تاریخ لرستان
لُرستان به معنی سکونتگاه مردم لر[۳][۴][۵][۶][۷] واژهای است که به سرزمینهای لرنشین اطلاق میگردد و به معنای گستره جغرافیایی است که مردم لر در آن سکونت دارند. حدود لرستان از برخی مناطق دشتهای شرقی عراق آغاز و تا غرب و جنوب غرب ایران گستردهاست. حدود سرزمین لرستان در طول دوران دچار دگرگونی شدهاست.[۳][۴][۵] گستره نام لرستان پیش از حکومت صفویان، سکونتگاه لرهای بختیاری، لرهای کهگیلویه و لرهای بویراحمدی را هم شامل میشد. اما پس از حکومت صفویان سکونتگاه لرهای بختیاری را منطقه بختیاری نامگذاری کردند و جغرافیای نام لرستان به حدود استان لرستان و ایلام کنونی محدود شد.[۳] این منطقه نیز در حکومت قاجاریان به دو بخش پشتکوه و پیشکوه تقسیم شد.[۳] امروزه لرستان نام یکی از استانهای غربی ایران است. اقوام کرد، لر و برخی اقوام دیگر در لرستان قدیم (از مناطقی در عراق تا خلیج فارس) ساکن بودهاند.[۸][۹][۱۰]
محتویات
تاریخ
لرستان سرزمینی کوهستانی، پرآب و دارای مراتع سرسبز است. در سراسر سرزمین لرستان پوشش درختانی مانند بلوط، نارون، گردو و بادام وجود دارد. تاریخ سکونت اقوام آریایی در لرستان به بیش از ۱۰۰۰ سال پیش از میلاد مسیح بازمیگردد.[۴] ابتدا مادها در مناطقی که لرستان گفته میشود ساکن شدند. در سالهای بین ۶۲۵ تا ۷۰۰ پیش از میلاد اقوام دیگری همچون سکاها نیز در لرستان ساکن شدند.[۴]
پیش از اسلام
- دوره عیلامیان
نخستین مردمی که بر مناطقی از لرستان حاکمیت داشتهاست عیلامیان بودهاند.[۳] گستره نفوذ ایلامیها تا منطقه ممسنی کنونی بودهاست.[۳] آنها از نژاد مردم بومی ایران هستند اما اطلاع درستی از چگونگی تشکیل جوامع و ابتدای تاریخ آنها در دست نیست با این حال توانسته بودند پیش از ورود اقوام آریایی به ایران و در حدود هزاره چهارم پیش از میلاد مسیج در بخشهایی از غرب ایران کنونی دولتی بنا کنند.[۱۱]
نخستین ساکنین لرستان کاسیها بودند.[۳] آنها بابل را فتح کردند و در سالهای ۱۶۵۰ تا ۱۷۵۰ پیش از میلاد مسیح بر بابل نیز حکومت کردند.[۳] اصالت لرها ممکن است به عیلامیان و کاسیتها برسد.[۱۲]
دولت عیلام شامل خوزستان، لرستان امروزی، پشتکوه و کوههای بختیاری بوده و بابلیها سرزمین عیلامیها را الام یا آلامتو که به معنی کوهستان و شاید کشور طلوع خورشید بوده مینامیدند.
- شهرهای عیلامیان
شهرهای مهم حکومت عیلامیها عبارت بودند از: شوش، اهواز، ماداکتو و خایدالو[۱۱]
والتر هینتس در خصوص شهرهای مهم عیلامیها میگوید:
خرمآباد کنونی در عهد عیلامیان گویا پایتخت سلسلهای به نام سیماشکی بودهاست
عیلامیها در مدت چند هزار سال هویت خود را در برابر اقوامی نیرومند چون سومریها، اکدیها، بابلیها و آشوریها حفظ کردند و در نتیجه به علت اختلافهای داخلی و جنگهای خانگی، از دشمن خود آشور در سال ۶۵۴ قبل از میلاد مسیح شکست خوردند. مهمترین رویداد سیاسی ایران در هزاره سوم پیش از میلاد را میتوان به قدرت رسیدن عیلامیان و تشکیل حکومت عیلامی در شمال دشت خوزستان دانست. از آن هنگام تا پیش از ورود مادها و پارسیها حدود یک هزار سال آنچه از تاریخ سرزمین ایران میدانیم تنها از تاریخ سیاسی عیلام میباشد.[۱۱]
دوره کاسیها
کاسیان قبل از مادها و پارسیان، از ارتفاعات قفقاز و آذربایجان به جنوب غربی ایران وارد شدند ولی در ابتدا سکونت در فلات ایران در نواحی دریای مازندران ساکن شدند و نام خود را به این دریا داده و آن را دریای کاسپی نامیدند.[۱۳] احتمال دارد کاسیها قومی جدا از خوزیان باشند.[۳]
استرابون مورخ یونانی در خصوص کاسیها اینگونه میگوید:
اقوام کاسووا در ابتدای مهاجرت خود در کناره دریای کاسپین سکونت نمودند و نام خود را به این دریا دادند
