حسن پیرنیا
حسن پیرنیا | |
---|---|
حسن پیرنیا
|
|
نخست وزیر ایران | |
در زمانِ | احمد شاه قاجار |
پس از | مستوفیالممالک |
پیش از | رضاخان سردارسپه |
وزیر امور خارجه | |
مشغول به کار ۳ آبان ۱۲۸۶ – ۱۷ خرداد ۱۲۸۷ |
|
پس از | محمدعلی علاءالسلطنه |
پیش از | محمدعلی علاءالسلطنه |
نماینده دورههای دوم و سوم و چهارم و پنجم و ششم مجلس شورای ملی | |
حوزه انتخاباتی | تهران |
اطلاعات شخص | |
زاده | ۱۲۵۱ خورشیدی تبریز، |
درگذشت | ۲۹ آبان ۱۳۱۴ تهران، |
ملیت | ایران |
همسر(ان) | دختر میرزا احمدخان علاءالدوله |
محل تحصیل |
«مدرسه نظام» و «مدرسه حقوق» در روسیه |
شغل | سیاستمدار |
مذهب | اسلام |
لقب(ها) | حسن پیرنیا |
والدین: نصرالله مشیرالدوله |
حسن پیرنیا، ملقب به مشیرالملک و بعد مشیرالدوله (زاده ۱۲۵۱ در تبریز - درگذشته ۲۹ آبان ۱۳۱۴ ش در تهران) سیاستمدار، حقوقدان و تاریخنگار ایرانی، و نخستوزیر ایران در اواخر عهد قاجار بود.
محتویات
زندگی: دوران اول[ویرایش]
حسن پیرنیا فرزند میرزا نصرالله خان نایینی (نصرالله مشیرالدوله) نخستین رئیسالوزرای عصر مشروطیت بود. حسن پیرنیا در ۱۲۹۱ ق به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی را در خانه گذراند. پس از پایان دروس مقدماتی، به همراه دو برادرش، حسین و علی، برای تحصیل عازم فرنگ شد. حسن پیرنیا به مسکو رفت و پس از اتمام مدرسهٔ نظام، در دانشکدهٔ حقوق مسکو تحصیل کرد و در پایان این دوره به عنوان وابستهٔ سفارت ایران در سن پترزبورگ مشغول به کار شد.
پس از مرگ محسن خان مشیرالدوله در ۱۳۱۷ ق، میرزا نصرالله خان نایینی به وزارت امور خارجه منصوب و لقب نصرالله مشیرالدوله به وی اعطا شد. به دنبال آن مشیرالدوله فرزند خود میرزا حسن خان را به تهران فراخواند و لقب پیشین خود (مشیرالملک) و ریاست ادارهٔ بایگانی وزارت امور خارجه را به او داد. چندی بعد منشیگری مخصوص صدراعظم امین السلطان نیز به آن افزوده شد. نخستین کار پیرنیا پس از ورود به وزارت خارجه، نوشتن نظامنامهٔ حق ویزا و سایر تصدیقات اتباع ایرانی خارج از کشور بود. سپس برای تربیت کادر سیاسی و کارکنان وزارت امورخارجه، با کمک پدرش و امینالسلطان و با جلب حمایت مظفرالدین شاه، «مدرسهٔ وزارتخانه» یا مدرسهٔ سیاسی را تأسیس کرد و خود معلم حقوق بینالملل در این مدرسه شد.
پیرنیا در سفرهای مظفرالدین شاه به فرنگ به عنوان منشی مخصوص صدراعظم و سپس به عنوان مترجم حضور داشت. وی در بازگشت موقتش به ایران شاهد ماجرای عزل اتابک بود.
تقارن دوران تحصیل و سفارت پیرنیا در روسیه (۱۳۰۷–۱۳۲۳) با سلسله وقایع منتهی به انقلاب ۱۹۰۵ روسیه، و آشنایی وی با ایرانیان اصلاحطلب در قفقاز، از عوامل همراهی او با مشروطهخواهان بود. پیرنیا در آستانهٔ انقلاب مشروطیت به ایران آمد و پس از صدور فرمان تأسیس عدالتخانه، در کمیسیونی که برای تهیهٔ نظامنامهٔ عدالتخانه دایر شد عضویت داشت.
