود نوشته بود من فلانی … سه تا تیر به عزالدین زنجانی شلیک کردم و متأسفانه تیرهایم به هدر رفت. نوشته‌اش الان موجود است. ابوی به مردم اطلاعیه داد که من تشکر می‌کنم از پذیرایی شما و ناچارم شهر را ترک کنم و از هیچ‌کسی هم شکایت ندارم و آمدند به مشهد و دیگر برنگشتند. آن ترورکننده پشیمان شده بود و چند سال قبل آمد نزد ابوی معذرت خواست و توبه کرد و الان هم با ما ارتباط دارد.»

اقامت در مشهد[ویرایش]

حسینی زنجانی در مدت حضورش در مشهد به فعالیت‌های گوناگون علمی و فرهنگی مشغول بود. اقامهٔ نماز در مسجد امام صادق (ع)، توجه به قشر جوان و به‌ویژه دانشجویان و طلاب در برنامه‌های فرهنگی مسجد، ارتباط چهره‌به‌چهره با تودهٔ مردم و تلاش برای حل مشکلات آنان، انجام امور مرجعیت، پاسخگویی به استفتائات، تدریس درس خارج فقه و اصول، تبلیغ و سخنرانی و تدریس نهج‌البلاغة از اهم فعالیت‌های فرهنگی ایشان در مشهد بود.[۱۲] او بسیار خلیق، مهربان، متواضع، گشاده‌رو و با حوصله بود و به خصوص با دقت و حوصله به پرسش‌های جوانان پاسخ می‌داد و از این رو بیشتر نمازگزاران و مراجعان مسجد امام صادق مشهد و دفتر او را دانشجویان و طلاب تشکیل می‌دادند.[۳]

ایشان کتاب‌الجهاد از جواهرالکلام را یک دوره قبل از انقلاب و دو دوره بعد از انقلاب تدریس کرد که در حاشیهٔ آن به مباحث فقه سیاسی نیز می‌پرداختند.[۱۲]

جلسات درس خارج فقه زنجانی ترکیبی از مباحث عقلی و نقلی و اصولی و فلسفی بود. ایشان به عرفان و ادبیات عرب و ادبیات فارسی تسلط خوبی داشت ولی بنابر گفته فرزندش سید محمد مرعوب و مجذوب فلسفه و عرفان نبود. همچنین درس تفسیر ایشان آغشته به درایةالحدیث، بحث رجال و نیز اخلاق بود. زنجانی در مجموع چهار دوره خارج فقه و چهار دوره خارج اصول در زنجان و مشهد تدریس کردند که متن مبنای آن‌ها کتاب جواهرالکلام بود و گاهی هم کتاب مکاسب.[۱۲] ابتدا جلسات دروس او در مدرسه سلیمان خان تشکیل می‌شد و سپس به خیابان دانشگاه، مسجد امام صادق (ع) منتقل گشت.

وی تا پایان عمر نیز در مشهد زندگی می‌نمود.[۲۶]

درگذشت[ویرایش]

نماز میت آیت‌الله شبیری زنجانی بر پیکر آیت‌الله حسینی زنجانی
تعطیلی بازار تاریخی زنجان

سرانجام در سپیده‌دم ۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۲ هجری شمسی و در سن ۹۶ سالگی دارفانی را وداع گفت و پیکر او در ۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۲ هجری شمسی پس از تشییع گسترده مردم، آیات و روحانیون، دانشجویان و استادان دانشگاه، مقامات کشوری و نمایندگان آن‌ها از میدان شهدای مشهد به سمت حرم امام علی بن موسی الرضا برده و پس از اقامه نماز میت به امامت سید موسی شبیری زنجانی در رواق دارالزهد به خاک سپرده شد.

