ملاصدرا
شناسنامه | ||
---|---|---|
نام کامل | صدرالدین محمد بن ابراهیم قوام شیرازی | |
لقب | صدرالمتألهین | |
حیطه | فلسفه اسلامی | |
مکتب | حکمت متعالیه | |
ایدههای چشمگیر | اصالت وجود و حرکت جوهری | |
زادروز | ۹۷۹ قمری (۱۵۷۱ میلادی) | |
زادگاه | شیراز، ایران | |
تاریخ مرگ | ۱۰۴۵ قمری (۱۶۴۰ میلادی) | |
محل مرگ | بصره، عراق | |
مدفن | نجف | |
فرزند(ها) | ابراهیم شیرازی | |
دین | اسلام | |
مذهب | شیعه دوازدهامامی | |
استادان | شیخ بهائی، میرفندرسکی و میرداماد | |
شاگردان | فیض کاشانی، عبدالرزاق لاهیجی و حسین تنکابنی | |
متأثر از
|
||
اثرگذار بر
|
||
صدرالدین محمد بن ابراهیم قوام شیرازی معروف به مُلاصَدرا و صدرالمتألهین (درگذشته ۱۰۴۵ قمری[۱])، متأله و فیلسوف شیعه ایرانی سدهٔ یازدهم هجری قمری و بنیانگذار حکمت متعالیه است. کارهای او را میتوان نمایش دهندهٔ نوعی تلفیق[۲] از هزار سال تفکر و اندیشهٔ اسلامی پیش از زمان او به حساب آورد.[۳]
محتویات
کودکی و نوجوانی[ویرایش]
ملاصدرا در روز نهم جمادیالاول سال ۹۷۹ قمری (هفدهم مهر ۹۵۰، ۱۵۷۱ میلادی)، در شیراز و در محله قوام زاده شد و نام او را محمد نامیدند. به روایتی پدر او خواجه ابراهیم قوام، مردی دانشمند و وزیر فرماندار پارس - محمد میرزا که بعدها به شاه محمد خدابنده معروف شد بود - و صدرالدین محمد تنها فرزند او، حاصل یک دعا بود.[۴] به باور هانری کربن خواجه ابراهیم بازرگان بود و به خرید و فروش مروارید، شکر بنگاله و شال کشمیری میپرداخت. وی هر از گاهی برای به دست آوردن مروارید به مغاص لؤلؤ در بحرین میرفت.[۵]
ابراهیم قوام در آغاز، محمد کوچک را به مکتبخانه ملااحمد در محله قوام و به نزد ملااحمد برد. محمد دو سال در این مکتبخانه خواندن و نوشتن و قرائت قرآن را فراگرفت. سپس او را به یک معلم خانگی به نام ملا عبدالرزاق ابرقویی سپردند تا به محمد صرف و نحو بیاموزد.[۶]
دو پیشامد سبب وقفه در تحصیل محمد نوجوان شد، یکی وفات ملا عبدالرزاق ابرقویی بود که محمد نوجوان را در مرگ استاد خود سوگوار کرد و دیگر وفات شاه تهماسب یکم صفوی و به پادشاهی رسیدن شاه اسماعیل دوم صفوی که سبب ناامنی ایران از جمله شیراز گشت، و ابراهیم قوام از بیم جان خانوادهٔ خود را از شیراز به امیرنشینهای جنوب خلیج فارس کوچاند.[۷]
پس از مرگ یا کشته شدن شاه اسماعیل دوم و با به فرمانروایی رسیدن شاه عباس یکم دوران هرج و مرج به پایان رسید و ابراهیم و خانوادهاش به شیراز بازگشتند. محمد به فرمان پدرش به بصره رفت و در حجرهٔ بازرگانی شیرازی به نام یوسف بیضاوی که پدرش با او قرارداد بازرگانی بسته بود، به کار مشغول شد.[۸]
سه ماه پس از آن، ابراهیم قوام به دیار باقی شتافت و محمد سوگوار ناگزیر به شیراز بازگشت و به گرداندن حجرههای بازرگانی پدرش پرداخت.[۹]
زندگی و تحصیل در قزوین و سپس اصفهان[ویرایش]
ملاصدرا در سن ۶ سالگی به همراه پدرش در پی شاه محمد خدابنده به قزوین پایتخت آن دوران صفویان رفت و دوران نوجوانی و جوانی اش را در آن سامان سپری کرد، او درمدرسه «التفاتیه» قزوین حجرهای داشت که هم اکنون نیز برای بازدید «طلبهها» و «گردشگران» پابرجااست، سنگ بنای پیشرفت علمی اودر حوزههای علمیه قزوین بود. در همانجا با شیخ بهایی و میرداماد آشنا شد و پس از انتقال پایتخت به اصفهان، با استادانش به اصفهان مهاجرت نمود.[۱۰]
او در مدرسه خواجه اصفهان نیز از محضر درس استادانش شیخ بهایی، میرداماد (معلم ثالث) و میرفندرسکی بهره جست. ملاصدرا دروس فقه، علوم حدیث و تفسیر را از شیخ بهایی، حکمت الهی و حکمت شرق و غرب را از میرداماد و علم ملل و نحل را از میرفندرسکی آموخت.
