نقشبندیه
لحن یا سبک این مقاله بازتابدهندهٔ لحن دانشنامهای استفادهشده در ویکیپدیا نیست. |
نقشبندیه طریقتی است منسوب به خواجه بهاءالدین محمد نقشبند بخارایی (۷۹۱-۷۱۸ هـ. ق)، شاخهای منشعب از سلسله خواجگان که اصل آن به عارف ایرانی خواجه یوسف همدانی باز میگردد.[۱]
بعدها این سلسله در هند هم نفوذ یافت و به خصوص در دوره اقتدار مغولان در هند، تأثیر و نفوذ مشایخ آنها قابل ملاحظه بود و سلاطین آن سرزمین غالباً به این طریقه منسوب بودند؛ چنانکه گویند امیر تیمور گورکانی به شاه نقشبند ارادت داشت.[۲]
محتویات
مروجان این طریقت[ویرایش]
بهاءالدین نقشبند را نمیتوان بنیانگذار و مؤسس این طریقت شمرد. طریقت او در حقیقت دنبالهٔ طریقت خواجگان است. طریقه و سلوکی که خواجه یوسف همدانی (۵۳۵ ـ ۴۴۰ ه. ق) و خواجه عبدالخالق غجدوانی (درگذشتهٔ ۵۷۵) بنیان نهاده بودند. خواجه بهاءالدین که خود از جانشینان عبدالخالق تعلیم یافته بود، محیی و مصلح طریقت خواجگان شد و طریقت نقشبندی آمیختهای شد از تعالیم عبدالخالق غجدوانی و بهاءالدین بخارایی. طریقت نقشبندی در اندک مدتی در ماوراءالنهر و خراسان رواج یافت و پس از بهاءالدین، خلفای او خواجه علاءالدین عطار (درگذشته ۸۰۲) و محمد پارسا (درگذشته ۸۲۲) و یعقوب چرخی (درگذشته ۸۵۱) بر مسند ارشاد نشستند و در ترویج این طریقت سهمی بسزا داشتند. بعد از اینان خواجه عبیدالله احرار (۸۹۵-۸۰۶ هـ) مشهورترین و متنفذترین مشایخ عصر تیموری است و در عهد او، این طریقت به نفوذ و شهرت و رواج رسید.
از عارفان و شاعران مشهور پیرو این طریقت میتوان عبدالرحمن جامی شاعر و عارف قرن نهم هجری را نام برد.
مسلک نقشبندیه[ویرایش]
|
|
---|---|
جنبشهای فکری اهل سنت |
|
ارکان دین اسلام |
|
سعید بن زید · زبیر · طلحه |
|
صحیح بخاری · صحیح مسلم · سنن نسائی |
|
مکانهای مقدس |
|
عبدالرحمن جامی در نفحاتالانس نوشتهاست:
- «طریقة ایشان، اعتقاد اهل سنّت و جماعت است و اطاعت احکام شریعت و اتباع سنن سیّدالمرسلین (ص) و دوام عبودیت که عبارت است از دوام آگاهی به حق سبحانه، بیمزاحمت شعور به وجود غیری»
- عبدالخالق غجدوانی گفته است که «در خلوت را دربند و در خدمت را بگشای»
- و از بهاءالدین نقشبند پرسیدند: «درطریقة شما ذکر جهر و خلوت و سماع میباشد؟ فرمودند که نمیباشد. پس گفتند که: بنای طریقت شما بر چیست؟ فرمودند: خلوت در انجمن: به ظاهر با خلق هستند و به باطن با حق و نیز همو گفته است که: «طریقت ما صحبت است و در خلوت آفت شهرت است. خیریت در جمعیت است و جمعیت در صحبت به شرط نفی بودن در یکدیگر».
نقشبندیه در گذر تاریخ[ویرایش]
این طریقت، در تاریخ خود جریانی واحد و همسان نداشته است و با گذشت زمان، مانند اکثر مکتبها و مذهبها بساطت آن از میان رفت و گونه گونه، رنگهایی یافت.
بهاءالدین نقشبندی و مشایخ پیش از او- مشایخ سلسله خواجگان- بهدور ازماجراهای سیاسی و اجتماعی، ساده و زاهدانه میزیستند و برای امرار معاش پیشه و کاری داشتند. خواجه محمود انجیر فغنوی «به کسب گلکاری میپرداخته و از آنممر وجه معاًش میساخته». و خواجه علی رامتینی به صنعت بافندگی اشتغالداشته است. و سید امیر کلال، کوزهگری میکرده و فرزندش امیر شاه «ازصحرا نمک میآورده و میفروخته و از آن راه زندگی میگذرانیده».