او در وصیت نامه اش پس از وصیت در مورد مدفن خود، نوشته بود که بر روی قبرش این ابیات که مخاطب آن امام علی بن موسی الرضا است حک شود:

شاها چو تو را سگی بباید

گر من بُوَم آن سگ تو شاید

خود را بقبول رایگانت

بستم به محلهٔ سگانت

افکن نظری بر این سگ خویش

سنگم مزن و نرانم از پیش

به مناسبت درگذشت وی در خراسان رضوی دو روز و در زنجان سه روز عزای عمومی اعلام شد و همچنین پنج‌شنبه ۲۶ اردیبهشت‌ماه در استان زنجان تعطیل رسمی اعلام شد. بازار زنجان نیز در روز درگذشت او تعطیل شد.

مراسم بزرگداشتی نیز در شهرهای مشهد، زنجان، تبریز، قم، تهران و شیراز برای وی برگزار شد.

سید علی خامنه‌ای رهبر جمهوری اسلامی ایران، محمود احمدی‌نژاد رئیس‌جمهوری، علی لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی، صادق لاریجانی ریاست قوه قضائیه، اکبر هاشمی رفسنجانی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، محمدرضا مهدوی کنی رئیس مجلس خبرگان و سید محمد خاتمی[۲۷][۲۸] رئیس جمهور سابق در پیام‌هایی جداگانه درگذشت وی را تسلیت گفتند.

همچنین مراجع تقلید از جمله صافی گلپایگانی، ناصر مکارم شیرازی، محمدعلی علوی گرگانی، حسین نوری همدانی، عبدالله جوادی آملی، سبحانی، بیات زنجانی و همچنین سید حسن خمینی، هادوی تهرانی، جامعه روحانیت مبارز، جامعةالمصطفی العالمیه و مجمع عالی حکمت اسلامی درگذشت وی را تسلیت گفتند.

همایش نکوداشتی نیز با عنوان "فقیه حکیم؛ آیت‌الله العظمی سید عزالدین زنجانی (ره)" با حضور علی لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی، سید محمد حسینی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و سید احمد علم الهدی امام جمعه مشهد در تیرماه ۱۳۹۲در مشهد برگزار شد.[۲۹]

در سالگرد وی نیز همایش «بزرگداشت حکمت و حکمای خراسان» در بزرگداشت وی در اردیبهشت ۱۳۹۳ در مشهد برگزار شد.[۳۰]

اولین، دومین و سومین سالگرد وی نیز در مشهد، تهران و زنجان برگزار شد.

تالیفات[ویرایش]

کتاب‌ها و آثاری که از او به جای مانده اغلب غیرفقهی است و بیشتر راجع به مسائل تفسیر و اخلاق:

  • رساله عملیه
  • مناسک حج
  • شرح زیارت آل یاسین
  • فیض العلیم فی شرح تحفة الحکیم
  • یکصد و ده سؤال (که مشتمل بر ۱۱۰ عدد از استفتائاتی است که از او پرسیده شده)
  • مطارحات حول معیار الشرک فی القرآن (به زبان عربی)- معیار شرک در قرآن (ترجمه فارسی)
  • زندگی‌نامه علامه فرزانه شیخ محمدجواد بلاغی
  • شرح خطبه حضرت زهرا (س)
  • شرح زیارت عاشورا
  • تفسیر سوره حمد
  • راه رستگاری در اخلاق
  • الانتزاعات من القرآن الکریم
  • تفسیر ترتیبی قرآن
  • حاشیه بر شرح منظومه ملاهادی سبزواری
  • شرح و نقد مثنوی معنوی
  • حاشیه بر اسفار ملاصدرا
  • تصوف و در نهایت شرح نهج‌البلاغه
  • رسالة فی حقیقة الایمان (تقریر)
  • تعلیقات بر تفسیر شبر (تقریر)
  • یادنگار استاد حکیم آیت‌الله العظمی سید عزالدین زنجانی (ره) - انتشارات سنبله

نظر صریح وی در مورد فخررازی، غزالی، ابن عربی و مولوی[ویرایش]

