ربع نیشابور

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
پرش به: ناوبری، جستجو
ربع نیشابور
Rab e Nishapur of Khorasan.jpg
ناحیه ربع نیشابور، ترسیم شده توسط ابن حوقل، جغرافیدان قرن چهارم هجری. این تصویر، بریده‌ای از نقشه خراسان در کتاب معروف جغرافیایی «صورة‌الارض» است.
نام ربع نیشابور
کشور  ایران
استان خراسان رضوی، خراسان شمالی، خراسان جنوبی
نام‌های دیگر خراسان غربی (غرب خراسان بزرگ)، ناحیه نیشابور قدیم، ایالت ابرشهر

رَبْعِ نِیشابور؛ بخش غربی خراسان بزرگ؛ خراسان باختری؛ خراسان غربی؛ یکی از چهار بخش خراسان بزرگ، که با تطبیق بر جغرافیای امروز، مجموعه خراسان کنونی که در مرزهای سیاسی ایران معاصر وجود دارد (استان‌های خراسان شمالی، خراسان رضوی و خراسان جنوبی) را در بر می‌گیرد. ربع نیشابور، در عرف جغرافیانویسان و مورخان قدیم، ناحیه‌ای است که در جنوب، از حدود کاشمر امروز، شروع می‎شود، تا دامنه‌ کوه‌های هزار مسجد در شمال، در حدود خبوشان (قوچان کنونی) می‌گسترد و از مشرق، در حدود تون (فردوس کنونی) و گناباد و طبس، تا مرز گرگان را در غرب، فرا می‌گیرد.[۱]

دوران پیش از اسلام[ویرایش]

هخامنشیان، سلوکیان و اشکانیان[ویرایش]

این ناحیه یا بخشی از آن، در دوران پیش از اسلام ابرشهر نام داشت و یکی از مناطق ایران‌زمین در دوران‌ هخامشیان، سلوکیان و اشکانیان بوده است.[۲] در دوره پارتیان (اشکانیان)، ناحیه رِیوَند نیشابور یکی از نیایشگاه‌ها و زیارتگاه‌های مشهور ایران باستان به شمار می‌آمد و آتشکده آذربرزین مهر که در نزد پارت‌ها احترام بخصوصی داشت، در کوه رِیوَند جای داشت و وجود این آتشکده، زائران بی‌شماری را در سرتاسر دوره پارتی به این منطقه می‌کشانید.[۳] ابرشهر، در طي دوران اشكاني، رونقي فراوان يافت؛ چنانكه در پايان عهد اشكانيان و آغاز روزگار ساسانيان، منطقه‌اي شناخته شده بود.[۴]

قلمرو ایران‌زمین در دوران ساسانیان؛ ابرشهر (نیشابور)، یکی از ایالت‌های اصلی ایران در این دوره، بوده است.

ساسانیان[ویرایش]

در دوره ساسانیان؛ خراسان، یکی از چهار استان مهم کشور به شمار می‌آمد؛ این استان، به چهار بخش تقسیم می‌شد و این بخش‌ها عبارت بودند از: مرو، نیشابور، هرات و بلخ.[۵] از دوره ساسانیان است که این ناحیه، برگرفته از نام شاپور ساسانی، نام نیوشاپوهر (نیشاپور، نیشابور) گرفته و به عنوان کرسی ولایت ابرشهر[۶] دوره‌ رونق روزافزون خود را آغاز می‌نماید. طبري، ابرشهر (نیشابور) را در كنار مرو، بلخ، گرگان، سيستان و خوارزم، جزو متصرفات اردشير بابكان، بنيان‌گذار سلسله‌ ساسانيان آورده و در كتيبه‌ي شاپور در كعبه زرتشت، نام ابرشهر، نيز در حدود مرزهاي ايرانشهر و از باج‌گذاران ساساني ذكر شده است. ابرشهر در اين زمان، يكي از استان‌هاي وسيع مملكت محسوب مي‌شده[۷] و مرزبان یا فرمانروای آن دارای لقب اختصاصی کنارنگ بوده است.[۸]

در جغرافیای خراسان بزرگ[ویرایش]

نقشه‌ خراسان بزرگ، با تطبیق بر نقشه جغرافیای سیاسی معاصر. مرکز ربع‌های خراسان (نیشابور، هرات، مرو و بلخ) در این نقشه، مشخص شده‌اند.