واژه کاشی در کتیبههای بابلی به عبارت کاسی یا کاسپی آمده و اقوام کاسی (کاشی) در زمان مهاجرت به تدریج در شهرهای کاشان و قزوین نیز سکونت نمودند و نام خود را بر این دو شهر دادهاند.[۱۳] این قوم که همزمان با عیلامیها بر بخشهایی از لرستان تسلط داشتهاند چیرهدستی فوقالعادهای در ساختن مصنوعات مفرغی به دست آوردند. آنان مهمترین قبایل کوهستانی زاگرس محسوب میشدند و پیشه دامداری داشته و با زبانی که با عیلامی قرابت داشت، سخن میگفتند. آنان سوار کارانی دلیر و جنگجو بودند و بارها با همسایگان خود از جمله عیلامیها و بابلیها وارد نبرد شدند. آنها حتی توانستند دولت بابل را سرنگون ساخته و مدت شش قرن بر آن سرزمین حکمرانی نمایند. حکومت کاسیها بر بابل در نتیجه شکست از عیلامیها به پایان رسید. آنها پس از شکست از عیلامیها، به سرزمین کوهستانی خود یعنی لرستان بازگشتند.[۱۴][۱۵][۱۶]
- شهرها
نام شهرهای حکومت کاسیها از زبانهای هندواروپایی گرفته شدهاند.[۳] رود کشکان در منطقه لرستان احتمالاً از واژه کاسیت گرفته شدهاست.[۳] آثار برخی از شهرهای باستانی در منطقه لرستان همچنان وجود دارد که از آن جمله میتوان به شهرهای زیر اشاره کرد:[۳]
هخامنشیان تا ساسانیان
لرستان در زمان حکومت هخامنشیان بخشی از حکومت کاسیها بهشمار میآمد و هخامنشیان هنگام حرکت از بابل به سوی همدان، ناچار از منطقه لرستان عبور کرده و به کاسیها باج پرداخت میکردند.[۳]
پهله یا پهلو نام سرزمینی وسیع در غرب ایران بودهاست که بیشتر شهرها و نواحی زاگرس فعلی را فرا میگرفتهاست.[۱۷] ایالت پهله در زمان ساسانیان به این نام نهاده شده و پهلوی، به مردم، زبان و خط مربوط به پهله اشاره میکند.[۱۸] نام پهله بعد از ورود عربها به ایران به «جبال» و بعدها «کوهستان» تغییر یافتهاست. پهله خود از مناطق کوچکتری به نام «مهر» یا «مهرگان» تشکیل میشدهاست مانند «مهرگان کدک» که منظور غرب لرستان بودهاست.[نیازمند منبع]
در زمان هخامنشیان، لرستان کنونی به اتفاق ایلام و خوزستان ایالت سوم این امپراتوری عظیم بودند. در زمان اشکانی این سرزمین یکی از ساتراپهای (ایالت) این سلسله بودهاست و سرانجام اینکه در زمان ساسانیان این منطقه به نام «پهله» نامگذاری شد.[نیازمند منبع]
پس از اسلام
- حمله اعراب
حمله اعراب به ایران تأثیر بسیاری در فرهنگ و آداب مردم این کشور برجای گذاشت و این تأثیر شامل منطقه لرستان نیز شد. مردم لر به هر حال توانستند زبان و بسیاری از آداب و رسوم خود را حفظ کنند. تا پایان قرن سوم هجری قمری منطقه لرستان خراج خود را به کوفه پرداخت میکرد و به صورت مستقیم زیر نظر خلفا اداره میشد اما پس از قدرت گرفتن آل حسنویه در غرب ایران بخش عمدهای از لرستان با حسنویه بن حسین برزیکانی مؤسس این سلسله متحد شد.[۱۹]
پس از حسنویه پسر وی بدر شهر شاپورخواست یا خرمآباد کنونی را پایتخت خویش قرار داد و کوشش بسیاری در آبادی منطقه لرستان انجام داد. این سلسله پس از حمله آل بویه منقرض شد. پس از آن شهر شاپورخواست و منطقه لرستان زیر نظر حکومت آل بویه قرار گرفت. در نیمه نخست قرن پنجم هجری قمری ترکان سلجوقی به ایران حمله کردند و لرستان به دست ابراهیم ینال برادر طغرل سجلوقی شکست خورد و ضمیمه حکومت سلجوقیان شد. سلجوقیان شهر شاپورخواست را به عنوان مرکز لرستان باقی گذاشتند. سنگ نبشتهای در شرق شهر خرمآباد از این سلسله بر جای ماندهاست.[۱۹]
تقسیمات
در نمودار زیر تقسیمات لرستان از ۳۰۰ هجری قمری تاکنون آورده شدهاست.[۲۰]
ب13=لیراوی،دشتی،دشتستان،تنگستان
لرستان | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
لر کوچک | لر بزرگ | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
لرستان فیلی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
