عبدالله میرزا
عبدالله میرزا | |
---|---|
عبدالله میرزا. بخشی از یک نقاشی آبرنگ که از روی نقاشی دیواری مشابهی به نام «صف سلام» که در دوران قاجار در کاخ نگارستان قرار داشت، کپی شدهاست.
|
|
نام کامل | عبدالله میرزا |
زادروز | ۲۴ جمادیالاول ۱۲۱۱ |
زادگاه | شیراز |
مرگ | ۲۳ جمادیالاول ۱۲۶۲ یا سال ۱۲۶۳ یا ۱۲۷۰ قمری |
دودمان | قاجار |
پدر | فتحعلیشاه قاجار |
مادر | کلثوم خانم مازندرانی |
فرزندان | محسن میرزا امیرآخور |
دین | شیعه |
شاهزاده عبدالله میرزا (زادهٔ ۱۲۱۱ قمری – درگذشته به ۱۲۶۲ یا ۱۲۶۳ یا ۱۲۷۰ قمری) شاهزاده قاجار و پسر یازدهم فتحعلی شاه و حاکم زنجان بود. او در سن سیزده سالگی به حکومت زنجان منصوب شد و حدود دو دهه بر آن شهر حکمرانی کرد.
دوران حکومت وی با رشد و توسعه زنجان و اقدامات عمرانی همراه بود. با این حال او دوبار به دلیل شکایت و نارضایتی مردم شهر، از حکومت برکنار شد و بار دوم فتحعلیشاه حکومت زنجان را به پسر دیگرش شعاعالسلطنه سپرد. با مرگ فتحعلیشاه، عبدالله میرزا تلاش کرد بار دیگر حکومت زنجان را به دست گیرد، اما شکست خورد. هنگامی که در آغاز سلطنت محمدشاه پسران بزرگ فتحعلیشاه علیه سلطنت وی سر به شورش برداشتهبودند، عبدالله میرزا نزد او رفت و برخلاف دیگر برادرانش به حکومت وی سر فرود آورد. او واپسین سالهای عمر خود را در تهران و به دور از مشاغل حکومتی سپری کرد.
عبدالله میرزا را شاهزادهای ادیب و شاعر توصیف کردهاند. او با تخلص «دارا» شعر میسرود. از او علاوه بر دو کتاب، دیوانی بالغ بر پنجهزار بیت شعر باقیماندهاست.
محتویات
زندگی[ویرایش]
تولد[ویرایش]
عبدالله میرزا، در ۲۴ جمادیالاول ۱۲۱۱ قمری در شیراز متولد شد. مادر او کلثوم خانم[۱] یا به نوشته تاریخ ذوالقرنین «مستوره لالآبادیه»، از اهالی مازندران[۲] و از سلسله سادات بود[۳] و به سبب همین نسب مورد احترام اهالی اندرون؛ چنانکه پس از وفات فتحعلی شاه از معدود همسران او بود که در خدمت محمدشاه اجازه نشستن داشت.[۴] در زمان تولد عبدالله میرزا، پدرش حاکم فارس و عموی پدرش، آقامحمدخان شاه ایران بود. در سال ۱۲۱۳ قمری زمانی که عبدالله میرزا دوساله بود، فتحعلی شاه به سلطنت ایران رسید و تاجگذاری کرد و به تهران رفت.[۵]
عبدالله میرزا تا سن سیزده سالگی در تهران و در دربار پدرش زیست. به گفته فاضلخان گرّوسی او در آنجا زمان درازی از «صحبت دانایان» بهرهمند گشت و تحصیلاتی را که معمول شاهزادگان بود طی کرد.[۶]
حکومت بر زنجان[ویرایش]
عبدالله میرزا در صفر ۱۲۲۴ قمری که سیزده سال داشت، از طرف پدرش به حکمرانی خمسه، سجاس، سهرورد، ابهر و سلطانیه منصوب شد. شاه وزارت او را به میرزا محمدتقی علیآبادی که پیش از این از خواص دربار و منشی رسائل خاصه بود،[۷] سپرد.[۸] علیآبادی از نویسندگان معروف عصر خود محسوب میشد[۷] و به همین سیاق شاهزاده نیز به داشتن ذوق و دانش ادبی معروف بود.[۹] علیآبادی ده سال در زنجان وزارت عبدالله میرزا را برعهده داشت، تا آنکه به امر فتحعلی شاه به تهران رفت و امین رسائل شد.[۷]