حسینی زنجانی در یکی از تالیفات خود بنام تفسیر سوره حمد در تفسیر آیه «اهدنا الصراط المستقیم» در پایان فصلی با عنوان تحیر علماء به دلیل نداشتن امام، در مورد فخر رازی، محمد غزالی، ابن عربی و مولوی چنین نوشته است:

«... خلاصه این فخر رازی و آن محی الدین عربی، آن هم غزالی و هم چنین مولوی و امثال او به قدری گمراهند که ضلالتشان از عمیق‌ترین ضلالت هاست؛ این‌ها که هم در علم و هم در ریاضت تلاش کرده‌اند، گاهی هذیان‌های عجیبی می‌گویند و تعریف‌های فراوانی از دشمنان خدا، مانند طلحه، زبیر و معاویه می‌کنند. خواجه نصیرالدین طوسی می‌گوید: وَ امّا مَن حارَبَ علیًّ کَفر؛ آنان که با علی جنگیدند فاسق نیستند، بلکه کافرند. از آنچه گفته شد چنین نتیجه می‌گیریم که تنها در اثر ریاضت و بدون شناخت امام، انسان به درجه امثال طلحه، زبیر و معاویه می‌رسد؛ بنابراین، غیر از تمسّک به امام معصوم هیچ‌گاه به صراط مستقیم راه نخواهیم یافت

الگو:تفسیر سوره مبارکه حمد، صفحه ۱۳۹

نوشته وی در مورد ابن عربی[ویرایش]

عزالدین حسینی زنجانی در مقدمه خود بر کتاب اشعة اللّمعات در مورد ابن عربی چنین نوشته است:

«... اکنون به بیان شطری از انحرافات ربّ النوع عرفان نظری، محی الدّین بن عربی، می‌پردازیم:

وی در مورد حضرت سیّد الشهداء علیه السلام چنین آورده است: «إنّ یزیدَ إمامُ زمانِهِ، و خلیفةُ اللهِ فِی أرضِهِ، و خروجُ الحُسَین [الإمام علیه السلام] کانَ غَیرَ مَشروعٍ، و اِنَّ الحُسینَ قُتِلَ بِشَرِیعَةِ جَدِّهِ؛ یزید پیشوای زمان خودش و خلیفه خدا در زمینش بود و خروج (جنگیدن) حسین مشروع نبود، بنابراین حسین براساس شریعت جدّش کشته شد».

یعنی همان‌طور که در شریعت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم است که هر کس بر ضد امام زمان خودش قیام کند، باید کشته شود، به همان جهت حسین بن علی علیه السلام کشته شد.

فَضَّ اللهُ فاکَ، و عَلیکَ و عَلَی کُلِّ مُنحَرفٍ، مُعانِدٍ حَفنَةً مِنَ التُّرابِ! بِأَیِّ حُجَّةٍ کانَ یزیدُ القُرود و الفُهُود إمامَ المُسلِمینَ، و خَلِیفَةَ اللهِ فی الأرضِ أَبِقَتلهِ سَیِّدَ شَبابِ أَهلِ الجَنَّةِ؟! أَم بِإباحَةِ مدِینَةِ الرَّسولِ، حتَّی حَمَلَت أَلفُ باکِرٍ مِنَ السَّفاحِ؟! أَم بِحَرقةِ الکعبة، کانَ إماماً للمسلمین؟ !.
یعنی خدا دهانت را بشکند و بر دهان تو و هر منحرف معاند دیگر خاک باد! به کدام دلیل یزید بوزینه باز، پیشوای مسلمان‌ها و جانشین خدا در روی زمین شد، آیا با کشتن سید شباب اهل جنّت (ابا عبدالله الحسین)؟! یا مباح کردن ناموس مهاجر و انصار که در مدینة الرسول صلی الله علیه و آله و سلم هزار دختر به طور غیر مشروع حامله شدند؟! و یا با آتش کشیدن کعبه؟ !»