پس از صدور فرمان مشروطیت در سال ۱۲۸۵ ش (۱۳۲۴ ق) که متن آن را پیرنیا برای مردم خواند، برای تهیهٔ نظامنامهٔ انتخابات و قانون اساسی هیئتی تشکیل شد که پیرنیا در آن مسئولیت ترجمهٔ قوانین ملل دیگر را بر عهده داشت. پس از جلوس محمدعلی شاه (ذیقعدهٔ ۱۳۲۴) پیرنیا برای اعلان تاجگذاری شاه جدید، در ربیعالاول ۱۳۲۵ به سفارت فوقالعاده راهی سن پترزبورگ، لندن و پاریس شد. در این مأموریت که پیرنیا آن را نوعی تبعید محترمانه میدانست، علاوه بر ابلاغ تاجگذاری محمدعلی شاه، به توصیهٔ امینالسلطان، دربارهٔ قرارداد ۱۹۰۷ روس و انگلیس با مقامات این کشورها گفتگو کرد و در این دیدارها از امپراتور روسیه، پادشاه انگلیس و رئیس جمهور فرانسه نشان دریافت کرد. پس از این مأموریت فوقالعاده، پیرنیا در کابینهٔ مشیرالسلطنه به وزارت عدلیه رسید و در کابینهٔ بعدی که ناصرالملک رئیسالوزراء شد (۱۹ رمضان ۱۳۲۵) مشیرالدوله وزرات خارجه را برعهده گرفت. در همین اوان صورت نهایی قرارداد ۱۹۰۷ روس و انگلیس انتشار یافت و مشیرالدوله در مقام وزیر خارجه یادداشتی مبنی بر بیاعتباری قرارداد از نظر دولت ایران برای سفیر انگلیس فرستاد. انتشار این یادداشت اگرچه در اجرای قرارداد تأثیری نداشت، در افکار عمومی داخل کشور موجب محبوبیت پیرنیا شد.
ر. | وزیر | وزارتخانه | ر. | وزیر | وزارتخانه |
۱ | میرزا مهدیقلیخان مخبرالسلطنه | عدلیه | ۵ | میرزا ابوالقاسمخان ناصرالملک همدانی | مالیه |
۲ | میرزا حسنخان مشیرالسلطنه | خارجه | ۶ | میرزا مرتضیقلیخان صنیعالدوله | علوم و فوائد عامه |
۳ | میرزا غلامرضاخان آصفالدوله | داخله | ۷ | میرزا حسینخان مؤتمنالملک | تجارت |
۴ | میرزا حسنخان مستوفیالممالک | جنگ |
در دورهٔ استبداد صغیر، مشیرالدوله در دولتهای مشیرالسلطنه و ناصرالملک، وزارت معارف و عدلیه را بر عهده داشت و از جانب محمدعلی شاه مأمور اصلاح عدلیه و تنظیم قانونی امور آن شد و در «دارالشورای کبرای دولتی» یا «شورای مملکتی» که به دستور شاه برپا شده بود عضویت یافت. حضور پیرنیا در دستگاه دولت به هنگام استبداد صغیر با انتقادات جدی همراه بود، اما نمیتوان آن را نشانهٔ بیاعتقادی وی به نظام مشروطه دانست.
پس از فتح تهران، مشیرالدوله به نمایندگی از استرآباد به مجلس راه یافت، ولی به دلیل پذیرش مسئولیت وزارت عدلیه در کابینهٔ سپهدار از نمایندگی استعفا کرد و در کابینهٔ بعدیِ وی نیز به وزارت تجارت رسید. در دوران وزارت عدلیه پیرنیا سه طرح قانونی برای اصلاح عدلیه به مجلس ارائه داد که با وجود مخالفتهای اولیه، با مساعدت بعدی سید حسن مدرس و امام جمعهٔ خویی به تصویب کمیسیون عدلیهٔ مجلس رسید. پیرنیا در کابینهٔ صمصامالسلطنه (۲۹ رجب و ۶ شعبان ۱۳۲۹) وزارت عدلیه و معارف را پذیرفت و در ایام فترت بین مجلس دوم و سوم در کابینهٔ علاءالسلطنه مدت کوتاهی وزارت معارف را برعهده گرفت، اما در جمادیالآخر ۱۳۳۱ در اعتراض به اعطای امتیاز راه آهن خرمشهرـخرمآباد به انگلیس از وزارت استعفا کرد. پیرنیا در اتخاذ سیاست بی طرفی ایران در جنگ جهانی اول نیز نقش داشت.
