حَقّ (جمع: حقوق) واژهای است که در معانی راست و درست و همچنین در معنی «آنچه فرد یا پدیدهای سزاواری آن را دارد» به کار میرود. حق همچنین در زبانهای شرقی اصطلاحآً به عنوان یکی از نامهای خدا به کار میرود.
در دینهای گوناگون واژه حق در معنی آنچه پیروان آن دین یا فرقه به عنوان حقیقت مطلق و درستی محض در نظر میگیرند استفاده میشود، همچنین در اسلام کلمه حق از نامهای نیکوی خداوند است.
در دین بودا، به کسانی که از چرخه باززایش رهایی یافتهاند حقیافته (تتاگته) گفته میشود.
حق اختراع:حق اختراع حقی است که مخترع و سازندهٔ اثر اختراعی در اثر ثبت اختراع و به صورت انحصاری و موقت و مشروط به رعایت تکالیف مقرر در قوانین مربوط در جهت استعمال، انتقال، فروش، عرضه، واردات و اعطای مجوز بهرهبرداری به دست میآورد.
حق امتیاز، حق اختراع: (پتنت) حق انحصاری است که در قبال اختراع ثبت شده به مخترع داده میشود.
حق تکثیر: کپیرایت مجموعهای از حقوق انحصاری است که به ناشر یا پدیدآورندهٔ یک اثر اصل و منحصربهفرد تعلق میگیرد و حقوقی از قبیل نشر، تکثیر و الگوبرداری از اثر را شامل میشود
حق مالکیت:هر کسی از حق مالکیت به تنهایی و نیز در شراکت با دیگران برخوردار است
حقالله: آیینهای مذهبی که گفته میشود وظایفی است که خدا سفارش کردهاست، مانند نماز و روزه.
حق آب:در قانون آب، به حقوق هر فرد برای استفاده از منابع آب اطلاق میگردد. بطور کلی حق آب عبارتست از: سهم شروع و مقرر روستا، مزرعه، باغ، خانه از آب رود، چشمه، قنات، آبهای زیرزمینی و یا چاه در ساعات و به اندازه معلوم حقابه
حق آب و گل: صاحب امتیاز بودن به دلیل سکونت دیرینه در جایی.
حق آموزش:حق آموزش شامل مسئولیت فراهم آوری آموزش مقدماتی برای افرادیست که آموزش ابتدایی را نگذراندهاند
حق انتفاع:حقی که به موجب آن شخص میتواند از ملک غیر بهرهمند شود.
حق امتناع زوجه:زن میتواند تا مهریه او تسلیم نشده از ایفاء وظایفی که در مقابل شوهر دارد امتناع کند، مشروط بر اینکه مهر او حالّ باشد و این امتناع مسقط حق نفقه نخواهد بود
حق ذهنی:حقّی است که متعلّق به یک شخص یا بخشی از یک اجتماع است. یعنی اختیاری یا اختیاراتی که به آنها داده شده تا بعضی فعالیّتها را انجام دهند
حق ریشه: در حقوق ایران هنگامی که کشاورز ریشه کشت خود را با اجازه مالک در زمین ایجاد کند، ریشه موجود در زمین متعلق به کشاورز است حتی بعداز پایان یافتن عقد مزارعه.
حقالسکوت: خموشانه، پولی که کسی برای فاش نکردن سری از دیگری بگیرد.
حقالشرب: حق دریافت مقدار معینی آب است که به کشاورزان فروخته میشود.
حق شرط:در حقوق بینالملل به معنای خودداری از اعمال بخشی از مقررات یک معاهده توسط یکی از طرفهای آن معاهده است
حق شهرت:یک حق عمومی در مالکیت فکری است و به حق ذاتی هر انسان در کنترل استفادهٔ تجاری از هویتش گفته میشود
حق شفعه:شریک میتواند مبلغی را که شخص سوم به شریک خود داده را به وی بدهد و سهم وحق وی را تملک کند
حق عینی:حق عینی در این معنی، سلطهایست که شخص معیّن نسبت به یک شئ معین مادی دارد و میتواند آن را مستقیم و بدون واسطه اجرا کند. دارنده، به موجب این حق میتواند در حدود قانون از آن شیء استفاده نماید
حقالعبور: پولی که برای دریافت اجازه عبور یا ترانزیت کالا از جایی بدهند.
حقالعملحقالعملکار: کارمزد، پولی که بابت فروش کالایی از صاحب کالا دریافت کنند یا بابت انجام سفارشی از سفارشدهنده بگیرند.
حق فنی:مبلغی است که در ازای تحویل هر نسخه به بیمار در ایران از مردم دریافت میگردد.
حقالقدم: پامزد، پولی که برای عیادت و معاینه بیمار به پزشک داده میشود.
حق قسم:یکی از حقوق مشترک زن و شوهر در هنگام ازدواج در اسلام است.
حق مؤلف:یکی از انواع مالکیت فکری است که به حقوق مادی و معنوی پدیدآورندگان آثار ادبی و هنری گفته میشود. حقالتألیف
حقالمرتع: حقی که چوپانان و چوبداران به صاحبان مراتع و چراگاهها دهند برای چرانیدن دامهای خویش در آن.