آراء و نظرات[ویرایش]

فلسفه تقلیدی نیست[ویرایش]

آیت‌الله زنجانی با این‌که در بحث فلسفه متأثر از علامهٔ طباطبایی بود، اما نقدهایی را هم بر مباحث ایشان وارد می‌دانست. وی نسبت به تفسیر سورهٔ توحید در المیزان نقدهایی داشت. به طور کلی ایشان در مباحث فلسفی، حتی در مباحث ملاصدرا متوقف نبود و بحث‌هایی را دربارهٔ آن‌ها مطرح می‌کرد. زنجانی فلسفه را امری اندیشه‌ای می‌دانست که تقلید در آن روا نیست؛ بنابراین طرح مباحث فلسفی به شیوهٔ تقلیدی را نقض غرض می‌پنداشت.[۱۲]

انتخابات ریاست جمهوری[ویرایش]

پس از دیدار میر حسین موسوی با وی در اردیبهشت ۱۳۸۸ در مشهد برخی از پایگاه‌های نزدیک به اصلاح طلبان مدعی شدند که وی از موسوی حمایت کرده است.[۳۱] در واکنش بیت ایشان در پیامی خطاب به احمدی‌نژاد از سخنرانی ریاست جمهوری اسلامی ایران در اجلاس ژنو تقدیر و تشکر کرد.[۳۲] پس از این سایت‌های نزدیک به اصولگرایان نیز مدعی شدند که وی از احمدی‌نژاد حمایت کرده است.[۳۳]

همچنین برخی منابع نزدیک به اصلاح طلبان مدعی شده‌اند که او:

در سال ۱۳۷۶ برای آنکه تحت فشارهای موجود ناچار به حمایت از ناطق نوری نگردد هنگام انتخابات به تهران آمد و به نزدیکان گفت: «دعا کرده بودم خداوند کسی مانند مصدق را در مسیر ملت بگذارد که گمان می‌کنم آقای خاتمی به این دعا نزدیک ترند». در هنگام دولت خاتمی نیز در منزل و مسجد ایشان به روی کسانی چون مهاجرانی و عبدالله نوری که دیگر روحانیان پذیرای آنان نبودند گشوده بود؛ وضعی که البته مشکلاتی را برای ایشان سبب شد. در سال ۱۳۸۴ آیت‌الله هاشمی رفسنجانی را برای ریاست جمهوری اصلح می‌دانستند. روزنامه‌ای در زنجان که این مطلب را کار کرد جمع‌آوری شد.[۲۷]

سید عزالدین حسینی زنجانی تا پایان عمر خویش از هیچ نامزد انتخاباتی به طور رسمی حمایت نکرد و کمتر در امور سیاسی دخالت می‌کرد. بیت وی نیز هیجکدام از این ادعاها را تأیید نکرده است.

سجده شکر برای رهبری خامنه‌ای[ویرایش]

برخی منابع نیز مدعی شده‌اند که: تحلیل و تفسیر و دفاع معظم‌له از رهبر معظم انقلاب بی بدیل و بی نظیر بود صدای ضبط شده ایشان موجود است که در دانشگاه فردوسی مشهد و در جمع استادان و پرسنل و دانشجویان دانشگاه در اجتماع عظیم عزاداران فاطمی، بخش اعظم سخنان خود را به بازگو کردن شخصیت والای رهبر انقلاب اسلامی اختصاص داد. آیت الله زنجانی در آن جلسه می‌فرمایند که خداوند بر ما منت گذاشت که چنین رهبری به ما عنایت فرمود و بعد ادامه می‌دهد که باید همه ملت ایران برای داشتن چنین رهبری سجده شکر بجا آورند.[۳۴]

اعتراف از روی اجبار و اکراه[ویرایش]