گستره پهناور خراسان، در دوره اسلامی، به چهار بخش (یا ربَع) تقسیم می‌شد که شهرهای مهم این منطقه، مرکز یا کرسی هر یک از بخش‌های چهارگانه بودند. نیشابور، در تقسیمات جغرافیایی خراسان بزرگ همواره به عنوان یک ربع بزرگ، از اهمیت زیادي برخوردار بود.[۹] و مرکز این ربع، شهر نیشابور؛ تنها شهر عمده خراسان است که تاکنون در قلمرو ایران کنونی باقی مانده است.[۱۰] در اوایل دوره اسلامی و در دوره امویان، در زمان امارت زیاد بن ابیه، وی با الگوگیری از روش ساسانیان در اداره خراسان، آن منطقه را به چهار بخش، تقسیم نمود؛ مرو، نیشابور، فاراب و هرات، و هر منطقه را به یکی از سردارانش سپرد.[۱۱] احمد بلاذری (قرن2و3 قمری)، خراسان را دربرگیرنده چهار ربع (بخش) دانسته و می‌گوید: خراسان، چهار ربع دارد. ربع اول، ایرانشهر است و آن دربرگیرنده نیشابور و قهستان و هرات و توس است. ربع دوم، دربرگیرنده مروان (دو مرو) و سرخس و نسا و ابیورد و طالقان و خوارزم است. ربع سوم، دربرگیرنده جوزجانان و بلخ و صغانیان است و ربع چهارم، دربرگیرنده ماوراءالنهر است.[۱۲]

گفتنی است که «ایرانشهر» و «ابرشهر»، نام‌های دیگر «نیشابور» می‌باشند.[۱۳] ابن فقیه (قرن ۳ هـ.ق) نیز به نقل از بلاذری، جغرافیای ربع ایرانشهر (نیشابور) را چنین تبیین کرده است: خراسان، چهار بخش دارد. بخش اول، ایرانشهر است و آن دربرگیرنده نیشابور، قهستان، طبسین، هرات، بوشنج، بادغیس و طوس -که اسم توس، تابران است- می‌باشد.[۱۴]

در منابع جغرافیایی[ویرایش]

قرن سوم هجری[ویرایش]

ابن خردادبه (۲۱۱-۳۰۰هـ.ق)؛ زام، باخرز، جوین، و بیهق را از توابع نیشابور دانسته است.[۱۵] احمد یعقوبی (وفات: ۲۹۲هـ.ق) می‌گوید: نیشابور، شهری بزرگ با کوره‌ها (= ناحیه‌ها و شهرها)ی بسیار است، از آبادی‌های نیشابورند: طبسین، قهستان، نسا، ابیورد، ابرشهر (نیشابور)، جام، باخرز، توس، شهر توس بزرگ (که به آن نوقان گفته می‌شود)، زوزن و اسفراین.[۱۶] احمد بلاذری (وفات: ۲۷۹هـ.ق) در بخش «فتوح خراسان» کتاب تاریخ خود، در آنجا که به فتح شهرها و نواحی خراسان، در دهه چهارم سده اول هجری، به دست سپاه مسلمانان، به سرکردگی عبدالله بن عامر کریز سخن می‌گوید؛ سرگذشت فتح زام (جام)، باخرز، جوین، بیهق، بشت (پشت)، اشبند (اسفند)، رخ، زاوه، خواف، اسبرائن (اسفراین) و ارغیان را از رستاق‌های نیشابور را روایت می‌کند و سپس می‌نویسد: «ابن عامر ... ثم أتی أبرشهر و هی مدینة نیسابور» عبدالله بن عامر، به ابرشهر آمد و آن شهر نیشابور است.[۱۷]

تصویر یک برگه از نسخه خطی تاریخ نیشابور نوشته ابوعبدالله حاکم نیشابوری (۴۰۵-۳۲۱هـ.ق)؛ در این برگه، مبحث ولایت‌های نیشابور، مطرح گردیده است.