پیشکوه | پشتکوه | بختیاری | بویراحمدی | شولستان | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
استان لرستان | استان ایلام | چهارمحال و بختیاری | کهگیلویه و بویراحمد خوزستان وبوشهر | شهرستان ممسنی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
لغتنامه دهخدا در کنار توصیف استان لرستان به عنوان یکی از تقسیمات کشوری جدید، از لرستان به معنای سرزمین محل سکونت لرها نام میبرد:
لرستان یعنی اراضی لرنشین، و آن ناحیتی است وسیع به مغرب ایران، که از شمال محدود است به کرمانشاه و از مشرق به کوههای بروجرد و ملایر و از مغرب به عراق و از جنوب به خوزستان.[۷][۲۱]
در ادامه، لغتنامه دهخدا گویشوران ناحیه تاریخی لرستان را به دو گروه لر زبان و لکی تقسیم میکند:
و سکنه نواحی واقع در شمال غربی آبدیز یکی موسوم به کرد لکی و قسمت دیگر دارای زبان لری است. زبان لری فعلی از ترکیبات زبان ایرانی قدیم، و از حیث ترکیب کلمات با زبان فارسی شباهت تام دارد و عناصر خارجی در آن کمتر نفوذ یافته و به واسطه محصور بودن در کوهها این نظر بیشتر تأیید میشود، در صورتی که کردستان چون در سر راه واقع بوده عناصر خارجی در آن بیشتر نفوذ یافتهاند.[۷]
دوره ملوکالطوایفی
- دودمانها و پادشاهان
هزاراسپیان که به نام اتابکان لرستان نیز شناخته میشود[۲۲] نام سلسلهای لر است که از (۵۵۰ تا ۸۲۷ هَ. ق)، (۱۱۴۸ تا ۱۴۲۴) به نواحی لرستان کنونی و بخشهایی از استان خوزستان و چهارمحال و بختیاری حکومت کردهاند. اتابکان به دو دسته اتابکان لر بزرگ و اتابکان لر کوچک تقسیم میشود. پایتخت اتابکان لر بزرگ در شهر ایذه (ایذج) و پایتخت اتابکان لر کوچک در شهر خرمآباد بود.[۲۳]
- اتابکان لر بزرگ
اتابکان لر بزرگ از سلسله هزاراسپیان است که به مناطق چهارمحال و بختیاری کنونی و بخشهای از استان خوزستان حکومت کردهاند. مؤسس این سلسله ابوطاهر است که او را اتابک (ترکمنان) سلغریان برای جلگویری از سرکشی لر بزرگ در سال ۵۴۳ ق. به این ناحیه فرستاد. اباقاخان مغول بعدها حکومت خوزستان را نیز بضمیمهٔ سرزمین اصلی لر بزرگ به ابوطاهر داد و یکی از آنها یعنی افراسیاب پس از مرگ ارغون خان اصفهان را محاصره کرد اما خیلی زود سرکوب شد. پایتخت این امرا در شهر ایذه بود. اتابکان لر بزرگ تا نیمه اول قرن نهم باقی بودند و آخرین حاکم آنان که غیاث الدین کاوس نام داشت به دست سلطان ابراهیم بن شاهرخ تیموری شکست خورد و سلسله ایشان انقراض یافت.
- اتابکان لر کوچک
اتابکان لر کوچک سلسله کوچکی از هزاراسپیان هستند که در فاصلهٔ سالهای ۵۸۰ تا ۱۰۰۶(ه. ق) در قسمتهای شمالی و غربی لرستان ناحیه لر کوچک حکومت میکردهاند. امرای این سلسله از اعتاب شجاعالدینخورشید، مؤسس سلطنت لر کوچک بودهاند و آخرین حاکم لر کوچک به دست شاه عباس یکم صفوی کشته و سلسله اتابکان لر کوچک منقرض گردید.[۲۴][۲۵][۲۶][۲۷]
دوره صفویان
در دوران حکومت صفویان ایران به چهار ولایت عربستان، لرستان، گرجستان، کردستان و سیزده بیگلربیگی تقسیم میشد.[۲۸] ایران در این دوره به ۲۴ ایالت تقسیم میشد که از تعداد دو ایالت جز ایالتهای لرنشین بودند. این دو ایالت شامل لرستان به مرکزیت خرمآباد و کهگیلویه به مرکزیت بهبهان بود. در این دوره ایالتهای لرستان و کهگیلویه دارای والیانی مستقل بودند.[۲۸] والیان لرستان فیلی در سال ۱۰۰۶ هجری قمری به دستور شاه عباس حاکم پشتکوه و پیشکوه شدند و تا دوران قاجار بر این منطقه حکمرانی کردند.[۲۹]
دوره زندیان
لرستان در دوره زندیان نیز به عنوان یکی از ایالتهای ایران دارای والی مستقل بود.[۲۸]
دوره قاجار