به هر حال شاه عباس یکم در پایان سال ۹۹۹[۱۱] هجری قمری (به روایتی ۱۰۰۶[۴])، از قزوین به اصفهان نقل مکان کرد و این شهر را به پایتختی خویش برگزید.
در بخشکردن میراث یکی از توانگران اصفهان، هوش، آگاهی و دانش ملاصدرا در مسایل فقهی بر شاه عباس آشکار شد و شاه تصمیم گرفت تا از مدرسه خواجه بازدید کند و با شیخ بهایی و ملاصدرا بیشتر آشنا شود.[۱۲]
دوران تبعید[ویرایش]
ملاصدرا پس از کسب درجهٔ اجتهاد، به تدریس در مدرسهٔ خواجه پرداخت، اما از آنجایی که نظریاتش در برخی مسائل فقهی با بیشتر دانشمندان قشری اصفهان متفاوت بود، او را به بدعتگذاری در دین متهم ساختند و خواهان اخراج او از مدرسه و در نهایت تبعید او از اصفهان شدند. بدین سان ملاصدرا از اصفهان تبعید شد. او راه مورچه خورت را در پیش گرفت و از آنجا راهی کهک قم گشت.[۱۳] برخی از اتهامهایی که به وی میزدند در کتاب گفتگوی خرد آمده است.[۱۴][۱۵][۱۶]
ملاصدرا در دوران تبعید به حوزههایی رفت اما به او اجازه نمیدادند. جلوی او گرفته میشد و او را مرتد اعلام میکردند. ملاصدرا به مدت ۵[۱۷] یا ۷[۱۸] سال در کهک قم و در تبعید زیست، اما هرگز کار تدریس و پژوهش را رها نکرد و در همان روستای کوچک و دورافتاده به برگزاری جلسات درس مبادرت نمود. دروس وی بیشتر دربارهٔ افکار و باورهای حکیمان و دانشمندان ایرانی مانند شهابالدین سهروردی، ابن سینا و ابویعقوب الکندی و برخی از دانشمندان اندلسی همچون ابن عربی و ابن رشد بودند.[۱۹] به روایتی دیگر، او در این مدت به ریاضت و عبادت پرداخت و مدتی را نیز در شهر قم سپری نمود.[۱۷]
بازگشت به شیراز[ویرایش]
اللهوردی خان گرجی حاکم ایالت فارس امپراتوری صفوی در زمان شاه عباس هنگام ساخت مدرسه خان در شیراز، ملاصدرا را که توسط علمای اصفهان تکفیر و در کهک قم تبعید شده بود به شیراز دعوت کرد. او نامهای بدین مضمون به ملاصدرا نوشت:
- «من نمیتوانم به کهک بیایم تا بتوانم از محضر درس شما استفاده کنم و به همین جهت در شیراز بنای مدرسهای را برای شما شروع کردهام و همین که تمام شد اطلاع میدهم که بیایید و در این مدرسه تدریس کنید».