«یکی از شرایط شرعی نفوذ اقرار، عدم اکراه است و اگر اقراری با ضرب‌وشتم گرفته شده باشد، فاقد اثر شرعی است. حال ضرب‌وشتم انجام نشده ولی با تهدید به ضرب‌وشتم اقرار گرفته شده باشد، چطور؟ باز چنین اقرار فاقد اثر شرعی است و در صورت پیشنهاد اخذ فلان مقدار پول و نداشتن توان پرداخت و به ناچار اقرار کند این فرض هم فاقد اثر شرعی است. انکار بعد از اقرار هم چنانچه اقرار اکراهی نباشد در حق‌الناس مسموع نیست و در حق‌الله نیز ممنوع نیست، الا رجم و قتل»[۳۵][۳۶]

نظر صریح زنجانی دربارهٔ مولوی[ویرایش]

در اینکه ایشان [مولوی] اعتقاد به اهل بیت ندارند و مطالبی بسیار بسیار بد و زننده دارند، حرفی نیست. مشرب ایشان، سنی است و عایشه را که در مقابل حجت عصر، امیرالمؤمنین (علیه السلام) لشکرکشی کرد و جنگ جمل را به راه انداخت و دشمن مولای متقیان بود، خاتون پاک معرفی می‌کند.

بدبختی مولوی این است که ابوطالب (علیه السلام) را مشرک می‌داند. بدبخت بیچاره می‌گوید که ابوطالب (علیه السلام) در جهنم، کفش آهنی از آتش دارد. در حالی که حضرت ابوطالب (علیه السلام) معصومند؛ کما اینکه در زیارت ششم امیرالمؤمنین (علیه السلام) می‌خوانیم: «اَشهَدُ اَنَّکَ طُهرٌ طاهرٌ مُطَهَّرٌ مِن طُهرٍ طاهِرٍ مُطَهَّرٍ». بلکه این عبارت به نظر من بالاتر از عصمت را می‌رساند. حضرت ابوطالب (علیه السلام) چه خدماتی که به رسول‌الله (صلی الله علیه و آله و سلم) نکردند تا مادامی که زنده بودند کسی جرأت جسارت به رسول‌الله (صلی الله علیه و آله و سلم) را نداشت.

اما در اینکه مولوی معلومات زیاد داشته، حرفی نیست و منافات ندارد که مولوی با وجود عقاید نادرستش، حرف‌های خوبی هم داشته باشد، حرف‌هایی که عالم پسند باشد. اگر ما حرف‌های خوب او را انکار کنیم به او صدمه نمی‌خورد، به ما صدمه می‌خورد؛ چون این حرف‌ها در تمام دنیا روشن است و جای انکار ندارد و اشکالی در گفتن حرف‌های خوبش نیست، چنانچه در روایات هم آمده است. مولوی حرف‌های خوبی دارد، (با خنده) کما اینکه چرچیل هم حرف‌های بسیار خوبی داشت و لابد بوش هم حرف‌های خوبی دارد.[۳۷]

وی همچنین می‌گفت: به او (مولوی) نگوئید مولانا، بگوئید مولاهم، چون که او مولای ما نیست.

نمایش چهره ابوالفضل العباس[ویرایش]

سؤال: قرار است در سریال مختارنامه چهره حضرت ابوالفضل (ع) نشان داده شود. نشان دادن چهره آن حضرت در این سریال آیا اشکال شرعی ندارد؟ می‌خواهیم جلوی این حرکت را بگیریم، آیا کار درستی می‌کنیم؟

پاسخ: نشان دادن چهره حضرت ابوالفضل العباس سلام الله علیه در فیلم اشکال شرعی ندارد اما باید دقت شود که فردی برای این نقش انتخاب گردد که سابقه نقش منفی در اذهان مخاطبان نداشته باشد و بعداً نیز مراقب نقش‌های خود در فیلم‌های بعدی باشد و هر چند که نشان دادن عظمت و شخصیت والای حضرت ابوالفضل العباس سلام الله علیه کما هو حقه در قالب فیلم و دیگر هنرها ممکن نیست اما دست اندرکاران فیلم سعی کنند که با استفاده از روایات اهل بیت و تاریخ‌های معتبر سیمایی نزدیک به شخصیت حقیقی آن بزرگوار عرضه بکنند، خلاصه کار عظیم و دشواری است و دقت بسیار می‌طلبد.[۳۸][۳۹]