تحصیلات[ویرایش]
حسن خان تحصیلات نظامی و سپس تحصیلات حقوقی خود را در دانشکده حقوق مسکو به پایان رساند و سپس به سمت وابسته سفارت ایران در پطرزبورغ تعیین شد.در سال ۱۳۱۷ زمانی که پدرش به مقام وزارت خارجه رسید،پسر خود حسن خان را از پطرزبورغ احظار کرد و او را منشی خود کرد،سپس با قرار گرفتن در مقام ریاست کابینه وزارت خارجه و همچنین منشی مخصوص صدراعظم توانست لقب پر تکرار مشیر الدوله را از آن خود کند. [۱]
دوران رئیسالوزرایی[ویرایش]
در مجلس سوم مشیرالدوله به نمایندگی از تهران انتخاب شد، اما احمدشاه پس از نظرخواهی از مجلس وی را مأمور تشکیل کابینه کرد. مشیرالدوله هنگام معرفی وزرا و ارائهٔ رئوس برنامهٔ دولت در عرصهٔ سیاست خارجی و داخلی، مهمترین برنامههای خود را حفظ بی طرفی، اصلاح دوایر دولتی و پرداخت حقوق معوقهٔ ژاندارمری و نظمیه اعلام کرد. وی در نخستین گام با لغو قانون ۲۳ جوزا که موجب حاکمیت مطلق بلژیکیها بر خزانهداری کل ایران شده بود، اسباب ناخشنودی روس و انگلیس را فراهم آورد و پشتیبانی همهٔ گروههای سیاسی، حتی گروهها و روزنامههای تندرو، را به دست آورد.
مشیرالدوله که ادارهٔ وزارت جنگ را هم برعهده داشت، با مهلت خواستن از روس و انگلیس برای پرداخت بدهیهای ایران، کوشید تا از این طریق قشونی منظم ایجاد کند، اما با مخالفت روس و انگلیس تلاش او بینتیجه ماند. وی که از آغاز ریاست وزرایی خود خواستار خروج نیروهای بیگانه از کشور شده بود، در همین دوران با تقاضای انگلیس مبنی بر برکناری افسران سوئدی، برکناری مخبرالسلطنه از حکومت فارس، جلوگیری از فعالیت جاسوسان آلمانی و پذیرش حضور نیروهای روسیه در خاک ایران مخالفت کرد. اما نیروهای روسیه به بهانهٔ پیشروی قوای عثمانی، از قزوین به سوی تهران حرکت کردند و مجلس نیز با پیرنیا همراه نشد و سفرای روس و انگلیس متفقاً خواهان برکناری وی شدند. در نتیجه، مشیرالدوله در ۳۰ جمادیالاولی ۱۳۳۳ استعفا کرد.
پس از سقوط کابینهٔ عینالدوله در شوال ۱۳۳۳، مجلس پیشنهاد کرد تا مشیرالدوله دوباره ریاست کابینه را برعهده گیرد و او عضویت مستوفیالممالک در کابینه را شرط قبول نخستوزیری دانست. اما مستوفی عضویت در کابینه را قبول نکرد و پیرنیا نیز ریاست وزرایی را نپذیرفت. در مسئلهٔ مهاجرت گویا مشیرالدوله از مخالفان تغییر پایتخت بودهاست. او در کمیسیونی که برای متقاعد کردن شاه به ماندن در تهران تشکیل شد، حضور داشت. شاه در تهران ماندگار شد، و عدهای از نمایندگان مهاجرت کردند و مجلس سوم تعطیل شد.
مشیرالدوله در کابینهٔ مستوفیالممالک برای آخرین بار وزارت جنگ را به عهده گرفت. در این زمان دولت انگلیس از بیم گسترش اندیشههای کمونیستی در ایران، انحلال نیروی قزاق و ایجاد قشون متحدالشکل را از دولت ایران تقاضا کرد، اما با استعفای مستوفی حل این مسائل به کابینههای صمصامالسلطنه و وثوقالدوله رسید که مشیرالدوله در آنها مسئولیتی نپذیرفت.