اللهوردی خان در وقفنامه مدرسه تصریح کرد که اختیار تدریس را به ملاصدرا واگذار میکنم تا اینکه هر درسی را که میخواهد در برنامه دروس مدرسه قرار دهد.[۲۰]
حکومت صفوی و در راس آنان شاه عباس تمایلی به تبعید ملاصدرا از اصفهان نداشتند و شاه عباس به اجبار علمای اصفهان به این کار تن داد. از این رو، اللهوردی خان گرجی حاکم فارس، بر آن شد که برای این دانشمند در شیراز مدرسهای ساخته و از او برای تدریس در این مدرسه دعوت کند. با پایان یافتن ساخت و ساز بخش مهمی از این مدرسه که بعدها به مدرسه خان نامی شد، اللهوردی خان چشم از جهان بست و به دیار باقی شتافت. پس از او فرزند وی امام قلی خان که از دوستان دوران جوانی ملاصدرا بود پس از پدرش به حکومت فارس رسیده بود، پس از فتح هرمز و بیرون راندن پرتغالیها از خلیج فارس، و در پی پیروزی حکم رفع تبعید ملاصدرا را از شاه عباس گرفته و ملاصدرا را به شیراز دعوت کرد.[۲۱]
درخشانترین دوره زندگی ملاصدرا از لحاظ سودی که به جامعه رساند و طی آن دوره کتابهای فراوان و ارزشمندی نگاشت، دورهای است که او پس از بازگشت از کهک در شیراز شروع به تدریس کرد.
ملاصدرا پس از بازگشت به شیراز، تدریس در این مدرسه نوساز را آغاز کرد. در این مدرسه افزون بر حکمت و فقه، ادبیات، اخترشناسی، ریاضیات، شیمی، معرفةالارض (زمینشناسی) و علوم طبیعی نیز تدریس میشد. اهمیت این مدرسه از مدرسه خواجه اصفهان نیز فزونی یافت.[۲۲]
اللهوردی خان گرجی با این اقدام خود، دانشگاهی به مفهوم واقعی آن روز بنیان گذاشت، که در آن افزون بر حکمت، فقه، ادب، نجوم، علم حساب، هندسه، زمینشناسی، جانورشناسی، گیاهشناسی و شیمی تدریس میشد. ملاصدرا در پناه فرهنگ دوستی و آزاداندیشی الله وردی خان گرجی تالیفات فراوانی از خود بر جای گذاشت، اما مهمترین حاصل عمر وی بنیاد نهادن حکمت متعالیه بود. بدین وسیله به عالم تشیع خدمتی عظیم نمود.[۲۳]
درگذشت[ویرایش]
بنا بر مشهور ملاصدرا در سال ۱۰۵۰ قمری (۱۶۴۰ میلادی) درگذشته است، اما مطابق یادداشتهای نوه او به نام محمد علمالهدی (فرزند فیض کاشانی)، سال صحیح درگذشت وی ۱۰۴۵ قمری (۱۶۳۵ میلادی) بوده است، و گسست ناگهانی و ناقص ماندن برخی نوشتههای وی مانند تفسیر قرآن و شرح اصول کافی از (شیخ کلینی) در حدود سال ۱۰۴۴ قمری (۱۶۳۴ میلادی)، تاییدکننده این ادعاست.
وفات ملاصدرا در شهر بصره واقع شد ولی بنابر سنت شیعیان او را به شهر نجف بردند و بنابر گفته نوه وی، علمالهدی، او را در سمت چپ صحن حرم علی بن ابیطالب دفن نمودند.[۲۴]
فرزندان ملاصدرا[ویرایش]
ملاصدرا پنج فرزند (سه دختر و دو پسر) داشته است که عبارتند از:
- ام کلثوم (متولد سال ۱۰۱۹ قمری، ۱۶۰۹ میلادی)، او بزرگترین فرزند ملاصدرا که دانشمند و شاعر و زنی اهل عبادت و زهد بوده و به همسری ملا عبدالرزاق لاهیجی (شاگرد معروف ملاصدرا) درآمده است.