حکومت عبدالله میرزا بر زنجان دورهای از آبادی و توسعه برای این شهر بود. به دستور او مسجد جامع زنجان احداث شد و بازار زنجان گسترش یافت. بنای دارالحکومه زنجان، بازار قیصریه و حمام قیصریه از آثار دیگر او در این دوران است. او همچنین یک مدرسه علمیه در کنار مسجد جامع تاسیس کرد و موقوفاتی برای این مجموعه قرار داد گفتنی است که او از شیفتگان سید محمد مجتهد سردانی بود و مسجد را برای اقامه نماز جمعه و جماعت به امامت وی بنا کرد.[۱۰][۱۱][۱۲][۱۳] به دستور او رستمالحکما (نویسنده کتاب رستمالتواریخ) تاریخ زنجان را از زمان سقوط صفویه تالیف کرد که نخستین متن مستقل در خصوص تاریخ این شهر به شمار میرفت.[۱۴]
کشف آرامگاه ارغونخان[ویرایش]
در سال ۱۲۲۶، برابر دومین سال حکومت عبدالله میرزا بر زنجان، آرامگاه ارغونخان، یکی از شاهان سلسله ایلخانی، در دامنه کوهی واقع در سجاس در نزدیکی زنجان، کشف شد. نخست، چندتن از رعایا به طور تصادفی در آن حدود اشیاء گرانبهایی پیدا کردند و زمانی که عبدالله میرزا از این کشفیات مطلع شد، هیاتی را برای جستجوی بیشتر به آن منطقه فرستاد. آنان پس از شکافتن زمین، آرامگاهی یافتند که با اشیاء طلایی و جواهرنشان پر شدهبود. پس از آنکه یکبار دیگر محوطه جستجو شد و اشیاء تازهای کشف شد، عبدالله میرزا تمام یافتهها را به تهران آورد و به فتحعلیشاه عرضه کرد و به دستور شاه در خزانه نهاد.[۱۵] پس از این واقعه، شاهزاده حسینعلی میرزا فرمانفرما، حاکم فارس و برادر عبدالله میرزا، به همین سودا آرامگاههای پادشاهان هخامنشی در مرودشت را گشود و آنها را خالی یافت.[۱۶][پانویس ۱]
در دهه ۱۳۱۰ خورشیدی، حبیب یغمایی داستان کشف آرامگاه ارغون را دستمایه رمان خود «دخمه ارغون» قرار داد.[۱۷] او در این رمان شخصیتهای متعددی را که در ماجرای حقیقی نقش داشتند، از جمله عبدالله میرزا حاکم زنجان، به کمک منابع تاریخی و پرسوجوهای خود از سالخوردگان زنجان، بازنمایاند.[۱۸]
ازدواج[ویرایش]
در سال ۱۲۲۶ هجری قمری (یا بنا به نوشته اکسیرالتواریخ ۱۲۲۷ قمری) [۱۹] عبدالله میرزا با دختر امیرسلیمانخان اعتضادالدوله قاجار قوانلو ازدواج کرد.[۲۰] اعتضادالدوله دائی آقامحمدخان قاجار بود [۲۱] و پسرش امیرقاسمخان ظهیرالدوله به سبب ازدواج با بیگمجان (دختر دوم فتحعلیشاه) داماد شاه.[۲۲] از طریق این ازدواج عبدالله میرزا شوهرعمه ملکجهان مهدعلیا، نخستین فرزند امیرقاسم از بیگمجان و همسر محمدشاه قاجار و مادر ناصرالدینشاه، محسوب میشد. نام حقیقی دختر اعتضادالدوله به ثبت نرسیدهاست، اما در منابع تاریخی از او با لقب «گَلین» (در زبان ترکی به معنای «عروس») یاد شدهاست[۲۳] که بنابر سنت قاجار به اولین همسر عقدی شاهزادگان، که از خاندانهای قدیمی و مهم انتخاب میشدند، اطلاق میشد.[۲۴] مانند سایر گلینهای قاجار، او نیز با مراسم مفصلی به عقد عبدالله میرزا درآمد. چون در آن هنگام دربار به رسم هرسال در سفر ییلاقی به سر میبرد و در سلطانیه اردو زده بود، فتحعلی شاه جشن عروسی آن دو را در دشت سلطانیه برگزار کرد.[۲۰]