مستند ظهور بسیار نزدیک است[ویرایش]

اول، روایات ظهور همانند روایات احکام باید بررسی شود و تنقیح سند گردد و صحیح و غیر صحیح آنها مشخص شود، تمامی روایات مربوط به علایم ظهور و آخرالزمان صحیح نیست و باید یک به یک بررسی شود.

دوم، علائم ظهور به گونه‌ای تحقق خواهد یافت که عموم مردم بفهمند و متوجه شوند نه اینکه عده‌ای خاص آن علائم را با برخی اشخاص و موارد تطبیق دهند. وقوع علائم به گونه‌ای خواهد بود که عموم مردم آن را درک خواهند کرد.

سوم، تعیین وقت برای ظهور حضرت حجت (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در روایات مورد نهی قرار گرفته است. البته توصیه شده است که برای تعجیل آن حضرت بسیار دعا کنید که فرج شما در فرج ایشان است.

حال با توجه به این مقدمات به نظر ما مطالب و تطبیق‌های مطرح شده در برخی آثار (اعم از مکتوب و تصویری) صحیح نیست و طرح چنین مطالبی سبب سستی عقاید مردم خواهد شد.

در مورد اشخاص نباید اغراق کرد و هر کس را در حدی که در راه صحیح قدم برمی‌دارد و خدمت می‌کند باید تحسین کرد نه بیش از آن. حوزه عقاید حوزه بسیار ظریف و دقیقی است و در این حوزه مطالبی صحیح است که مورد تأیید مراجع و علمای ربانی باشد.[۴۰]

اعزام ورزشکاران زن به خارج از کشور[ویرایش]

سؤال: نظر حضرت‌عالی دربارهٔ «اعزام بانوان ورزشکار به رقابت‌های ورزشی برون‌مرزی» چیست؟

پاسخ: انجام ورزش بوسیله بانوان در محیط مختص بانوان اشکالی ندارد ولی اعزام بانوان به مجامع مختلط و انجام ورزش در معرض دید اجانب در شان زن مسلمان نبوده و جایز نیست.[۴۱]

نگارخانه[ویرایش]

مجله تصویری آیت‌الله زنجانی (ره)

جستارهای وابسته[ویرایش]

مستند عزالدین - قسمت 1 2 3 4 - زندگانی آیت‌الله سید عزالدین حسینی زنجانی (ره) - تولید شبکه خراسان رضوی

مصاحبه آیت‌الله زنجانی با مجله حوزه - شماره ۲۳ و ۲۴ - بخش 1 2

پانویس[ویرایش]