- ابراهیم (متولد سال ۱۰۲۱ قمری، ۱۶۱۱ میلادی)، وی یکی از دانشمندان زمان خود بوده و فیلسوف و فقیه و متکلم و مفسر شمرده میشد و از علوم دیگر مانند ریاضیات نیز بهره داشته است. وی کتابی به نام عروة الوثقی در تفسیر قرآن و شرحی بر کتاب روضه فقیه لبنانی «شهید» نوشته و چند کتاب دیگر در فلسفه نیز به وی نسبت دادهاند.
- زبیده (متولد سال ۱۰۲۴ قمری، ۱۶۱۴ میلادی)، وی همسر ملا محسن فیض کاشانی (شاگرد دیگر ملاصدرا) شده است.
- نظام الدین احمد (متولد سال ۱۰۳۱ قمری، ۱۶۲۱ میلادی)، او در کاشان متولد و در سال ۱۰۷۴ ق (۱۶۶۴ میلادی) در شیراز فوت کرده است. وی نیز فیلسوف و ادیب و شاعر بوده است.
- معصومه (متولد سال ۱۰۳۳ قمری، ۱۶۲۳ میلادی)، این دختر ملاصدرا نیز همسر یکی دیگر از شاگردان ملاصدرا به نام قوام الدین محمد نیریزی شد و نیز در دانش و شعر و ادبیات معروف بوده است. برخی شخص دیگری را به نام ملا عبدالمحسن کاشانی، شوهر او دانستهاند که او نیز شاگرد ملاصدرا بوده است.
باورها[ویرایش]
ملاصدرا شیعه مذهب و پیرو آئین دوازدهامامی بود، به اصول و فروع دین اسلام و مذهب شیعه اعتقاد داشت. همانطور که در فقه شیعه چهار اصل قرآن، حدیث، عقل و اجماع برای بدست آوردن احکام بکار میرود، ملاصدرا نیز در مباحث عقلی تلاش وافری نمود تا این وجهه از برهان جایگاه خود را در مذهب شیعه دوباره بازیابد،[نیازمند منبع]
عرفان شیعی[ویرایش]
ملاصدرا بر این باور بود که مذهب شیعه دو وجه دارد، وجه ظاهری، یعنی همان شریعت و احکام دینی، و وجه باطنی، که همان درونمایه و حقیقت مذهب شیعهاست و ملاصدرا آن را عرفان شیعی مینامید. او برای رستگاری انسان، هم شریعت و پایبندی به فرایض دین را لازم میشمرد و هم سیر و سلوک عرفانی برای رسیدن به حقیقت مذهب شیعه را ضروری میدانست. این در حالی بود که بیشتر دانشمندان قشری اصفهان، دید خوبی نسبت به عرفان نداشتند. ایشان بر این باور بودند که بسیاری از عارفان، به احکام دین اسلام پایبند نیستند و عمل به فرایض دینی را برای رسیدن به رستگاری لازم نمیبینند. یکی از دلایل تبعید ملاصدرا از اصفهان همین باور بود.
ملاصدرا اگرچه به عرفان باور داشت، اما کوتاهی از احکام و واجبات دین را به بهانهٔ سیر و سلوک عرفانی رد میکرد. با دانشمندان قشری نیز به دلیل ستیز با عرفان شیعی مخالف بود. همچنین با برخی از صوفیان که عمل به واجبات دینی را ضروری نمیدانستند، مخالف بود. البته برخی معتقدند ملاصدرا با ادغام فلسفه و عرفان نا خواسته راه را برای بسته شدن مسیر فلسفه ورزی در جهان اسلام فراهم کرد.