با برگزاری انتخابات مجلس چهارم مشیرالدوله به نمایندگی از تهران انتخاب شد، اما پیش از افتتاح مجلس برای دومین بار به ریاست وزرایی رسید و از نمایندگی استعفا کرد. از مهمترین مسائل این دوران، پیامدهای قرارداد ۱۹۱۹ بود. پیرنیا این قرارداد را تا زمان تصویب و اعلام نظر مجلس موقوفالاجرا دانست. مسئلهٔ دیگر، قیام شیخ محمد خیابانی در تبریز بود. تلاش مشیرالدوله برای پایان بخشیدن مسالمت آمیز به آن سودی نداشت و سرانجام با اعزام مخبرالسلطنه به حکمرانی تبریز و کشته شدن خیابانی ماجرا خاتمه یافت.
پیرنیا در تلاش برای خاتمه دادن مسالمتآمیز به قیام جنگل نیز هیئتهایی نزد میرزا کوچک خان فرستاد، و از سوی دیگر هیئتی را با اختیارات تامه روانهٔ مسکو کرد، و تقریباً همزمان با آن نیروهای قزاق و ژاندارم را برای پایان دادنِ قیام به مازندران و گیلان فرستاد. عملیات این نیروها در آغاز موفق بود، اما عقبنشینی نیروهای انگلیسی به قزوین و حمایت نیروهای شوروی از جنگلیان موجب شکست نیروهای دولتی و عقبنشینی آنان به آق بابا شد. این عقبنشینی سرآغازی دوباره بود برای فشارهای دولت انگلیس تا خواهان برکناری استاروسلسکی از فرماندهی لشکر قزاق، و ریاست افسران انگلیسی بر نیروهای قزاق شود که در قرارداد ۱۹۱۹ نیز راههای آن را اندیشیده بودند. در پی مخالفت مشیرالدوله با این درخواستها، انگلیس از پرداخت مساعدهای که ماهیانه به ایران میپرداخت خودداری کرد. مخالفتهای برخاسته از کشته شدن خیابانی و شیخ حسین خان چاه کوتاهی نیز بر مشکلات دولت افزود و به استعفای مشیرالدوله انجامید. در پی این استعفا که خشم مدرس را برانگیخت، با روی کار آمدن سپهدار (۱۴ صفر ۱۳۳۹) و برکناری استاروسلسکی، زمینههای لازم برای کودتای ۱۲۹۹ فراهم آمد. هنگام کودتا نیز اگرچه مشیرالدوله مانند سایرین دستگیر نشد، در مدت حاکمیت سید ضیاءالدین طباطبایی خانهنشین بود. در دوران حکومت قوام و قیام کلنل محمدتقی خان پسیان، سعی در حل مسالمت آمیز مسئله داشت. کلنل نیز داوری مشیرالدوله را دربارهٔ خود پذیرفته بود. پس از قوام، با اعلام تمایل مجلس، مشیرالدوله در بهمن ۱۳۰۰ ریاست وزرایی را عهده دار شد. نخستین بحران کابینهٔ پیرنیا «کودتا» ی ابوالقاسم لاهوتی در تبریز بود که در اعتراض به ادغام ژاندارمری و نیروی قزاق آغاز شد و سرانجام با اعزام نیروی قزاق به فرماندهی حبیبالله خان شیبانی و فرار لاهوتی به شوروی، در اواخر بهمن ۱۳۰۰ خاتمه یافت.
مشیرالدوله تلاش کرد مانع خونریزی در تبریز گردد. بنابرین در بندای امر دستور داد مخبرالسلطنه هدایت که در بیت آذربایجانیها به ویژه بعد از سرکوب جنبش خیابانی مردی بدنام به شمار میرفت، به تهران مراجعت نماید. وی در تلگرام خود نوشت، وجود مخبرالسلطنه در تهران برای مجلس ضروری است،[۲] همزمان او به اجلال الملک دستور داد بنا به تقاضای قیام کنندگان نایب الایاله آذربایجان شود. همچنین خواسته شداجلال الملک مراقبت نماید بین قوه قزاق و نیروی ژاندرمری تصادمی روی ندهد و «اصلاح ذات البین به عمل آید» تا دستورهای بعدی به او ابلاغ گردد.[۳]
اقدام دیگر مشیرالدوله در این دوره تقدیم لایحهٔ واگذاری امتیاز نفت شمال به شرکتهای آمریکایی بود که با جلب مساعدت مدرس و نصرتالدوله فیروز صورت گرفت و گفتگو دربارهٔ آن تا مجلس پنجم به طول انجامید و با اعتراض اتحاد شوروی و انگلیس روبرو شد.