شرکت در جنگها[ویرایش]
- همچنین ببینید: جنگهای ایران و روس
در سال ۱۲۳۷ قمری در جریان جنگ ایران و عثمانی عبدالله میرزا به فرمان فتحعلیشاه به برادرزادهٔ خود محمدحسین میرزا حشمتالدوله پسر محمدعلی میرزا دولتشاه ملحق شد که به قصد تسخیر بغداد و شهرزور به جانب عراق عرب میرفت. عبدالله میرزا فرماندهی سربازانی از استرآباد، دامغان و سمنان را برعهده گرفت و با سپاه خود به سمت شهرزور رفت. او ابتدا موفق به فتوحاتی شد، اما با شیوع بیماری وبا در میان اردو، سربازانش پراکنده شدند.[۲۵]
همچنین در ۱۲۴۱، در جنگ دوم ایران و روسیه، هنگامی که ژنرال مددوف حاکم قرهباغ، شیروان و شکّی، به طرف مشگینشهر رفتهبود، عباس میرزا سپاهی از تبریز برای دفع او فرستاد و همزمان عبداللّهمیرزا نیز از جانب فتحعلیشاه مأمور رفتن به اردبیل شد. مددوف که شنید سپاهی برای مقابله با او حرکت کردهاست، بازگشت و غنایم بسیاری به دست سپاهیان ایران افتاد.[۲۵]
برکناری از حکومت زنجان[ویرایش]
در سال ۱۲۴۲ قمری اهالی زنجان از بدرفتاری عبدالله میرزا به فتحعلیشاه شکایت بردند و شاه او را از حکومت برکنار کرد، ولی پس از چندی با پرداخت دوازدههزار تومان پیشکش به پدرش، بار دیگر به منصب قبلی خود دست یافت. تاریخ برکناری مجدد او از حکومت زنجان معلوم نیست، اما در سال ۱۲۵۰ قمری حکومت زنجان در دست فتحالله میرزا شعاعالسلطنه (پسر سی و پنجم فتحعلیشاه) بود و مقارن آن زمان عبدالله میرزا در خدمت پدرش به سر میبرد.[۲۵]
حمله به زنجان[ویرایش]
عبدالله میرزا در سفر فتحعلیشاه به اصفهان در ۱۲۵۰ قمری همراه او بود.[۲۶] او پس از مرگ شاه، به سرعت به جانب زنجان تاخت تا آنجا را از حکومت شعاعالسلطنه بیرون کند و خود زمام امور را به دست گیرد. به نوشته سپهر، عبدالله میرزا در دوران حکومت خود اموالی زیر عمارتهای حکومتی زنجان دفن کردهبود و از جانبی میترسید اگر خود حکومت شهر را به دست نگیرد، هیچگاه موفق به بیرون آوردن آن دفاین نگردد.[۲۷] او خود را در مدت کوتاهی به زنجان رساند و از روستاهای آن ناحیه و ایل والوسی سههزار نفر سوار و پیاده جمع کرد. ده روز بعد به جانب زنجان رفت و در یک فرسنگی شهر اردو زد. شعاعالسلطنه نیز برای مقابله با برادرش سپاهی آزموده و مجهز فراهم کرد. سپاهیان عبدالله میرزا که از تیرههای مختلف بودند و به منظور کسب غنایم گرد آمدهبودند، با آگاهی از وضع نیروهای شعاعالسلطنه و پیشبینی سختی جنگ پیش رو، دو ساعت پیش از سرزدن بامداد و قبل از آنکه هرگونه تقابلی میان نیروها رخ دهد، پراکنده شدند و عبدالله میرزا نیز ناچار به قزوین رفت.[۲۸] چند روز بعد، محمدشاه که به قصد نشستن بر تخت شاهی از تبریز به تهران میرفت، به زنجان رسید و بر حکومت شعاعالسلطنه صحه نهاد.[۲۹] زمانی که محمدشاه وارد سلطانیه شد، عبدالله میرزا، ناامید از به قدرت رسیدن برادر بزرگش علیشاه میرزا که در تهران مدعی پادشاهی بود، از قزوین به جانب سلطانیه شتافت و سرسپردگی خود را به محمدشاه اعلام کرد.[۳۰]