دیدگاه ملاصدرا پیرامون تقلید[ویرایش]
در آثار ملاصدرا دهها صفحه علیه تقلید و تعصب و اهل تقلید و تعصب، مطلب وجود دارد. وی در اسفار چنین آورده که: «خداوند از تقلید نهی کرد، مقلدان را نکوهش کرد و آنان را فرمود تا در جرگه اهل اندیشه و معرفت در آیند و ایشان را بیم داد از پیروی پیشینیان و تقلید اسلاف و مشایخ گذشته».[۲۵]
ملاصدرا در طول زندگی علمیاش، دیدگاههای گوناگونی را پیرامون مسئلهٔ تقلید عنوان کردهاست. گاهی آنرا با شروطی پذیرفته و گاه به کلی آنرا مردود شمردهاست (مانند نوشتار او در کتاب المشاعر). شاید به سبب مخالفت برخی علمای اصفهان با او و به این دلیل که ایشان را برای راهنمایی مردم واجد شرایط نمیدانستهاست.[نیازمند منبع]
البته نمیتوان چنین گفت که ملاصدرا بر این باور بوده که فراگیری دانش از جمله فقه، حدیث و تفسیر و نیز سلوک در عرفان شیعی بر همهٔ مسلمانان واجب عینی است، و هر مسلمان باید با فراگیری این دانشها به درجهٔ اجتهاد برسد. زیرا این امر عملاً محال است و به علاوه به توجه به اظهارات ملاصدرا در آثار منقول خود از جمله شرح اصول کافی میتوان مجموعاً به این نظر رسید که وی علوم عقاید و فنون اعتقادات را واجب دانسته و به سبب لزوم دست یافتن به یقین در این عرصهها، تقلید را مذمت کرده و گرنه وی در علوم فقه و فروعات احکام قائل به لزوم و وجوب تقلید از مرجع و مجتهد است و از این حیث با اخباریهای زمان خویش مخالف است.
قضا و قدر[ویرایش]
ملاصدرا به قضا و قدر الهی باور داشت و در «رسالة فیمسئلة القضاءِ و القدر» آنرا توضیح دادهاست. قضا، در کلام اسلامی، به معنای حکم خدا (از دیدگاه سرچشمه، منشاء و پیدایش موجودات) و قدر به معنای اندازه، و تعیین اندازه، منزلت یا جایگاه کسی یا چیزی است. ملاصدرا بر این باور بود که قضا قابل تغییر نیست زیرا حکم خداوند تغییر نمیکند. اما قدر یا سرنوشت، قابل تغییر است زیرا در گرو اعمال انسان میباشد. انسان میتواند با نیکوکاری به رستگاری برسد یا با زشتکاری بدبختی خویش را رقم بزند و در این مورد مختار است.
ملاصدرا با پیرپرستی مخالف بود و اگر او را صاحب کرامات مینامیدند، نمیپذیرفت.
حکمت متعالیه[ویرایش]
مکتب ملاصدرا که حکمت متعالیه نامیده میشود، بر اصل «وجود» و تمایز آن از «ماهیت» استوار است. بنابر دیدگاه او، بدیهیترین مسئلهٔ جهان، مسئلهٔ وجود یا هستی است که ما با علم حضوری و دریافت درونی خود، آنرا درک کرده و نیازی به اثبات آن نداریم. اما ماهیت، آن چیزی است که سبب گوناگونی و تکثر پدیدهها میشود و به هر وجود، قالبی ویژه میبخشد. همهٔ پدیدههای جهان در یک اصل مشترکند که همان «وجود» نام دارد و وجود، یگانهاست؛ زیرا از هستیبخش (یعنی خداوند یگانه) سرچشمه گرفته، اما ویژگیهای هر یک از این پدیدهها از تفاوت میان ذات و ماهیت آنها حکایت دارد. بنا بر این دیدگاه، اصل بر وجود اشیاء است و ماهیت، معلول وجود به شمار میآید.