در این دوره ایران به ۶ استان تقسیم شد که لرستان در استان غرب واقع بود. گستره این استان، همدان، کردستان و کرمانشاه تا خرمشهر و آبادان را شامل میشدهاست.[۲۸] تا پیش از روی کارآمدن سلسله قاجار تمام منطقه لرستان زیرنظر یک والی مستقل یا در بعضی مواقع دو والی مستقل اداره میشد اما پس از به قدرت رسیدن قاجارها، آقامحمدخان به دلیل کینهای که از زمان حکومت زندیان نسبت به مردم لر داشت دست به تغییرات بسیاری در منطقه لرستان زد. از جمله اقدامات آقامحمدخان میتوان به کوچاندن اجباری اقوام لر به قزوین اشاره کرد.[۳۰] همچنین فتحعلی شاه حکومت والیان لرستان را به پشتکوه محدود کرد و تا سال ۱۳۰۷ در آن منطقه حکمرانی کردند اما پس از تصرف پشتکوه توسط نیروهای دولتی غلامرضاخان آخرین والی لرستان به عراق رفت.[۲۹]
- تجزیه
پس از آقامحمدخان، فتحعلی شاه به تجزیه لرستان ادامه داد و در راستای این سیاست، پشتکوه (ایلام) را از منطقه لرستان جدا کرد و از آن پس لرستان به صورت مستقیم زیرنظر قاجار و فرستادگان آن که اقلب شاهزادگان بودند اداره شد. لرستان در این دوره به دلیل سیاستهای قاجار دچار ناامنی و هرج و مرج شد، اقوام مختلف لر با یکدیگر به ستیز برخواستند و بسیاری از آنها مجدد به کوچ نشینی روی آوردند.[۳۰]
- پشتکوه و پیشکوه
پیشکوه نام تاریخی مناطقی است در غرب ایران که برابر است با استان لرستان امروزی. بین استان لرستان و استان ایلام رشته کوه کبیرکوه قرار دارد، لرستان را پیشکوه و ایلام را پشتکوه مینامیدند. در طرف مقابل پشتکوه نام تاریخی مناطقی است در غرب ایران که برابر است با استان ایلام امروزی است.[۳۱]
- مشروطیت
یکی از مهمترین فعالیتهای سیاسی مردم لر در سده گذشته مشارکت در انقلاب مشروطه ایران بودهاست. طرفداری مردم لر و به خصوص ایل بختیاری نقش پررنگی در پیروزی انقلاب مشروطه داشتند.[۳۲] برخی همراهی مردم لر با انقلاب مشروطه را به دلیل مخالفت با محمدعلی شاه میدانند.[۳۳][۳۴] این نویسندگان ارتباط سردار اسعد با انگلیسیها و ملاقات با " ادوارد گری " وزیر خارجه این کشور قبل از اقدام بختیاریها و عوامل دیگر را دلیل قانعکننده این هدف مشترک میدانند.[۳۵]
سردار ظفر بختیاری انگیزه خود را در پیوستن به قوای دولتی چنین بیان میکند:[۳۶]
ضدیتی بود که ما برادرها و بنی عمام با هم داشتیم
- فتح تهران
با آغاز تیرماه ۱۲۸۸ شمسی، قوای سردار اسعد به قم و قوای سپهدار به ینگی امام رسیدند. در مقابل سعدالدوله قوایی به فرماندهی امیر مفخم بختیاری به سمت کرج فرستاد. شاه با گرو گذاشتن جواهرات سلطنتی مبلغ پنجاه هزار تومان از بانک استقراضی روس وام گرفت و قسمتی از حقوق معوقه سربازان را پرداخت.
قوای نظامی دو طرف آماده جنگ شدند ولی سعدالدوله در تلاش برای مذاکره و حل و فصل مسالمت آمیز موضوع بود. بدین منظور از سردار اسعد و سپهدار خواست نمایندگانی برای مذاکره نزد او بفرستند ولی درخواست او به نتیجه نرسید و همکاران او از کار کنارهگیری کردند.
روز ۲۲ تیرماه ۱۲۸۸ شمسی قوای سردار اسعد و سپهدار در نزدیکی تهران به هم رسیدند و در بادامک اردو زدند. جنگ بین قزاقان دولتی و قوای مشروطه خواه درگرفت و عصر روز ۲۴ تیرماه جنگ به نفع مشروطه خواهان پایان پذیرفت. فردای آن روز محمد علی شاه و نزدیکان او به سفارت روسیه و سعدالدوله به سفارت انگلستان پناه بردند.
- قیام بختیاریها
در حالی که در تبریز مجاهدین در محاصره قوای دولتی و همپیمانان خارجی آن بودند در اصفهان اعتراضها به بستنشینی عدهای انجامید و قوای بختیاری که در آن هنگام توسط حاکم اصفهان و بختیاریها صمصام السلطنه رهبری میشد برای نجات جنبش مشروطه بسیج شده و از تمامی مناطق لرنشین به سوی اصفهان حرکت کردند. با پیوستن قوای بختیاری جنگ بالا گرفت و نجف قلی خان صمصامالسلطنه ایلخان بختیاری با نیروی مسلح به اصفهان وارد شد.