سالهای پایانی[ویرایش]
در دوره محمدشاه، عبدالله میرزا از امور حکومتی کناره گرفت. او غالباً در سفر و حضر همراه شاه بود و در لشکرکشی محمدشاه به هرات شرکت داشت.[۲۵] خاوری احوال شاهزاده را در این دوره چنین وصف میکند: «درین اوقات فراغت در ایام هفته روزها تقسیم کرده، در هر روزی با طایفهای مجالست را خوش آورده است. مولف را در دو روز از ایّام هفته، روزی با وزرا و ارباب مناصب و روزی با ادبا و اصحاب مصاحب رفیق نموده و یوما فیوما بر مراتب التفات افزودهاست.»[۳۱]
تاریخ دقیق فوت عبدالله میرزا مشخص نیست. عضدالدوله مرگ او را با مرگ میرزا عباس هزارجریبی (درگذشته ۱۲۶۲ قمری) شاعر هزل پرداز عصر قاجار، معروف به «نشاطیخان»، مقارن میداند و مینویسد:«چون خبر مرگ دارا را به محمدشاه دادند گفت: اگر از مرگ نشاطیخان نشاطی دست نمیدهد، از مرگ دارا بیم هلاک داشتم.»[۳۲] سپهر این اتفاق را ذیل وقایع سال ۱۲۶۳ قمری میآورد و رضاقلی خان هدایت درجایی ۱۲۶۳ قمری و در جای دیگر ۱۲۷۰ قمری ذکر میکند.[۲۵]
مطالعات و تألیفات[ویرایش]
عبدالله میرزا با علم هیأت آشنایی داشت و آن را نزد برادرش محمدولی میرزا آموخته بود.[۳۳] عضدالدوله بعضی از اتفاقاتی را که او بر اساس احکام نجومی پیشگویی کرده، برشمرده است.[۳۴]
عبدالله میرزا همچنین شاهزادهای ادیب و شاعر بود. او با تخلص «دارا» شعر میسرود و از اصول نظم و نثر اطلاع داشت.[۳۵] دیوان او بالغ بر پنجهزار بیت و مشتمل بر قصاید و غزلیات است.[۳۶] دیگر اثر منظوم وی دیوان مراثی نام دارد.[۲۵] او همچنین با برادرش محمدرضا میرزا افسر قاجار در سرایش یک مثنوی به نام گلنامه یا کَلنامه که در توصیف احوال فردی کچل است، مشارکت داشتهاست.[۲۵]
تنها اثر منثور عبدالله میرزا، کتابی طنزآمیز است که در سال ۱۲۶۱ قمری به پایان رسیده و به دو نام قانون و بساط نشاط شهرت دارد.[۲۵]
در نگاه دیگران[ویرایش]
جیمز ادوارد الکساندر، سرباز و سیاح اسکاتلندی که در سال ۱۸۲۱ میلادی در زنجان موفق به ملاقات با عبدالله میرزا شد، در سفرنامه خود او را مردی بلندبالا، با چهرهای اصیلزاده و آمرانه، و پوستی روشن و سرخ و سفید توصیف میکند و میافزاید:«او یکی از خوشقیافهترین مردانی بود که من تا آنزمان دیدهام.»[۳۷] او ادامه میدهد:«ولی منش او بسیار حریصانه و مستبدانه است. رعایای او ستمدیدهترین مردم در ایران هستند.» به گفته الکساندر در نتیجه روشهای حکومتی عبدالله میرزا مردم گرفتار فقر بودند و خوی چپاولگری و بیشرمی بر آنان غالب شدهبود.[۳۷]