ملاصدرا در مخالفت با استادش میرداماد که خود پیرو سهروردی بود، مدعی شد که «وجود» امری حقیقی است و ماهیت امری اعتباری. صدرا دربارهٔ حرکت نیز نظریه جدیدی عرضه کرد که به حرکت جوهری مشهور است. تا قبل از آن تمامی فلاسفه مسلمان، معتقد به وجود حرکت در مقولات نهگانه عَرَض بودند و حرکت را در جوهر محال میدانستند. اما صدرا معتقد به حرکت در جوهر نیز بود و موفق شد چهار جریان فکری یعنی کلام، عرفان، فلسفه افلاطون و فلسفه ارسطو را در یک نقطه گرد آورد و نظام فلسفی جدید و مستقلی به وجود آورد.[۲۶]
قاعده اتحاد عقل و عاقل و معقول در حصول معرفت[ویرایش]
اتحاد عاقل و معقول اصطلاحی در فلسفه است که به کیفیت ادراک مربوط میشود. قاعده «اتحاد عقل و عاقل و معقول» از ابتکارات فلسفی ملاصدرا است. وی معتقد است در تکوین شناخت، قوه شناخت و شخص ادراک کننده (مدرِک) و موضوع ادراکشونده (مدرَک)، سه چیز مستقل از یکدیگر نیستند. در هر عمل شناخت، وجودی پدید میآید که در همان حال که نوعی وجود شیء ادراکشونده است در ظرف ادراک، نوعی وجود برای نفس ادراککننده هم هست. نفس ادراک کننده این وجود را، که فعل خویش است، به وسیله قوّه فاعله ادراکی خویش آفریده است. این قوّه ادراکی، در حقیقت، خود نفس در مرتبه فعل و تأثیر است.[۲۷]
برهان وجودی ملاصدرا[ویرایش]
شاگردان[ویرایش]
- ملا محسن فیض کاشانی (داماد وی)
- عبدالرزاق لاهیجی (داماد وی)
- قوامالدین محمد نیریزی
- ملا عبدالمحسن کاشانی
- ملا حسین تنکابنی[۲۸][۲۹]
- حکیم آقاجانی
- ملا محمد یوسف الموتی[۳۰]
با وجود زمان طولانی که ملاصدرا در شیراز، قم و اصفهان تدریس کرده است، اما تاریخ از شاگردان او جز تعداد اندکی نام نبرده است. مشهورترین آنها ملا محسن فیض کاشانی و فیاض لاهیجی میباشند.[۳۱]
آثار[ویرایش]
آثار ملاصدرا را بیش از پنجاه اثر دانستهاند که آنها را بر حسب نوع تفکر موجود در پس هریک، میتوان در دو دسته اصلی علوم نقلی و علوم عقلی جای داد.
- الحکمة المتعالیة فی الأسفار العقلیة الاربعة
- مفاتیح الغیب
- أسرار الآیات
- التعلیقة علی إلهیات الشفاء (ناتمام)
- شرح اصول الکافی (ناتمام)
- المشاعر
- إیقاظ النائمین
- رسالة فی الواردات القلبیة (التسبیحات القلبیة)
- رسالة فی الحشر
- رسالة فی إتصاف الماهیة بالوجود
- رسالة فی التشخص
- رسالة فی الحدوث
- رسالة فی القضاء والقدر
- رسالة فی سریان الوجود
- رسالة مسماة بإکسیر العارفین
- تفسیر القرآن الکریم:
- الف ـ آیة النور
- ب ـ آیة الکرسی
- ج ـ سورة الأعلی
- د ـ سورة البقرة (ناتمام)
- ه ـ سورة الجمعة
- و ـ سورة الحدید
- ز ـ سورة الزلزال
- ح ـ سورة السجدة
- ط ـ سورة الطارق
- ک ـ سورة الفاتحة
- ل ـ سورة الواقعة
- م ـ سورة الیس
- سه اصل
- رسالة العرشیة
- المظاهر الإلهیة
- متشابهات القرآن
- المسائل القدسیة (الحکمة القدسیة ـ القواعد الملکوتیة ـ طرح الکونین)
- أجوبة مسائل بعض الخلان
- الشواهد الربوبیة فی المناهج السلوکیة
- المبدأ و المعاد
- زاد المسافر (زاد السالک)
- رسالة فی إتحاد العاقل والمعقول
- أجوبة المسائل الجیلانیة
- أجوبة المسائل الکاشانیة
- أجوبة المسائل النصیریة
- رسالة فی إصالة جعل الوجود
- التنقیح فی المنطق (اللمعات الإشراقیة فی الفنون المنطقیة)
- الحشریة
- الخلسة
- خلق الأعمال (الجبر والتفویض ـ القدر فی الأفعال)
- دیباجة عرش التقدیس
- شواهد الربوبیة
- الفوائد:
- الف ـ رد الشبهات الإبلیسیة
- ب ـ شرح حدیث «کنت کنزا مخفیا ...»