مشیرالدوله برای جلوگیری از خشونتهای حکومت نظامی و تندرویهای مطبوعات، لایحهٔ اصلاح قانون مطبوعات و تشکیل هیئت منصفه را به مجلس ارائه داد که پس از گفتگوهای فراوان در ۱۰ آبان ۱۳۰۱ به تصویب رسید. ارائهٔ این لایحه از سوی دولت واکنش مدیران جراید را دربارهٔ شیوههای اجرایی آن برانگیخت و آن را اقدامی برای تحدید آزادیها دانستند. اما با وجود تشکیل کمیسیون پیشنهادی مشیرالدوله مبنی بر نظارت بر اعمال سردارسپه، همچنان تندرویهای وی ادامه داشت. بعلاوه، به تحریک او یا با فعالیت اتحادیههای کارگری با گرایشهای مارکسیستی اعتصاباتی صورت گرفت که سستی کار دولت و قوت سردارسپه را موجب شد و سرانجام درج نامهٔ یک کارگر قورخانه در روزنامهٔ حقیقت بهانهٔ لازم را به سردارسپه داد تا با پیغامی توهین آمیز به مشیرالدوله خواهان توقیف روزنامهٔ حقیقت شود و مشیرالدوله پس از مخالفت با آن استعفا کرد. پوزش بعدی سردارسپه نیز سودی نداشت و حتی با اعلام تمایل دوبارهٔ مجلس، پیرنیا حاضر به ادامهٔ کار نشد.
در آستانهٔ انتخابات مجلس پنجم، مشیرالدوله که ریاست انجمن نظارت بر انتخابات را به عهده داشت، با اعلام تمایل مجلس ریاست وزرایی را پذیرفت و در آخرین نشست مجلس چهارم کابینهٔ خود را معرفی کرد (خرداد ۱۳۰۲)، اما این کابینه که به دولت محلل شهرت یافت در برابر زیادهخواهی سردار سپه و تلاش او برای رسیدن به رئیسالوزرایی دوام نیاورد و پیرنیا در اعتراض به دستگیری و تبعید قوامالسلطنه توسط سردار سپه از کار کناره گرفت (آبان ۱۳۰۲). پیرنیا در مجلس پنجم به نمایندگی از تهران انتخاب شد و در ماجرای استعفا و قهر سردار سپه (۱۸ فروردین ۱۳۰۳) عضو هیئتی بود که برای دلجویی از وی به رودهن رفتند. پیرنیا به هنگام خلع قاجاریه از رفتن به مجلس خودداری کرد و پس از آن نیز در مجلس حاضر نشد. در انتخابات مجلس ششم نیز ریاست انجمن مرکزی نظارت بر انتخابات را برعهده داشت و با توجه به اینکه به نمایندگی هم برگزیده شد، مانند دورهٔ هفتم، نمایندگی را نپذیرفت. عضویت در کمیسیون معارف و ریاست کمیسیون اصلاح عدلیه در ۱۳۰۶، واپسین مشاغل دولتی او بود و پس از آن حتی از پذیرفتن ریاست دیوان تمیز (دیوان عالی کشور) خودداری کرد و اگرچه تا پایان عمر خانه نشین بود، مسائل اساسی جامعه را پیگیری میکرد و در مسائلی همچون قرارداد نفت ۱۳۱۲/ ۱۹۳۳ از بیان مخالفت خود پروایی نداشت.
داوریها دربارهٔ زندگی سیاسی پیرنیا گوناگون است، اما همه خوشنامی وی را در عرصهٔ سیاست ستودهاند. در آبان ۱۳۵۱ مجلس بزرگداشتی به مناسبت یکصدمین سال تولد او در دانشگاه تهران برگزار شد و رجال و فرهنگ دوستان کشور یادش را گرامی داشتند.
حسن پیرنیا در ۲۹ آبان ۱۳۱۴ پس از دو سال بیماری درگذشت و در مقبرهٔ خانوادگی در امامزاده صالح تجریش به خاک سپرده شد. از او هفت فرزند برجای ماند.
اندیشهها و آثار او[ویرایش]
حسن پیرنیا در دستگاه دولت، با محافظه کاری خاص خود که گاه انتقاد دیگران را درپی داشت، اندیشههایش را مطرح میکرد. او به عنوان حقوقدانی که شاهد تحولات روسیهٔ تزاری و نهضت عدالتخواهی ایران بود، اندیشهٔ اصلاح عدلیه را از زمان سفارتِ فوقالعاده در سر داشت و در دوران وزارت خود نیز با تقدیم سه طرح قانونی شامل اصول تشکیلات عدلیه در ۳۱۱ ماده، قانون موقتی محاکمات حقوقی در ۸۱۲ ماده و قانون محاکمات جزایی در ۵۰۶ ماده از بنیانگذاران نظام قضایی جدید ایران بود. الگوی کار پیرنیا برای تدوین قوانین حقوقی، قوانین روسیه و عثمانی و فرانسه بود.