عضدالدوله عبدالله میرزا را شاهزادهای ادیب، بذلهگو، صریح[۳۸] و نکتهسنج معرفی میکند.[۳۹] به نوشته عضدالدوله، عبدالله میرزا به سبب این خصائل سمت مصاحبت پدرش را یافته بود و هرگاه فتحعلیشاه دچار غم و اندوه میشد، وظیفه او بود که با سخنانش آن حال را برطرف سازد.[۹] به نوشته وی جملات قصاری که عبدالله میرزا به یاری استعداد و تیزبینی میساخت در آن زمان بسیار مورد توجه بزرگان قاجار قرار میگرفت.[۹]
فرزندان[ویرایش]
عبدالله میرزا از همسر عقدی خود، گلین خانم، صاحب دو فرزند شد:
- محمدمحسن میرزا (متوفی ۱۲۹۲ قمری)[۴۰] او به خواست عباس میرزا نایبالسلطنه با دختر وی ازدواج کرد و به دستور هماو به تبریز رفت تا در کنار پدرزنش زندگی کند و تیولاتی را که به مناسبت این وصلت به او بخشیده بود، اداره نماید.[۴۱] محسن میرزا از شاهزادگان فاضل و ادیب قاجار به شمار میآمد و در سرودن شعر و نگارش نثر دست داشت. او در دوره ناصرالدین شاه به شغل و لقب امیرآخوری منصوب شد و همین عنوان را تخلص خود قرار داد.[۴۲]
- شمسالملوک، او با فرمانده فوج خمسه، امیرتومان ابراهیم خان مظفرالدوله ازدواج کرد.[۴۳] حاصل این ازدواج دو پسر و سه دختر بود. پسران، اجداد خاندان مظفری زنجان محسوب میشدند که در طول دوران قاجار از مهمترین خانوادههای ملاک ایران بودند.[۴۴] دختران به ترتیب سن به ازدواج ذوالفقارخان اسعدالدوله (جد اعلای خانواده «ذوالفقاری») علینقی خان قزلگچلو و میرزا ابوطالب زنجانی (جد اعلای خانوادههای «میرزایی» و «موسوی» زنجان) درآمدند.[۴۵] از طریق این ازدواجها ناصرقلی ذوالفقاری (نوه ذوالفقارخان اسعدالدوله؛ شهردار تهران و معاون نخستوزیر در کابینههای علاء و اقبال) و آیتالله رضا زنجانی (نوه میرزا ابوطالب زنجانی و مؤسس و رهبر نهضت مقاومت ملی) به عبدالله میرزا نسب میبردند.[۴۶]
عبدالله میرزا همسران دیگری نیز اختیار کرد و از آنان صاحب ۱۹ دختر و ۹ پسر شد. اسامی پسران به این شرح است:[۴۷]
- اسحاق میرزا
- یعقوب میرزا
- لطفالله میرزا
- خلیلالله میرزا
- عبدالحمید میرزا
- عبدالمجید میرزا
- عبدالرشید میرزا
- انوشیروان میرزا
- ابوسعید میرزا
یادداشت[ویرایش]
- ↑ نام شاهانی که آرامگاههایشان گشوده شده در منابع تاریخی نیامده است. در فارسنامه ناصری آمده: «... و بعد از آمدن اين اخبار به فارس، نواب حسين على ميرزا فرمانفرماى فارس حكم نمود تا كناره سر صندوقهاى سنگى دخمههاى كيانى را در تخت جمشيد مرودشت به اندازهاى كه آدمى در آنها رود شكستند و جز مشت خاك نرمى را از جمشيد و كاوس و قباد نديدند.»
پانویس[ویرایش]
- ↑ عضدالدوله، تاریخ عضدی، ۱۶۵؛ سپهر، ناسخالتواریخ، ۱: ۵۵۵؛ جعفری، عبدالله میرزا.
- ↑ خاوری، تاریخ ذوالقرنین، ۲: ۹۸۴.
- ↑ عضدالدوله، تاریخ عضدی، ۸۶.
- ↑ عضدالدوله، تاریخ عضدی، ۱۶۵.
- ↑ سپهر، ناسخالتواریخ، ۱: ۷۲ و ۹۱.
- ↑ گروسی، تذکره انجمن خاقان، ۶۹.
- ↑ ۷٫۰ ۷٫۱ ۷٫۲ آرین پور، از صبا تا نیما، ۵۸؛ جعفری، عبدالله میرزا.
- ↑ خاوری، تاریخ ذوالقرنین، ۱: ۲۹۸-۲۹۹.