برادر او علیقلی خان سردار اسعد نیز که تا آن زمان در فرانسه مشغول تحصیل بود، در پاریس با تعدادی از مشروطهخواهان ارتباط تنگاتنگی داشت و خود نیز از مشروطهخواهان بود، پس از سفر به لندن و مشورت با وزارت خارجه انگلستان به اصفهان آمد.
مجاهدین بختیاری با حرکت به سوی تهران و با همراهی مجاهدین شمال به فرماندهی سپهدار اعظم که در نزدیکی تهران به هم پیوستند، پس از شکست مقاومت نیروهای استبداد صغیر موفق به فتح تهران و شکست استبداد صغیر شدند.[۳۷]
دوره پهلوی
پس از سقوط قاجارها و روی کارآمدن رضاخان و حکومت پهلوی در سال ۱۲۹۹، رضاخان شروع به سرکوب عشایر لر کرد، این سرکوب باعث درگیریهای شدیدی میان نیروهای دولتی و عشایر لر شد این درگیریها تا سال ۱۳۱۲ ادامه داشت که سرانجام به شکست عشایر لر منجر شد و پشتکوه و پیشکوه هر دو به کنترل نیروهای حکومتی درآمد. هرچند باروی کارآمدن حکومت پهلوی هرج و مرج در منطقه لرستان از میان رفت ولی به دلیل سیاستهای حکومت این منطقه پیشرفت قابل توجهای نداشت و همچنان در وضعیت نابسمانی قرار داشت.[۳۰]
در سال ۱۳۰۴ ایران به ۱۳ استان تقسیم شد که لرستان جزئی از استان خوزستان محسوب میشد پس از مدتی استان لرستان امروزی از استان خوزستان جدا شد.[۲۸]
استان چهارمحال و بختیاری در تقسیمات کشوری سال ۱۳۱۶ به همراه استانهای اصفهان و یزد کنونی استان دهم ایران را تشکیل میدادند. این منطقه در سال ۱۳۳۷ به صورت فرمانداری، با نام فرمانداری کل بختیاری و چهارمحال اداره میشد و در سال ۱۳۵۲ یک استان مستقل را تشکیل داد.[۳۸][۳۹] مردم بختیاری یا لرهای بختیاری جزئی از مردم لر بهشمار میآیند و در جنوب غربی ایران ساکن هستند. بختیاریها با گویش بختیاری که یکی از شاخههای گویشهای لری است تکلم میکنند.[۴۰] گستره سکونتگاه لرهای بختیاری از شمال تا الیگودرز، فریدن و اصفهان و از جنوب غرب تا اهواز است.[۴۰]
استان کهگیلویه و بویراحمد یا بهطور دقیق تر منطقه کهگیلویه طبق قانون مصوب ۱۳۱۶ جزئی از استان غرب بهشمار میآمد اما در تقسیمات سال ۱۳۴۰ به عنوان یکی از هشت فرمانداری کل ایران و با نام بویراحمد سردسیر کهگیلویه درآمد.[۲۸] شهر یاسوج در سال ۱۳۴۲ به عنوان مرکز فرمانداری کهگیلویه و بویراحمد و در سال ۱۳۵۵ به عنوان مرکز استانی به همین نام برگزیده شد.[۴۱] مردم کهگیلویه و بویراحمد و بهطور دقیقتر بویراحمدیها جزئی از مردم لر بهشمار میآیند و با گویش بویراحمدی که یکی از شاخههای گویش لری است تکلم میکنند. سرزمین و سکونتگاه بویراحمدیها از بهبهان تا دوگنبدان و کوهپایههای دنا و در حدود چهارهزار کیلومتر مربع وسعت دارد.[۴۲] در سال ۱۳۳۰ کهگیلویه به مرکزیت بهبهان بخشی از استان فارس بهشمار میآمد اما در سال ۱۳۴۲ و با تشکیل فرمانداری کهگیلویه و بویراحمد، بهبهان به استان خوزستان پیوست.[۴۳]
- شورش لرستان