  1. روزنامه همشهری
  2. زندگینامه مرجع عالیقدر شیعه آیت‌الله زنجانی، ص۱
  3. ۳٫۰ ۳٫۱ ۳٫۲ ۳٫۳ ۳٫۴ منبر 40 ساله فقه برای عالمی مردم‌دار ، مشرق
  4. ۴٫۰ ۴٫۱ ۴٫۲ تورجان، فقیه تبعیدی و فیلسوف شهر فلسفه ستیزان
  5. شجره‌نامه خانوادگی.
  6. زندگینامه آیت‌الله عبدالکریم زنجانی
  7. زندگینامه مرجع عالیقدر شیعه حضرت آیت‌الله العظمی زنجانی، ص۳
  8. زندگینامه مرجع عالیقدر شیعه حضرت آیت‌الله العظمی زنجانی، ص۵
  9. ابوی در فقه و اصول مشرب خاص داشت
  10. کانونی برای جوانان مشهد ، khamenei.ir
  11. زندگینامه مرجع عالیقدر شیعه حضرت آیت‌الله العظمی زنجانی، ص۱۱
  12. ۱۲٫۰ ۱۲٫۱ ۱۲٫۲ ۱۲٫۳ ۱۲٫۴ ۱۲٫۵ ۱۲٫۶ کانونی برای جوانان مشهد، khamenei.ir
  13. زندگینامه مرجع عالیقدر شیعه حضرت آیت‌الله العظمی زنجانی، ص۱۹
  14. پایگاه اطلاع‌رسانی آیت‌الله العظمی زنجانی، زندگی‌نامه
  15. زندگینامه مرجع عالیقدر شیعه حضرت آیت‌الله العظمی زنجانی، ص۲۵
  16. ۱۶٫۰ ۱۶٫۱ کانونی برای جوانان مشهد ، khamenei.ir
  17. زندگینامه مرجع عالیقدر شیعه حضرت آیت‌الله العظمی زنجانی، ص۲۶
  18. مسجد و مدرسه سید - کانون پیام رسان
  19. صحیفه امام خمینی - جلد1 - صفحه 503
  20. ۲۰٫۰ ۲۰٫۱ کانونی برای جوانان مشهد - بند اول ، khamenei.ir
  21. زندگی نامه آیت‌الله العظمی سید محمد عزالدین حسینی زنجانی - دو هفته نامه خبری ایکنا (رایحه)- شماره 72- ص10
  22. "یادداشت‌های زندان" منشر شد
  23. ۲۳٫۰ ۲۳٫۱ برگزاری مراسم درگذشت آیت‌الله عزالدین حسینی زنجانی ، ندای سبز آزادی
  24. صحیفه اما م خمینی - جلد5 - صفحه497
  25. ابوی در فقه واصول مشرب خاص داشت
  26. زندگینامه مرجع عالیقدر شیعه حضرت آیت‌الله العظمی زنجانی، ص۳۴
  27. ۲۷٫۰ ۲۷٫۱ برگزاری مراسم درگذشت آیت‌الله عزالدین حسینی زنجانی ، ندای سبز آزادی - متن خبر
  28. هفته نامه پیام زنجان، ضمیمه شماره 780 , ویژه رحلت آیت‌الله العظمی سید عزالدین حسینی زنجانی (ره)
  29. همایش نکوداشت فقیه حکیم حضرت آیت‌الله العظمی زنجانی(ره) برگزار می‌شود
  30. نخستین همایش بزرگداشت حکمت و حکمای خراسان برگزار می‌شود
  31. برگزاری مراسم بزرگداشت آیت‌الله حسینی زنجانی ، نداس سبز آزادی - متن خبر
  32. آیت‌الله زنجانی از مواضع رئیس جمهور در ژنو
  33. حمایت یک مرجع تقلید از احمدی‌نژاد ، رجا نیوز
  34. دستور سجده شکر آیت‌الله حسینی زنجانی برای رهبر انقلاب
  35. [روزنامه اعتماد ملی، 21 مرداد 1388]
  36. [هفته نامه پیام زنجان، ضمیمه شماره 780 , ویژه رحلت آیت‌الله العظمی سید عزالدین حسینی زنجانی(ره)]
  37. مواضع متفاوت علما در مورد مولانا، بنیاد استاد شهید مرتضی مطهری
  38. شرط یک مرجع تقلید برای نمایش چهره حضرت عباس در مختارنامه، عصر ایران
  39. پایان ماجرای جنجالی نمایش سیمای حضرت عباس(ع),فرارو
  40. نظر آیت‌الله سید عزالدین حسینی زنجانی درباره مستند ظهور
  41. سه مرجع تقلید، اعزام ورزشکاران زن به خارج را «حرام» اعلام کردند، عصر ایران

منابع[ویرایش]

جستارهای وابسته[ویرایش]