- ↑ ۹٫۰ ۹٫۱ ۹٫۲ عضدالدوله، تاریخ عضدی، ۸۶.
- ↑ مجتهد ملی و دغدغه های فرا ملی ، تورجان
- ↑ فقیه تبعیدی و فیلسوف شهر فلسفه ستیزان
- ↑ مسجد و مدرسه سید زنجان - کانون تبلیغات پیام رسان
- ↑ زندگینامه فقیه و مجتهد سالک مرحوم آیت الله العظمی سید محمود حسینی زنجانی - تألیف : سید محمد صادق حسینی زنجانی
- ↑ حسینعلی، گذری بر تاریخ زنجان، ۵۰؛ جعفری، عبدالله میرزا.
- ↑ فسائی، فارسنامه ناصری، ۱: ۷۰۷−۷۰۸.ملکشهمیرزادی، اشارهای مختصر بر تحول باستانشناسی در ایران، ۱۵۵.
- ↑ ملکشهمیرزادی، اشارهای مختصر بر تحول باستانشناسی در ایران، ۱۵۵؛ فسائی، فارسنامه ناصری، ۱: ۷۰۸.
- ↑ آلداوود، دخمه ارغون، ۵۸.
- ↑ آلداوود، دخمه ارغون، ۵۸؛ آرین پور، از نیما تا روزگار ما، ۲۴۱.
- ↑ اعتضادالسلطنه، اکسیرالتواریخ، ۱۲۲.
- ↑ ۲۰٫۰ ۲۰٫۱ سپهر، ناسخالتواریخ، ۱: ۲۰۵؛ اعتمادالسلطنه، منتظم ناصری، ۳: ۱۵۰۰؛ جعفری، عبدالله میرزا.
- ↑ عضدالدوله، تاریخ عضدی، ۱۷۷.
- ↑ عضدالدوله، تاریخ عضدی، ۳۱۶.
- ↑ عضدالدوله، تاریخ عضدی، ۵۲.
- ↑ عضدالدوله، تاریخ عضدی، ۵۰.
- ↑ ۲۵٫۰ ۲۵٫۱ ۲۵٫۲ ۲۵٫۳ ۲۵٫۴ ۲۵٫۵ ۲۵٫۶ ۲۵٫۷ جعفری، عبدالله میرزا.
- ↑ سپهر، ناسخالتواریخ، ۲: ۶۱۶.
- ↑ سپهر، ناسخالتواریخ، ۲: ۵۹۹–۵۹۸.
- ↑ سپهر، ناسخالتواریخ، ۲: ۶۱۴؛ اعتضادالسلطنه، اکسیرالتواریخ، ۴۲۵−۴۲۶.
- ↑ سپهر، ناسخالتواریخ، ۲: ۶۱۴.
- ↑ سپهر، ناسخالتواریخ، ۲: ۶۱۸؛ جعفری، عبدالله میرزا.
- ↑ خاوری، تاریخ ذوالقرنین، ۲: ۹۸۴.
- ↑ عضدالدوله، تاریخ عضدی، ۸۸.
- ↑ خاوری، تاریخ ذوالقرنین، ۲: ۹۸۴-۹۸۵.عضدالدوله، تاریخ عضدی، ۸۷؛ جعفری، عبدالله میرزا.
- ↑ عضدالدوله، تاریخ عضدی، ۸۷.
- ↑ گروسی، تذکره انجمن خاقان، ۶۹-۷۰.خاوری، تاریخ ذوالقرنین، ۲: ۹۸۴-۹۸۵.عضدالدوله، تاریخ عضدی، ۸۶.
- ↑ هدایت، مجمعالفصحا، ۱: ۱۱۱.
- ↑ ۳۷٫۰ ۳۷٫۱ Alexander، Travels From India To England، ۱۸۰.
- ↑ عضدالدوله، تاریخ عضدی، ۱۱۲.
- ↑ عضدالدوله، تاریخ عضدی، ۸۶-۸۷.
- ↑ خاوری، تاریخ ذوالقرنین، ۲: ۱۱۰۴؛ عضدالدوله، تاریخ عضدی، ۲۲۶.
- ↑ خاوری، تاریخ ذوالقرنین، ۲: ۱۱۰۴.