در سال ۱۳۰۲ نیروهای دولتی و عشایر لر در فاصله میان شهرهای بروجرد و خرمآباد وارد نبرد شدند. قوای عشایر متشکل از طوایف ایل بیرانوند، سگوند، پاپی و چگنی بودند و درگیریها در مهر سال ۱۳۰۲ آغاز شد ولی تا پایان آذر همان سال نیروهای دولتی توانستند خرمآباد را محاصره و آن را به کنترل درآورند. در آغاز حکومت رضاشاه پهلوی خرمآباد نقش پررنگی در شورش علیه نیروهای حکومتی داشت. دلیل این شورش دستگیری عدهای از عشایر به جرم راهزنی بود. پس از دستگیری راهزنان اعلام عفو عمومی شد و هنگامی که آنان سلاح خود را تحویل دادند برخی سران عشایر دستگیر و اعدام شدند. این رویداد باعث شورش در لرستان شد. شدیدترین درگیری میان مردم لر و نیروهای حکومت مرکزی در تنگهای به نام زاهدشیر در دوازده کیلومتری شمال خرمآباد صورت گرفت. پس از یک سلسله درگیری گسترده در تاریخ ۲۲ آذر ۱۳۰۲ خرمآباد به دست نیروهای حکومت پهلوی اشغال شد. شکست مردم لر با تبلیغات گسترده در سطح کشور توأم شد.[۴۴]
پس از فتح خرمآباد چندتن از سران عشایر بر خلاف آنچه عفو عمومی اعلام شده بود اعدام شدند. سرکوب مردم لر توسط سپهبد احمد امیراحمدی مورد تقدیر رضاشاه قرار گرفت. اقدام حکومت مرکزی در نقض عفو عمومی و اعدام سران عشایر باعث شورش مجدد در منطقه لرستان شد. این شورش با محاصره خرمآباد در بهار ۱۳۰۳ آغاز شد. با آغاز فصل بهار و بازگشت ایلهای لر از شمال خوزستان به مرکز لرستان، درگیری مسلحانه با نیروهای حکومت مرکزی از سر گرفته شد. در این سال سپهبد محمد شاهبختی فرماندهی تیپ پیاده لشکر غرب را بر عهده داشت. علیرغم اینکه احمدی خواهان سرکوب بیشتر لرها بود شاهبختی در پی دفاع از مواضع نیروهای حکومتی بود.[۴۴]
سرانجام در ۹ اردیبهشت همان سال در حالی که امیراحمدی فرماندهی را بر عهده داشت خرمآباد توسط هواپیما بمباران شد و پس از یک رشته درگیری میان مردم لر و نیروهای حکومت مرکزی در ۱۵ خرداد ۱۳۰۳ بار دیگر خرمآباد توسط نیروهای دولتی اشغال شد. امیراحمدی پس از پیروزی در پی سرکوب بیشتر مردم لر بود اما رضاشاه در تاریخ ۱۹ مرداد همان سال با ارسال تلگرافی دستور اعلام عفو عمومی را صادر کرد.[۴۴]
دوره جمهوری اسلامی
طی دوره هشت ساله جنگ ایران و عراق، استان لرستان به دلیل همسایگی با سه استان مرزی در غرب و جنوب غربی ایران شامل استانهای کرمانشاه، خوزستان و ایلام هم از نظر سوقالجیشی و هم از نظر پذیرایی از جنگزدگان دارای اهمیت بود. علاوه بر آن، شهرهای مختلف این استان به ویژه خرمآباد، بروجرد و پلدختر بارها مورد حمله هوایی و موشکی قرار گرفتند.[۴۵][۴۶] برخی برآوردها حاکی از آن است که لرستان از نظر حجم مالی، دومین استان خسارت دیده در طول جنگ ایران و عراق بودهاست.[۴۷]
جستارهای وابسته
پانویس
- ↑ «غار دوشه، کهنترین نگارخانه ایران». ایسنا، ۲۸ اسفند ۱۳۹۱. بایگانیشده از نسخهٔ اصلی در ۳ اکتبر ۲۰۱۴. بازبینیشده در ۳ اکتبر ۲۰۱۴.
- ↑ «غار دوشه». وبگاه همشهری، ۴ آبان ۱۳۹۲. بایگانیشده از نسخهٔ اصلی در ۳ اکتبر ۲۰۱۴. بازبینیشده در ۳ اکتبر ۲۰۱۴.
- ↑ ۳٫۰۰ ۳٫۰۱ ۳٫۰۲ ۳٫۰۳ ۳٫۰۴ ۳٫۰۵ ۳٫۰۶ ۳٫۰۷ ۳٫۰۸ ۳٫۰۹ ۳٫۱۰ ۳٫۱۱ ۳٫۱۲ پشتدار، علیمحمد. لرها و لرستان از دیدگاه ولادیمیر مینورسکی. ج. ۷. علوم انسانی «ایران شناخت»، ۱۳۷۶. ۱۶۰ تا ۱۸۳. بازبینیشده در ۵ ژوئن ۲۰۱۳.
- ↑ ۴٫۰ ۴٫۱ ۴٫۲ ۴٫۳ «Lorestān» (انگلیسی). دانشنامه بریتانیکا. بایگانیشده از نسخهٔ اصلی در ۱۱ سپتامبر ۲۰۱۴. بازبینیشده در ۱۱ سپتامبر ۲۰۱۴.
- ↑ ۵٫۰ ۵٫۱ «LURISTAN iv. The Origin of Nomadism» (انگلیسی). دانشنامه ایرانیکا. بایگانیشده از نسخهٔ اصلی در ۱۱ سپتامبر ۲۰۱۴. بازبینیشده در ۱۱ سپتامبر ۲۰۱۴.
- ↑ بختیاری، تاریخ بختیاری، ۶۲.
- ↑ ۷٫۰ ۷٫۱ ۷٫۲ «لرستان» (فارسی). لغتنامه دهخدا. بایگانیشده از نسخهٔ اصلی در ۱۲ اکتبر ۲۰۱۴. بازبینیشده در ۱۲ اکتبر ۲۰۱۴.