قرن چهارم و پنجم هجری[ویرایش]

محمد مقدسی (قرن 4هـ.ق) جغرافیای ربع نیشابور را چنین توصیف کرده است: اسم قصبه (=شهر اصلی) آن‌ها ایرانشهر (= یکی از نام‌های نیشابور) است. چهار بخش، دوازده رستاق (= ولایت، شهرستان) و سه خزانه و قصر و دار دارد. بخش‌های قصبه نیشابور عبارت‌اند از شامات، ریوند، مازل و بشتفروش. ولایت‌های آن عبارت‌اند از بشت، بیهق، کویان، جاجرم، اسفراین، استوا، اسفند، جام، باخرز، خواف، زاوه، رخ. زوزن، دار آن و بوزجان قصر آن و توس و نسا و ابیود، خزانه‌های ایرانشهر (=نیشابور) هستند. و این ولایت‌ها که از آن‌ها یاد کردیم غیر از خزانه‌هایشان، شش هزار دیه مانند عمواس دارند با یکصد و بیست منبر.[۱۸] ابوعبدالله حاکم (قرن 4 و 5هـ.ق)، درباره ولایت‌های نیشابور می‌گوید: ذکر ولایات کی از نواحی و اقطار خراسان، به نیشابور، نسبت دادندی و اشراف و اکابر آن را نشابوری خواندندی و آن دوازده ولایت است طول و عرض، یعنی آن از سی فرسخ و بیست و پنج کمتر نباشد. به هر یکی از آن قری و قنوات و باغات و عمارات. او در ادامه؛ بیهق، جوین، اسفراین، خبوشان (استوا)، ارغیان، پُشت، رُخ، زوزن، خواف، ازقند، جام و باخرز، و جاجرم را در شمار ولایات نیشابور نام می‌برد.[۱۹]

قرن ششم و هفتم هجری[ویرایش]

در نزهة المشتاق فی اختراق الآفاق شریف ادریسی (وفات: ۵۶۰هـ.ق)، «الانساب» ابوسعد عبدالکریم سمعانی (وفات: ۵۶۲هـ.ق)، «معجم‌البدان» یاقوت حموی (وفات: ۶۲۶هـ.ق)، «الباب فی تهذیب‌الانساب» ابن اثیر (۵۵۵-۶۳۰ هـ.ق) و ... به حدود و ولایت‌های نیشابور (=خراسان غربی) اشاره شده است.[۲۰]

قرن هشتم تا دهم هجری[ویرایش]

ابوالفداء (وفات: ۷۳۲هـ.ق)؛ بیهق، خبوشان، جام، طرثیث (ترشیز)، استوا، باخرز، بشت، اسفراین، طوس و جوین را از اعمال نیشابور یاد کرده[۲۱] و محمد بروسوی (وفات: ۹۹۷هـ.ق) نیز جوین، استوا، بیهق، اسفراین، بخرز (باخرز)، بُشت، جام، خبوشان، خواف، طوس را از نواحی نیشابور دانسته است.[۲۲]

تقسیمات جغرافیایی ربع نیشابور[ویرایش]

تقسیمات شهرستان مرکزی[ویرایش]

شهر نیشابور یا ابرشهر، قصبه یا شهرستان مرکز ربع نیشابور، خود به چهار بخش یا ربع تقسیم می‌شده که ریوند، مازل، شامات (یا تک‌آب) و بشتفروش نام داشته‌اند. ربع‌های نیشابور، از مرکز شهر (مسجد جامع)، در جهت صحرا و کوه، به چهار طرف کشیده شده بودند؛ آن قسمت از هر ربع که پیوسته به شهر بود محله؛ و آنچه در صحرا و کوه و بیرون از شهر بود «ربع» نامیده می‌شد[۲۳]

ربع ریوند که در ناحیه میان طوس و بیهق و بشت (ترشیز) قرار داشت به شهری به همین نام (= شهر ریوند) منسوب بود. ربع شامات، که از مسجد جامع بود تا حدود بشت، به سمت کم‌ارتفاع دشت نیشابور بوده و چون آب کاریز‌ها به سمت آن روان بوده، تکاب نیز نامیده شده است. ربع مازل که از روستاهای آن می‌توان به بشتقان (فوشنجان) و فرخک اشاره نمود، دارای نهرهای پرآب و ریواس بسیار معروف بوده. ربع بشتفروش، وسیع‌ترین و آبادترین ربع نیشابور بوده، زردآلو و انگور آن معروف، و روستاهای خرق (خرو) و بشتفروش در این ربع قرار داشته‌اند.[۲۴][۲۵]

شهرستان‌های ربع نیشابور[ویرایش]

متون جغرافیایی و تاریخی قدیم، با اختلاف کم و بیش، 12 ولایت (شهرستان) را جزء ولایت‌های ربع نیشابور نام برده‌اند. در اینجا، روایت‌های دو منبع شناخته شده در حوزه جغرافیای تاریخی خراسان و ایران، آمده است:

روایت تاریخ نیشابور الحاکم[ویرایش]

کتاب «تاریخ نیشابور» ابوعبدالله حاکم نیشابوری، مهم‌ترین منبع جغرافیای تاریخی نیشابور کهن به شمار می‌آید. نویسنده، دوازده ولایت (شهرستان)، در زمره ولایت‌هایی که آنها را به نیشابور نسبت می‌دهند و بزرگان آن ولایت‌ها را نیشابوری می‌خوانند، برشمرده است: [۲۶]

تاریخ نیشابور نوشته ابوعبدالله حاکم نیشابوری (۴۰۵-۳۲۱هـ.ق) دانشنامه‌ای به زبان عربی در معرفی ربع نیشابور، بزرگان و دانشمندان ربع و شهر نیشابور در قرن چهارم هجری قمری است.
نام ولایت نام دیگر حدود و مرزها توصیف
ولایت بیهق - از مرز ربع ریوند تا مرز دامغان گستردگی و وسعت
ولایت جوین - - منشاء اولیا و علما
ولایت اسفراین مهرجان - زادگاه انوشیروان
ولایت خبوشان استوا میان نسا و اسفراین و توس دارای روستاهای بزرگ و آبادان
ولایت ارغیان - - ولایتی آبادان و دارای دانشمندان بسیار
ولایت پُشت عربستان خراسان - فراوانی دانشمندان و ادیبان بزرگ
ولایت رخ - - قدمت تاریخی و جایگاه بزرگان
ولایت زوزن - - عمارت‌ها و عالمان درخور
ولایت خواف - متصل به زوزن زادگاه ابوقابوس مَلِکِ شام
ولایت ازقند - - ولایت آباد و سرسبز
ولایت جام و باخرز - - -
ولایت جاجرم - میان جوین و جرجان دارای روستاهای آباد و بزرگان مشهور

روایت احسن‌التقاسیم مقدسی[ویرایش]

محمد مقدسی، تقسیمات جغرافیای ربع نیشابور را در قالب دوازده رستاق (= ولایت، شهرستان) و سه خزانه و قصر و دار تبیین می‌نماید. او بشت، بیهق، کویان، جاجرم، اسفراین، استوا، اسفند، جام، باخرز، خواف، زاوه، رخ را در دسته ولایت‌های تابعه نیشابور و زوزن را دار آن و بوزجان را قصر آن و توس و نسا و ابیود را خزانه‌های نیشابور می‌داند.[۲۷]

ولایت‌های دوازده‌گانه ربع نیشابور؛ در جغرافیای «احسن‌التقاسیم» مقدسی:

نام ولایت نام شهرهای ولایت توصیف
ولایت بُشت طرثیث، کندر مهم‌ترین ولایت‌های دوازده‌گانه، دارای هفت منبر
ولایت بیهق سوزوار، خسروجرد دارای مردمی ادب‌دوست
ولایت کویان آزادوار دارای مردم اهل حدیث و ادب‌دوست
ولایت جاجرم جاجرم ولایتی کوچک و ثروتمند
ولایت اسفراین اسفراین کشاورزی خوب، دارای مردمی اهل حدیث
ولایت استوا استوا، خوجان، دوین ولایتی بزرگ و تامین کننده میوه نیشابور
ولایت اسفند - -
ولایت زام بوزگان -
ولایت باخرز مالن مرکز حبوبات و مویز
ولایت خواف سلومک مرکز مویز
ولایت زاوه - مرکز مویز
ولایت رخ تنفک -

ولایت‌های خزانه، دار و قصر ربع نیشابور؛ در جغرافیای «احسن‌التقاسیم» مقدسی

نام ولایت نوع نام شهرهای ولایت توصیف
شهر زوزن دار - شهری بزرگ
ولایت بوزجان قصر - کاخ با شهرکی بزرگ
ولایت توس خزانه طابران، نوقان، جناوذ (گناواذ) بزرگ و باستانی
ولایت نسا خزانه نسا، سفینقان، جرمقان، افراوه، شارستانه گردشگاه، پاکیزه و منظم
ولایت ابیورد خزانه مهنه، کوفن رونق و ارزانی و حاصلخیزی

پانوشت‌ها[ویرایش]

  1. محمدرضا شفیعی کدکنی. پیشگفتار کتاب «تاریخ نیشابور». ترجمهٔ تالیف ابوعبدالله حاکم نیشابوری، ترجمه محمد بن حسین خلیفه نیشابوری، با مقدمه و تصحیح و تعلیقات محمدرضا شفیعی کدکنی. تهران: آگه، 1375. ص13-14. 
  2. بهزاد نعمتی. نام‌شناخت؛ ابرشهر، نیشابور. . خراسان‌پژوهی، ش. شماره 2 (سال اول، پاییز و زمستان 1377): ص193. 
  3. مری بویس. زردشتیان؛ باورها و آداب دینی‌آن‌ها. ترجمهٔ ترجمه عسگر بهرامی. تهران: انتشارات ققنوس، 1389. ص117. 
  4. دانشنامه ایران. تهران: مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، 1384. ص111. 
  5. دانیل آل آلتون. تاریخ سیاسی و اجتماعی خراسان در آغاز حکومت عباسیان. ترجمهٔ مسعود رجب‌نیا. تهران: شرکت سهامی انتشار، 1367. ص12. 
  6. ایران در زمان ساسانیان. ترجمهٔ رشید یاسمی. تهران: صدای معاصر، 1393. ص161. 
  7. دانشنامه ایران. تهران: مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، 1384. ص111. 
  8. ایران در زمان ساسانیان. ترجمهٔ رشید یاسمی. تهران: صدای معاصر، 1393. ص98. 
  9. امیر اکبری. قلمرو طاهریان و اهمیت شهرهای اربعه خراسان. . پژوهشنامه تاریخ، ش. شماره 19 (دوره 5، تابستان 1389): ص28. 
  10. امحمدباقر حسینی. عوامل رشد علمی و سیاسی نیشابور در قرون گذشته. . مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی مشهد، ش. شماره ۱۱۸و ۱۱۹ (پاییز و زمستان ۱۳۷۶): ص429. 
  11. ابی‌جعفر محمد بن جریر الطبری. تاریخ الامم و الملوک. بیروت: موسسه الاعلمی للمطبوعات، 1983م. ج5، ص224. 
  12. احسن‌التقاسیم فی معرفةالاقالیم. بیروت: دارصادر، 1906م. ص313. 
  13. شهاب‌الدین أبی عبدالله یاقوت بن عبدالله الحموی الرومی البغدادی. معجم البلدان. بیروت: دار احیاء الثراث العربی، 1979م. 331. 
  14. ابی‌عبدالله احمد بن محمد بن اسحاق الهمذانی. البلدان. بیروت: عالم الکتب، 1996م. 615. 
  15. ابن خردادبه. مسالک و ممالک. ترجمهٔ سعید خاکرند. تهران: میراث ملل، 1371. 25. 
  16. احمد بن ابی‌یعقوب بن واضح الکاتب. کتاب البلدان. بیروت: دار احیاء التراث العربی، 1988م. 95-96. 
  17. احمد بن یحیی بن جابر البغدادی. فتوح‌البلدان. بیروت: دار و مکتبه الهلال، 1988م. ص390-391. 
  18. شمس‌الدین ابی عبدالله محمد مقدسی. احسن‌التقاسیم فی معرفة الاقالیم. بیروت: دارصادر، 1906م. ص300. 
  19. ابوعبدالله حاکم نیشابوری. تاریخ نیشابور. ترجمهٔ محمد بن حسین خلیفه نیشابوری، با مقدمه و تصحیح و تعلیقات محمدرضا شفیعی کدکنی. تهران: آگه، 1375. ص 215-217. 
  20. حسین صومعه. «بازشناسی ربع نیشابور خراسان و تقسیمات جغرافیایی آن». پایگاه اطلاع‌رسانی شهر کتاب، 13 مرداد 1394. 
  21. تقویم البلدان. قاهره: مکتبة الثقافة الدینیة، 2007 م. ص ۴۷۹، ۵۰۴، ۵۰۵، ۵۱۱، ۵۱۳، ۵۱۴. 
  22. اوضح المسالک إلی معرفة البلدان و الممالک. بیروت: دارالغرب الاسلامی، ۱۴۲۷ق. ص ۱۴۵، ۱۴۸، ۱۴۹، ۱۵۰، ۱۹۶، ۲۱۲، ۲۶۲، ۳۰۸، ۳۱۹، ۴۵۹. 
  23. ابوعبدالله حاکم نیشابوری. تاریخ نیشابور. ترجمهٔ محمد بن حسین خلیفه نیشابوری، با مقدمه و تصحیح و تعلیقات محمدرضا شفیعی کدکنی. تهران: آگه، 1375. ص282. 
  24. ابوعبدالله حاکم نیشابوری. تاریخ نیشابور. ترجمهٔ محمد بن حسین خلیفه نیشابوری، با مقدمه و تصحیح و تعلیقات محمدرضا شفیعی کدکنی. تهران: آگه، 1375. ص 214-215. 
  25. احسن‌التقاسیم فی معرفةالاقالیم. بیروت: دارصادر، 1906م. ص316-317. 
  26. ابوعبدالله حاکم نیشابوری. تاریخ نیشابور. ترجمهٔ محمد بن حسین خلیفه نیشابوری، با مقدمه و تصحیح و تعلیقات محمدرضا شفیعی کدکنی. تهران: آگه، 1375. ص 14، 215-217. 
  27. شمس‌الدین ابی عبدالله محمد مقدسی. احسن‌التقاسیم فی معرفة الاقالیم. بیروت: دارصادر، 1906م. ص317-321. 

فهرست منابع[ویرایش]

  • «البلدان»، تألیف ابی‌عبدالله احمد بن محمد بن اسحاق الهمذانی (معروف به ابن فقیه)، تحقیق یوسف الهادی، بیروت: عالم‌الکتب، ۱۴۱۶ق=۱۹۹۶م.
  • «احسن‌التقاسیم فی معرفةالاقالیم»، تألیف شمس‌الدین ابی عبدالله محمد مقدسی، بیروت: دارصادر، ۱۹۰۶م.
  • «اوضح المسالک إلی معرفة البلدان و الممالک»، محمد بن علی بروسوی، تحقیق مهدی عبدالرواضیة، بیروت: دارالغرب الاسلامی، ۱۴۲۷ق.
  • «ایران در زمان ساسانیان»، تالیف آرتور کریستنسن، ترجمه رشید یاسمی، تهران: صدای معاصر، 1393.
  • «بازشناسی ربع نیشابور و تقسیمات جغرافیایی آن»، پایگاه اطلاع‌رسانی شهر کتاب، 13 مرداد 1394.
  • «تاریخ الامم و الملوک»، ابی‌جعفر محمد بن جریر الطبری، راجعه و صححه و ضبط نخبه من العلماء الاجلاء، بیروت: موسسه الاعلمی للمطبوعات، ۱۴۰۳ق.= ۱۹۸۳م.
  • «تقویم البلدان»، تألیف اسماعیل بن علی ابوالفداء، قاهره: مکتبة الثقافة الدینیة، ۲۰۰۷م.
  • «دانشنامه ایران»، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، تهران: 1384.
  • «دايرة‌المعارف بزرگ اسلامي»، مركز دايرة‌المعارف بزرگ اسلامي، تهران: 1368.
  • «زردشتیان؛ باورها و آداب دینی‌آن‌ها»، مری بویس، ترجمه عسگر بهرامی، تهران: انتشارات ققنوس، 1389.
  • «تاریخ سیاسی و اجتماعی خراسان در آغاز حکومت عباسیان»، دانیل آل آلتون، ترجمه مسعود رجب‌نیا، تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۶۷.
  • «تاریخ نیشابور»، ابوعبدالله حاکم نیشابوری، ترجمه محمد بن حسین خلیفه نیشابوری، با مقدمه و تصحیح و تعلیقات محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران:آگه، 1375.
  • «عوامل رشد علمی و سیاسی نیشابور در قرون گذشته»، محمدباقر حسینی، مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی مشهد، شماره ۱۱۸و ۱۱۹، پاییز و زمستان ۱۳۷۶.
  • «فتوح البلدان»، لاحمد بن یحیی بن جابر البغدادی (اشهیر بالبلاذری)، [بیروت]: دار و مکتبه الهلال، ۱۹۸۸م.
  • «قلمرو طاهریان و اهمیت شهرهای اربعه خراسان»، امیر اکبری، پژوهشنامه تاریخ، دوره 5، تابستان 1389، ش19.
  • «کتاب‌البلدان»، تألیف احمد بن ابی‌یعقوب بن واضح الکاتب المعروف بالیعقوبی، بیروت: دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۸ق.= ۱۹۸۸م.
  • «مسالک و ممالک» تصنیف ابن خردادبه، ترجمه سعید خاکرند، تهران: میراث ملل، ۱۳۷۱.
  • «معجم البلدان»، شهاب‌الدین أبوعبدالله یاقوت بن عبدالله البغدادی، بیروت: دار إحیاء التراث العربی، ۱۳۹۹ق=۱۹۷۹م.
  • «نام‌شناخت؛ ابرشهر، نیشابور»، بهزاد نعمتی، خراسان‌پژوهی، سال اول، پاییز و زمستان 1377، ش 2.