- ↑ خاوری، تاریخ ذوالقرنین، ۲: ۱۱۰۴؛ اعتمادالسلطنه، المآثر و الآثار، ۲۶۴.
- ↑ خطیبی، تاریخ خاندان خطیبی زنجان، ۱۳۱.
- ↑ خطیبی، تاریخ خاندان خطیبی زنجان، ۹۹.
- ↑ خطیبی، تاریخ خاندان خطیبی زنجان، ۱۳۸–۱۳۹.
- ↑ خطیبی، تاریخ خاندان خطیبی زنجان، ۱۳۱ و ۱۷۴.
- ↑ خاوری، تاریخ ذوالقرنین، ۲: ۱۱۰۵؛ عضدالدوله، تاریخ عضدی، ۲۲۶.
منابع[ویرایش]
- آرین پور، یحیی. از صبا تا نیما. تهران: شرکت سهامی کتابهای جیبی، ۱۳۵۷.
- آرین پور، یحیی. از نیما تا روزگار ما. تهران: شرکت سهامی کتابهای جیبی، ۱۳۸۲. شابک ۹۶۴-۴۰۱-۰۳۸-۸.
- آلداوود، سیدعلی. «دخمه ارغون». نشر دانش (تهران)، ش. ۴ (بهمن ۱۳۷۹). بایگانیشده از نسخهٔ اصلی در ۲۲ ژوئن ۲۰۱۳. بازبینیشده در ۱۷ بهمن ۱۳۹۱.
- اعتضادالسلطنه، علیقلی میرزا. اکسیرالتواریخ. تهران: ویسمن، ۱۳۷۱.
- اعتمادالسلطنه، محمدحسنخان. المآثر و الآثار. تهران: اساطیر، ۱۳۶۸.
- اعتمادالسلطنه، محمدحسنخان. تاریخ منتظم ناصری. تهران: دنیای کتاب، ۱۳۷۶.
- جعفری، کریم. «عبدالله میرزا دارا». در دائرةالمعارف اسلامی. بایگانیشده از نسخهٔ اصلی در ۲۲ ژوئن ۲۰۱۳. بازبینیشده در ۱۷ خرداد ۱۳۹۲.
- حسینعلی، حسن. گذری بر تاریخ زنجان. زنجان: دانش زنجان، ۱۳۸۸. شابک ۹۷۸-۶۰۰-۵۴۲۹-۱۱-۴.
- خاوری، فضلالله. تاریخ ذوالقرنین. تهران: سازمان چاپ و انتشارت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۸۰.
- خطیبی، بهمن. تاریخ خاندان خطیبی زنجان. زنجان: دانش زنجان، ۱۳۹۱. شابک ۹۷۸-۶۰۰-۵۹۳۲-۵۸-۸.
- سپهر، محمدتقی. ناسخالتواریخ. تهران: اساطیر، ۱۳۷۷.
- عضدالدوله، سلطاناحمد میرزا. تاریخ عضدی. تهران: بابک، ۱۳۵۴.
- فسائی، حسن. فارسنامه ناصری. تهران: امیرکبیر، ۱۳۸۲. شابک ۹۶۴-۰۰-۰-۰۴۴۲-۱.
- گروسی، فاضلخان. تذکره انجمن خاقان. تهران: روزنه، ۱۳۷۶. شابک ۹۶۴-۶۱۷۶-۱۳-۵.
- ملکشهمیرزادی، صادق. «اشارهای مختصر بر تحول باستانشناسی در ایران». اثر (تهران)، ش. ۱۲، ۱۳ و ۱۴ (۱۳۶۵). بایگانیشده از نسخهٔ اصلی در ۲۲ ژوئن ۲۰۱۳. بازبینیشده در ۱۷ بهمن ۱۳۹۱.
- هدایت، رضاقلیخان. مجمعالفصحا. تهران: امیرکبیر، ۱۳۸۲. شابک ۹۶۴-۰۰۰-۶۴۵-۹.
- Alexander, James Edward. Travels From India To England. London: Parbury, Allen and co., 1821.
پیوند به بیرون[ویرایش]
در ویکیانبار پروندههایی دربارهٔ عبدالله میرزا موجود است. |