- ج ـ فی بیان الترکیب بین المادة والصورة وإرتباطها بقاعدة بسیط الحقیقة
- د ـ فی ذیل آیة الأمانة
- ه ـ فی المواد الثلاث
- رسالة اللمیة فی إختصاص الفلک بموضع معین (حل الإشکالات الفلکیة)
- رسالة فی المزاج
- تفسیر سورة التوحید (۱)
- تفسیر سورة التوحید (۲)
- رسالة الوجود
- حل شبهة الجذر الأصم
- کسر اصنام الجاهلیة
- التصور والتصدیق
- شرح الهدایة الأثیریة
- التعلیقة علی شرح حکمة الإشراق
- الحاشیة علی القبسات
- اثبات شوق الهیولی بالصورة
- شرح حدیث «خلق الأرواح قبل الأجساد بألفی عام»
- الحرکة الجوهریة
- الحاشیة علی الرواشح السماویة (مشکوک)
- تفسیر حدیث «الناس نیام فإذا ماتوا إنتبهوا» (مشکوک)
- رسالة فی الإمامة (مشکوک)
- دیوان شعر (جمعآوری ملا محسن فیض کاشانی)
- نامهها (دو نامه به میرداماد و...)
- متفرقه
- کشکول (عبارات و نکتههای برگزیدهٔ او از کتب فلسفی و عرفانی و شعر)
ملاصدرا در آثار هنرمندان[ویرایش]
حسن فتحی، کارگردان ایرانی، در سال ۱۳۷۸ مجموعه تلویزیونی روشنتر از خاموشی را از زندگی ملاصدرا و شاه عباس صفوی ساخت. حسین یاری، بازیگر ایرانی، در این فیلم در نقش بزرگسالی ملاصدرا بازی میکند. نادر ابراهیمی نیز، کتابی با عنوان «مردی در تبعید ابدی»، دربارهٔ زندگی ملاصدرا (از آغاز تا تبعید) به رشتهٔ نگارش درآورده است.
پانویس[ویرایش]
- ↑ از کرسی استادی تا گوشه انزوا بنیاد حکمت اسلامی صدرا
- ↑ Synthesis
- ↑ P. 643 History of Islamic Philosophy
- ↑ ۴٫۰ ۴٫۱ پایگاه اطلاعرسانی بنیاد حکمت اسلامی صدرا
- ↑ کربن، هانری، صفحه ۹ و ۱۱
- ↑ کربن، هانری، ص ۱۱–۱۹
- ↑ کربن، هانری، ص ۲۲
- ↑ کربن، هانری، صص ۲۴ و ۲۵
- ↑ کربن، هانری، صص ۲۷ و ۲۸
- ↑ «ملاصدرا». پایگاه اطلاعرسانی بنیاد حکمت اسلامی صدرا.
- ↑ کوربن، هانری، همان، ص ۷۵
- ↑ کوربن، هانری، همان، صص ۸۵–۸۸
- ↑ هانری کربن، ص ۱۳۸ و ۱۳۹
- ↑ گفتگوی خرد با اکبر ثبوت، طیبه دومانلو، بخش نخست، ۲۴ تیر ۱۳۹۰ و بخش دوم، ۲ مرداد ۱۳۹۰
- ↑ لذت از دیدگاه شیخ اشراق، کانون ایرانی پژوهشگران فلسفه و حکمت
- ↑ صدرالمتألّهین و عشق، مهرداد افشار، ۲۹ مرداد ۱۳۹۰
- ↑ ۱۷٫۰ ۱۷٫۱ پایگاه اطلاعرسانی بنیاد حکمت اسلامی صدرا
- ↑ کربن، هانری، ص ۱۸۴
- ↑ کربن، هانری، صص ۱۴۶–۱۸۳
- ↑ مولیانی، جایگاه گرجیها در تاریخ و فرهنگ و تمدن ایران، ۲۴۹–۲۵۰.