مسئلهٔ دیگری که از نظر مشیرالدوله اهمیت بسیار داشت، تأمین مالیه بود. در این زمینه نیز قانون اصلاح محاسبات، نقض قانون ۲۳ جوزا و لایحهٔ تشکیلات وزارت مالیه را به مجلس ارائه داد و در مجلس اول با فکر تشکیل بانک ملی همراهی کرد. فکر اصلاح قشون نیز ریشه در تحصیلات نظامی پیرنیا داشت و به همین منظور برای تربیت نیروی متخصص آن، مدرسه نظامی احمدی را بنیان نهاد که به مدرسهٔ نظام مشیرالدوله شهرت یافت (۱۲۹۶). در پی کودتای ۱۲۹۹، با ادغام این مدرسه و دو مدرسهٔ دیگر، «مدارس نظام» شکل گرفت.
در سیاست داخلی، اجرای اصلاحات در رأس برنامههای پیرنیا قرار داشت، و در سیاست خارجی، حفظ بیطرفی و بهرهبرداری از قدرت سوم برای منافع ملی را دنبال میکرد. وی بعدها در پاسخ به منتقدانی که او را محافظهکار میدانستند، نداشتن پشتیبان در مجلس و مخالفت با خواستههای شخصی رجال را مانع اساسی پیشرفت امور دانست.
پرداختن به معارف که مشیرالدوله آن را مایهٔ خوشبختی همهٔ «ملل و مقصود حرکت جامعه» میدانست، و اهمیت دادن به زبان فارسی وجههٔ دیگری از همت او بود و به همین سبب دوبار به وزارت معارف رسید و در زمان کناره جویی از سیاست نیز عضویت کمیسیون معارف را پذیرفت (۱۳۰۲) که اصلاح تشکیلات معارف و تدوین کتب درسی برعهدهٔ آن بود. در همین دوران پیرنیا نوشتن کتابهای تاریخ ایران باستان و داستانهای ایران قدیم به شیوهٔ تاریخنگاری جدید را آغاز کرد که به ترتیب در ۱۳۰۶ و ۱۳۰۷ منتشر شدند. از کتاب نخست گزیدهای نیز با عنوان ایران قدیم تهیه شد که در مدارس تدریس میشد. پس از آن به پیشنهاد کمیسیون معارف برای تدوین تاریخ کامل ایران، نوشتن بخش پیش از اسلام آن را برعهده گرفت و بخشهایی از آن را با نام ایران باستان منتشر کرد، اما با مرگ وی این طرح ناتمام ماند.
نوشتههای تاریخی مشیرالدوله بیش از هرچیز نشان دهندهٔ روحیات و اندیشههای مؤلف و زمانهٔ اوست. او با نگاهی جستجوگر، تمدن کهن ایرانی را دستمایهٔ بالندگی و تفاخر ملی قرار داد و همچون میرزا آقاخان کرمانی تاریخ را «قبالهٔ نجابت و سند بزرگواری» هر ملتی میدانست. علاقهٔ پیرنیا به جزئیات اوضاع مدنی و اجتناب از تفصیل نام سلسلهها و پادشاهان، نشان دهندهٔ تأثیر روش میرزا آقاخان کرمانی بر شیوهٔ تاریخنگاری اوست. اهمیت آثار پیرنیا، گذشته از دقت نظر وی، در بهرهگیری او از جدیدترین نوشتههای آن زمان است که عدهای از فرهنگ دوستان مانند سعید نفیسی، عباس اقبال آشتیانی، سیدحسن تقیزاده وی را در این راه یاری رساندند.
حسن پیرنیا در ده سال آخر عمر اغلب به کارهای فرهنگی و علمی اشتغال داشت و آثار باارزشی همچون مجموعه سه جلدی تاریخ ایران باستان و داستانهای ایران قدیم و حقوق بینالملل را نوشت. کتاب تاریخ ایران باستان (در سه جلد) نخستین کتابی است که به شیوه علمی و بر اساس مستندات و کشفیات باستانشناسی دربارهٔ گذشته تاریخی ایران نگاشته شده و هنوز هم مورد توجه است.