- ↑ «ATĀBAKĀN-E LORESTĀN». Encyclopædia Iranica، ۱۷ آگوست ۲۰۱۱. بازبینیشده در ۲۸ نوامبر ۲۰۱۴.
- ↑ [www.iranicaonline.org/articles/asayer-tribes «ʿAŠĀYER»]. Encyclopædia Iranica. بازبینیشده در ۱۲ فوریه ۲۰۱۵.
- ↑ «KURDISH TRIBES». دانشنامه ایرانیکا. بازبینیشده در ۱۲ فوریه ۲۰۱۵.
- ↑ ۱۱٫۰ ۱۱٫۱ ۱۱٫۲ «آیا لر آریاییست یا عیلامی و کاسی؟» (فارسی). نشریه اینترنتی مردم لر، ۲۶ شهریور ۱۳۸۹. بایگانیشده از نسخهٔ اصلی در ۱۳ سپتامبر ۲۰۱۴. بازبینیشده در ۱۳ سپتامبر ۲۰۱۴.
- ↑ Grugni, V; Battaglia, V; Hooshiar Kashani, B; Parolo, S; Al-Zahery, N et al. (2012). "Ancient Migratory Events in the Middle East: New Clues from the Y-Chromosome Variation of Modern Iranians". PLoS ONE. 7 (7): e41252. doi:10.1371/journal.pone.0041252. PMC 3399854 . PMID 22815981.
- ↑ ۱۳٫۰ ۱۳٫۱ «کاسیها». اطلس تاریخی ایران پیش از اسلام. بازبینیشده در ۳ آذر ۱۳۹۱.
- ↑ «قوم کاسی». مهدی رازانی. بازبینیشده در ۳ آذر ۱۳۹۱.
- ↑ گرانتوسگی. تاریخ ایران از زمان باستان تا امروز. تهران، ۱۳۴۵.
- ↑ پیگولووسکایا. تاریخ ایران از عهد باستان تا قرن ۱۸. تهران، ۱۳۵۳.
- ↑ «جبال (۱) (جمع جَبَل) یا کورة جَبَل یا قُهِستان یا قوهستان (معرّب کوهستان) یا بلاد جبال» (فارسی). دانشنامه جهان اسلام. بازبینیشده در ۱ ژوئن ۲۰۱۱.
- ↑ «پَهلَوی» (فارسی). دانشنامه جهان اسلام. بازبینیشده در ۱ ژوئن ۲۰۱۱.
- ↑ ۱۹٫۰ ۱۹٫۱ «لرستان». وبسایت لرستان آنلاین. بازبینیشده در ۳۰ بهمن ۱۳۹۰.
- ↑ اماناللهی بهاروند، قوم لر، ۷۷.
- ↑ دهخدا، لغتنامه، ۱۹۶۶۳.
- ↑ «اتابکان» (انگلیسی). دانشنامه ایرانیکا. بازبینیشده در ۶ آبان ۱۳۸۹.
- ↑ «هزاراسپیان» (انگلیسی). دانشنامه ایرانیکا. بازبینیشده در ۶ آبان ۱۳۸۹.
- ↑ دائرةالمعارف فارسی، ج. ۲، ص. ۲۴۹۲
- ↑ «اتابکان لر کوچک» (فارسی). میبو سرچ. بازبینیشده در ۶ آبان ۱۳۸۹.
- ↑ «اتابکان لر کوچک» (فارسی). میبو سرچ. بازبینیشده در ۶ آبان ۱۳۸۹.
- ↑ «لرستان در دوره اتابکان لر کوچک» (فارسی). تبیان لرستان. بازبینیشده در ۶ آبان ۱۳۸۹.
- ↑ ۲۸٫۰ ۲۸٫۱ ۲۸٫۲ ۲۸٫۳ ۲۸٫۴ ۲۸٫۵ «تقسیمات کشوری» (فارسی). دانشنامه جهان اسلام. بازبینیشده در ۱۴ فروردین ۱۳۹۰.
- ↑ ۲۹٫۰ ۲۹٫۱ مراد مرادی مقدم. «تاریخ سیاسی و اجتماعی پشتکوه در دوران والیان فیلی» (فارسی). پایگاه مجلات تخصصی نور، ۲۸ آذر ۱۳۹۱. بازبینیشده در ۲۸ آذر ۱۳۹۱.
- ↑ ۳۰٫۰ ۳۰٫۱ ۳۰٫۲ «لرستان در عهد بعد از اسلام» (فارسی). وبسایت لرستان آنلاین. بازبینیشده در ۱۶ فروردین ۱۳۹۰.
- ↑ «پشتکوه و پیشکوه» (فارسی). دانشنامه جهان اسلام. بازبینیشده در ۱۴ فروردین ۱۳۹۰.
- ↑ ملکزاده، تاریخ مشروطیت ایران، ۱۰۸۱.
- ↑ حائری، تشییع و مشروطیت در ایران، ۱۹.