ولی دیری نگذشت که مشایخ نقشبندی بر خلاف پیشینیان صاحب نقشی شدند در کارهای جهانی. عزّت و حرمت یافتند و صاحب دستگاه شدند. مانند خواجه ناصرالدین عبیدالله احرار که متنفذترین مشایخ نقشبندی در عصر تیموری بود و بنا به نوشته جامی «کوکبهٔ فقرش» «نوبت شاهنشهی» میزد.
سعدالدین کاشغری و عبدالرحمن جامی، طریقه نقشبندی را در عاصمهٔ هرات، بیش از پیش، رواج دادند و هرات یکی از مراکز تجمع نقشبندیان شد. در سمرقند، اگر چه در زمان خواجه نظامالدین خاموش، نقشبندیان اندک نبودند پس از مهاجرت خواجه عبیدالله احرار بدانجا نقشبندیان سمرقندی، بسیار شدند و سمرقند در عهد سلطنت سلطان ابوسعید و سلطان احمد تیموری به صورت مجمع و مرکز صوفیان نقشبندی درآمد.
آخرین قطب[ویرایش]
بنا به عقاید این گروه : پس از درگذشت شیخ محمد عثمان سراج الدین دوم نقشبندی که آخرین قطب این طریقت بودند ، سلسله ی اقطاب به انتهاء رسیده و تا ظهور مهدی ، خضر پیامبر سلسله ی قطب را به دست خواهند گرفت تا اینکه مهدی ظهور کرده و مقام قطبیت را به اذن پروردگار قبول کرده و رهبریت مسلمین را به دست خواهند گرفت . درست است که هم اکنون هیچ گونه قطبی در جهان وجود ندارد(به غیر از خضر پیامبر که موقتاً این وظیفه را بر عهده خواهند داشت) اما این هیچگونه مغایرتی با وجود اولیاء الله با درجاتی پائین تر از قطب نداشته و چه بسا ممکن است افراد زیادی از اولیاءالله در عالم زندگی کرده و مشغول ارشاد و راهنمایی مسلمانان باشند.
طریقت نقشبندیه[ویرایش]
اصول 11 گانه طریقت نقشبندیه طبق کتب به همراه توضیح جزیی از آنها عبارتند از:[۳][۴]
- هوش در دم : هر نفسي که فرو ميرود ممد حياتست و چون برميايد مفرح ذات. پس در هر نفسي دو نعمت موجودست و بر هر نعمتي شکري واجب.
- نظر بر قدم: در خیایبان و صحرا جز بر قدم خویش ننگرد.
- سفر در وطن: سیر آفاق و انفس
- خلوت در انجمن: حتی در جامعه انسانی نیز با خویشتن باشد
- یاد کرد: ذکر خدا
- بازگشت: من یتوکل الی الله فهو حسبه
- نگاهداشت: نگاهداشت قلب از غیر حق
- یادداشت: دوام عرفان
- وقوف عددی: در اذکار
- وقوف زمانی: وقوف بر حالت نفس ( اماره، لینه و مطمئمه) در هر زمان
- وقوف قلبی: حضور در مراقبه
توضیحات[ویرایش]
- ↑ Zarcone, Th. «Ḵh̲ WĀd̲j̲agān.» Encyclopaedia of Islam, Second Edition. Edited by: P. Bearman، Th. Bianquis، C.E. Bosworth، E. van Donzel and W.P. Heinrichs. Brill, 2009. Brill Online. COLUMBIA UNIVERSITY. ۰۵ June ۲۰۰۹ <http://www.brillonline.nl/subscriber/entry?entry=islam_SIM-8766>
- ↑ ارزش میراث صوفیه
- ↑ انیس الطالبین و عدة السالکین تالیف صلاح ابن مبارک بخاری
- ↑ مکتوبات امام ربانی تالیف شیخ احمد فاروقی سرهندی
منابع[ویرایش]
- ارزش میراث صوفیه، عبدالحسین زرینکوب، انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۵۶
- قدسیّه (کلمات بهاءالدّین نقشبند)؛ با مقدمه و تصحیح احمد طاهری عراقی؛ کتابخانهٔ طهوری، تهران ۱۳۵۴
- ماهیت تحولات در آسیای مرکزی، انتشارات وزارت امور خارجه، تهران، ۱۳۷۳
- نفحاتالانس عبدالرحمن جامی
- http://www.erfanabad.org/fa/modules/smartfaq/faq.php?faqid=3476
- http://www.erfanabad.org/fa/modules/smartfaq/faq.php?faqid=4565
- http://www.erfanabad.org/fa/modules/smartfaq/faq.php?faqid=5992
پیوند به بیرون[ویرایش]
|