سمتها[ویرایش]
- وزیر عدلیه کابینه مشیرالسلطنه (۱۲۸۶-
- وزیر معارف کابینه مشیرالسلطنه (۱۲۸۷–۱۲۸۸)
- وزیر عدلیه کابینه ناصرالملک (۱۲۸۸-
- وزیر عدلیه کابینه سپهدار اعظم (۱۲۸۹–۱۲۹۰)
- وزیر عدلیه کابینه صمصام السلطنه (۱۲۹۰–۱۲۹۱)
- وزیر علوم و اوقاف علاءالسلطنه (۱۲۹۱
- وزیر جنگ کابینه مشیرالدوله (خودش) (۱۲۹۳-
- وزیر جنگ کابینه علاءالسلطنه (۱۲۹۶–۱۲۹۶)
- وزیر جنگ کابینه عین الدوله (۱۲۹۶-
- وزیر جنگ کابینه حسن مستوفی (۱۲۹۶–۱۲۹۷)
خانهٔ پیرنیا[ویرایش]
منزل مسکونی حسن پیرنیا در خیابان منوچهری تهران (بین خیابان لالهزار و میدان فردوسی) قرار دارد و امروزه به نام عمارت مشیرالدوله یا عمارت پیرنیا شناخته میشود و در سازمان میراث فرهنگی به عنوان اثر ملی ثبت شدهاست.[۴]
جستارهای وابسته[ویرایش]
پانویس[ویرایش]
- ↑ زندگانی من،ج2،ص 99،تاریخ بیداری ایرانیان،ص446 |عنوان = تارنمای دکتر علی محمد ایزدی | ناشر = |تاریخ = |تاریخ بازدید = مرداد/1396}}
- ↑ مهدیقلی هدایت، گزارش ایران، 379-380.
- ↑ نامه مشیر الدوله به اجلال الملک، بایگانی مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، ش20582.
- ↑ «اعتراض خوشنویسان به تخریب خانه مشیرالدوله» (فارسی). خبرگزاری میراث فرهنگی (CHN)، ۲۷-۰۳-۱۳۸۶. بازبینیشده در ۲۶-۱۱-۱۳۸۷.
منابع[ویرایش]
- هدایت، مهدیقلی. گزارش ایران. تهران: انتشارات نقره، 1363.
- فریدون آدمیت، مجلس اول و بحران آزادی
- فریدون آدمیت، ایدئولوژی نهضت مشروطیت
- محمدابراهیم باستانی پاریزی، تلاش آزادی: محیط سیاسی و زندگانی مشیرالدوله پیرنیا، تهران ۱۳۵۶
- دانشنامهٔ جهان اسلام
- زندگانی من،ج دوم.ص99،تاریخ بیداری ایرانیان،446
پیوند به بیرون[ویرایش]
مجموعهای از گفتاوردهای مربوط به حسن پیرنیا در ویکیگفتاورد موجود است. |
|
|
|
|
|
|
|
این یک مقالهٔ خرد پیرامون یک تاریخدان است. با گسترش آن به ویکیپدیا کمک کنید. |
- صدراعظمها و نخستوزیران قاجاریان
- جعبههای ناوبری رهبر سیاسی خاورمیانه
- افراد در انقلاب مشروطه
- اهالی تبریز
- اهالی نائین
- تاریخنگاران اهل ایران
- تاریخنگاران اهل تبریز
- حقوقدانان اهل ایران
- خاندان پیرنیا
- درگذشتگان ۱۳۱۴
- درگذشتگان ۱۹۳۵ (میلادی)
- زادگان ۱۲۵۱
- زادگان ۱۸۷۱ (میلادی)
- سفیران ایران در روسیه
- سیاستمداران اهل ایران
- سیاستمداران اهل تبریز
- مترجمان اهل ایران
- نخستوزیران ایران
- نمایندگان دوره پنجم مجلس شورای ملی
- نمایندگان دوره چهارم مجلس شورای ملی
- نمایندگان دوره دوم مجلس شورای ملی
- نمایندگان دوره سوم مجلس شورای ملی
- نمایندگان دوره ششم مجلس شورای ملی
- نمایندگان مجلس شورای ملی
- وزیران امور خارجه ایران
- وزیران دولت حسن مستوفی (دولت چهارم)