- ↑ کربن، هانری، همان، صص ۱۸۴ و ۱۸۵
- ↑ کربن، هانری، همان، ص ۱۸۵
- ↑ سامی، شیراز دیار سعدی و حافظ، ۳۵۰–۳۵۴.
- ↑ از کرسی استادی تا گوشه انزوا، بنیاد حکمت اسلامی صدرا
- ↑ دکتر اکبر ثبوت در نشستی با عنوان «منابع فکری صدرالمتألهین شیرازی»، مرکز پژوهشی میراث مکتوب، ۹ تیر ۱۳۸۳
- ↑ محمدرضا فشاهی، ارسطوی بغداد، از عقل یونانی به وحی قرآنی، انتشارات کاروان، ۱۳۸۰، ص ۴۷
- ↑ اراکی، محسن. «حقیقت ادراک و مراحل آن در فلسفه ملاّصدرا». مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران، ۱ آذر ۱۳۹۱. بازبینیشده در ۲۰ مه ۲۰۱۶.
- ↑ ریاض العلما و حیاض الفضلا، نوشته میرزا عبدالله افندی، جلد ۲، صفحهٔ ۳۴
- ↑ تاریخ حکما و عرفای متاخر بر صدرالمتالهین، نوشته منوچهر صدوقی سها، جلد ۱، صفحهٔ ۳۱
- ↑ ریاض العلما و حیاض الفضلا، نوشته میرزا عبدالله افندی، جلد ۳، صفحهٔ ۱۱۴
- ↑ شاگردان، بنیاد حکمت اسلامی صدرا
جستارهای وابسته[ویرایش]
منابع[ویرایش]
- مولیانی، سعید. جایگاه گرجیها در تاریخ و فرهنگ و تمدن ایران. اصفهان: یکتا، ۱۳۷۹.
- سامی، علی. شیراز دیار سعدی و حافظ. شیراز: چاپخانهٔ موسوی، ۱۳۴۷.
- کربن، هانری، ذبیحالله... منصوری، ملاصدرا: فیلسوف و متفکر بزرگ اسلامی، انتشارات جاویدان، ۱۳۶۱ خورشیدی.
- هستی شناسی تاویلی و هرمنوتیک قرآنی نزد صدرالدین شیرازی، علیرضا اسمعیل زاد، نامه فرهنگ،
تابستان ۱۳۸۴ - شماره ۵۶
- نگاهی به زندگی ـ شخصیت و مکتب صدرالمتالهین (۴)، محمد خامنهای خردنامه صدرا، ش۴، تیر ۱۳۷۵
- پایگاه اطلاعرسانی بنیاد حکمت اسلامی صدرا
- Nasr, Seyyed Hossein, and Leaman, Oliver (eds), History of Islamic Philosophy, Ansarian Publications - Qum, Iran, 1993. ISBN 964-438-307-9
پیوند به بیرون[ویرایش]
|
|
سید حسین نصر |
|
- افراد ایرانیتبار در سده ۱۶ (میلادی)
- افراد ایرانیتبار در سده ۱۷ (میلادی)
- اگزیستانسیالیستها
- اگزیستانسیالیسم دینی
- اهالی شیراز
- خاکسپاریها در عراق
- دانشمندان و فقیهان دوره صفویان
- دانشآموختگان مدرسه التفاتیه
- درگذشتگان ۱۶۴۰ (میلادی)
- روحانیان شیعه
- زادگان ۱۵۷۱ (میلادی)
- زادگان ۹۸۰
- صوفیان اهل ایران
- عالمان شیعه
- فیلسوفان اسلامی
- فیلسوفان اهل ایران
- فیلسوفان تاریخ
- فیلسوفان روانشناسی
- فیلسوفان فارسیزبان
- فیلسوفان مسلمان
- متافیزیکپژوهان
- نویسندگان اهل ایران
- زادگان دهه ۱۵۷۰ (میلادی)
- دانشمندان اهل ایران
- اسلامشناسان
- افراد سلسله صفوی