- ↑ گارثویت، تاریخ سیاسی، اجتماعی بختیاری با استفاده از اسناد منتشر شده وزارت خارجه انگلیس، ۲۵۶.
- ↑ ایوانوف، انقلاب مشروطیت ایران، ۶۱.
- ↑ بختیاری، یادداشتها و خاطرات سردار ظفر بختیاری، ۲۳.
- ↑ نامور، برخی ملاحظات پیرامون تاریخ انقلاب مشروطیت، ۲۶.
- ↑ «کلیات استان چهارمحال و بختیاری». وبگاه تبیان، ۲۹ خرداد ۱۳۸۶. بازبینیشده در ۲۸ آذر ۱۳۹۱.
- ↑ «آشنایی با استان چهارمحال و بختیاری». همشهری آنلاین، ۱۲ بهمن ۱۳۸۶. بازبینیشده در ۲۸ آذر ۱۳۹۱.
- ↑ ۴۰٫۰ ۴۰٫۱ «بختیاری». دانشنامه جهان اسلام. بازبینیشده در ۲۹ دی ۱۳۹۰.
- ↑ «آشنایی با استان کهگیلویه و بویر احمد». همشهری آنلاین، ۱۷ اردیبهشت ۱۳۸۶. بازبینیشده در ۲۸ آذر ۱۳۹۱.
- ↑ «بویراحمدی، ایل و گویش». دانشنامه جهان اسلام. بازبینیشده در ۲۸ آذر ۱۳۹۱.
- ↑ «بهبهان». دانشنامه جهان اسلام. بازبینیشده در ۲۸ آذر ۱۳۹۱.
- ↑ ۴۴٫۰ ۴۴٫۱ ۴۴٫۲ ستوده، شورش لرستان، ۱۱۰.
- ↑ «سال شمار ۸ سال جنگ تحمیلی از سال ۱۳۵۹ تا سال ۱۳۶۷» (فارسی). وبگاه بسیج دانشگاه شهید بهشتی. بایگانیشده از نسخهٔ اصلی در ۵ سپتامبر ۲۰۱۴. بازبینیشده در ۱۱ سپتامبر ۲۰۱۴.
- ↑ اصغر فتاحی. «تاریخچه حملات هوایی و تجاوز رژیم بعث به مناطق مسکونی ایران/۴۷۷۰ پرواز سیاه بر شهرهای سپید» (فارسی). پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی. بایگانیشده از نسخهٔ اصلی در ۵ سپتامبر ۲۰۱۴. بازبینیشده در ۱۱ سپتامبر ۲۰۱۴.
- ↑ «لرستان؛ فراموش خانه بزرگان/نسیم امید در دیار لرستان خواهد وزید؟». سفیر افلاک، ۲۷ خرداد ۱۳۹۳. بازبینیشده در ۱۳ شهریور ۱۳۹۳.
منابع
- بختیاری، سرداراسعد. تاریخ بختیاری. چاپ دوم. تهران: اساطیر، ۱۳۸۳. شابک ۹۶۴-۵۹۶۰-۲۹-۰.
- ستوده، سیدیدالله. شورش لرستان. چاپ نخست. خرمآباد: شاپورخواست، ۱۳۹۱. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۲۷۰۷-۷۵-۱.
- اماناللهی بهاروند، سکندر. قوم لر. چاپ نخست. تهران: آگاه، ۱۳۹۱. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۳۲۹-۱۳۵-۸.
- ملکزاده، مهدی. تاریخ مشروطیت ایران. ج. سوم. چاپ نخست. تهران: سخن، ۱۳۸۳. شابک ۹۶۴-۳۷۲-۰۹۴-۲.
- حائری، عبدالهادی. تشیع و مشروطیت در ایران و نقش ایرانیان مقیم عراق. تهران: امیرکبیر، ۱۳۸۷. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۰۰-۰۷۸۲-۲.
- گارثویت، جین رالف. تاریخ سیاسی، اجتماعی بختیاری با استفاده از اسناد منتشر شده وزارت خارجه انگلیس. تهران: آنزان، ۱۳۸۲. شابک ۹۶۴-۶۶۹۹-۲۹-۴.
- ایوانوف، میخائیل سرگی یویچ. انقلاب مشروطیت ایران. ترجمهٔ کاظم انصاری. چاپ سوم. تهران: شبگیر، ۱۳۵۷. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۳۱۱-۶۶۷-۵.
- بختیاری، سردار ظفر. یادداشتها و خاطرات سردار ظفر بختیاری. تهران: فرهنگسرا، ۱۳۶۲.
- نامور، رحیم. برخی ملاحظات پیرامون تاریخ انقلاب مشروطیت. تهران: چاپار، ۱۳۵۲.
- دهخدا، علیاکبر. لغتنامه. ج. سوم. چاپ دوم. تهران: روزنه، ۱۳۷۷. شابک ۹۶۴-۰۳-۹۶۱۴-۱.
/ref>
سردار ظفر بختیاری انگیزه خود را در پیوستن به قوای دولتی چنین بیان میکند: